چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
راوی زخمهای التیامنیافته
غروب یک روز در جنگلی که زمانی جزو برمه بود،دستهای از مردان که از شدت گرسنگی پوست و استخوان شدهاند، در اندیشه انجام بزرگترین کار زندگیشان هستند.
شاید این کار بزرگترین عشق آنان باشد، گرچه آنان واژه «عشق» را هیچگاه بر زبان نمیآورند. ما چیز زیادی درباره زندگی خصوصی سرهنگ نیکلسن (آلک گینس) نمیدانیم. حتی مطمئن نیستیم او اصلا زندگی خصوصی داشته باشد. او میتواند مانند «فرد»، شخصیت همسر در فیلم «برخورد کوتاه» باشد، که هیچگاه از مشکلات زندگی همسرش آگاه نمیشود.
نیکلسن اکنون زندانی است و به فرماندهان ژاپنی که به سختی حرفهایش را میفهمند، میگوید ۲۸ سال است در ارتش خدمت میکند. او در اسارت نیز میخواهد خدمت جدیدی بکند. نیکلسن چنان ماکت چوبی پل را لمس میکند که گویا پرندهای زیبا را نوازش میکند. اکنون لحظه اوج شادمانی او است. این صحنه درست پیش از نقطه اوج داستان «پل رودخانه کوای» ساخته دیوید لین است، یعنی یک شب پیش از افتتاح بزرگ پل و تخریب ناگزیر آن.
وقتی «پل رودخانه کوای» در سال ۱۹۵۷ به نمایش درآمد و برنده هفت اسکار شد، بسیاری آن را فیلمی درباره دیوانگی جنگ توصیف کردند. شخصا فکر نمیکنم این نظر چندان درست باشد. در سال ۱۹۵۷ حداقل سه فیلم دیگر به نمایش درآمدند که با تاثیر بیشتری درباره فجایع جنگ صحبت میکردند: «مردان در جنگ» آنتونی مان، «راههای افتخار» استنلی کوبریک و «پیروزی تلخ» نیکلاس ری. «پل رودخانه کوای» اما درباره موضوع دیگری بود. این فیلم به شیوههای عجیب، اما قابل باور میپرداخت که به واسطه آن گروهی مرد جوان معمولی و نجیب، تمام وجودشان از جنگ اشباع میشد.
انجام وظیفه عاشقانه گروهی از مردان که بدون آن هیچ چیز نیستند. به اعتقاد من این نکات است که «کوای» را به یک تراژدی تبدیل میکند. کلنل با اصرار میخواهد روحیه افرادش را از طریق ساخت پلی زیبا در جنگل حفظ کند، اما راه خطایی برای این کار انتخاب کرده است (ساخت این پل در نهایت به نفع دشمن خواهد بود). این فیلم داستانی کنجکاویبرانگیز و عاشقانه به سبک دیوید لین دارد: فردای آن روز نیکلسن ظرف چند دقیقه متوجه میشود باید عشقش را نابود کند. او باید پل را منفجر کند تا گروه کماندویی نتوانند ماموریت خود را به سرانجام برسانند.
دیوید لین امسال صد ساله میشود و هنوز هم او را میتوان پرافتخارترین کارگردان انگلیسی دانست (اگر آلفرد هیچکاک که آمریکا رفت و بسیاری از خصوصیات هالیوودی را به خود جذب کرد نادیده بگیریم). لین برای سالها تنها خود را به انگلستان محدود کرده بود. او فیلمهای کوچک و بسیار آراستهای از داستانهای کلاسیک انگلیسی یا قصههایی مرتبط با طنز محزون انگلیسی ساخت. «کوای» چهارمین نامزدی لین برای اسکار بهترین کارگردانی بود. پس از آن موفقیت، او نیز در کنار همراهی دور از ذهنش با سام اشپیگل، بهطور غیرمنتظره اوج گرفت و لین با ساخت «لورنس عربستان» (۱۹۶۲)، «دکتر ژیواگو» (۱۹۶۵)، «دختر رایان» (۱۹۷۰) و «گذرگاهی به هند» (۱۹۸۴) به چهرهای بینالمللی تبدیل شد.
در طول این دوره او روزهای بیشتر و بیشتری را در لوکیشنهای فیلمهایش میگذراند (هنگام ساخت «کوای» او ۲۵۰ روز در جنگل بود)، اما هنوز هم به خصوصیات انگلیسی وفادار مانده بود و باز هم آلک گینس در فیلمهایش بازی میکرد. گینس در «لورنس عربستان» یک شاهزاده عرب، در «دکتر ژیواگو» یک کمیسر روس و در «گذرگاهی به هند» یک هندی بود که شباهت زیادی به شخصیتهای کمیک پیتر سلزر داشت. نقشآفرینی گینس در سال ۱۹۴۸ در نقش «فاگین»، در آمریکا جنجالهای زیادی به پا کرد، چرا که بسیاری این نقش را توهینی به یهودیان میدانست، اما در حقیقت این شخصیت دقیقا بر اساس توصیفهای دیکنز در «الیور تویست» به تصویر کشیده شده بود. با وجود این بازی گینس در «لورنس» و «گذرگاهی به هند» ظرفیت بیشتری برای پذیرش انتقاد داشت، چرا که او شخصیتهایی کاملا خارجی را در با خصوصیات انگلیسی کاملا به تصویر کشیده بود. شاید مقایسه چهره مبهم گینس در این فیلمهای بزرگ در مقایسه با بازیهای او مقابل سلیا جانسن در «برخورد کوتاه» (۱۹۴۵) و آن تاد در «دوستان احساساتی» (۱۹۴۹) یا «مادلین» (۱۹۵۰)، نتایج شگفتانگیزی در پی داشته باشد. جای هیچ شکی نیست که این فیلمهای متعلق به سالهای ۱۹۴۰ مدرنترین، شخصیترین و پیچیدهترین فیلمهای لین هستند.
شاید بسیاری چنین فکر نکنند، اما برای من «برخورد کوتاه»، «الیور تویست» و «دوستان احساساتی» آثاری غنیتر از «لورنس عربستان»، «دکتر ژیواگو» یا «دختر رایان» هستند. بسیاری از آنانی که زمانی ستایشگر فیلمهای حماسی لین بودند (از جمله استیون اسپیلبرگ)، ساخت این فیلمها را در حکم راه فراری برای لین میدانستند تا از دست محدودیتهای داستانهای انگلیسی و لوکیشنهای بسته خلاص شود. گویا لین با ساخت این فیلمها میخواست ثابت کند فیلمسازی ماجراجو و عاشق کشف مکانهای جدید است. بدین ترتیب فیلمی مانند «لورنس» موفقیت خود را مدیون ساخت دنیایی مرموز و ناشناخته بود که میتوانست مورد توجه همه فیلمدوستان جهان قرار گیرد.
لین در کریدون واقع در جنوب لندن و در خانوادهای پروتستان به دنیا آمد. او که فرزند یک حسابدار بود در دوران نوجوانی برای نخستین بار جادوی سینما را کشف کرد. او در ادامه پای در مسیری برخلاف سنت انگلیسی گذاشت و به ساخت آثار حماسی و تماشایی پرداخت. از جمله تماشاییترین تصاویر لین صحنهای از «لورنس» است که به شیوهای ۷۰ میلیمتری فیلمبرداری شده و شاهد یک کبریت خاموش شده زیر تابش نور خورشید هستیم. پس از آن با دور شدن دوربین از لورنس، میتوان به دلایل خاموشی او پی برد. «لورنس عربستان» اطلاعات زیادی درباره اینکه کشورهای جدیدی مثل عراق، چگونه در پی هرج و مرج پس از جنگ به وجود آمدند، ارائه نمیکند. همچنین بازی آلک گینس و آنتونی کویین در نقش مردان صحرا، چندان شباهتی به عربهای واقعی نداشت. بدین ترتیب باید زمان میگذشت تا تماشاگر متوجه شود «لورنس» نیز یک «برخورد کوتاه» دیگر است.
با فرا رسیدن صد سالگی لین، برنامههای بزرگداشتی (در هر دو سوی اقیانوس) برپا خواهند شد و موسسه فیلم بریتانیا نیز یکی از ناشناختهترین فیلمهای لین «دوستان احساساتی» را نمایش خواهد داد. هرچه به این مراسمها نزدیکتر میشویم این سوال بیشتر در ذهن تداعی میشود که دیوید لین تا چه اندازه فیلمسازی موفق بود؟ چه چیز باعث شد او این فیلمهای «بزرگ» را بسازد؟ «دکتر ژیواگو» و «دختر رایان» اکنون فیلمهای کاملا پوچ و خامدستانه به نظر میرسند. به بیان دیگر میتوان گفت عظمت لین زیر تصاویر باشکوه این فیلمها پنهان ماندهاند. البته این بدان معنا نیست که این فیلمها خالی از تصاویر باشکوه هستند. در عین حال اگر تماشاگر قدری باهوش باشد با تماشای عشق جنجالی عمر شریف و جولی کریستی، میتواند سلیا جانسن و آن تاد در فیلمهای قدیمی لین را به خاطر آورد.
عدهای هستند که پس از تماشای «کوای» و «لورنس»، از پیشتازی سینمای بریتانیا در دنیا به وجد آمدند. با وجود این هرکس فیلمهای متاخر لین را با فیلمهای قدرنادیده بریتانیایی او در سالهای ۱۹۴۰ مقایسه کند، تایید خواهد کرد نبود خلاقیت هنری باعث تبدیل یک هنرمند بزرگ به یک نمایشگر کلیشهای شده است. لین هیچگاه به داستانهای عاشقانه نپرداخت، اما در فیلمهایش عشقهایی را به نمایش درمیآورد که به خاطر انجام وظیفه، شرمندگی یا هراس از هیاهو پایان مییابند. لورنس آرامش زندگیاش را به خاطر کشفیاتش در صحرا از دست میدهد. در دورانی که در بسیاری از فیلمهای آمریکایی عشق و عواطف نیروی اصلی پیشبرنده داستان بود، لین مقاومت در برابر این احساسات را در فیلمهایش به نمایش درمیآورد. به درستی نمیتوان فهمید ژیواگو چه احساسی درباره انقلاب روسیه یا حتی شاعری دارد. از سوی دیگر فیلمهایی چون «برخورد کوتاه»، «دوستان احساساتی»، «مادلین» و اقتباسهای لین از داستانهای دیکنز، همچون زخمهای التیامناپذیری هستند که همواره این سوال معمولی را میپرسند: جایگاه این احساسات نابود شده در انگلستان کجاست؟
لین هم کارآموزی در دنیای تجارت سینما و هم فیلمسازی توانمند بود. او در مدرسه شاگرد درسخوانی نبود و شباهتی به دانشجویان برجسته نداشت که در دهه شصت راه به دنیای فیلمسازی گشودند . در عوض او برای کمک به نوئل کوارد انتخاب شد و چهار فیلم ابتداییاش را با کمک او ساخت: «دستهای که در آن خدمت میکردیم» (کارگردانی مشترک با کوارد)، «این نسل شاد» و «روحیه شاد» (که کوارد در هر بازی میکرد) و «برخورد کوتاه» (با بازی کوارد در یک صحنه).
به اعتقاد من لین از آن دست کارگردانانی است که نیاز به رهایی از درونگرایی زیاد داشت و به احتمال زیاد انگلستان در دهه چهل تاکید زیادی بر این مساله داشت. به همین دلیل لین دو فیلم بر مبنای داستانهایی از دیکنز ساخت («الیور تویست» و «آرزوهای بزرگ»)، که در آنها میتوانست دنیا را از دریچه چشم یک کودک به تصویر بکشد. لین به خوبی میدانست که این هیجانها و دیوانگیها هستند که زندگی را میسازند و نه قوانین از پیش نوشته شده. با وجود این لین هیچگاه نمیتوانست از قوانین فرار کند. شاید بزرگترین رویداد در صد سالگی لین، کشف دو فیلم کمتر دیده شده او، «دوستان احساساتی» و «مادلین» است و تماشای این دو فیلم میتواند فرصتی برای کشف مجدد خلاقیت هنری لین باشد.
دیوید تامسن
منبع: گاردین، ۱۰ مه
منبع: گاردین، ۱۰ مه
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست