چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
عصر حکومت مهدی و همزیستی مسالمت آمیز با پیروان ادیان آسمانی
حس کنجکاوی و آیندهنگری، انسان را وا میدارد تا درباره آینده بشر و جهان تحقیق کند و در پی پاسخ این پرسش باشد که آینده چگونه خواهد بود. در حکومت حضرت مهدی(عج) پیروان ادیان الاهی، مانند مسیحیت، یهودیت و زرتشتی چه وضعیتی خواند داشت. آیا از میان خواهند رفت یا میتوانند در صورت عدم توطئه و جنگ و کارزار نظامی، در کنار مسلمانان زندگی مسالمتآمیز داشته باشند.
البته در عصر ظهور، دین حاکم ـ که دلایل حقانیت آن بر همگان روشن شده است ـ دین اسلام است. در آن عصر انسانها گروه گروه به دین اسلام میگرایند، ولی درعین حال این امر قابل پیش بینی است که برخی از پیروان دیگر ادیان، اسلام نیاورند و بر باورهای دینی خویش پای فشارند؛ کسانی که هیچ ضدیتی با دین اسلام نشان ندهند، بلکه خواهان زندگی مسالمتآمیز با مسلمانان باشند.
سنت و روش حکومت منجی عالم، حضرت مهدی(عج)، همانند سیره و روش پیامبر اکرم(ص) خواهد بود. در واقع او احیاگر دین محمدی(ص) است و سنت پیامبر اکرم(ص) برگرفته از آموزههای آسمانی قرآن کریم است که درباره همزیستی مسالمتآمیز با پیروان ادیان آسمانی دستورهای صریحی میدهد. بنابراین پرسش فوق به این پرسش باز میگردد که اساساً دیدگاه قرآن کریم درباره تعامل و رفتار با پیروان ادیان آسمانی چیست. از این رو بخشی از این پژوهش به بیان دیدگاه قرآن کریم مربوط میشود.
این اندیشه که انسانها در عصر ظهور و حکومت منجی همه پیرو دین مبین اسلام هستند، دور از واقعیت است. البته همانگونه که گذشت، دین غالب و حاکم اسلام است؛ به گونهای که حتی زمینه برای فعالیت پیروان دیگر ادیان فراهم نیست، ولی اینگونه نیست که این گروه اندک از پیروان ادیان آسمانی برای تغییرعقیده خویش زیر فشار باشند؛ زیرا اصل قرآنی میفرماید: لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ(۱)؛ در پذیرش دین اجباری نیست.
از سوی دیگر جنگ با آنان که به سلاح دست نبردهاند و در پی درگیری مسلحانه نیستند، بلکه پیشنهاد صلح و زندگی مسالمتآمیز میدهند، منطقی به نظر نمیآید.
پاسخ به این پرسش از این جهت اهمیت دارد که امروزه در جهان غرب تبلیغات شدیدی علیه اسلام و مهدویت صورت میگیرد. به تازگی فیلمی به نام پیشگوییهای نوستر آداموس به زبانهای مختلف دوبله شده است. نوستر آداموس از آمدن فردی از نسل جدید پیامبران از جزیرة العرب خبر میدهد و میگوید: او بر دنیا مسلط میشود.
سخنگوی آن فیلم مصلح جهانی را ضدّ مسیح و بر هم زننده عالم و ویران کننده جهان معرفی میکند و به صراحت میگوید: باید کاری کرد که این مسأله پیش نیاید و او نتواند کشورهای بزرگ مثل امریکا و فرانسه را از میان ببرد و مسیحیت را نابود کند.
این فیلم نمونهای از فعالیتهای شیطانی است؛ زیرا در پایان به صورت مرموزی احساس تنفر از چنین شخصی در بینندگان ایجاد میشود؛ چراکه مردم جهان به طور فطری از خشونت و خونریزی واهمه دارند. آنها شخصی را که میگویند منجی جهان است، ولی چنین خونریزی میکند، نمیپذیرند و این همان هدف شیطانی است که در این فیلم پی گرفته میشود تا زمینه پذیرش آن حضرت را در مردم جهان از میان ببرد.
طرفداران ادیان بزرگ جهان میدانند که مجری عدل الاهی ضدّ مسیح نیست، بلکه او حضرت مسیح را روح الله و کلمةالله میداند. مسیح(ع) نیز با او همراهی میکند و از آسمان به زمین میآید و به او یاری میرساند. مصلح جهانی برای برقراری عدالت و برچیدن ستم میآید و محال است که خودش، بر هم زننده نظم عالم و ویران کننده جهان باشد.
متأسفانه امروزه بسیاری از تجاوز طلبیهای آمریکا به دیگر کشورهای مستقل، با پشتیبانی آموزههای مسیحت بنیادگرا و همراهی کشیشان و کلیسای این نحله از مسیحیت صورت میگیرد. این نحله، صهیونیسم مسیحی نام دارد که در همگرایی با صهیونیسم، به ظهور دوباره حضرت مسیح در بیت المقدس و نجات یهودیان و نابودی دیگر ادیان، تمدنها و فرهنگهای متعارض با خویش از جمله مسلمانان به دست این منجی معتقدند. آنها در این راستا هر گونه اعمال جنایت، سرکوبی و سنگدلیها را به عنوان زمینه سازی برای ظهور منجی موعود مسیحی توجیه میکنند. بنابراین هم پیمانی مستحکم زمامداران آمریکایی با صهیونیسم در این باره توجیه پذیر است.
در مقابل کم نیستند شرقشناسانی که برای اسلام نهایت احترام را قائلاند و در انتظار منجی جهانی و صلح و امنیت همه جانبه هستند. برنارد شاو، نویسنده معروف انگلیسی، در مقدمه کتاب محمد رسول الله(ص) میگوید:
من همیشه به دین محمد(ص) به واسطه خاصیت زنده بودن عجیبش نهایت احترام را داشتهام. به نظر من اسلام تنها مذهبی است که استعداد تفوق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگی و مواجهه با قرون مختلف را دارد. چنین پیشبینی میکنم و از هم اکنون آثارش پدیدار شده است که ایمان محمد(ص) مورد قبول اروپای فردا خواهد بود. روحانیان قرون وسطی، در نتیجه جهالت یا تعصب، شمایل تاریکی از آیین محمد(ص) رسم میکردند. او به چشم آنها از روی کینه و عصبیت ضدّ مسیح جلوه کرده بود. من درباره این مرد؛ این مرد فوق العاده مطالعه کردم و به این نتیجه رسیدم که نه تنها ضدّ مسیح نبوده، بلکه باید ناجی بشر نامیده شود.
به عقیده من اگر مردی چون او صاحب اختیار دنیای جدید شود، طوری مسائل و مشکلات دنیا حل خواهد شد که صلح و سعادت بشر تأمین خواهد شد.(۲)
در هر حال از آیات قرآن کریم برمیآید که ادیان دیگر هم تا قیامت طرفدار دارند. دلیلی نداریم که در عصر ظهور، حضرت مهدی(عج)، همگان را به پذیرش اسلام مجبورکنند. چه بسا افرادی بر اثر اشتباه یا تعصب بر عقیده پیشین باقی بمانند؛ هرچند اکثریت به نظام توحیدی اسلام گرایش خواهند کرد و این امر طبیعی است.
● مفهوم همزیستی مسالمتآمیز و ضرورت آن
الف) مفهوم زندگی مسالمتآمیز
همزیستی در لغت به معنای باهم زندگی کردن، زندگانی مردم دو کشور با کمک اقتصادی و سیاسی به همدیگر و در اصطلاح گیاهشناسی شریک بودن دو گیاه در زندگی با یکدیگر [است].(۳)
نیز در تعریف آن گفته شده است: همزیستی، با هم زیستن، زندگی دو تن یا دو گروه با یک دیگر [است]؛ درحالی که شاید مناسب یکدیگر نباشند.(۴)
واژههای معادل کلمه مورد نظر در زبان عربی عبارت است از: تصالح، تسالم، الحیاة السلمی.(۵) مهمترین واژهای که در زبان عربی معادل عبارت همزیستی مسالمتآمیز به کار برده میشود، واژه التعایش السلمی است. عرب میگوید: تعایش القوم بالالفة و المودة؛ مردم براساس الفت و دوستی زندگی میکنند (عاشوا مجتمعین علی الالفة والمودة).(۶)
همزیستی مسالمتآمیز در اصطلاح حقوق بین الملل عبارت است از: چگونگی مناسبات، بین ممالکی که دولتهای آن دارای نظام اجتماعی و سیاسی مختلف هستند؛ یعنی رعایت اصول حق حاکمیت، برابری حقوق، مصونیت و تمامیت ارضی هر کشور کوچک یا بزرگ، عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها، احترام به حق تمامی تودهها در گزینش آزاد نظام اجتماعی خویش و فیصله بخشیدن به مسائل بینالمللی از طریق مذاکره.
به هر حال، آنچه مورد نظر فرهنگ نویسان و دانشمندان حقوق بین الملل است، این است که در پرتو این اصل مهم، مردم کشورها با وجود مذاهب و باورهای گوناگون در آرامش و صلح و همکاری با یکدیگر به سر برند و اختلافها را از راههای مسالمتآمیز حل و فصل کنند.
همزیستی مسالمتآمیز از واژگان حقوق بینالملل است، ولی در حقوق داخلی نیز کاربرد دارد و منظور از آن این است که مردم یک کشور با وجود مذاهب، باورها و نژادهای گوناگون، با یک دیگر زندگی مسالمتآمیز داشته باشند.
در عصر حضرت مهدی(عج) حکومت واحد جهانی حاکم میشود. در این حالت مرز میان کشورها به مفهوم کنونی آن وجود نخواهد داشت؛ بنابراین همزیستی مسالمتآمیز از واژگان حقوق داخلی خواهد شد نه از اصطلاحات حقوق بینالملل. در هر حال منظور از همزیستی مسالمتآمیز در عصر ظهور آن است که مسلمانان با پیروان دیگر ادیان آسمانی که دست به سلاح نبردهاند و حاضرند زیر لوای حکومت اسلامی باشند، زندگانی مسالمتآمیز و صلح گونه داشته باشند. (ادامه دارد)
ب) ضرورت همزیستی مسالمتآمیز
۱) آرزوی قلبی انسانها در طول تاریخ
امروزه فیلسوفان سیاسی معتقدند هر حکومتی باید بتواند امنیت، عدالت، اقتصاد سالم، آزادی، حقوق انسانی، بهداشت و مانند آن را برای بشر به ارمغان آورد. انتظار توده مردم و شهروندان نیز در هر جامعهای از حاکمان این است که بتوانند شرایط زندگی جمعی و همزیستی مسالمتآمیز را فراهم سازند.
همزیستی مسالمتآمیز میان انسانها دو صورت دارد:
▪ همزیستی مسالمتآمیز میان انسانهای یک جامعه یا کشور؛
▪ همزیستی مسالمتآمیز میان جوامع و ملتهای گوناگون.
برخی از حکومتها توانستهاند همزیستی مسالمتآمیز و عدالت اجتماعی را در یک جامعه عملی کنند و امنیت، عدالت، بهداشت و آزادی را در جامعه خود در حد نسبی رشد دهند، ولی همزیستی مسالمتآمیز در میان جوامع و کشورهای متفاوت و در کل جهان، هیچگاه حتی در تاریخ ادیان هم به صورت کامل تحقق نیافته است.[۱]
همزیستی مسالمتآمیز، امنیت خاطر، ستم نکردن و ستم ندیدن از دیگران و خشنودی مردم، از بزرگترین دغدغههای اجتماعی بشر در طول تاریخ بوده است. در عصر مهدوی، انسانها دگرگون میشوند و عقلشان کامل خواهد شد. امیرمؤمنان، علی(ع) در این باره میفرماید:
«اذ قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها و کملت به احلامهم.»[۲]
«هرگاه قائم ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگانش قرار دهد، پس عقلهایشان جمع و بردباریشان کامل گردد.»
به سبب رشد و تقوا و ایمان در همه جهان، مردم از ستم ستمگران در امان خواهند بود، آنچه درعصرغیبت چه بسا در یک خانواده، شهر یا کشور کمتر دیده شود، پس از عصر ظهور در همه عالم دیده خواهد شد؛ به گونهای که جوامع بشری از تمامی آسیبها و موانع همزیستی، رهایی خواهند یافت. از این رو، میتوان تصور کرد که با «دکترین مهدویت» در عصر ظهور، قرائتی جدید از عالم و آدم خواهیم داشت. حضرت امام علی(ع) در توصیف بیعت یاران حضرت مهدی(عج) میفرمایند:
«با او بیعت میکنند که دزدی نکنند، زنا نکنند، مسلمانی را دشنام ندهند؛ خون کسی را به ناحق نریزند، به آبروی کسی لطمه نزنند، به خانه کسی هجوم نبرند و...» .[۳]
انسان عصر مهدوی براساس مهرورزی بر همنوعان و احسان به خلق، فراتر از قوانین اجتماعی به وحدت انسانی با همنوعان میرسد. او همه را از جنس خود میبیند و منافع دیگران را هم چون منافع خویش میشمارد و از منافعشان پشتیبانی میکند.
۲) تأمین امنیت
در سایه صلح و همزیستی، امنیت حاصل میشود که همواره از آرزوهای جامعه بشری بوده است. بشر همواره از جنگ، خاطره خوشی نداشته است. رفاه، پیشرفت و افزایش تواناییها و استعدادهای فردی و اجتماعی، مرهون وجود امنیت است. از نظر اسلام، «امنیت» چه از نظر عقیده و چه از نظر اجتماعیاش، اهمیت فوق العادهای دارد. اسلام، «ایمان» را عاملی برای «امنیت درونی» میداند:
«الایمان هو التصدیق الذی معه الامن.»[۴]
«ایمان عبارت است از تصدیق [خدا، پیامبر و روز جزا] که همراه با آن، امنیت است.»
در اسلام، از «کعبه»، یعنی مقدسترین مکان، با صفت«امن» یاد شده است.
«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَ أَمْناً»[۵]
«و آنگاه که کعبه را وسیله بهرهوری و کسب ثواب و جایگاه امن قرار دادیم.»
قرآن، نتیجه اعمال خوب بندگان صالح را ورود به جایگاه امن میداند و میفرماید:
«ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِینَ»[۶]
«به بهشت برین وارد شوید؛ درحالی که از صلح و امنیت برخوردارید.»
دین مبین اسلام، خود را از نظر ماهیت به «حالت امنیت آور» معرفی کرده است:
«فجعله امنا لمن عقله» [۷]
«خداوند اسلام را وسیله امنیت برای کسی قرار داد که به آن بگرود.»
همچنین هدف از برپایی حکومت و نظام سیاسی مبتنی بر قوانین وحی، «تأمین امنیت» است:
«فیامن المظلومون من عبادک.»[۸]
« [بدان جهت حکومت را پذیرفتم که... ] ستم دیدگان از بندگانت احساس امنیت کنند.»
برپایی عدالت، امنیت و صلح بینالمللی، بزرگترین رسالت جهانی امام عصر(عج) است. بیتردید برای ساختن جامعه توحیدی و تشکیل حکومت جهانی بنابر آموزههای وحی، پایه نخستین و کارمایه اصلی، «عدالتگستری» است. از اینرو، در بیشتر احادیث مربوط به امام موعود(عج)، بر عدل گستری و ظلم ستیزی آن بزرگوار تأکید شده است. امام حسین(ع) فرمود:
«لو لمیبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم، حتی یخرج رجل من ولدی، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذالک سمعت رسول الله یقول.»[۹]
«اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را دراز گرداند تا مردی از فرزندان من قیام کند و زمین را از عدل و داد پر سازد؛ پس از آنکه ستم و بیداد آکنده باشد.»
وجود امنیت و صلح از نیازهای ضروری و آروزهای انسان درطول تاریخ بوده است. امنیت در تمام بخشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، زمینهساز همه فعالیتهای مفید است و شرط لازم برای رشد و تکامل فرد و جامعه میباشد. امنیت وصلح در بعد جهانی آن اهمیت ویژهای دارد. در پرتو آن، تضاد و درگیری به حداقل میرسد، و در صورت رواج تضاد و درگیری، هر کشور در محدوده حقوق خویش محدود میشود و قانون، مانع تجاوز و دست اندازی آن است.
امام مهدی(عج) پدید آورنده امنیت جهانی است؛ امنیتی که بشر در تمام دوران تاریخ خود مانند آن را ندیده است. او علل و عوامل دلهره، نگرانی و ترس را نابود میکند و هراس انگیزان را از سر راه جامعه سالم جهانی بر میدارد.
امام علی(ع) فرمود:
«و بنا یدفع الله الکلب... و لو قام قائمنا لذهبت الشحنا من القلوب العباد، واصطلحت السباع والبهائم حتی تمشی المراة بین العراق الی الشام... علی راسها زینتها لایهیجها سبع ولاتخافه...» .[۱۰]
«به دست ما [=حکومت ما] روزگار سختیها و تشنه کامیها سپری شود... و چون قائم ما قیام کند، کینهها از دلها بیرون میرود؛ حیوانات نیز با هم سازگاری کنند. در آن روزگار، زن، با همه زیور خویش، از عراق درآید و تا شام برود و از هیچ نترسد...» .
هرچند تصور این امور برای ما دشوار است، این وعده حق خداست و خداوند پیمان شکن نیست. چنین روزگاری پدید خواهد آمد و عدالت، امنیت و صلح در جهان، فراگیر خواهد شد.۳. امکان گفتمان و احتجاج با پیروان دیگر ادیان آسمانی
بر اساس برخی روایات، در جهانیسازی مهدوی، حضرت مهدی(عج) بدون هیچ تعارفی تمامی موحدان و غیر موحدان و پیروان دیگر ادیان را به پیروی از اسلام و آموزههای نجات بخش آن با قاطعیت، تکلیف میکند، ولی این به معنای اجبار صرف عقیدتی به پذیرش مطلق آیین اسلام نیست، بلکه محور کاری حضرت مهدی(عج) ـ همانگونه که از نامشان نیز برمیآید ـ هدایت جامعه بشری است و بدیهی است که اساس هدایت، باید بر اقناع مبتنی باشد.
بنابر روایات، حضرت از همان ابتدای ظهور، کتابهای تحریف ناشده زبور، تورات و انجیل را پیدا میکند و براساس نسخه اصل آنها، با اهل کتاب محاجه، استدلال و گفتوگو میکند، و براساس آنها حکم میراند تا آنکه ایشان به دین اسلام و حکومت جهانشمولی مهدوی هدایت شوند.
در همین راستا امام باقر(ع) میفرمایند:
«به خدا سوگند یاد میکنم، هر آینه گویا قائم را میبینم، در حالی که پشت به حجرالاسود داده، پس از آن، حق خویش را ـ یعنی خلافت را ـ از خداوند عالم میطلبد.» سپس ادامه میدهند:
«ای مردم هر که درباره خدا با من محاجه و گفتوگو کند، هر آینه من نزدیکترین آفریدگان به خدایم. ای مردم، هرکه درباره آدم با من گفتوگو و محاجه کند، هر آینه من نزدیکترین خلایق به آدم هستم. ای مردم، هرکه درباره نوح با من گفتوگو نماید، هر آینه من نزدیکترین خلایق به نوح هستم. ای مردم، هرکه درباره ابراهیم با من محاجه و گفتوگو کند، هر آینه من نزدیکترین خلایق به ابراهیم هستم. ای مردم، هر که درباره موسی با من محاجه و گفتوگو نماید، هر آینه من نزدیکترین خلایق به موسی هستم. ای مردم، هر که درباره عیسی با من محاجه و گفتوگو نماید، هر آینه من نزدیکترین خلایق به عیسی هستم. ای مردم هر که با من درباره کتاب خدا گفتوگو نماید، هر آینه من نزدیکترین خلایق به کتاب خدا هستم.» پس از این سخنان، به مقام ابراهیم میرود و در آنجا دو رکعت نماز میگزارد، سپس حق خود را ـ یعنی خلافت را ـ از خدای تعالی میخواهد.[۱۱]
امام باقر(ع) در بیانی دیگر، برخورد گفتمانی، استدلالی و محترمانه امام عصر(عج) با پیروان دیگر ادیان را چنین بازگو میفرماید:
«چون قائم ما اهل بیت(ع) قیام میکند، اموال را به تساوی قسمت میکند و با مردم به عدالت حکم میکند. پس هر که از او اطاعت کند، از خداوند اطاعت کرده است و هر که با او مخالفت کند، هر آینه از خدا عصیان کرده و با او مخالفت کرده است، و نامیدن او به «مهدی» از این بابت است که خدا او را به امور پنهانی راه مینماید و تورات و دیگر کتابهای آسمانی خدا را در انطاکیه از غاری بیرون میآورد و درمیان اهل تورات با تورات و در میان اهل انجیل با انجیل و در میان اهل زبور با زبور و در میان اهل قرآن با قرآن حکم میفرماید...» .[۱۲]
۴) ایجاد حکومت واحد جهانی
یکی از برنامههای اسلام، ایجاد حکومت واحد جهانی است که در سایه «همزیستی مسالمتآمیز» یا «همزیستی مذهبی» حاصل میشود. اسلام، زیرسایه حکومت جهانیاش، به مذاهب آسمانی، حق حیات میدهد. بر پیروان آنها کمترین اهانت و تحقیری روا نمیدارد تا چه رسد به شکنجه و آزار و تفتیش عقاید. بالاتر از اینها، حکومت اسلامی حتی حمایت پیروان مذاهب دیگر را در جامعه جهانی به عهده میگیرد و منافع و مصالح آنان را در برنامههای کلی منظور میکند. نه تنها از آن حمایت میشود، بلکه حکومت اسلامی میکوشد وسایل رفاه و آسایش آنان را فراهم سازد. بدین ترتیب، روش اسلام در برابر ادیان دیگر، فقط آزادی بخشیدن نیست؛ روشی است که باید نام آن را «حمایت و سرپرستی» گذاشت. البته این روش، تنها درباره مذاهب آسمانی در پیش گرفته میشود و این گونه نیست که هرنوع آیین خرافی و پندار غلط و آداب و رسوم خطرناک که صورت مذهبی به خود گرفته باشد، از این حمایت برخوردار باشد.[۱۳]
خلاصه اینکه اسلام میخواهد از انسانهای موجود در کره زمین، تنها یک امت به هم پیوسته و واحد بشری فراهم آورد؛ یعنی کشوری به عرض و طول جغرافیایی همه کره زمین و هر دولتی به شعاع فعالیت و صلاحیت همه انسانها و سرزمینها. اسلام نظامی نیست که به یک منطقه خاص جغرافیایی و یا گروه خاصی از افراد انسانی منحصر باشد:
«و َمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ کَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یعْلَمُونَ»[۱۴]
«ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم؛ در حالی که بشارت دهنده و ترساننده هستی، ولی بیشتر مردم نمیدانند.»
بنابراین، نظام حقوقی اسلام، نظامی فراگیر و جهان شمول تلقی میشود، ولی چنین امری برای ما یک نگرش کمال مطلوبی ایجاد میکند؛ یعنی روزی را لحظه شماری میکنیم که آرمان جهانی تحقق یابد و پراکندگی واختلاف از جوامع بشری رخت بربندد. در چنان روزی، دیگر جایی و نیازی به حقوق بینالملل به مفهوم کنونی باقی نخواهد ماند.[۱۵]
از برنامههای امام مهدی(عج) تشکیل حکومت فراگیر جهانی و اداره همه اجتماعها از یک نقطه و با یک سیاست و برنامه است. درآن دوران به دست آن امام بزرگوار، آرمان والای تشکیل جامعه بشری و خانواده انسانی تحقق میپذیرد و آرزوی دیرینه همه پیامبران، امامان، مصلحان و انسان دوستان برآورده خواهد شد.
در دوران رهبری امام مهدی(عج)، با ایجاد مرکزیت واحد و مدیریت و حاکمیت یگانه برای همه اجتماعها، نژادها و منطقهها، یکی از عوامل اصلی تضاد، جنگ و ظلم نابود میشود. انسانها بدون ترس از فشار سیاست، برادرانه در کنار یکدیگر زندگی میکنند. سرزمینهای آباد به استثمار حق محرومان و استعمار کشورهای ضعیف نمیپردازند، بلکه کمبودها و عقبماندگیهای طبیعی و بشری و دیگر نابسامانیها به دست بخشهای توانمند جامعه بشری جبران میشود و به معنای واقعی کلمه، از کل اجتماع بشری یک امت و یک خانواده تشکیل میشود. [۱۶]
● همزیستی مسالمتآمیز با پیروان ادیان آسمانی ازدیدگاه قرآن کریم
سنت و روش حضرت مهدی(عج)، همانند روش و سیره پیامبر اکرم(ص) است که برگرفته از قرآن کریم است. بنابراین، لازم است به طور اصولی، دیدگاه قرآن کریم درباره چگونگی تعامل و رفتار با پیروان دیگر ادیان آسمانی بیان میشود.
اساس روابط مسلمانان با غیر مسلمانان بر مسالمت و رفتار شایسته است. اسلام هیچگاه به پیروان خود کشتار پیروان مذاهب دیگر را اجازه نمیدهد و وجود باورهای مخالف، مجوزی برای رفتار خصمانه نیست، بلکه برعکس، اسلام به پیروان خود دستور میدهد با مخالفان رفتاری عادلانه داشته باشند.[۱]
این نظریه، به کرامت انسانی قائل است. غیر مسلمانان از آن جهت که در «انسان بودن» با مسلمانان شریکند، احترام دارند؛ هرچند در باور و مذهب تفاوت دارند. از این رو، امام علی(ع) در فرمانش به مالک اشتر درباره رعایت حال مردم مصر میفرماید: «و مهربانی بر خلق را برای دل خود پوششی گردان و دوستی ورزیدن با آنان را، مهربانی کردن با همگان، و همچون جانورشکاری مباش که خوردنشان را غنیمت شماری؛ زیرا خلق دو دستهاند: دستهای که برادر دینی تواند و دستهای دیگر که در آفرینش با تو یکسانند.»[۲]
در اسلام، «صلح» و «همزیستی مسالمتآمیز» با پیروان ادیان و مذاهب دیگر، به صورت «قاعده اساسی» ملاحظه شده است. از اینرو، آیات مربوط به صلح، بدون دلیل است و چون «جنگ» و «جهاد» ضرورت و استثنا است، آیات مربوط به جنگ و جهاد همراه با ذکر دلیل، انگیزه است؛ مثل وجود فتنه، ستم، اخراج پیامبر و مسلمانان از سرزمین وطنی خود. بنابراین، برای جنگ و اقدام مسلحانه باید دلیل وجود داشته باشد. تا زمانی که دلیلی وجود ندارد، اقدام به جنگ، خیانت و تجاوز تلقی میشود. نخستین آیهای که در زمینه جهاد نازل شد، گویای همین مطلب است: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ»[۳]
به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده، رخصت (جهاد) داده شده است؛ زیرا به آنان ستم شده است و البته خدا بر پیروزی آنان توانا است.
هنگامیکه مسلمانان در مکه بودند، مشرکان پیوسته آنها را میآزردند و مسلمانان همیشه با سرهای شکسته خدمت پیامبر(ص) میرسیدند و شکایت میکردند. درخواست آنان، اذن جهاد و مقابله با دشمن بود، ولی پیامبر اکرم(ص) به آنان میفرمود صبر کنید. هنوز دستور جهاد به من داده نشده است تا اینکه هجرت آغاز شد و مسلمانان از مکه به مدینه آمدند و خداوند آیه پیش گفته را نازل کرد که دربردارنده «اذن جهاد» است. [۴]
بنابراین، اصل اولی در رفتار مسلمانان با غیر مسلمانان، صبر و مدارا بوده است. سرانجام به سبب ستمها و آزار مشرکان، به آنها اذن جهاد داده شد. قرآن کریم، برای تأمین همزیستی مسالمتآمیز، راههای گوناگونی را سفارش کرده است که به مهمترین آنها اشاره میشود:
الف) قرآن کریم و آزادی اندیشه
در بخشی ازآیات قرآن کریم، آمده است که ذات باورهای قلبی و مسائل وجدانی، چنان است که اکراه و اجبار بر نمیدارد. اگرفردی به حکم اجبار و فشار، باورها و دستورهای یک مذهب را به ظاهر بپذیرد، هرگز دلیل آن نیست که در قلب و وجدانش نیز آن را پذیرفته باشد.
«لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی»[۵]
در کار دین اکراه نیست؛ زیرا راه از بی راهه به روشنی آشکار شده است.
«وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یکُونُواْ مُؤْمِنِینَ»[۶]
و اگر چه پروردگارت میخواست، تمامی اهل زمین ـ بدون این که اختیاری داشته باشند ـ ایمان میآورند؛ پس آیا تو مردم را به اکراه وا میداری تا این که مؤمن شوند.
«وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّکُمْ فَمَن شَاء فَلْیؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیکْفُرْ»[۷]
و بگو (این) حق از سوی پروردگارتان است؛ پس هر کس میخواهد ایمان بیاورد و هر کس خواهد کفر ورزد.
«وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَکُواْ وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیهِمْ حَفِیظًا وَمَا أَنتَ عَلَیهِم بِوَکِیلٍ»[۸]
و اگر خداوند میخواست شرک نمیورزیدند، ولی تو را نگهبان آنان نگماشتهایم و تو کارساز آنان نیستی.
ایمان به خدا و مبانی اسلام، هرگز تحمیلی نیست، بلکه یگانه راه آن، باید منطق، استدلال و نفوذ در اندیشه و روح افراد باشد. مهم این است که حقایق و دستورهای الهی بیان شود و مردم آن را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.
ب) قرآن کریم و دعوت به همزیستی مسالمتآمیز
اسلام، آیینی است که از همان زمانِ پیدایی با شعارهمزیستی مسالمتآمیز دعوت خویش را به جهانیان عرضه کرد. این آیین، خطاب به «اهل کتاب» میگوید:
«قُلْ یا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَةٍ سَوَاء بَینَنَا وَبَینَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیئًا وَلاَ یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»[۹]
بگو ای اهل کتاب، بیایید تا بر سخنی که در میان ما و شما یکسان است، بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و برای او هیچ گونه شریکی نیاوریم و هیچ کس از ما دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد و اگر رویگردان شدند، بگویید: شاهد باشید که ما فرمانبرداریم.
این آیه از آیات مهم در دعوت اهل کتاب به سوی وحدت است. استدلالی که در این آیه شریفه به کار رفته است، با استدلال درآیات پیشین تفاوت دارد. درآیات پیشین از همین سوره، به طور مستقیم دعوت به اسلام بود، ولی در این آیه، به نقطههای مشترک میان «اسلام» و «اهل کتاب» توجه میشود. قرآن کریم به مسلمانان میآموزد که اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدستان با شما همکاری کنند، از پا ننشینید و بکوشید دستکم در بخشی که با شما اشتراک هدف دارند، همکاری آنها را جلب کنید و آن را پایهای برای پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید.[۱۰]
ج) قرآن کریم و گفتوگوی مسالمتآمیز
قرآن کریم به مسلمانان دستور اکید میدهد که با «جدال احسن» و «گفتوگوی مسالمتآمیز»، با اهل کتاب مناظره کنند و روابط خود را براساس «اصول مشترک» قرار دهند.
«وَلاَ تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکِتَابِ إِلاَّ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی أُنزِلَ إِلَینَا وَأُنزِلَ إِلَیکُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُکُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»[۱۱]
و با اهل کتاب، جز به شیوهای که نیکوتر است، مجادله نکنید، مگر کسانی از آنها که مرتکب ستم شدهاند و بگویید: به آنچه بر ما و (به آن چه)بر شما نازل شده ایمان آورده ایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما همه فرمان برداریم.
در آیات گذشته، بیشتر سخن از چگونگی برخورد با «بت پرستان» لجوج و جاهل بود که به مقتضای حال، با آنها سخن میگفت، ولی در این آیه، سخن از مجادله و گفتوگو با «اهل کتاب» است که باید به صورت ملایمتر باشد؛ زیرا آنها دست کم، بخشی از دستورهای پیامبران و کتابهای آسمانی را شنیده بودند و آمادگی بیشتری برای شنیدن آیات الهی داشتند.
قرآن مجید، به مسلمانان دستور میدهد که ازدشنام دادن به کافران و بت پرستان بپرهیزند؛ زیرا آنها هم به همین روش متوسل میشوند:
«وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَینَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یعْمَلُونَ»[۱۲]
(معبود) کسانی را که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها نیز از روی ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند، این چنین، برای هر امتی عملشان را زینت دادیم؛ سپس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمر میکردند آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).د) قرآن کریم و اعتراف به حقوق اقلیتها
هیچ دینی، مانند اسلام، ضامن آزادی اقلیتها و حافظ شرف و حقوق ملی آنها نیست. اسلام، عدالت اجتماعی کامل را در سرزمین اسلامی، نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای تمام ساکنان سرزمین خود، با وجود اختلاف مذهب، نژاد، زبان و رنگ، فراهم میکند و این یکی از مزایای بزرگ اسلام است و هیچ مذهب و قانونی نمیتواند به این آرمان تحقق بخشد.
اقلیتهای مذهبی با بستن «پیمان ذمه» و اکتساب تابعیت، میتوانند در کشور اسلامی آزادانه زندگی کنند و از حقوق اجتماعی، امنیت داخلی و خارجی، مانند مسلمانان بهرهمند شوند.
قرآن مجید با صراحت، سیاست کلی اسلام را درباره مراعات و حقوق ملتها و دیگر مذاهب بیگانه چنین بیان میکند: «لاَ ینْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یخْرِجُوکُم مِّن دِیارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»[۱۳]
خداوند شما را از کسانی که در کار دین کارزار نکردهاند و شما را از خانه و کاشانهتان آواره نکردهاند، نهی نمیکند. از این که در حقشان نیکی کنید و با آنان دادگرانه رفتار کنید؛ بی گمان خداوند دادگران را دوست دارد.
یعنی اقلیتها یا مخالفان، اگر با شما به «جنگ مذهبی» نپرداختند و به شمار فشار نیاوردند و شما را از وطنتان خارج نکردند، باید با آنها به عدالت و نیکی رفتار کنید. بدین ترتیب، اسلام اجازه میدهد اقلیتهای مذهبی و مخالفان اسلام، در جامعه اسلامی باشند و از حقوق انسانی بهره مند شوند؛ البته مشروط بر اینکه مزاحم اسلام و مسلمانان نباشند و علیه آنها کاری نکنند.
آزادی و احترام اقلیتهای مذهبی در اسلام، چنان است که اگر کسانی از«اهل ذمه» کاری انجام دهند که در دین آنها جایز است، ولی در شرع حرام است(مانند شراب خواری)، کسی در حکومت اسلامی حق ندارد معترض آنها شود. البته تا وقتی که به آن عمل تظاهر نکنند، ولی اگر به آن عمل تظاهر کنند، به سبب نقض «قانون تحت الحمایه»باز خواست خواهند شد. همچنین اگر عملی انجام دهند که در دین آنها نیز مانند اسلام، حرام است؛ مانند: زنا، لواط و. . . ، از نظر حقوق، هیچ تفاوتی با مسلمانان ندارند و قاضی حق دارد«حد»را بر آنها جاری سازد. البته میتواند آنها را به ملت خود تحویل دهد تا طبق قوانین مذهبی خودشان مجازات شوند.[۱۴]
هـ) قرآن کریم و به رسمیت شناختن کتابهای آسمانی گذشته
اساساً تمام کتابهای آسمانی، در اصول مسائل با یک دیگر هماهنگی دارند و هدف واحد یعنی تربیت و تکامل انسان را دنبال میکنند؛ اگر چه در مسائل فرعی، به مقتضای قانون تکامل تدریجی، با هم تفاوت هایی دارند و هر آیین تازه، مرحلة بالاتری را میپیماید و برنامه جامعه تری دارد. قرآن کریم، ضمن تکریم و احترام به پیامبران و کتابهای آسمانی پیشین، آنها را تصدیق میکند.
«وَأَنزَلْنَا إِلَیکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیمِنًا عَلَیهِ فَاحْکُم بَینَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ»[۱۵]
و کتابی آسمانی (قرآن) را به راستی و درستی بر تو نازل کردیم که هم خوان (مصدق)با کتابهای آسمانی پیشین و حاکم بر آنها است؛ پس در میان آنان بر وفق آنچه خداوند نازل کرده است، داوری کن.
نزدیک به بیست آیه دیگر قرآن کریم در تصدیق و تأیید تورات و انجیل است. این سنت الهی است که هر پیامبری، پیامبر پیشین را تأیید، و هر کتاب آسمانی، کتاب آسمانی گذشته را تصدیق میکند. خداوند درباره تأیید موسی و تورات، به وسیله پیامبر بعدی، یعنی حضرت مسیح و کتاب انجیل میفرماید: «وَقَفَّینَا عَلَی آثَارِهِم بِعَیسَی ابْنِ مَرْیمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَینَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدًی و َنُورٌ و َمُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ مِنَ التَّوْرَاةِ و َهُدًی وَ مَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ»[۱۶]
و در پی ایشان(تورات و موسی) عیسی ابن مریم را فرستادیم که گواهی دهنده بر(حقانیت) تورات بود که پیشاپیش او بود و به او انجیل دادیم که در آن نوری است و همخوان (تصدیق کننده) با تورات است که پیشاپیش آن(نازل شده) است و راهنما و پند آموز پارسایان است.
بنابراین، قرآن کریم، نه تنها دعوت به همکاری مسالمتآمیز را در آغاز ظهور خویش مطرح ساخت، بلکه تا واپسین لحظههای نزول قرآن نیز، بر آن تأکید فرموده است. قرآن هر قومی را الزاماً به مرام و شریعت خویش پایبند میداند؛ چنان که در سوره «مائده» که واپسین سوره و آیات نازل شده است، با صراحت تمام، ادیان یهودی و مسیحی را به رسمیت میشناسد و به پیروان تورات و انجیل فرمان میدهد که به کتاب خویش عمل کنند؛ چنان که مسلمانان را نیز موظف میداند کتاب خویش را ملاک عمل قرار دهند.
و) قرآن کریم و صلح طلبی
اسلام از روز نخستین، اصول صلح طلبی را پی ریخته است و از این طریق، روشهای صلح بینالمللی و همزیستی مسالمتآمیز را هموار ساخته است. صلح و صفا، روح اسلام است و واژه اسلام از ریشه سلم گرفته شده است. از اینرو، دربردارنده معنای سلامت و آرامش است؛ بدین سبب، قرآن کریم دستور میدهد که همگان در حوزه سلم و صلح وارد میشوند.
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کَآفَّةً»[۱۷]
ای افراد با ایمان، همگی در حوزه مسالمت وارد شوید.
سلم، بسیار عالیتر و بادوامتر از صلح است؛ زیرا به معنای سلامت و امنیت است و به شکل صلح موقت ظاهری نیست. خداوند به پیامبر گرامی(ص) دستور می دهد که اگر دشمنان از در مسالمت وارد شوند و به آن گرایش یافتند، تو نیز از فرصت بهره گیر و با آنان موافقت کن: «وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا...»[۱۸]
و اگر به صلح تمایل نشان دهند، تو نیز از در صلح درآ.
علاقه اسلام به صلح میان افراد انسانی، چنان است که به افراد با ایمان نوید میدهد تا شاید بر اثر رفتار مسالمتآمیز مسلمانان، میان آنها و دشمنان، پیوند دوستی پدید آید: «عَسَی اللَّهُ أَن یجْعَلَ بَینَکُمْ وَبَینَ الَّذِینَ عَادَیتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِیرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»[۱۹]
چه بسا خداوند درمیان شماوکسانی از آنان که با هم دشمنی دارید، مهربانی پدید آورد و خداوند توانا و آمرزگار مهربان است.
خلاصه اینکه برنامه طرفداری از صلح و همزیستی مسالمتآمیز در سیاست خارجی، از خردمندانهترین برنامهها است و اسلام همین برنامه را در پیش گرفته است. اسلام تقویت نیرو را به سبب استواری صلح و در هنگام اضطراری برای دفاع خواسته است. این دین مبین، چنان برای صلح و زندگی مسالمتآمیز اهمیت قائل است که حتی در اجتماعهای کوچک نیز به صلح و سازش دستور میدهد و در اختلافهای خانوادگی نیز بر شعار والصلح خیر تأکید میکند.[۲۰]
منظور از کافران، کافران غیر کتابی؛ مانند بتپرستان، ستاره پرستان و دیگران است. آیا این گروه نیز آزادی مذهبی خواهند داشت و آزادانه میتوانند به عنوان مشرک و ملحد فعالیت داشته باشند؟
از آیات و روایات اسلامی بر میآید که در عصر مهدی(عج) حکومت و قدرت زمین از کافران غیرکتابی و مادهگرایان گرفته میشود و در دست مسلمانان و مردمان شایسته جهان قرار میگیرد. این مطلب را در سه قسمت پی میگیریم:
الف) آیات قرآن کریم
«وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»[۱]
درحقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»[۲]
اوست کسی که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد، تا آن را بر هر چه دین است فائق گرداند؛ هر چند مشرکان را ناخوش آید.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یعْبُدُونَنِی لا یشْرِکُونَ بِی شَیئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»[۳]
خدا به کسانی ازشما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتما آنان را در سرزمین جانشین(خود) قرار میدهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین(خود) قرارداد و آن دینی را که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقرکند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، تا مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید، آنانند که نافرمانند.
این آیه شریفه در شأن حضرت مهدی(عج) است. طبرسی در ذیل این آیه میگوید: این حدیث از اهلبیت پیامبر(ص) نقل شده است که فرمودهاند: «انها فی المهدی من آل محمد»[۴]
این آیه، درباره مهدی آل محمد(ص) است.
مفهوم جمله «یعْبُدُونَنِی لا یشْرِکُونَ بِی شَیئًا» این است که هدف نهایی، فراهم آمدن حکومت عدل و ریشه دار شدن آیین حق و گسترش امنیت و استحکام پایههای بندگی و توحید است که درآیه دیگر، با عنوان «هدف آفرینش» یاد شده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ»[۵]
«من جن و انس را نیافریدم، مگر برای خاطر این که مرا عبادت کنند.»
«وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»[۶]
و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند، منت نهیم و آنان را پیشوایان(مردم) گردانیم و ایشان را وراث (زمین) کنیم.
بنابر بشارت این آیات، روزی خواهد آمد که قدرت و فرماندهی جهان در دست مؤمنان و مسلمانان شایسته خواهد بود و نور اسلام تمام ادیان را تحت شعاع قرار میدهد و بر آنها غالب میگردد.
میتوان نتیجه گرفت که تمام تلاشهای چنین حکومتی، از جنگ و صلح گرفته تا برنامههای آموزشی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی، همگی در مسیر بندگی خدا، و به دور از هر گونه شرک است.
گفتنی است که معنای حکومت صالحان و سر سپردن به آیین حق و عبادت دور از شرک، این نیست که در چنان جامعهای هیچ گناهکار و منحرفی نخواهد بود، بلکه بدین معناست که زمام حکومت در دست مؤمنان صالح است و چهره عمومی جامعه خالی از شرک است وگرنه تا زمانیکه انسان آزادی اراده دارد، ممکن است در بهترین جوامع الهی و انسانی نیز، منحرفانی وجود داشته باشند.[۷]
ب) روایات اسلامی
از روایات اسلامی استفاده میشود که در عصر دولت مهدی(عج) دستگاه شرک و کفر از زمین برچیده میشود و جز یکتاپرستان و گویندگان کلمه توحید، احدی در زمین باقی نمیماند. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لبعث الله فیه رجلا اسمه اسمی، و خلقه خلقی، یکنی ابا عبدالله، یرد الله به الدین و یفتح له فتوحا ولا یبقی علی وجه الارض الا من یقول: لااله الا الله. فقیل له: منای ولدک؟ قال من ولدابنی هذا و ضرب بیده علی الحسین»[۸]
اگر ازعمر دنیا بیش ازیک روز باقی نمانده باشد، خدا مردی را که نامش نام من و اخلاقش اخلاق من و کنیهاش ابوعبدالله است مبعوث میکند و به وسیله او، دین را ـ به عظمت اولی خود ـ بر میگرداند و فتوحاتی را نصیبش میکند و جز گوینده کلمه توحید کسی روی زمین باقی نخواهد ماند. به آن حضرت عرض شد: آن مرد از نسل کدام فرزندت به وجود میآید؟ پیغمبر دستش را به حسین زده فرمود: از این.
همچنین امام باقر(ع) فرموده است:
«یقاتلون والله حتی یوحد الله ولا یشرک به شی.»[۹]
قائم و اصحابش آنچنان جنگ میکنند تا دیگر مشرکی باقی نماند.
ج) همسانی سیره و روش امام عصر(عج) با سیره پیامبر اکرم(ص)
از روایات اسلامی بر میآید که سیره و روش امام مهدی(عج) همان روش پیامبر اکرم(ص)، یعنی نابودی مظاهر شرک و کفر و برافراشتن پرچم یکتا پرستی است. تنها به دو روایت در این زمینه بسنده میکنیم. محمد بن مسلم میگوید: از امام باقر(ع) درباره سیره حضرت مهدی(عج) پرسیدم و ایشان فرمودند: «بسیرة ما سار به رسول الله(ص) حتی یظهر الاسلام؛ سیره او، همان سیره رسول الله(ص) است». عرض کردم: سیره رسول الله(ص) چه بود؟ فرمود: «ابطل ما کان الجاهلیة، و استقبل الناس بالعدل، وکذلک القائم(عج) اذقام یبطل ما کان فی الهدنة مما کان من ایدی الناس، ویستقبل بهم العدل» [۱۰]
پیامبر اسلام(ص) نظام جاهلیت را برچیدند و مردم را به سوی عدالت سوق دادند. حضرت مهدی(عج) نیز زمانی که قیام کند، بدعتها را برطرف میسازد و مردم را به سوی عدالت حرکت میدهند.
همچنین عبدالله بن عطا همین پرسش را از امام باقر(ع) میپرسد و آن حضرت در پاسخ میفرماید:
«یهدم ما قبله کما صنع رسول الله(ص) و یستانف الاسلام جدیدا.»[۱۱]
همانند پیامبر(ص) آنچه پیشتر ـ از نظام غیر دینی ـ وجود داشته است، برمیچیند و اسلام را از نو ایجاد میکند.
اقلیتهای مذهبی در پناه حکومت مهدوی(عج)
بر اساس منابع اسلامی، در آخرالزمان، دین اسلام فراگیر و بر تمام ادیان ومذاهب حاکم میشود. این بدان معنا است که بیشتر مردم جهان به اسلام گرایش مییابند؛ چون زمینههای تردید از میان میرود و حقانیت اسلام برهمگان اثبات میشود. امام عصر(عج) با ادله قطعی و روشن، پیروان مذاهب دیگر؛ مثل یهودیان و مسیحیان را به اسلام فرا میخواند.
دلیل این که حضرت مهدی را مهدی گفتهاند، این است که به سوی کوهی در شام هدایت میگردد و ایشان اسفار تورات را از آن بیرون میآورد با کتاب تورات با یهود احتجاج و استدلال میکند. آنگاه گروهی از یهودیان به دست آن حضرت مسلمان میشوند .[۱۲]
همچنین، بنابر منابع اسلامی، گروهی از پیروان دین یهود و مسیحیان تا روز قیامت باقی میمانند. این بحث را در بخش آیات و روایات پی میگیریم.
الف) دلالت آیات قرآن کریم بر ماندن برخی یهودیان و مسیحیان تا قیامت
از بعضی آیات قرآن بر میآید که شماری از پیروان یهود و مسیحیت، همچنان بر دین خود باقی میمانند؛ هر چند اسلام، به صورت آیین رسمی، همه جهان را فراگرفته است: «َمِنَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَی أَخَذْنَا مِیثَاقَهُمْ فَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ فَأَغْرَینَا بَینَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ وَسَوْفَ ینَبِّئُهُمُ اللّهُ بِمَا کَانُواْ یصْنَعُونَ»[۱۳]
و از کسانی که گفتند: ما نصرانی هستیم، از ایشان پیمان گرفتیم، (ولی) بخشی از آنچه بدان اندرز داده شده بودند، فراموش کردند، و ما (هم) تا روز قیامت میانشان دشمنی وکینه افکندیم و به زودی خدا آنان را از آنچه میکردهاند خبر میدهد.
از عبارت «فَأَغْرَینَا بَینَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ» استفاده میشود که شماری از مسیحیان، تا روز قیامت هستند؛ اگرچه به جرم اعمالشان، میان خودشان تا روز قیامت، همواره دشمنی است. [۱۴]
«ِاذْ قَالَ اللّهُ یا عِیسَی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَی وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ ثُمَّ إِلَی مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَینَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ»[۱۵]
یاد کن هنگامی را که خدا گفت:ای عیسی، من تو را بر گرفته و به سوی خویش بالا میبرم و تو را از(آلایش) کسانی که کفر ورزیدهاند پاک میگردانم و تا رستاخیز، کسانی را که از تو پیروی کردهاند، فوق کسانی که کافر شدهاند قرار خواهم داد؛ آنگاه فرجام شما به سوی من است. پس درآن چه بر سر آن اختلاف میکردید، میان شما داوری خواهم کرد.
این آیه نیز بر ماندن مسیحیت تا هنگامه قیامت اشاره دارد؛ چون در این آیه، وعده داده میشود که نصارا تا قیامت برتر از کافران باشند. مقتضای ظاهر این آیه، آن است که کیش نصارا تا قیامت و در عصر مهدی(عج) نیز باقی خواهد ماند.
«وَقَالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ ینفِقُ کَیفَ یشَاء وَلَیزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَینَا بَینَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ...»[۱۶]
و یهود گفتند: دست خدا بسته است؛ دستهای خودشان بسته باد. و به (سزای) آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شدند، بلکه هر دو دست او گشاده است؛ هر گونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو فرود آمده است، بر طغیان و کفر بسیاری از ایشان خواهد افزود و تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم... .
آیات پیشین بر باقی ماندن پیروان دین مسیحیت تا روز قیامت دلالت داشت، ولی این آیه بر باقی ماندن پیروان دین یهود تا روز قیامت دلالت دارد.
در اینجا پرسشی مطرح است و آن این که بنابر روایات اسلامی، پس از ظهور مهدی(عج) در سراسر جهان، یک آیین بیشتر نخواهد بود و آن دین اسلام است. از بعضی آیات نیز، باقی بودن پیروان مسیحیت و یهودیت تا هنگامه قیامت استفاده میشود. این دو گونه روایات را چگونه میتوان با هم جمع کرد؟
در پاسخ باید گفت: در روایات مهدی(عج) میخوانیم هیچ خانهای در شهر و بیابان نمیماند، مگر این که توحید درآن نفوذ میکند؛ یعنی اسلام به صورت آیین رسمی، همه جهان را فرا خواهد گرفت و حکومت جهانی، حکومت اسلامی خواهد شد و غیر از قوانین اسلام، چیزی بر جهان حکومت نخواهد داشت، ولی هیچ مانعی ندارد که اقلیتی از یهود و نصاری در پناه حکومت مهدی(عج) زندگی کنند. حضرت مهدی(عج)، مردم را از روی اجبار به اسلام نمیکشاند، بلکه با منطق پیش میرود و توسل او به قدرت و نیروی نظامی برای گسترش عدالت و برانداختن حکومتهای ستم و قرار دادن جهان در زیر پرچم عدالت اسلامی است؛ نه برای اجبار به پذیرفتن آیین، و گرنه آزادی و اختیار مفهومی نخواهد داشت.[۱۷]
ب) دلالت روایات اسلامی بر وجود یهود و مسیحیت در عصر مهدی(عج)
روایات اسلامی درباره بودن پیروان یهود و مسیحیت در آن عصر، به دو دسته تقسیم میشود که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم:
۱) دسته اول
از برخی روایات اسلامی استفاده میشود که در زمان حضرت مهدی(عج) اقلیتی از یهود و نصارا حضور دارند:
«عن ابی بصیر قلت فما یکون من اهل الذمة عنده؟ قال: یسالمهم کما سالمهم رسول الله علیه و آله و یودون الْجِزْیةَ عَن یدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ»
ابوبصیر میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم صاحب الامر با اهل ذمه، یهود و نصاری چه میکند؟ فرمود: مانند پیغمبر اکرم(ص) با آنان مصالحه میکند آنها هم با خواری تمام، جزیه (مالیات) میدهند.
همچنین امام محمد باقر(ع) میفرماید:
صاحب الامر، مهدی نامیده شد؛ برای اینکه تورات و دیگر کتابهای آسمانی را از غاری که در انطاکیه واقع است، بیرون میآورد و میان اهل تورات با تورات، و میان اهل قرآن با قرآن قضاوت خواهد کرد.
۲) دسته دوم
در مقابل روایات دسته اول، روایاتی هست که دلالت میکند درعصر دولت مهدی(عج) غیر از مسلمانان احدی روی زمین باقی نمیماند. آن حضرت، دین اسلام را بر یهود و نصارا عرضه میدارد؛ هر کس پذیرفت از کشته شدن نجات مییابد و هر کس سر پیچید به قتل میرسد.
«عن ابی بکیر، قال: سألت اباالحسن(ع) عن قوله: وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا، قال: انزلت فی القائم(عج)، اذا خرج بالیهود و النصاری و الصائبین و الزنادقة و اهل الردة و الکفار فی الشرق الارض و غربها، فعرض علیهمالاسلام، فمن اسلم طوعاً امره بالصلوة والزکوة، و ما یومر به المسلم، و یحب لله علیه، و من لم یسلم ضرب عنقه حتی لایبقی فی المشارق و المغارب أحد إلا وحد الله. قلت له: جعلت فداک، إن الخلق أکثر من ذلک؟ فقال: إن الله اذا اراد أمراً قلل الکثیر و کثر القلیل.»
ابن بکیر میگوید: تفسیر آیه «وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیهِ یرْجَعُونَ»، را از حضرت ابوالحسن(ع) پرسیدم. فرمود: این آیه در شأن حضرت قائم نازل شده است. وقتی آن جناب ظاهر شد، دین اسلام را بر یهود و نصاری و صائبین و کافران شرق و غرب عرضه میدارد؛ پس هر کس با میل و اختیار، اسلام بیاورد، به نماز و زکات و دیگر واجبات امرش میکند و هر که از قبول اسلام سر باز زند، گردنش را میزند تا این که در شرق و غرب زمین، جز موحد و خدا پرست کسی باقی نماند. ابن بکیر میگوید: به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم، مردم جهان زیادتر از آنند که کشته شوند؟ فرمود: هر گاه خدا کاری را اراده کند، زیاد را کم و کم را زیاد میگرداند.
همچنین امام محمد باقر(ع) فرموده است:
«فیفتح الله شرق الارض و غربها، یقتل الناس حتی لا یبقی الا دین محمد.»
خداوند شرق و غرب جهان را برای صاحب الامر مفتوح میکند؛ آن قدر جنگ میکند تا این که جز دین محمد باقی نماند.
در روایت دیگری، امام باقر(ع) در تفسیرآیه «لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون» فرمود:
یکون أن لا یبقی أحداً إلا أقرّ بمحمد.
چنان میشود که احدی باقی نمیماند؛ مگر این که به محمد ایمان بیاورد.
«اذ قام القائم لم یبق اهل دین حتی لیظهروا الاسلام و یعترفوا بالایمان.» در زمان حضرت قائم(عج)، هیچ کس نیست، مگر اینکه به اسلام اعتراف میکند.
همچنین امام باقر(ع) فرمودهاند:
هیچ یهودی و مسیحی و هیچ پرستش کننده غیر خدایی باقی نمیماند مگر این که به حضرت مهدی(عج) ایمان آورد و او را تصدیق کند.
۳) جمع میان روایات دسته اول و دسته دوم
چنان که ملاحظه شد، روایات اسلامی در این زمینه دو دستهاند: دستهای موافق قرآنند و دستهای دیگر مخالف آن، ولی پوشیده نیست که احادیث موافق قرآن بر احادیث مخالف مقدمند و آنها را از اعتبار میاندازند.
بنابراین، یهود و نصارا در عصر مهدی(عج) باقی خواهند ماند، ولی از عقیده تثلیث و شرک دست بر میدارند و خدا پرست میشوند و زیر لوای حکومت اسلامی به زندگی خویش ادامه میدهند. در عین حال، دولتهای باطل فرو میپاشند و قدرت جهان در دست مسلمانان شایسته قرار میگیرد. در آن روز، دین اسلام، دین جهانی میشود و بر تمام ادیان غالب میگردد و بانگ توحید از همه جا به گوش میرسد.
«اذ قام القائم لا یبقی ارض الا نودی فیها شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله.»
هنگامی که قائم ما قیام کرد، هیچ نقطهای از زمین نیست، جز این که آوای «اشهد ان لااله الا الله وان محمدا رسول الله» در آنجا بلند میشود.
امام باقر(ع) میفرماید:
«اذ قام قائم ذهبت دولة الباطل.»
وقتی قائم ما قیام کرد، دولتهای باطل برای همیشه سقوط میکنند.
ابوالجارود عن أبیجعفر(ع): فی قوله تعالی: «الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الأرْضِ أَقَامُوا الصَّلَوةَ وَآتَوُا الزَّکَوةَ فهذه لآل محمد الی آخر الائمة و المهدی و اصحابه، یمکنهم الله مشارق الارض و مغاربها و یظهر به الدین و یمیت الله و به و باصحابه البلاع و الباطل کما امات السفهاء الحق، حتی لا یری این الظلم و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر.»
امام باقر(ع) در تفسیر آیه «الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الأرْضِ أَقَامُوا الصَّلَوةَ وَآتَوُا الزَّکَوة» فرمود: این آیه درباره ائمه و مهدی و یارانش نازل شده است. خدا آنان را برشرق و غرب زمین، فرمانده و حاکم میگرداند و به واسطه آنان، دین را تقویت میکند و بدعتها و باطلها را از میان میبرد ـ آنگونه که نادانان حق را پایمال کردهاند ـ به گونهای که دیگر از ستم اثری نماند. [آنان] وظیفه امر به معروف و نهی ازمنکر را انجام میدهند.
«عن ابیبصیر فقلت له: یا بن رسول الله ومن القائم منکم اهل البیت؟ فقال: یا ابا بصیر هو الخامس من ولد ابنی موسی ذلک ابن سیدة الاماء یغیب غیبة یرتاب فیها المبطلون ثم یظهره الله عزوجل فیفتح علی یدیه مشارق الارض و مغاربها و ینزل روح الله عیسی بن مریم علیهما السلام فیصلی خلفه و تشرق الارض بنور ربها و لا تبقی فی الارض بقعة عبد فیها غیر الله عزوجل الا عبد الله فیها و یکون الدین کله لله ولو کره المشرکون»
ابو بصیر میگوید: به امام جعفرصادق(ع) عرض کردم: یابن رسول الله قائم شما اهل بیت کیست؟ فرمود: ابا بصیر او پنجمین فرزند موسی است. پسر بهترین کنیزان خواهد بود؛ چنان غیبتش طولانی میشود که گروهی به شک میافتند. سپس خدا او را ظاهر میکند و شرق و غرب زمین را به دستش فتح میکند. عیسی بن مریم نازل میشود و پشت سرش نماز میخواند. درآن عصر، زمین به نور خدا روشن میگردد و تمام نقاطی را که غیر خدا در آن عبادت شده به عبادتگاه خدا تبدیل میشود. دین مخصوص خدا میگردد؛ گرچه مشرکان را خوش نیاید.
● نتیجهگیری
بیشک اختلاف مذهبی با یک نظام توحیدی در تمام زمینه ها سازگار نیست؛ زیرا همین اختلاف برای بر هم زدن هر نوع وحدت کافی است. برعکس، یکی از عوامل مهم وحدت، وحدت دین و مذهب است که میتواند ما فوق همه اختلافها باشد و نژادها، زبانها و ملیتها و فرهنگهای گوناگون را گرد آورد و از آنها جامعه واحدی بسازد که همگان در آن همچون برادران و خواهران باشند که: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة.»
از همین رو، یکی از برنامههای اساسی آن مصلح و انقلابی بزرگ، توحید صفوف در سایه توحید مذهب است. البته نباید گمان شود که این توحید اجباری باشد؛ زیرا اجباری بودن، منطقی نخواهد بود. مذهب با قلب و روح آدمی سر و کار دارد و قلب و روح از قلمرو زور و اجبار بیرون است.
افزون بر این، روش و سنت پیامبر اکرم(ص) چنانکه قرآن هم گواهی میدهد، بر اجبار نبوده است: «لااکراه فی الدین».
بنابراین، اسلام اهل کتاب را به عنوان یک اقلیت سالم میپذیرد و تا زمانیکه به تحریکات دست نزنند، حمایت کرده است. با توجه به این، در دوران حکومت آن مصلح بزرگ، همه وسایل پیش رفته ارتباط جمعی، در اختیار او و پیروان خواهد بود و چون اسلام راستین، جاذبهای فوق العاده دارد، به خوبی میتوان پیشبینی کرد که اسلام با تبلیغ منطقی و پیگیر، مورد پذیرش مردمان جهان خواهد بود و آرمان وحدت ادیان، عملی میگردد.
این حقیقت را که از راه دلیل عقلی دریافتیم، در روایات اسلامی نیز به روشنی دیده میشود. برخی از این روایات، پیشتر بیان شد. براساس این روایات، دین اسلام، به عنوان یک آیین فراگیر بر تمام جهان حاکم خواهد بود، ولی با این همه، نمیتوان گفت اقلیتهای کوچکی از پیروان ادیان آسمانی دیگر هرگز وجود نخواهد داشت.
حجتالاسلام محمدمهدی کریمینیا؛ معاون پژوهش مرکز تخصصی حقوق و قضای اسلامی
پینوشت:
۱. سوره بقره، آیه۲۵۶.
۲. نک: محمد بهشتی، ادیان و مهدویت، ص۵ ـ ۶.
۳. حسن عمید، فرهنگ عمید، ص۱۱۲۱.
۴. علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۰۸۱۷ .
۵. نک: احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ج۱، ص۸۱۷، ۶۶۰، ۶۸۷ و ۶۱۲.
۶ـ لوئیس معلوف، المنجد، ص۵۴۰، ماده عیش.
[۱] . نک: سید رضی موسوی گیلانی، «دکترین مهدویت و کاربرد آن از منظر انسان شناسی و جامعه شناسی»، مجله انتظار موعود، ش۱۶، ص۶۷.
[۲] . کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۵؛ سید محمد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج۱، ص۱۰۵.
[۳] . لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص۴۶۹؛ کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه: علی اکبر مهدی پور، ج۲، ص۴۶۵ .
[۴] . راغب اصفهانی؛ معجم مفردات الفاظ القرآن، ص۲۲.
[۵] . سوره بقره، آیه ۱۲۵ .
[۶] . سوره حجر، آیه ۴۶ .
[۷] . سید رضی، نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۶.
[۸] . همان، خطبه ۱۳۱.
[۹] . منتخب الاثر، ص۳۰۸.
[۱۰] . همان، ص۵۹۲.
[۱۱] . محمد باقر مجلسی، مهدی موعود، ترجمه علی دوانی، ج۲، ص۲۲۸ ـ ۲۲۹.
[۱۲] . همان، ج۲، ص۲۴۳ ـ ۲۴۴.
[۱۳] . نک: محمد مجتهد شبستری، «حکومت جهانی براساس حمایت و همزیستی»، مجله مکتب اسلام، سال۸، ش۳، ص۳۷.
[۱۴] . سوره سبأ، آیه ۲۸.
[۱۵]. نک: سید خلیل خلیلیان، حقوق بینالملل اسلامی، ص۱۱۰ ـ ۱۱۱.
[۱۶]. نک: محمد حکیمی، عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام، ص۱۶۱ ـ ۱۶۲.
[۱]. نک: عفیف عبد الفتاح طباره، روح الدین الاسلامی، ص۳۹۷؛ محمد زحیلی، حقوق الانسان فی الاسلام، ص۱۹۳.
[۲] . نهجالبلاغه، نامه ۵۳، ص۳۲۶.
[۳] . سوره حج، آیه۳۹.
[۴] . ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۱۳ .
[۵] . سوره بقره، آیه۲۵۶.
[۶] . سوره یونس، آیه ۹۹.
[۷] . سوره کهف، آیه ۲۹ .
[۸] . سوره انعام، آیه ۱۰۷.
[۹] . سوره آلعمران، آیه ۶۴.
[۱۰] . نک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۵۰.
[۱۱] . سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
[۱۲] . سوره انعام، ایه ۱۰۸.
[۱۳] . سوره ممتحنه، آیه ۸.
[۱۴] . نک: جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، ص۵۲۶ ـ ۵۳۰.
[۱۵] . سوره مائده، آیه ۴۸.
[۱۶] . همان، آیه ۴۶.
[۱۷] . سوره بقره، آیه ۲۰۸.
[۱۸] . سوره انفال، آیه ۶۱.
[۱۹] . سوره ممتحنه، آیه ۷.
[۲۰] . نک: محمد مهدی کریمی نیا، همزیستی مسالمتآمیزدر اسلام و حقوق بینالملل، ص۲۷۱.
[۱] . سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
[۲] . سوره صف، آیه ۹.
[۳] . سوره نور، آیه۵۵.
[۴] . طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه ۵۵ سوره نور؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۳۱.
[۵] . سوره ذاریات، آیه ۵۶.
[۶] . سوره قصص، آیه ۵.
[۷] . نک: ناصرمکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۳۳ ـ ۵۳۴.
[۸] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص۳۰۴؛ اثبات الهداة، ج۷، ص۲۱۵۰ ـ ۲۱۷.
[۹] . دادگستر جهان، ص۳۰۴؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۴۵.
[۱۰] . تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۵۴، ح۲۷۰.
[۱۱] . غیبت نعمانی، ص۲۳۲، ح۱۷؛ عقدالدرر، ص۲۲۷.
[۱۲] . سید صدرالدین، المهدی، امام دوازدهم۴، ص۳۰۶، از کتاب عقدالدرر.
[۱۳] . سوره مائده، آیه ۱۴.
[۱۴] . نک: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۱۶ ـ ۳۱۹.
[۱۵] . سوره آلعمران، آیه ۵۵.
[۱۶] . سوره مائده، آیه ۶۴.
[۱۷] . نک: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۳۲ ـ ۴۳۳.
. بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۸۱.
. غیبت نعمانی، ص۱۲۵.
. سوره آلعمران، آیه۸۳.
. بحاالأنوار، ج۵۲، ص۳۴۰ ـ ۳۴۲.
. بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۹۰.
. همان، ص۳۴۶.
. شیخ صدوق، کمال الدین، ج۵، ص۲۲۰.
. منتخب الاثر، ص۴۳۵.
. نک: ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص۳۰۷.
. بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۴۰.
. همان، ج۵۱، ص۴۷.
. همان، ص۱۴۶.
پینوشت:
۱. سوره بقره، آیه۲۵۶.
۲. نک: محمد بهشتی، ادیان و مهدویت، ص۵ ـ ۶.
۳. حسن عمید، فرهنگ عمید، ص۱۱۲۱.
۴. علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۰۸۱۷ .
۵. نک: احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ج۱، ص۸۱۷، ۶۶۰، ۶۸۷ و ۶۱۲.
۶ـ لوئیس معلوف، المنجد، ص۵۴۰، ماده عیش.
[۱] . نک: سید رضی موسوی گیلانی، «دکترین مهدویت و کاربرد آن از منظر انسان شناسی و جامعه شناسی»، مجله انتظار موعود، ش۱۶، ص۶۷.
[۲] . کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۵؛ سید محمد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج۱، ص۱۰۵.
[۳] . لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص۴۶۹؛ کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه: علی اکبر مهدی پور، ج۲، ص۴۶۵ .
[۴] . راغب اصفهانی؛ معجم مفردات الفاظ القرآن، ص۲۲.
[۵] . سوره بقره، آیه ۱۲۵ .
[۶] . سوره حجر، آیه ۴۶ .
[۷] . سید رضی، نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۶.
[۸] . همان، خطبه ۱۳۱.
[۹] . منتخب الاثر، ص۳۰۸.
[۱۰] . همان، ص۵۹۲.
[۱۱] . محمد باقر مجلسی، مهدی موعود، ترجمه علی دوانی، ج۲، ص۲۲۸ ـ ۲۲۹.
[۱۲] . همان، ج۲، ص۲۴۳ ـ ۲۴۴.
[۱۳] . نک: محمد مجتهد شبستری، «حکومت جهانی براساس حمایت و همزیستی»، مجله مکتب اسلام، سال۸، ش۳، ص۳۷.
[۱۴] . سوره سبأ، آیه ۲۸.
[۱۵]. نک: سید خلیل خلیلیان، حقوق بینالملل اسلامی، ص۱۱۰ ـ ۱۱۱.
[۱۶]. نک: محمد حکیمی، عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام، ص۱۶۱ ـ ۱۶۲.
[۱]. نک: عفیف عبد الفتاح طباره، روح الدین الاسلامی، ص۳۹۷؛ محمد زحیلی، حقوق الانسان فی الاسلام، ص۱۹۳.
[۲] . نهجالبلاغه، نامه ۵۳، ص۳۲۶.
[۳] . سوره حج، آیه۳۹.
[۴] . ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۱۳ .
[۵] . سوره بقره، آیه۲۵۶.
[۶] . سوره یونس، آیه ۹۹.
[۷] . سوره کهف، آیه ۲۹ .
[۸] . سوره انعام، آیه ۱۰۷.
[۹] . سوره آلعمران، آیه ۶۴.
[۱۰] . نک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۵۰.
[۱۱] . سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
[۱۲] . سوره انعام، ایه ۱۰۸.
[۱۳] . سوره ممتحنه، آیه ۸.
[۱۴] . نک: جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، ص۵۲۶ ـ ۵۳۰.
[۱۵] . سوره مائده، آیه ۴۸.
[۱۶] . همان، آیه ۴۶.
[۱۷] . سوره بقره، آیه ۲۰۸.
[۱۸] . سوره انفال، آیه ۶۱.
[۱۹] . سوره ممتحنه، آیه ۷.
[۲۰] . نک: محمد مهدی کریمی نیا، همزیستی مسالمتآمیزدر اسلام و حقوق بینالملل، ص۲۷۱.
[۱] . سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
[۲] . سوره صف، آیه ۹.
[۳] . سوره نور، آیه۵۵.
[۴] . طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه ۵۵ سوره نور؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۳۱.
[۵] . سوره ذاریات، آیه ۵۶.
[۶] . سوره قصص، آیه ۵.
[۷] . نک: ناصرمکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۳۳ ـ ۵۳۴.
[۸] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص۳۰۴؛ اثبات الهداة، ج۷، ص۲۱۵۰ ـ ۲۱۷.
[۹] . دادگستر جهان، ص۳۰۴؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۴۵.
[۱۰] . تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۵۴، ح۲۷۰.
[۱۱] . غیبت نعمانی، ص۲۳۲، ح۱۷؛ عقدالدرر، ص۲۲۷.
[۱۲] . سید صدرالدین، المهدی، امام دوازدهم۴، ص۳۰۶، از کتاب عقدالدرر.
[۱۳] . سوره مائده، آیه ۱۴.
[۱۴] . نک: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۱۶ ـ ۳۱۹.
[۱۵] . سوره آلعمران، آیه ۵۵.
[۱۶] . سوره مائده، آیه ۶۴.
[۱۷] . نک: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۳۲ ـ ۴۳۳.
. بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۸۱.
. غیبت نعمانی، ص۱۲۵.
. سوره آلعمران، آیه۸۳.
. بحاالأنوار، ج۵۲، ص۳۴۰ ـ ۳۴۲.
. بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۹۰.
. همان، ص۳۴۶.
. شیخ صدوق، کمال الدین، ج۵، ص۲۲۰.
. منتخب الاثر، ص۴۳۵.
. نک: ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص۳۰۷.
. بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۴۰.
. همان، ج۵۱، ص۴۷.
. همان، ص۱۴۶.
منبع : خبرگزاری رسا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست