شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


دلالت پذیری پرفورمنس آرت


دلالت پذیری پرفورمنس آرت
● نگاهی به مفهوم نقد در حوزه”پرفورمنس آرت”
پرفورمنس‌ آرت‌ ذات‌ هر اجرایی‌ است‌ كه‌ بر انسان‌ متكی‌ باشد. پرفورمنس‌ آرت‌ با یك‌ تابلوی‌ نقاشی‌ به‌ وجود نمی‌آید. تابلوی‌ نقاشی‌ نهایت‌ حدودی‌ را كه‌ درمی‌نوردد هنرهای‌ مفهومی‌ است. اما اگر انسانی‌ با هر صورت‌ فیزیكی‌ در فراسوی‌ این‌ تابلو باشد، اساس ‌عمل‌، دلالت رویدادی‌ است‌ كه‌ بین‌ انسان‌ با تابلوی‌ نقاشی‌ در هر لحظه‌ رخ‌ می‌دهد.
انسان‌ همواره‌ زندگی‌ می‌كند. پرفورمنس‌ آرت‌ نیز همواره‌ به‌ تصویر كردن‌ زندگی‌ انسان ‌می‌پردازد. هر ترکیبی‌ می‌تواند به‌ مدد نگاه‌‌، برخورد و ثبت انسان‌ با‌ پیرامون‌ و خودش‌ یك‌ پرفورمنس‌ آرت‌ باشد. چرا كه‌ انسان‌ همواره‌ در مسیر هر برون‌ فكنی‌ تغییرات‌ شدید فیزیكی‌ دارد كه‌ در حالت ‌بازی‌ شاید آنها را به‌ فراموشی‌ بسپرد.
یك‌ عطسه‌ ساده‌ تمام‌ بدن‌ را در مسیر خود شكل‌ می‌دهد. بدن‌ شكل‌ عطسه‌ می‌شود و این‌ یعنی‌ پرفورمنس‌ آرت در هنر بدن‌. اولین‌ تخته‌ سیاه‌ بشری‌، بدن‌ اوست‌. پرفورمنس‌ آرت‌ نیز علم ‌اجرایی‌ بدن‌ است‌ به‌ مدد فرو رفتن در ذهن وعبور کردن از گوهر مفهومی سایر هنرها و اشیاء.‌ ره‌آورد این‌ سازش‌، گونه‌گونی‌ فعالیت‌ها و اعمال‌ و رفتار انسان‌ است‌ كه‌ قسمتی‌ از كائنات‌ را شكل‌ می‌دهد. این ‌شكل‌گیری‌ به‌ هر صورت‌ كه‌ از هر ذهنی‌ بگذرد و آن‌ ذهن‌ در یك‌ رفتار هنری‌، موفق‌ به‌ تصویر كردن ‌و به شی در آوردن آن‌ شود، وتصاویر بدنی نیز صورت اشیا به خود بگیرد پرفورمنس‌ آرت‌ را به‌ وجود می‌‌آورد.
بنابراین‌ پرفورمنس‌آرت‌ كه‌ درگیر باشكل‌گیری‌ بدن‌ انسان‌ و ترکیب آن با سایر هنرها در برابر هر رویدادی‌ است‌ روش‌ خاص‌ خود را مبتنی بر بازگشت طلب‌ می‌كند. این‌روش‌ از آنجا كه‌ در هر نفر كاملاً وجهه‌ شخصی‌ به‌ خود می‌گیرد و بازگشت او به جهان پیرامون اوست ، در ترسیم‌ جهان‌های‌ خود شخصی‌ عمل‌ می‌كند. در واقع‌ پرفورمنس‌ آرت‌ شخصی‌ترین‌ روش‌ در هنر است‌. در این‌ جا نیز این‌ جهان‌های‌ شخصی‌ در ذهن‌ تماشاگران و یا در فریم‌هایی ثبت‌ می‌شود كه‌ خود نیز در فرا یافت‌ها و رویكردهای‌ جریاناتی ‌مشابه‌، خود انگیختگی‌هایی‌ خاص‌ خود را داشته‌اند. از این‌ رو در تئاتر كه‌ هنری‌ است‌ تركیبی هركسی‌ با اعتماد و اعتقاد به‌ شخصی‌ دیگر، به‌ دیدار‌ نحوه ثبت بازیگرمی‌پردازد.
از این‌ حیث‌ است‌ كه‌ «این هنر به‌ چگونگی‌ بستگی‌ دارد، نه‌ به‌ چه‌‌،‌ نه‌ به‌ محتوی‌ ادبی‌، اما به‌ پرفورمنس(ضرورت) محتوی‌ حقیقی‌ ربط‌ پیدا می‌كند. «پرفورمنس‌ محتوی‌ هنر است‌.» این‌ گفته‌ی‌آلبرز(Albers) است‌ كه‌ خود تحصیل كرده‌ باهاوس‌ بوده و در یكی‌ از سخنرانی‌هایش‌ برای‌ دانش‌آموزان‌ خود چنین‌ توضیح‌ داده است.
جولیا هیوارد(‌Julia Heyward‌) نیز كه‌ یكی‌ از پرفورمرهای‌ به‌ نام‌ امریكایی‌ است‌ عقیده‌ دارد:‌«‌رفتن‌ به‌ یك‌ پرفورمنس‌ دقیقا برابر با رفتن‌ به‌ یك‌ كلیساست‌. در هر دو انسان‌ خشمگین می‌شود ـ تكان‌ می‌خورد ـ و دوباره‌ آرام‌ می‌گیرد.» از این رو پرفور منس آرت در هر دو شاخه هنرهای تجسمی و هنرهای نمایشی به صورتی کاملا بیرونی و با استفاده از قدرت ذاتی همه هنرها به درونی ترین لایه‌های ترس بشر از موقعیت فعلی او یورش می برد.
اما عموماً پرفورمنس آرت خود را از کلمه‌ ‌و نه دیالوگ می‌رهاند تا بتواند بدون تقید اخلاقی آن در زمانه خود رها شود‌، شناخت و تبیین این لایه‌ها و نه ذم و ستایش اجرا از طریق شناسایی و کشف لایه‌های سنجش‌گر زیر نقد پرفورمنس آرت خواهد بود. اما پیش از هر اقدامی باید به تمایز بین واریته‌، هپنینگ‌، رقص‌های مفهومی کلاسیک و مدرن که همه در حیطه‌ پرفورمینگ آرت هستند پرداخت و آن‌ها را با پرفورمنس آرت یکی ندانست‌.
دلالت به جای نقد
اکنون باید به یک تقسیم بندی نهایی از مقوله‌ی نقد پرفورمنس‌های قابل ثبت دست پیدا کنیم. این تقسیم بندی به طور قطع به دسته بندی سطوح دلالت پذیر در اجراهای اختصاص خواهد داشت و این دلالت‌ها در نهایـت به نقد هرمنوتیکی‌(تأویلی‌، تحلیلی‌، تفسیری، تبیینی و ترجمانی) اثر می‌انجامند‌:
۱) سطح اول لایه‌ی پیشا متنی( post read) است.این لایه خود به چند سطح تقسیم می‌شود.
الف) لایه جامعه شناسانه:
دلالت این لایه مبین رویدادها‌، قشرهای اجتماعی، باورهای کلان و خُرد اجتماع، گردهمایی‌های جمعی، سطح زندگی اجتماعی(اکثریت غنی یا فقیر)‌، تبعیض‌ها، جایگاه فرد در اجتماع، اجتماع مرد سالار یا زن سالار یا کودک سالار، سیستم و مدل اجتماعی ـ مراد، ساعتی یا قبیله‌ای است از تعاریف لِوی اشتروس ـ ، قوانین اجتماعی ـ مراد، تعاریف مُنتسکیو است ـ اجتماع عمل محوریا حرف محور،خرافه ها،تعابیر مرگینگی و زندگی و ....
ب) لایه مردم شناسانه:
دلالت این لایه در چند مورد با لایه جامعه شناسانه مشترک است اما دارای مبانی خاص خود است: خوانش‌های فرد از تاریخ، فرهنگ‌پذیری مردمی ـ مراد، تعاریف ژان ژاک روسو است ـ اعتقادها، خرده فرهنگ‌ها، پاره فرهنگ‌ها، پیشینه ی تمدن و...
پ) لایه خطه شناسانه:
در این لایه منتقد به دلالت خصوصیات ژئوپولوتیکی، استخوان‌بندی و خصوصیات کالبدی، باورهای قومی ـ قبیله‌ای و ... می‌پردازد.
ت) لایه ی روان شناسانه:
این لایه خود به دو دسته ی روان کاوانه وروان درمانه، قابل تقسیم است.
دلالت هر قسمت به این موارد‌ در فرد وابسته است: رفتارگرایی، انگیزش‌ها، عشق به پدر یا مادر، منشأ فعالیت ذاتی روان ،دستگاه خود و نهاد‌، هشیاری و آگاهی، شروع اکتشافات جسمی و جنسی، رویاها، رازها، کابوس‌‌ها، ضمایر خودآگاه و ناخودآگاه ـ فردی و جمعی، بهنجارها و نابهنجارها ـ اسکیزوفرنی ـ فردی و جمعی، نوروتیک ـ فردی و جمعی‌،کشف توانمندی‌ها وناتوانایی‌ها ـ فردی و جمعی وتعریف دوست داشتن یا عشق‌، تصمیم‌ها و...
ث ) لایه‌ی ریخت شناسانه:
این لایه به دلالت بیرونی‌ترین ظواهر مردم و جامعه اختصاص دارد: مد لباس، مد مو، مد ناخن،چیدمان شهری و روستایی، گرایش به تولید و یا مصرف، ‌خوراک روز، انتخاب‌‌ها، رنگ‌های قالب و....
۲) لایه‌ی متنی(readability):
سبک‌ها ـ واژه‌ها(سوسور استدلال می‌کند که معنی واژه‌ها از ساخت زبان ناشی می‌شود‌، نه چیزهایی که واژه‌ها به آن اشاره می کنند)، لحن نوشتاری، ترتیب ورود و خروج، زمان هر صحنه، اشخاص، تضادها، واکه‌ها و سیلاب‌ها، صنایع ادبی و فنی نوشتاری، استعاره‌ها
۳) لایه‌ی فرامتنی‌:
کنایه‌ها، استعاره‌ها، احساسات و عواطف، ارجاعاتِ: اجتماعی، روانی، اقتصادی، سیاسی، هیجانات، تعصبات، هم رویدادی‌ها، پارادوکس‌ها، کنش‌های متقابل نمادین، وفاق و تضاد، مسأله اخلاق، تمایزات انسانی
۴) لایه ی اجرایی(Performability) :
رویکرد نشانگر،مصالح اولیه، عین، فردیت هنری ـ تخصصی هنرمند، نحوه تبدیل مصالح(‌پروسه)، زمان بندی پروسه، بر هم کنش رویدادی‌، سازمان بندی
▪ مثال:
نگفته پیداست که هر کدام از این لایه‌ها به زیر شاخه‌های بسیاری تبدیل می‌شوند تا وظیفه شناخت دلالت‌ها قابل دسترس‌تر شوند. به عنوان نمونه دلالت بازیگر با تبیین سیزده نشانه(‌Semiotics of Theater and Drama‌) در جدول تادئوش کوزان(Tadeusz Kowzan) استاد مدرسه تئاتر پراگ در کتاب Littérature et spectacle (۱۹۷۵) مشخص می شود:
▪ کوزان سیزده نشانه اصلی تحلیلی بازیگر را چنین مشخص می‌کند:
۱) کلمه
۲) آهنگ
۳) چهره
۴) ژست
۵) حرکت
۶) گریم
۷) فرم مو
۸) طراحی لباس وصحنه
۹) اشیاء دست بازیگر
۱۰) چیدمان
۱۱) نور
۱۲) موزیک
۱۳) صداهای کمکی
باز در دسته بندی متدولوژیک هر یک از این نشانه‌ها خود این گونه مرتب شده و نظم می‌گیرند: کلمه word و آهنگ Tone در ردیف صحبت‌های متنی Audiotiv است و نه دیالوگ . سه نشانه‌ی بعد به تبیین لایه‌های مفهومی بازیگر میپردازد. ۳. چهره ۴. ژست ۵. حرکت نیز در واقع دارای نشانه‌هایی از بیرونی ترین لایه‌های بازیگر(external appierence actor‌) هستند‌. ۶. گریم ۷. فرم مو ۸. طراحی لباس و صحنه نشانگری لایه‌های مفهومی صحنه را به عهده دارند. و مورد آخر، موزیک و صداهای کمکی، لایه‌های مفهومیِ نشان داده‌های صوتی(waves) و نه صدایی‌(Audiotiv) خواهند بود. در شاخه‌های بالاتر، این نشانه‌ها این گونه مرتب می‌شوند: از شماره ۱ تا ۸ به طورمستقیم مربوط به بازیگر و در درون او هستند. ۵ تای آخر نیز اختصاص به شرایط مفروض و بیرونی بازیگر دارند. متدولوژی این نشانه شناسی به این جا ختم نمی‌شود.
▪ شاخه‌ی انتهایی این دسته‌بندی بر آن دلالت دارد که‌:
کلمه و۲. آهنگ نشانه‌های بیانیِ وابسته به زمان هستند. نشانه‌های۳. چهره ۴. ژست ۵. حرکت ۶. گریم ۷. فرم مو ۸.طراحی لباس و صحنه ۹.اشیاء دست بازیگر ۱۰.چیدمان و ۱۱. نور ، جزو نشانه‌های دیداری است که به زمان و مکان نیازمند است .البته موارد ۹، ۱۰ و ۱۱ در بیرون از بازیگر ظهور پیدا می‌کنند و نشانه‌های ۶ تا ۸ به زمان نیاز ندارند و فقط در مکان بروز می‌کنند. دو نشانه‌ی آخر نیز یعنی‌، موزیک و صداهای کمکی نشانه‌های بیانی است که فقط نیازمند زمان برای ظهور و ثبوت هستند.
قابل توجه این جدول که و جدول‌هایی پر شمار از این دست در مرحله‌ی پیشا نقدی که همان تحلیل و سنجش پرفورمنس است همچون بستگاه و دستگاه به سیستم دلالت ورز و سیر اندیشگان منتقد این اِجازه را می‌دهد که از دایره نشانه های اثر و از سلطه ی سلایق و علایق شخصی پا را بیرون بگذارد.
۵) لایه‌ی فرا اجرایی(transformability) دلالت در‌:
کشف و شهود در نیت‌، نشانه‌های شعوری‌، توهم اندیشی(illusion)، نشانه‌ها‌ی رویکردی نشانداده، فرایند و شمایل مصالح اولیه(polarization)، تفکیک و تبیین نمادها، کار‌کرد‌گرایی(آشکار و پنهان)‌.
۶) لایه‌ی مخاطب‌:
این لایه با جمع‌آوری دلالت‌های پیشین‌، تقسیم بندی‌، طبقه‌بندی‌، رمز گشایی‌، روزآمد سازی مفاهیم، این ـ همانیِ مبانی مطروح‌، تماس نزدیک یا دور مخاطب، نهاد اجتماعی‌، علم‌، گروه‌های اجتماعی‌، فرد‌گرایی‌، بیگانگی‌، وابستگی‌، ماندگاری‌،کنترل‌، آزمایش‌، فرافکنی‌.
این دلالت‌ورزی‌ها هم برای التقات همه عناصری که در ترکیب با هم پرفورمنس آرت را به وجود می‌آورند و هم برای جداسازی همیشگی منتقد از دایره نشانه‌های اثر و تمکین نگاه از بیرون او به اثر هنری به این صورت تفکیک و متعین می‌شوند. چرا که اثر پرفورمنس آرت از طریق ثبت و به صورت مجازی ماندگار است و به واقع ناماندگارترین صورت هنری است.
غایت سخن آن که به نظر می‌رسد هنر در تقابل همیشگی‌اش با اجتماع به تدریج وارد عرصه‌هایی جدی‌تر و هنر اندیشانه‌تری نسبت به وضع قبیله‌ای کنونی شود و لزوم باز اندیشی فردی‌، که ریشه در شخصی‌گرایی هنری و سیر دلالت ورزی نشانه‌ها دارد، سرانجام ریاضیات تئاتر را به آن بر خواهد گرداند‌. به گفته آنتون آرتو«به‌ هر سو كه‌ رو می‌كنی‌، هنوز اندیشیدن‌ آغاز نكرده‌ای‌»
محمودرضا رحیمی
تتمه
برای استناد بیشتر و مطالعه و تصحیح یا تکمیل این دو مبحث می‌توانید به این کتاب‌ها رجوع کنید‌:
پرفورمنس آرت از فوتوریست تا عصر حاضر - راسلی گلدبرگ – انتشارات هارین وآبرامس نیویورک ۱۹۷۹
پرفورمنس آرت - لسلی هیل و هلن پاریس –کمپانی کانتینیوم – نیویورک . لندن-۲۰۰۱
ماتریس زیبایی – بهمن بازرگانی – نشر اخوان -۱۳۸۱
تحلیل پیام‌های رسانه‌ای- دانیل رایف و...- مهدخت بروجردی – نشر سروش – ۱۳۸۱
رسانه‌ها و نمادها – دیوید اولسون - محبوبه مهاجر- نشر سروش -۱۳۷۷
استراکچرالیسم فرانسوی – رونالد چامپیون –TWAS۸۱۸- بوستون -۱۹۹۰
منبع : پایگاه خبری هنر ایران


همچنین مشاهده کنید