جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا
معرفی مریم زندی
هرچند خیلیها او را با همان مجموعه چندجلدی چهرههایش میشناسند، که نوعی تاریخ بصری هنر ایران به حساب میآید; اما نامش چیزهای زیادی را تداعی کند عکاسی پرتره، کتاب چهرهها، تلفیق عکاسی و نقاشی (عکاشی)، تقویمهای زیبای نوروزی، زنان، گل و ... مریم زندی در سال ۱۳۲۶ در گرگان بدنیا آمد. او فارغ التحصیل حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران است و در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۲به عنوان عکاس صدا و سیما مشغول به کار بوده است. او دهها نمایشگاه فردی در ایران و خارج از کشور داشته است و کتابهای چهرههایش از مشهورترین و نفیسترین کتابهای عکس با موضوع پرتره است.
▪ درباره شکلگیری انجمن ملی عکاسی ایران صحبت کنید و اینکه در حال حاضر در چه مرحله ای از تشکیل است.
ـ همانطور که میدانید یازده اسفند سال ۸۴ بزرگترین گرد همایی عکاسان، که تا به حال اتفاق افتاده است، در فرهنگسرای نیاوران برپا شد. حدود ۴۰۰ عکاس ایرانی از تهران و شهرستانها، به همت و تلاش یک ساله یک گروه کاری، در این گردهمایی شرکت کردند. این گروه آمدند تا هیئت موسس «انجمن ملی عکاسی ایران» را انتخاب کنند. البته هیئت موسس هیچوقت انتخابی نیست; اما درباره این انجمن، به خاطر رعایت بیشتر دموکراسی، هیئت موسس را هم خود عکاسان، با رای گیری، انتخاب کردند. ۱۳ نفر انتخاب شدند که من یکی از آنها بودم.
حدود یک سال و نیم جلسات مرتبی داشتیم. اساسنامه انجمن نوشته و به وزارت کشور داده شد. به دلایل مختلف فکر کردیم که انجمن زیر پوشش وزارت کشور باشد بهتر است. البته اصولا انجمنها را فقط وزارت کشور میتواند تاسیس کند. در حال حاضر منتظر مجوز هستیم. وزارت کشور گفته است میتوانید عضوگیری اولیه را انجام دهید. اما فکرکردیم بهتر است ابتدا مجوز را بگیریم و بعد عضوگیری را انجام دهیم.
▪ چه مدتی است در انتظار مجوز هستید؟
ـ معمولا صدور مجوز طول میکشد، ما هم نزدیک به یک سال است که درخواست دادهایم و آخرین خبر این بوده که اساسنامه انجمن در کمیسیون رسیدگی شده و کلیات آن مورد قبول قرار گرفته است. در حال حاضر تنها درباره اسم انجمن مشغول مذاکره هستیم.
▪ یعنی انجمن هنوز شکل رسمی پیدا نکرده است؟
ـ نه. اما طبق اساسنامه تا زمانی که مجمع عمومی تشکیل شود و هیئت مدیره انتخاب شوند، تمام وظایف هیئت مدیره بر عهده هیئت موسس انجمن است. ما موجودیت انجمن عکاسی را به جامعه عکاسان اعلام کردهایم و همه میدانند انجمن در حال تشکیل است.
این انجمن ۳۵ سال است که قرار است تشکیل شود. به دلایل مختلف این اتفاق تا امروز نیفتاده است. الان هم مشکلات و مسائل زیادی بر سر راه است. مثلا با توجه به اینکه عکاسی، ژانرهای مختلفی دارد، جمع کردن همه این گونهها زیر یک چتر کار مشکلی است. چون نوع کار، مسئولیت و حقوق کسی که عکاسی تبلیغاتی میکند، با کسی که مثلا عکاسی خبری میکند متفاوت است.
ما برای اینکه بتوانیم یک انجمن ملی و فراگیر داشته باشیم، که قوی عمل کند و بتواند کارهای حمایتی و صنفی عکاسان را هم انجام دهد، تلاش کردهایم. عکاسان امنیت شغلی و بیمه ندارند. از نظر حق مولف دچار مشکل هستند. درست است که هر کسی سعی دارد به تنهایی قدمهایی بردارد و کوششهایی انجام دهد، اما اگر این مسائل در قالب یک انجمن و ساختار حقوقی منسجم باشد و عکاسان به صورت یک واحد صنفی متحد باشند، خیلی راحت تر و بهتر میتوانند به اهدافشان برسند.
همانطور که بعضی از انجمنها، مثل انجمن طراحان گرافیک بعد از چند سال که از شروع فعالیتشان میگذرد، قرار است بیمه شوند و یک سری از مسائل صنفی شان در حال حل شدن است. فکر میکنم «انجمن ملی عکاسی ایران» هم باید پا بگیرد و همه برای راه افتادنش باید کمک کنند. با تشکیل این انجمن، لااقل بعد از چند سال، نسلهای بعدی عکاسان ما میتوانند از منافعش استفاده کنند.
اما دوست دارم اینجا نکتهای را بگویم و بر آن تاکید کنم; متاسفانه ما عادت داریم که قبل از آنکه وظایفمان را نسبت به یک انجمن انجام داده باشیم و کمکی کرده باشیم، بگوییم این انجمن برای ما چه میخواهد بکند؟ چه کاری تا به حال انجام داده است؟ آیا به ما کار میدهد؟ موبایل میدهد؟ و .. یعنی فقط از آن انتظار داریم. میخواهم تاکید کنم که از این انجمن تا چند سال آینده نباید هیچ انتظاری داشت. همه باید برایش سعی کنند. هر کس تلاش بیشتری کند مطمئنا نتیجه کارش را میبیند. اصلا اساسنامه انجمن هم طوری تنظیم شده است که هر عضوی در انجمن به نسبت تلاشش از امکانات آن، سهم میبرد.
▪ با توجه به اینکه انجمن هنوز شکل رسمی پیدا نکرده است آیا برایتان امکان دارد که با عنوان «انجمن» در بینال شرکت کنید؟
ـ خیر! هیئت موسس فعلا چنین درخواست و آمادگی را ندارد. شاید به همین دلیل هم اصراری نداشتیم که بینال را انجمن برگزار کند; البته اگر امکانات جور بود، انتظار داشتیم که بینال را انجمن برگزار کند.
▪ به هر حال در حال حاضر قرار است موزه، دوسالانه را برگزار کند و یک شورای سیاستگذاری در موزه وجود دارد که هشت نفر از اعضا این شورا، عضو هیئت موسس این انجمن هستند. البته با سرپرست محترم موزه هنرهای معاصر هم مذاکراتی شد و قرار شده امسال بینال با مشارکت و پشتیبانی انجمن برگزار شود.
ـ در حال حاضر بله. اما قاعدتا نباید اینطور باشد. اگر ما انجمن شکل گرفتهای داشتیم انتظارمان این بود که بینال را انجمن برگزار کند. چون ما هنوز امکانات لازم را نداریم خودمان هم در حال حاضر چنین درخواستی نداریم.
درست است که دبیر بینال گرافیک، از اعضاء هیئت مدیره انجمن طراحان گرافیک بود; اما برگزار کننده و سیاستگذار، مرکز هنرهای تجسمی بود. این مرکز اصرار دارد که خود، نظارت مستقیمی در برگزاری بینالها داشته باشد. این اتفاق درباره همه بینالها مانند نقاشی و کاریکاتور و ... افتاده است.
ایده آلش این است که خود انجمنها برگزار کننده بینال باشند. اجازه بدهید انجمن ملی عکاسان تشکیل شود بعد راجع به آن صحبت کنیم. به هر حال باید مسئولیت عواقب هر کاری، چه خوب یا بد، مشخص باشد. باید معلوم باشد که چه کسی و چه ارگان و نهادی پاسخگو است. ما به عنوان هیئت موسس انجمن در عین اینکه امکانات چندانی نداریم اما از نظر ایده و فکری که باید برای برگزاری بینال وجود داشته باشد سهیم هستیم. اما چون عملا برگزاری دست ما نیست نمیتوانیم بعضی کارها را انجام دهیم. در نهایت معلوم نیست چه کسی چه کار کرده است. در حالی که اگر یک ارگان خاص و واحد کار را به عهده بگیرد مشخص میشود که معایب مربوط به عملکرد کجاست و این خود در حل آنها کمک بزرگی است.
▪ دخالت انجمن در حال حاضر در بینالی که در پیش روست چه اندازه است.
ـ برای برگزاری بینال باید اهداف مشخص باشد. باید مشخص کنیم که آیا صرفا قصدمان این است که نتیجه دوسال عکاسی ایران را نشان بدهیم؟ یا اینکه میخواهیم در این بینال افقهای تازه ای را باز کنیم و چیزی را آموزش بدهیم؟ اینها با هم فرق میکند. باید اهداف مشخص شوند. ما در این بخش، یعنی در بخش همفکری سعی میکنیم همراه شورای سیاستگذاری باشیم. ضمن اینکه دبیر بینال، آقای اسماعیل عباسی، از اعضای هیئت موسس انجمن هستند.
امیدواریم این بینال، مشکلات بینالهای قبل را کمتر داشته باشد. باید یاد بگیریم جمعی کار کنیم، ایده آلیست نباشیم، با واقعیتها جلو برویم و به اندازه تلاشی که میکنیم انتظار پاداش داشته باشیم.
▪ آیا شما در شورای سیاستگذاری حضور دارید؟
ـ از من دعوت شد. اما به دلیل مشغله زیاد کاری نپذیرفتم.
▪ برگردیم به بحث تشکیل انجمن. سئوالم این است که آنچه ضرورت تشکیل یک انجمن را برای عکاسان باعث شده است و آنچه این روزها مشکل اصلی جامعه عکاسی ماست، چیست؟
ـ مهمترین مسئله همان است که میگوییم یک دست صدا ندارد. وقتی ما در یک انجمن جمع شویم، تشکیلاتی داشته باشیم که مسائل عکاسی را بررسی کند و به اهداف عکاسی و عکاسها فکر کند، خود به خود به مشکلات صنفی، مسائل کاری و اجتماعی و ... عکاسان میتواند رسیدگی کند، آنهم با امکاناتی بیشتر از امکانات فردی اشخاص.
▪ به عنوان مثال مسائلی مانند امنیت شغلی عکاسان، بیمه نبودن آنها و عدم حمایت از آنها را داریم. خیلی جاها، عکاسان خبری، خودشان برای عکاسی میروند; بی آنکه جلیقه ضد گلولهای، کلاه ایمنی و یا بیمهای داشته باشند. در واقع به عشق عکاسی میروند و اگر هم در جنگی کشته شوند، اصلا معلوم نیست تکلیف خانواده آنها چه میشود. چه کسی مسئول و پاسخگو است؟
ـ مشکل دیگر مسئله کپی رایت است. درست است که ما عضو قانون جهانی کپی رایت نیستیم، اما خودمان که میتوانیم حقوق همدیگر را حفظ کنیم. ضمن اینکه ما قانون حقوق مولفین و مصنفین مصوب سال ۴۳ را داریم. طبق این قانون اگر کسی عکس شما را بدون اجازه استفاده کند، تا سه سال زندان و جریمه مالی دارد; اما به دلیل اینکه ما خودمان اغلب نسبت به حقوقمان یا بی اطلاعیم یا بیتوجه، دنبال این احقاق حق را نمیگیریم. خیلیهایی که عکسها را بدون اجازه عکاس استفاده میکنند میگویند عکاس از این قانون اطلاع ندارد و یا این قانون ضمانت اجرا ندارد; حتی جریانات حقوقی هم هنوز نسبت به این قانون آنقدر اشراف ندارد که خیلی جدی باشد. این یکی از آن مسائل خیلی مهم است. در حال حاضر چند عکاس در دستگاه قضایی پروندههایی به خاطر استفاده غیر مجازی که از عکسهایشان شده است، دارند.
خودم اقلا ده سال است که دارم درباره این مسئله هر کاری میکنم، از دعوا و کتک کاری! گرفته تا شکایت. هر کاری میکنیم که این مسئله جا بیافتد. البته خیلی هم موثر بوده است. لااقل کسانی که میدانند من این کار را کردهام جرات نمیکنند عکسهای مرا بردارند. اما این یک روند خیلی زمان گیر و یک روش نادرست است، که هر عکاسی به تنهائی بخواهد دنبال عکسش راه بیافتد و حقش را بگیرد، البته اگر بتواند. اگر یک انجمن وجود داشته باشد و کمیته حقوقی در این زمینه باشد، اولا: به قوانین کاملا وارد است، و ثانیا: کارش اصلا این است که دنبال این مسائل را بگیرد.
به تدریج باید این مسئله جا بیافتد که فردی که میخواهد از عکسهای موجود عکاسان بدون اجازه آنها استفاده کند، بداند که اگر این کار را انجام دهد، جریمه سنگینی در انتظارش است. در نتیجه اینکار را نمیکند. یک انجمن امکانات خیلی زیادی میتواند داشته باشد نسبت به یک فرد. اما برای شکل گیری انجمن، عکاسان باید تلاش کنند و از یکسری تنگ نظریها و مسائل اختلاف سلیقهای دوری کنند. هر کس تلاش کند که این انجمن پا بگیرد. به هر حال حتما اختلاف سلیقههایی هست. در همه جای دنیا هم بوده و در هر کاری هم هست. نباید جا بزنیم، عقب بنشینیم یا ناامید شویم یا از همان اول بگوییم انجمن چه کاری برای من میکند؟ اگر انجمنی قوی با اعضای زیادی داشته باشیم مطمئنا در طی زمان، بسیاری از مشکلات را برای عکاسان حل میکند.
▪ کمی هم درباره کتاب چهرههایتان صحبت کنیم. کتاب چهرههایی که مانده است و هنوز چاپ نشده، فکر میکنم کتاب موسیقیتان باشد؟
ـ البته یک کتاب معماران در دست دارم که جلد اول آن چاپ شده است; البته جلد دوم کتاب در حال شروع است. تازه میخواهم کار عکاسی اش را آغازکنم. اگرچه کتاب معماران هم چهره است اما یک کار سفارش بوده که من برای انجمن مفاخرمعماری انجام دادهام. یعنی برنامه ریزی و هزینهها به وسیله این انجمن انجام شده است.
کتاب معماران یک دایرکتوری است. یعنی افراد پول داده و صفحه خریدهاند تا عکس و مشخصاتشان را بگذارند. کتاب چهرههای خودم این شکل را ندارد. من خودم کسانی را انتخاب کرده و از آنها عکاسی میکردم، با هزینه خودم و چاپ کتاب را هم خودم انجام دادهام.
▪ کتاب چهرههای موسیقیتان در چه مرحلهای است؟
ـ امیدوارم این کتاب جلد پنجم کتاب چهرههایم باشد. البته اگر تمام شود. هنوز کار عکاسیاش را تمام نکردهام. از حدود ۵۰ نفر عکاسی کردهام اما به دلیل یک سری مشکلات، مثل ارتباط گرفتن با هنرمندان و پیداکردنشان، با توجه به اینکه اینها باید با سازهایشان به آتلیه من بیایند، کمی کار را سخت کرده است. ضمن اینکه این روزها من کارم زیاد است. کارهای دیگر عکاسی در دست دارم که در حال انجام آنها هستم. کار چهرهها وقت گیر بود و کند پیش میرفت; برای همین روی اعصابم تاثیر میگذاشت; تصمیم گرفتم برای مدتی آن را تعطیل کنم و به کارهای دیگرم برسم، تا اینکه یک روز دوباره برگردم سر آن کار.
▪ وجود چه چهرهها و شخصیتهایی را در کتابهایتان خالی میبینید؟ کسانی که خیلی دوست داشتید از آنها عکاسی میکردید، اما به هر دلیلی نتوانستید.
ـ خیلیها بودند که دلم میخواست از آنها عکس بگیرم. یکی از آنها سهراب سپهری بود که نتوانستم. از حسن هنرمندی هم همیشه دلم میخواست عکس بگیرم. مائدههای زمینی را که در ۱۵ سالگی خوانده بودم و بسیار دوست داشتم، حسن هنرمندی ترجمه کرده بود. همیشه دوست داشتم حسن هنرمندی را از نزدیک بشناسم. بعدها که عکاس شدم و کار عکاسی چهرهها را آغاز کردم هم، دلم میخواست عکسی از او در مجموعه ام داشته باشم که نشد. به هر حال جای عده زیادی خالی است.
▪ معیارهایتان برای انتخاب افراد چه بود. با توجه به اینکه گفتید در کتاب چهرههای خودتان، برخلاف کتاب معماران، افرادی را که خودتان دوست داشتید انتخاب میکردید.
ـ عدهای از این شخصیتها را خودم میشناختم و دوست داشتم از آنها عکس بگیرم. علاوه بر این، مشاوران و دوستانی هم داشتم که در حدی که فکر میکردم صاحب نظر هستند از آنها پرس و جو میکردم. از خود افرادی که از آنها عکاسی میکردم هم، میپرسیدم که در حوزه کاری خود چه کسی را پیشنهاد میکنند و برآیند تمام این پرس و جوها را در نظر میگرفتم، در نهایت تصمیم میگرفتم که چه کسانی را انتخاب کنم. یعنی افراد پیشکسوتی که کار کرده و تاثیر گذار بودهاند را با این جمع بندیها انتخاب میکردم. در ضمن یک مسئله مهم هم این بوده که بتوانم این افراد را پیدا کنم. چون خیلیهایشان را نمیدانستم کجا هستند و دسترسی به آنها مشکل بود.
ضمن اینکه دلم نمیخواست جای جوانها در کتاب خالی باشد، اما سراغ خیلی جوانترها هم نمیرفتم. مگر جوانهایی که تثبیت شده تر به نظر میآمدند. اما در کل معیار چندان خاصی نداشتم.
▪ در شیوه عکاسی کردنتان از چهره، باید نوعی نگاه روانشناسانه به فردی که قرار است پرترهاش را عکاسی کنید، داشته باشید. این نگاه را بر چه اساسی و چگونه به دست میآوردید؟
ـ در نقد و نظرها و صحبتهایی که راجع به پرترههای من شده، برای آنها اصطلاح پرتره روانشناختی هم به کار رفته است. اما من از همان ابتدا که کار را آغاز کردم، به این اسامی فکر نمیکردم. فکر کردم که آرشیوی از اشخاص شناخته شده درست کنم که عکسهایش، این عکسهای شش در چهار معمولی نباشد. عکسهایی باشد با نگاه عکاسانه تر.
این کار را شروع کردم; بعد از مدتی نمایشگاه خصوصی از عکسها گذاشتم و بعد عکسها را که در قالب کتاب چاپ کردم. به دلیل استقبالی که از آن شد فکر کردم آن را به صورت مجموعههایی چاپ کنم.
از اول چندان برای کاری که میکردم تعریفی نداشتم. تنها با فکر اینکه پرترههای متفاوتی بگیرم سراغ این آدمها رفتم. به هر حال مسلما هر عکاسی که کار میکند یک زمینه ای برای کارش دارد. فرهنگش، دانش و کودکی اش، حساسیتهایش و برآیند همه اینها، آن فرد را میسازد و این برآیند حتما در کارهای او مشخص است. حتما هوشیاری، حسها و ذهنیت من کمک کرده که این عکسها جذاب تر شود. این جذابیت به شکلهای مختلفی تعریف شده است. بعضیها میگویند «عین خودشه!» یا تعاریف دیگری که میکنند، اما من در آن لحظه فقط با حسهایم کار کردم; یعنی در لحظه عکاسی، فکر نکردم که این فرد یک آدم مثلا عصبی است، عکس او را اینطوری بگیرم. شرایط محیط، فیزیک و برخوردی که در آن لحظه با آن فرد داشتم، به من حسی داده است که من با آن حسم عکاسی کردم و بعد که عکسها را در مرحله انتخاب دوباره دیدم، آنچه به نظرم درست تر یا جذاب تر بوده را انتخاب کردم.
▪ آیا قصد ندارید در یک کتاب، درباره همه این چیزهایی که میگویید، شیوه کار و عکاسیتان از آن آدمها بنویسید یا احیانا اتفاقاتی که در طی دیدارهایتان با آن آدمها، که شخصیتهای بزرگی در عرصه هنر و فرهنگ ما بوده اند، پیش آمده است را مکتوب و چاپ کنید؟ حتما خواندن این مطالب هم میتواند به اندازه دیدن عکسهایشان جالب باشد.
ـ اتفاقا احمدرضا احمدی هم میگفت که اگر کتاب عکسهایت را کسی نخرید نگران نباش، اگر خاطراتت را از عکاسی اینها بنویسی مطمئن باش کتاب پرفروشی میشود. من خیلی دیر به این مسئله فکر و توجه کردم. از یک جایی و زمانی شروع کردم به یادداشت برداشتن. خاطراتی از کارهای اولیه در ذهنم مانده اما از کتاب دوم ادبیات گاهی یادداشتهایی برداشتهام. بد نیست انجام چنین کاری; اما شاید بهتر باشد بگذاریم زمانی بگذرد و بعد آن را چاپ کنم.
▪ با توجه به اینکه شما عضو هیئت موسس انجمن هستید، کار انجمن پرداختن به امور عکاسان است و حتما عکاسان جوان تعداد زیادی از اعضا را تشکیل میدهند....
ـ حتما همین طور است. اصلا اصل کار آنها هستند برای اینکه آنها هستند که باید بیایند بمانند و آینده انجمن را بسازند.
▪ ..بله، اما درباره عکاسی، مخصوصا الان که دوربین دیجیتال قیمت چندان بالایی ندارد و هزینههای ظهور و چاپ عکس هم تقریبا دیگر وجود ندارد، هر کسی میتواند با داشتن یکی از این دوربینها مدعی باشد که عکاس است. حتی من که موبایلم دوربین دار است میتوانم مدعی باشم که عکاسی میکنم! با چه تعریفی، فردی را عکاس میدانید و مثلا او را در انجمن ثبت نام میکنید؟
ـ چیزی که در عکاسی تعیین کننده است تداوم است. یعنی اگر فقط یک دوربین دیجیتال دارید یا با موبایلتان عکس میگیرید سئوال این است که چقدر تداوم دارید در انجام این کار؟ اگر بیست سال با موبایلتان عکس گرفتید حتما در این زمینه به جایی میرسید. حالا اینکه کسی دوربین عکاسی دیجیتال داشته باشد، به صرف داشتنش نمیتواند عکاس باشد. اینجا تداوم است که اهمیت دارد. در اساسنامه انجمن هم اتفاقا به این مسئله توجه شده است. فرض این است که همه عالم عکاس هستند، اما کسی عضو انجمن میشود که ثابت کند، با تعاریف مربوط به یک عکاس، عکاس است. یعنی علاوه بر اینکه در کارش تداوم داشته، کار خوب داشته باشد، با تفکر کار کرده باشد، عشق و علاقهاش به عکاسی را نشان داده باشد و ....
برای عضویت در انجمن هم سابقه، هم فعالیت و هم تداوم، ملاکهای اساسنامه هستند. ممکن است کسی به عنوان یک عضو ناپیوسته درانجمن پذیرفته شود; اما زمانی به عنوان یک عضو پیوسته پذیرفته میشود که تداوم تفکری و عملیاش را در عکاسی نشان دهد. ممکن است این قضیه سه، چهار سال طول بکشد.
▪ تقریبا با هر کدام از پیشکسوتان هنر و ادبیات که صحبت میکنیم، در حوزههای مختلفی مثل نقاشی، عکاسی، ترجمه، معتقدند که نسل جوان دارند کار را خراب میکنند و ... به نظر شما آیا در عکاسی هم این اتفاق افتاده است؟
ـ البته اینکه یک نسل مسن تر، از نسل جوانش بنالد و راضی نباشد که سابقه هزار ساله دارد. در لوحهای سنگی که از هزاران سال پیش پیدا شده هم نوشته «وای از دست این جوانها!»
ولی بدون اینکه بخواهم حق جوانانی را که واقعا پر شورند و با دانش و آگاهی، واقعا اعجاب آور کار میکنند را پایمال کنم. من هم مجبورم بگویم بله، جوانها اغلب بسیار پرتوقع شدهاند کم کار میکنند و میخواهند خیلی زود به نتیجه برسند.
من و هم نسلان من، هیچکدام امکاناتی که امروز در اختیار عکاسان است را نداشتیم; نه استاد، نه دانشکده و نه اینجور امکانات دیدن. همه را خودمان تجربه کردیم، یاد گرفتیم و برایش وقت گذاشتیم. در حالی که الان این امکانات به اندازه زیادی در اختیار جوانان قرار دارد و شاید به همین دلیل هم فکر میکنند که همه چیز شدهاند و توقعشان بالا میرود. این اشکال امروز جوانان است. آنها کمتر پی یاد گرفتن میروند و فکر میکنند همه چیز میدانند. در نتیجه توقعشان بالا میرود و چون به نتیجه نمیرسند سرخورده میشوند.
▪ شاید دلیلش این است که آن موقع به خاطر نبودن امکانات، عکاس خودش را مجبور میدیده که برای اینکه به جایی برسد بیشتر فکر کند، بخواند و موقع عکاسی با دقت بسیار نگاه کند، تا بهترین زاویه و لحظه را انتخاب کند. اما الان شما در یک ثانیه میتوانید چندین عکس بگیرید، که خب از میان این همه عکس حتما یکی خوب از آب در آمده است.
ـ بله ممکن است. اما باید دید چرا ما در آن زمان خودمان را مجبور میدیدم؟ اولا به دلیل عشقی بوده که نسبت به این کار داشتهایم و دیگر اینکه میخواستیم ارتقا پیدا کنیم، بالاتر برویم و بیشتر بدانیم. الان اگر همه چیز زیاد است، برای همه زیاد است. یعنی در این رقابت هم شرایط یکسان است. جوانها باید سعی کنند به یک تفکر و موقعیت متفاوت و بیشتری برسند. باید این نگاه را از خودشان دور کنند که زیاد میدانند. باید بیشتر ببیند، بیشتر بخوانند و بهتر نگاه کنند.
سمیه مومنی
منبع : روزنامه حیات نو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست