سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا
بن بست پیچ در پیچ
با به قدرت رسیدن دكتر محمد مصدق و اعلام تصمیم قاطع او در اجرای قانون ۹ مادهیی ملی كردن صنعت نفت، بحران روابط ایران با انگلستان وارد مرحله جدیدی شد. ملی كردن نفت در ایران به عنوان یك رویداد بزرگ سیاسی و اقتصادی، بازتاب داخلی و خارجی گسترده یی داشت و آثار تعیین كننده و سرنوشتسازی بر پویش استعمارزدایی در كشورهای مستعمره و نیمه مستعمره بر جای گذارد.
از این رو برای مهار آن، طرحهای جایگزین متعددی از سوی انگلستان، امریكا و مجامع بینالمللی ارایه شد كه غالبا در پی مخالفت دكتر مصدق، مورد قبول واقع نشد. در طول مبارزات ملی شدن صنعت نفت و طی تماسهایی كه میان حكومت مصدق با دو كشور امریكا و انگلستان و مجامع بینالمللی صورت گرفت، پنج پیشنهاد برای حل اختلاف نفت به این شرح مطرح شد:
● پیشنهاد جكسون
بازیل جكسون معاون شركت نفت انگلیس و ایران در ۲۱ خرداد ۱۳۳۰ به همراه دو نفر دیگر وارد تهران شد و دو روز بعد به اتفاق سدان و فوؤاد روحانی در نخستین جلسه گفتوگو با نمایندگان دولت ایران شركت كرد. در پایان مذاكراتی كه در سه جلسه متوالی انجام گرفت، اعلام شد كه انگلستان اصل ملی شدن را فقط به صورت مشروط میپذیرد. پیشنهاد شده بود كه شركت نفت انگلیس و ایران ده میلیون لیره بابت مطالبات گذشته به صورت مساعده در اختیار ایران گذارد و از همان ماه تا رسیدن به نتیجه نهایی ماهی سه میلیون لیره به دولت ایران پرداخت كند و تاسیسات شركت از سوی ایران به یك شركت ایرانی داده شود. در واقع پیشنهاد جكسون در هیچ قسمت با شرایط قانون ملی كردن صنعت نفت منطبق نبود و برای استقلال در اداره صنعت نفت خود و انجام معاملات و استفاده از درآمد فروش را كه بر طبق قانون از اختیارات كامل ایران است، تنها بر اساس رژیم پنجاه پنجاه میپذیرفت.
بر اساس این پیشنهاد، شركت نفت انگلیس و ایران نه تنها كنترل عملی تولید را در ایران حفظ میكرد، بلكه همانند گذشته انحصار پالایش و فروش و بازار نفت را در اختیار خود نگاه میداشت. تنها مطلب ظاهرا مفید در پیشنهاد جكسون، آمادگی شركت به پرداخت مطالبات ایران بود، آن هم به این شرط كه هیچگونه مداخلهیی از طرف ایران در عملیات شركت انجام نگیرد. دكتر مصدق این پیشنهاد را مغایر با قانون ملی كردن نفت میدانست. وی روز ۳۰ خرداد در مجلس شورای ملی حاضر شد و جریان مذاكرات با هیات جكسون و علت رد پیشنهادهای او را گزارش داد و با تقاضای رای اعتماد، تصمیمگیری نهایی را به عهده مجلس گذارد.
مجلس نیز گزارش مصدق را تایید كرد و به او رای اعتماد داد. در نتیجه جكسون ایران را با ناراحتی ترك كرد و در بازگشت به لندن اعلام كرد: «تا دولت مصدق بر سر كار است، كوچكترین امیدی به تجدید مذاكرات نباید داشت.»
● پیشنهاد استوكس
چون ادامه بحران بین ایران و انگلستان بر سر مساله نفت به نفع هیچكدام از كشورهای امریكا و انگلستان نبود، وزارت امور خارجه امریكا اورل هریمن را برای مذاكره و میانجیگری و یافتن راهحلی مناسب مامور كرد. هریمن با سفرهای مكرر به تهران و لندن، سرانجام انگلیسیها را به پذیرفتن اصل ملی شدن متقاعد ساخت و به این ترتیب مجلس عوام با عزیمت هیاتی به تهران برای بحث با ایرانیان موافقت كرد. چهار روز بعد هیات نمایندگی دولت انگلستان به سرپرستی مهردار سلطنتی و وزیر مشاور دولت، ریچارد استوكس وارد تهران شد. مذاكرات بین دولت ایران و انگلیسیها بر سه اصل پیشنهادی ایران متكی میبود: ۱. موضوع خرید نفت برای احتیاجات انگلستان ۲. موضوع رسیدگی به دعاوی حقه دولت ایران و شركت سابق نفت ۳. موضوع ادامه خدمت متخصصان فنی انگلستان.
با این حال، استوكس برای حل و فصل اختلافات، همان پیشنهادهای جكسون را به شكلی نوتر و با آرایش تازهتری مطرح كرد. استوكس ادعا میكرد كه با طرح از پیش تهیه شدهیی به ایران نیامده، بلكه پیشنهادهای او با توجه به مذاكرات زیادی كه با شخصیتهای ایرانی داشته، شكل گرفته است. همزمان با طرح استوكس، میدلتون كاردار انگلستان در تهران طی یادداشتی به دولت ایران اعلام كرد كه دولت پادشاهی انگلستان، هم از طرف خود و هم از طرف شركت نفت اصل ملی شدن صنعت نفت را قبول میكند. ولی هم میدلتون و هم استوكس بر منصوب كردن مدیرعامل انگلیسی شركت اصرار داشتند. دولت ایران با توجه به اینكه هیچ یك از پیشنهادات استوكس با اصول سه گانه موضوع حل و فصل اختلافات مطابقت نداشت، حاضر به پذیرش پیشنهادها نشد و علل رد آن را به صورت كتبی و شفاهی به اطلاع هیات نمایندگان انگلستان رسانید.
● پیشنهاد بانك جهانی
در زمانی كه دكتر مصدق و هیات نمایندگی ایران برای شركت در جلسات شورای امنیتدر امریكا بسر میبرد، حدود ۳۰ پیشنهاد برای حل بحران نفت دریافت كرد كه مهمترین آنها طرح بانك جهانی است. رابرت گارنر معاون بانك جهانی در ملاقاتی كه با مصدق داشت، پیشنهادی در جهت حل بحران نفتی بین ایران و انگلستان مطرح كرد كه مفاد آن از این قرار است: ۱. بانك جهانی فقط به عنوان واسطه بیطرف و موقت وارد عمل میشود ۲. مداخله بانك جهانی بر این اساس باشد كه طی مدت دو سال یا بیشتر نفت ایران را به نحوی به جریان اندازد تا طرفین اختلافات خود را حل و فصل كنند ۳. در صورت لزوم از مدیران و تكنسینهای غیرایرانی استفاده شود ۴. نفت خام را بشكهیی یك دلار و ۷۵ سنت به فروش برساند كه از این مقدار ۸۰ سنت به عنوان هزینه نگه داشته شود و ۵۸ سنت به انگلستان و ۳۷ سنت به ایران تعلق گیرد.
گارنر پس از مذاكرات با دولتین ایران و انگلستان، نامهیی مشتمل بر نتایج مذاكرات و پیشنهادها برای مصدق فرستاد و چون این پیشنهادها از نظر مصدق با موضوع مذاكرات مخصوصا صحبتهایی كه گارنر در مذاكراتش با مصدق در واشنگتن انجام داده بود تطبیق نمیكرد، مذاكرات بین ایران و بانك جهانی قطع و موضوع كمك بانك جهانی نیز منتفی شد، چرا كه بخش عمده مباحث حول دو نكته دور میزد: قیمت فروش نفت تولید شده و اشتغال مجدد تكنسینهای انگلیسی.
با این توضیحات قبول پیشنهاد بانك جهانی از طرف دولت ایران امكان نداشت. در واقع پیشنهادهای بانك ناظر به تعیین شرایط نقش میانجی بود و نه برقراری ترتیباتی كه اجرای قانون ملی كردن صنعت نفت را تامین كند.● پیشنهاد مشترك ترومن چرچیل
استراتژی امریكاییها در دوران ملی شدن نفت در سه دوره خلاصه میشود. دوره اول پشتیبانی از جنبش(مهر ۱۳۲۹ تا فروردین ۱۳۳۰) كه در این دوره گریدی سفیر امریكا در تهران و مك گی معاون وزیر خارجه از طرح ملی كردن نفت حمایت میكردند.
دوره دوم، میانجیگری دوستانه در حل اختلاف ایران و انگلستان (فروردین ۱۳۳۰ تا آبان ۱۳۳۰) یعنی زمانی كه امریكاییها پس از ملی شدن صنعت نفت، سعی كردند با میانجیگری جنبش را مهار كنند و تصمیم گرفتند منابع نفتی ایران را بین خود و انگلستان تقسیم كنند و با اعزام شخصیتهایی به ایران و طرح پیشنهادهایی درجهت حل بحران نفت به این هدف دست یابند. سرانجام، دوره سوم (آبان ۱۳۳۰ تا مرداد ۱۳۳۲) كه امریكاییها مخالفت علنی با دكتر مصدق را آغاز و در براندازی او همت گماردند. در دوره دوم امریكا به تنهایی یا به صورت مشترك برای میانجیگری بین ایران و انگلیس طرحهایی را پیشنهاد كرد.
اولین طرح مشترك در ۸ شهریور ۱۳۳۰ از سوی لویی هندرسن سفیر امریكا در ایران تسلیم دولت دكتر مصدق شد. چرچیل و ترومن برای مهم جلوه دادن این طرح پیشنهادی، شخصا آن را امضا كردند.
اما حتی این كار نیز كافی نبود تا بیهودگی طرح را مخفی دارد و این واقعیت را پنهان كند كه طرح، مبین هیچ پیشرفتی نسبت به پیشنهادهای رد شده قبلی نیست.
دكتر مصدق كه نمیخواست در اجرای قانون ملی كردن صنعت نفت تعلل ورزد پیشنهادهای متقابلی مطرح كرد. با توجه به اینكه دولت انگلستان در پاسخ به پیشنهادهای دكتر مصدق آن را نامعقول و غیرقابل قبول خواند و حاضر به پذیرش خواستههای به حق ایران نشد، دولت ایران تنها راه علاج را در قطع روابط سیاسی خود با این كشور تشخیص داد.
● دومین پیشنهاد مشترك انگلستان و امریكا
در اواسط بهمن ۱۳۳۱ خبری توسط خبرگزاریها منتشر شد مبنی بر اینكه وزیر امور خارجه جدید امریكا فاستر دالس به لندن مسافرت كرده و با چرچیل نخستوزیر و ایدن وزیر خارجه انگلستان درباره مساله نفت ایران مذاكراتی كرده است. نتیجه این ملاقات موافقت طرفین به تهیه دومین طرح مشترك برای یافتن راهحل اختلاف درباره نفت و تسلیم آن به دولت ایران بود. محتوای پیشنهاد جدید باز هم تفاوت چندانی با پیشنهاد قبلی دو دولت نداشت و براساس حفظ منافع شركتهای نفتی امریكا و همكاری با دولت انگلستان تنظیم شده بود. دومین پیشنهاد مشترك انگلیس و امریكا، اصل ملی شدن را به رسمیت میشناخت و بر كنترل كلیه عملیات صنعت نفت توسط دولت ایران تاكید داشت و اختیار انحصاری ایران را نیز در زمینه استفاده از متخصصان، از حقوق حقه دولت ایران میدانست، در حالی كه سه اصل دیگر قانون ملی شدن نفت، یعنی طریقه فروش، طرز تعیین غرامت و نحوه پرداخت آن و همچنین قیمت فروش نفت با قانون ۹ مادهیی اجرای قانون نفت تطبیق نمیكرد.
با رد دومین پیشنهاد مشترك امریكا و انگلستان، این فكر در این دو كشور مخصوصا در محافل اطلاعاتی و امنیتی شان قوت گرفت كه حل بحران نفتی بین دو كشور از راه سیاسی و مذاكره ممكن نیست و باید در تلاش براندازی مصدق باشند.
از این رو برای مهار آن، طرحهای جایگزین متعددی از سوی انگلستان، امریكا و مجامع بینالمللی ارایه شد كه غالبا در پی مخالفت دكتر مصدق، مورد قبول واقع نشد. در طول مبارزات ملی شدن صنعت نفت و طی تماسهایی كه میان حكومت مصدق با دو كشور امریكا و انگلستان و مجامع بینالمللی صورت گرفت، پنج پیشنهاد برای حل اختلاف نفت به این شرح مطرح شد:
● پیشنهاد جكسون
بازیل جكسون معاون شركت نفت انگلیس و ایران در ۲۱ خرداد ۱۳۳۰ به همراه دو نفر دیگر وارد تهران شد و دو روز بعد به اتفاق سدان و فوؤاد روحانی در نخستین جلسه گفتوگو با نمایندگان دولت ایران شركت كرد. در پایان مذاكراتی كه در سه جلسه متوالی انجام گرفت، اعلام شد كه انگلستان اصل ملی شدن را فقط به صورت مشروط میپذیرد. پیشنهاد شده بود كه شركت نفت انگلیس و ایران ده میلیون لیره بابت مطالبات گذشته به صورت مساعده در اختیار ایران گذارد و از همان ماه تا رسیدن به نتیجه نهایی ماهی سه میلیون لیره به دولت ایران پرداخت كند و تاسیسات شركت از سوی ایران به یك شركت ایرانی داده شود. در واقع پیشنهاد جكسون در هیچ قسمت با شرایط قانون ملی كردن صنعت نفت منطبق نبود و برای استقلال در اداره صنعت نفت خود و انجام معاملات و استفاده از درآمد فروش را كه بر طبق قانون از اختیارات كامل ایران است، تنها بر اساس رژیم پنجاه پنجاه میپذیرفت.
بر اساس این پیشنهاد، شركت نفت انگلیس و ایران نه تنها كنترل عملی تولید را در ایران حفظ میكرد، بلكه همانند گذشته انحصار پالایش و فروش و بازار نفت را در اختیار خود نگاه میداشت. تنها مطلب ظاهرا مفید در پیشنهاد جكسون، آمادگی شركت به پرداخت مطالبات ایران بود، آن هم به این شرط كه هیچگونه مداخلهیی از طرف ایران در عملیات شركت انجام نگیرد. دكتر مصدق این پیشنهاد را مغایر با قانون ملی كردن نفت میدانست. وی روز ۳۰ خرداد در مجلس شورای ملی حاضر شد و جریان مذاكرات با هیات جكسون و علت رد پیشنهادهای او را گزارش داد و با تقاضای رای اعتماد، تصمیمگیری نهایی را به عهده مجلس گذارد.
مجلس نیز گزارش مصدق را تایید كرد و به او رای اعتماد داد. در نتیجه جكسون ایران را با ناراحتی ترك كرد و در بازگشت به لندن اعلام كرد: «تا دولت مصدق بر سر كار است، كوچكترین امیدی به تجدید مذاكرات نباید داشت.»
● پیشنهاد استوكس
چون ادامه بحران بین ایران و انگلستان بر سر مساله نفت به نفع هیچكدام از كشورهای امریكا و انگلستان نبود، وزارت امور خارجه امریكا اورل هریمن را برای مذاكره و میانجیگری و یافتن راهحلی مناسب مامور كرد. هریمن با سفرهای مكرر به تهران و لندن، سرانجام انگلیسیها را به پذیرفتن اصل ملی شدن متقاعد ساخت و به این ترتیب مجلس عوام با عزیمت هیاتی به تهران برای بحث با ایرانیان موافقت كرد. چهار روز بعد هیات نمایندگی دولت انگلستان به سرپرستی مهردار سلطنتی و وزیر مشاور دولت، ریچارد استوكس وارد تهران شد. مذاكرات بین دولت ایران و انگلیسیها بر سه اصل پیشنهادی ایران متكی میبود: ۱. موضوع خرید نفت برای احتیاجات انگلستان ۲. موضوع رسیدگی به دعاوی حقه دولت ایران و شركت سابق نفت ۳. موضوع ادامه خدمت متخصصان فنی انگلستان.
با این حال، استوكس برای حل و فصل اختلافات، همان پیشنهادهای جكسون را به شكلی نوتر و با آرایش تازهتری مطرح كرد. استوكس ادعا میكرد كه با طرح از پیش تهیه شدهیی به ایران نیامده، بلكه پیشنهادهای او با توجه به مذاكرات زیادی كه با شخصیتهای ایرانی داشته، شكل گرفته است. همزمان با طرح استوكس، میدلتون كاردار انگلستان در تهران طی یادداشتی به دولت ایران اعلام كرد كه دولت پادشاهی انگلستان، هم از طرف خود و هم از طرف شركت نفت اصل ملی شدن صنعت نفت را قبول میكند. ولی هم میدلتون و هم استوكس بر منصوب كردن مدیرعامل انگلیسی شركت اصرار داشتند. دولت ایران با توجه به اینكه هیچ یك از پیشنهادات استوكس با اصول سه گانه موضوع حل و فصل اختلافات مطابقت نداشت، حاضر به پذیرش پیشنهادها نشد و علل رد آن را به صورت كتبی و شفاهی به اطلاع هیات نمایندگان انگلستان رسانید.
● پیشنهاد بانك جهانی
در زمانی كه دكتر مصدق و هیات نمایندگی ایران برای شركت در جلسات شورای امنیتدر امریكا بسر میبرد، حدود ۳۰ پیشنهاد برای حل بحران نفت دریافت كرد كه مهمترین آنها طرح بانك جهانی است. رابرت گارنر معاون بانك جهانی در ملاقاتی كه با مصدق داشت، پیشنهادی در جهت حل بحران نفتی بین ایران و انگلستان مطرح كرد كه مفاد آن از این قرار است: ۱. بانك جهانی فقط به عنوان واسطه بیطرف و موقت وارد عمل میشود ۲. مداخله بانك جهانی بر این اساس باشد كه طی مدت دو سال یا بیشتر نفت ایران را به نحوی به جریان اندازد تا طرفین اختلافات خود را حل و فصل كنند ۳. در صورت لزوم از مدیران و تكنسینهای غیرایرانی استفاده شود ۴. نفت خام را بشكهیی یك دلار و ۷۵ سنت به فروش برساند كه از این مقدار ۸۰ سنت به عنوان هزینه نگه داشته شود و ۵۸ سنت به انگلستان و ۳۷ سنت به ایران تعلق گیرد.
گارنر پس از مذاكرات با دولتین ایران و انگلستان، نامهیی مشتمل بر نتایج مذاكرات و پیشنهادها برای مصدق فرستاد و چون این پیشنهادها از نظر مصدق با موضوع مذاكرات مخصوصا صحبتهایی كه گارنر در مذاكراتش با مصدق در واشنگتن انجام داده بود تطبیق نمیكرد، مذاكرات بین ایران و بانك جهانی قطع و موضوع كمك بانك جهانی نیز منتفی شد، چرا كه بخش عمده مباحث حول دو نكته دور میزد: قیمت فروش نفت تولید شده و اشتغال مجدد تكنسینهای انگلیسی.
با این توضیحات قبول پیشنهاد بانك جهانی از طرف دولت ایران امكان نداشت. در واقع پیشنهادهای بانك ناظر به تعیین شرایط نقش میانجی بود و نه برقراری ترتیباتی كه اجرای قانون ملی كردن صنعت نفت را تامین كند.● پیشنهاد مشترك ترومن چرچیل
استراتژی امریكاییها در دوران ملی شدن نفت در سه دوره خلاصه میشود. دوره اول پشتیبانی از جنبش(مهر ۱۳۲۹ تا فروردین ۱۳۳۰) كه در این دوره گریدی سفیر امریكا در تهران و مك گی معاون وزیر خارجه از طرح ملی كردن نفت حمایت میكردند.
دوره دوم، میانجیگری دوستانه در حل اختلاف ایران و انگلستان (فروردین ۱۳۳۰ تا آبان ۱۳۳۰) یعنی زمانی كه امریكاییها پس از ملی شدن صنعت نفت، سعی كردند با میانجیگری جنبش را مهار كنند و تصمیم گرفتند منابع نفتی ایران را بین خود و انگلستان تقسیم كنند و با اعزام شخصیتهایی به ایران و طرح پیشنهادهایی درجهت حل بحران نفت به این هدف دست یابند. سرانجام، دوره سوم (آبان ۱۳۳۰ تا مرداد ۱۳۳۲) كه امریكاییها مخالفت علنی با دكتر مصدق را آغاز و در براندازی او همت گماردند. در دوره دوم امریكا به تنهایی یا به صورت مشترك برای میانجیگری بین ایران و انگلیس طرحهایی را پیشنهاد كرد.
اولین طرح مشترك در ۸ شهریور ۱۳۳۰ از سوی لویی هندرسن سفیر امریكا در ایران تسلیم دولت دكتر مصدق شد. چرچیل و ترومن برای مهم جلوه دادن این طرح پیشنهادی، شخصا آن را امضا كردند.
اما حتی این كار نیز كافی نبود تا بیهودگی طرح را مخفی دارد و این واقعیت را پنهان كند كه طرح، مبین هیچ پیشرفتی نسبت به پیشنهادهای رد شده قبلی نیست.
دكتر مصدق كه نمیخواست در اجرای قانون ملی كردن صنعت نفت تعلل ورزد پیشنهادهای متقابلی مطرح كرد. با توجه به اینكه دولت انگلستان در پاسخ به پیشنهادهای دكتر مصدق آن را نامعقول و غیرقابل قبول خواند و حاضر به پذیرش خواستههای به حق ایران نشد، دولت ایران تنها راه علاج را در قطع روابط سیاسی خود با این كشور تشخیص داد.
● دومین پیشنهاد مشترك انگلستان و امریكا
در اواسط بهمن ۱۳۳۱ خبری توسط خبرگزاریها منتشر شد مبنی بر اینكه وزیر امور خارجه جدید امریكا فاستر دالس به لندن مسافرت كرده و با چرچیل نخستوزیر و ایدن وزیر خارجه انگلستان درباره مساله نفت ایران مذاكراتی كرده است. نتیجه این ملاقات موافقت طرفین به تهیه دومین طرح مشترك برای یافتن راهحل اختلاف درباره نفت و تسلیم آن به دولت ایران بود. محتوای پیشنهاد جدید باز هم تفاوت چندانی با پیشنهاد قبلی دو دولت نداشت و براساس حفظ منافع شركتهای نفتی امریكا و همكاری با دولت انگلستان تنظیم شده بود. دومین پیشنهاد مشترك انگلیس و امریكا، اصل ملی شدن را به رسمیت میشناخت و بر كنترل كلیه عملیات صنعت نفت توسط دولت ایران تاكید داشت و اختیار انحصاری ایران را نیز در زمینه استفاده از متخصصان، از حقوق حقه دولت ایران میدانست، در حالی كه سه اصل دیگر قانون ملی شدن نفت، یعنی طریقه فروش، طرز تعیین غرامت و نحوه پرداخت آن و همچنین قیمت فروش نفت با قانون ۹ مادهیی اجرای قانون نفت تطبیق نمیكرد.
با رد دومین پیشنهاد مشترك امریكا و انگلستان، این فكر در این دو كشور مخصوصا در محافل اطلاعاتی و امنیتی شان قوت گرفت كه حل بحران نفتی بین دو كشور از راه سیاسی و مذاكره ممكن نیست و باید در تلاش براندازی مصدق باشند.
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست