چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
پایه فلسفی شعارهای سیاسی مارکس لرزان است
بابک احمدی از مولفان و پژوهندگان پرکار ایرانی است. وی در سال ۱۳۲۷ در تهران به دنیا آمده است. وی تا سال ۱۳۵۲ در دو رشته علوم سیاسی و فلسفه در ایران و ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل بوده است. وی سالهای ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ را در لندن و سالهای بعد از آن را تا بهمن ۱۳۵۷ در پاریس گذرانده است. از وی آثار متعددی در زمینه فلسفهسیاسی مدرنیته، پست مدرنیسم، تفکر انتفادی، فلسفه هنر و ادبیات منتشر شده است. احمدی دو کتاب «مارکس و سیاست مدرن» و «واژهنامه فلسفی مارکس» را نیز در مورد این متفکر دوران ساز تالیف کرده است. به مناسبت ۵ مه، زادروز کارل مارکس، بابک احمدی به پرسشهای ما پاسخ داده است. با توجه به سیر تاریخ فلسفه در غرب، آیا میتوان «مارکس» را فیلسوف دانست؟ به عبارت دیگر اگر هگل را اوج صورتبندیهای فلسفی از امور بدانیم، مارکس با وارونه کردن فلسفه هگل، چه جایگاهی در تاریخ فلسفه و اندیشه در غرب دارد.
تحصیلات دانشگاهی مارکس، رشته فلسفه بود. نخستین آثار او هم در زمینه فلسفه بودند، مثل پایاننامه دانشگاهیاش و یادداشتهای مهمی که درباره فلسفه حق هگل نوشت و حتی در آثاری چون دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴، مساله یهود، فقر فلسفه و ایدئولوژی آلمانی میتوان تکیه بحث او به فلسفه را بازشناخت.
آنچه به «مخالفت» مارکس با فلسفه مشهور شده، نه مخالفت با فلسفه بهعنوان یکی از مهمترین رشتههای دانایی بشر، بل که با فیلسوفان معاصرش مثل (هگلیهای جوان و فوئرباخ) و با تلقی دورانش از کار فلسفی بود. وقتی مینوشت که فلسفه پاسخگوی مسائل جهان واقعی نیست، منظورش آثار فلسفی آن روزگار بود. وقتی میگفت فیلسوف که انسانی از خودبیگانه است، خود را ملاک جهانی از خودبیگانه قرار میدهد، مقصودش فیلسوفان خاصی بود.
اکنون میتوان با اطمینان گفت که مارکس فراتر از یک پژوهشگر علوم اجتماعی، یک ناقد تیزبین اقتصاد سیاسی، یک مبارز سیاسی که به تجربههای طبقه کارگر تکیه داشت و یک فیلسوف بزرگ بود. نوآوریهای او در گفتمان فلسفی بیش از آن هستند که بتوان کار عظیم او را در قلمروی فلسفه نادیده گرفت. او با طرح ماهیت انسان همچون مجموعه مناسبات اجتماعی، راه تازهای برای فرا رفتن از محدوده بحث دکارتی درباره سوژه گشود. همچنین به انتقاد از ماتریالیسم جزمی، خشکاندیش و مکانیکی امثال فوئر باخ راه را بر بحث تازهای در مورد رابطه عینیت و ذهنیت گشود. برداشت ماتریالیستی او (به معنای تازهای که از این آیین پیش کشیده بود) از تاریخ راهگشای رویکردی روشمند به درک دگرگونیهای اجتماعی و تاریخی شد که به انتقاد رادیکال او از جامعه سرمایهداری معنای عمیقی بخشید. مارکس نه فقط فیلسوف بود، بلکه یکی از برجستهترین فیلسوفان روزگار مدرن محسوب میشود.
اما اشاره شما به هگل و اینکه چون فلسفه او را اوج صورتبندی فلسفی دانستهاید، کوشش مارکس در نقادی او چگونه ارزیابی میشود. هگل بیشک فیلسوف بزرگی بود، یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان در کل تاریخ فلسفه بود.
اما حرف نهایی را در فلسفه او نزد. در واقع هیچکس حرف نهایی را در فلسفه نزده و نمیتواند چنین کند. بسیاری در مورد این حکم که هگل اوج صورتبندی فلسفی بوده با شما همنظر نیستند. از سوی دیگر، مارکس هم درصدد انکار کامل هگل برنیامد.
خود او در «پی گفتار ویراست دوم» کتاب سرمایه (جلد نخست) به صراحت نوشته که منظورش از نقد اندیشه هگل دستیابی به روش فلسفی متفاوت از هگل بوده. نوشته: روش دیالکتیکی من درست نقطه مقابل روش هگل است» (ص ۴۱) ترجمه حسن مرتضوی از مجلد نخست سرمایه). دقت کنید که مارکس از روش یاد کرده و نه از کل فلسفه هگل. باژگون کردن هگل یعنی روش بررسی زندگی مادی براساس دگرگونیهای ایده را کنار میگذاریم و برعکس از راه شناخت دگرگونیهای اجتماعی (جانشینی صورتبندیهای اجتماعی، شیوههای تولید، مناسبات تولید یعنی مناسبات مالکانه) میکوشیم تا زمینه کلی و نهایی دگرگونیهای فکری، فرهنگی، ایدئولوژیک، سیاسی، فلسفی و زیباییشناسی را درک کنیم. به هر حال مارکس همواره برای هگل «آن متفکر برجسته»(ص ۴۲) احترام قائل بود.
مارکس در مطرح کردن «انقلاب» آیا به توان طبقه کارگر متوجه است یا به اذهان اندیشمند؟ به عبارت دیگر آیا «پراکسیس» بر «آگاهی» و عمل بر ذهن تقدم دارد یا خیر؟
مفهوم پراکسیس که مارکس پیش کشید و غالبا به وحدت نظریه و عمل از آن یاد میشود، ریشه در نگرش تاریخ باور هگل دارد.
پیش از اینکه بخواهیم با توجه به مفهوم پراکسیس به پرسش قدیمی فلسفه پاسخ دهیم که آیا ماده بر ذهن تقدم داشته یا برعکس، و به ورطه بحث از جدال مکاتب ایدهآلیسم و ماتریالیسم درافتیم، باید به نکته مرکزی بحث مارکس (که یک انقلابی پرولتری و مبارز سیاسی بود) دقت کنیم.
نکته اصلی این است: نمیتوان انسان را از راه محصولات فکریاش شناخت، نکته مهم ان مناسبات اجتماعی هستند که هر انسان بهعنوان موجودی تاریخی در آنها رشد کرده است.
انسان مفهوم عام و فراتاریخی نیست. هر انسان زاده محیط مادی و مناسبات اجتماعی (و مناسبات تولیدی و اقتصادی، ساختار با بنیاد اقتصادی و نسبت خاص آن با روبنای فکری، اجتماعی است). انسان سوژه تعریف شده و فراتاریخی نیست.
انسان درگیر کنش (Action)، کردار (practice) و مناسبات با دیگران، خود را میسازد. عقاید و باورها نیستند که به زندگی مادی او شکل میدهند بلکه مناسبات مادی و زندگی تولیدی است که به اندیشهها و نظامهای فکری انسان شکل میدهند. آن کردار اجتماعی که انسان را میسازد و (و البته نیرویی کور و کر و خودمختار نیست، بلکه اندیشه انسان و طرحاندازیهای او هم در آن نقش دارد) پراکسیس است. به بیان دیگر، به جای سوژه همیشه دانا و همیشه شناسا و فراتاریخی دکارت، مارکس از «آدمهای درگیر در عمل اجتماعی» یاد میکند.
نکته مهم این است که در پراکسیس سهم عناصر ذهنی دستکم گرفته نشده است. آنچه انسان به عنوان هدف پیش روی خود میگذارد. در فراشد تلاش برای دسترسی به آن، به شکلهای مختلف حضور مییابد و کامل میشود. این نگرش فرجام باور (telelogic) در بحث از پراکسیس اهمیت کلیدی دارد.
تز یازدهم مارکس در نقد فوئر باخ، «فیلسوفان تاکنون جهان را تفسیر کردهاند، ولی مساله تغییر جهان است» آیا باید به مثابه عدم کارآیی و مانایی فلسفه و اندیشه در توضیح نسبت انسان با جهان اطراف خویش تلقی شود؟
درباره تز یازدهم نقد به فوئر باخ تز یازدهم نقد به فوئر باخ چنین است: «فیلسوفان، فقط جهان را به راههای گوناگون تاویل کردهاند، مساله بر سر دگرگون کردن آن است.» این جمله بسیار مشهور است. شاید یکی از مشهورترین عبارات در آثار مارکس باشد که به کرات نقل شده است. خیلی صریح و ساده است و پروژه فکری و فلسفی مارکس را روشن میکند. دستوری سیاسی (و شاید اخلاقی) همه از آن نتیجه میشود: ما باید دنیا را عوض کنیم. یعنی به جای مناسبات اقتصادی و اجتماعی موجود، مناسبات دیگری را بنشانیم. عبارتی که از یک انقلابی بعید نیست و حتی قرار است که او چیزی جز این نگوید و نخواهد. اما از یاد نبرید که این جمله، عبارت نهایی یا گزاره نهایی از ۱۱ تزی است که مارکس در نقد فوئر باخ نوشته و در زمان حیاتش آن را منتشر نکرده. شاید میخواست این تزها را مبنای رساله یا کتاب مفصلی قرار دهد، شاید هم دلیلی دیگر داشت. چنانکه گفتم معنای جمله روشن است و چندان هم شنیدن آن از دهان یک انقلابی عجیب نیست.
اما جمله از نظر فلسفی مشکل دارد تفاوت قاطع میان تاویل جهان و دگرگونی جهان قابل اثبات نیست. زیرا هرگونه تاویلی که ما ارائه میکنیم موجب دگرگونی در مباحث، فهم و نظر میشود یا تاویلهای پیشین را تایید میکند و در نتیجه به کار میاید، یا تاویلهای پیشین را کنار میگذارد و تاویلی تازه است که این عین دگرگونی در فهم است. فهم تازه هم به معنای دگرسانی پراکسیس است. از سوی دیگر عمل دگرگون کردن جهان یا واقعیتها، بدون تاویل آنها ممکن نیست. من باید تاویلی از آنها در سر داشته باشم یا ارائه کنم که بنا به آن وظیفه من تبدیل به دگرگون کردن آنها شود. من باید واقعیت را بشناسم تا تصمیم به عوض کردن آن بگیرم و هرگونه شناخت تاویلی است، یعنی منش تاویلی دارد.
گذشته از اینها، میشود پرسید که آیا دیدگاه تمام فیلسوفان پیش از مارکس، جز ارائه تاویلهای از دنیا نبوده؟
یعنی هیچ نظر فلسفیای در گذشته موجب دگرگونی جهان نشده؟ آیا نظریات خود مارکس استوار به دیدگاه پیشینیان نبوده؟ و تاثیر آنان به مارکس که حالا شروع به دگرگون کردن جهان کرده به معنای نقش آن تاویلها، نظرها، دیدگاههای فلسفی در کنش تغییر جهان نیست؟
فرمول مشهور مارکس به شعار سیاسی قشنگی شبیه است. اما پایه فلسفی آن لرزان است. البته من نمیخواهم خودم را درگیر ظاهر لفظ کنم، ملا لغطی نیستم و اعتراف میکنم که این فرمول نادقیق بیان یک فکر اصلی مارکس است: ما در دنیای بدی زندگی میکنیم، مناسبات اجتماعی موجود ظالمانه و استوار به استثمار است. نیروهای تولید تبدیل به نیروهای ویرانگر شدهاند، بحران اقتصادی مهیبی که اکنون در جریان است میلیونها نفر را در سراسر جهان بیکار کرده،تصور تودههای مردم از آینده تیره و تار است، ما باید این دنیا را عوض کنیم. میبینید که اصل حرف مارکس یک برداشت انقلابی است. بله، ممکن است که همه در مورد این برداشت با او همنظر نباشند یا راههایی متفاوت برای تغییر جهان پیشنهاد کنند یا در پیش روی خود ببینند، اما من فکر میکنم که روح انتقادی و انقلابی گفته او درست است.
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست