دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

درس هایی برای استراتژی خروج


ژنرال جورج كیسی فرمانده نیروهای آمریكایی در این كشور اعلام كرده است كه ایالات متحده قصد دارد تعداد قابل ملاحظه ای از نیروهای خود را پس از این كه حكومت مشروطه برآمده از انتخابات برنامه ریزی شده برای دسامبر، قدرت را به دست گرفت، از عراق عقب بكشد. منابع دیگر از خروج سی هزار نفر یا بیست و دو درصد نیروهای آمریكا در عراق سخن به میان آورده اند. برخی از مقامات عالی عراق احتمال عقب افتادن تخلیه نیروها تا تابستان سال بعد را داده اند. در تمامی این برنامه ها پیشرفت در وضعیت امنیتی و آموزش نیروهای امنیتی عراق پیش فرض چنین عملی است. بازبینی استراتژی خروج لازم است؛ حداقل از زاویه شیوه تعیین پیشرفت مذكور. در جنگی كه فاقد خط مقدم است، آیا آرامش موقت نشانه پیروزی است یا تصمیم استراتژیك دشمن است كه دارد به ما تحمیل می شود؟ آیا كاهش در حملات دشمن به دلیل فرسایش نیرو است یا استراتژی عامدانه برای جلوگیری از انجام حملات به منظور ترغیب ایالات متحده به خروج؟ یا اینكه ما در برهه ای مشابه عملیات تت (عملیات نظامی ویت كنگ ها و ارتش ویتنام شمالی علیه نیروهای ویتنام جنوبی) به سر می بریم كه در سال ۶۸ عقب نشینی آمریكا تلقی شد، اما اكنون شكست بزرگ هانوی دانسته می شود؟ برای كسی چون من كه بی واسطه سرخوردگی ناشی از مداخله در ویتنام را در دولت های كندی و نیكسون احساس كرد و بعدها در تصمیم گیری برای خروج نیروها در دولت كندی شركت جست، سخنان كیسی تداعی كننده خاطرات تلخ بود زیرا تصمیم گیری برای خروج نیروها هنگامی كه جنگ هنوز ادامه دارد حاكی از یك رویداد شوم است. این امر بر محاسبات شورشیان و نیروهای دولتی به یكسان تاثیر می گذارد از همین رو به همان اندازه كه قضاوتی نظامی است می تواند روانشناختی نیز باشد. این امر ظرفیت تهاجم نیروهای باقی مانده را كاهش می دهد. هرگاه این امر به تحقق بپیوندد، این ریسك افزایش می یابد كه عملیات براساس توان نیروها طراحی شود و نه براساس تحلیل استراتژیك. اسفبارتر اینكه به سختی می توان این روند را معكوس كرد. به رغم این ایرادات، تصمیم برای جایگزینی نیروهای ایالات متحده با ارتش محلی در زمان جنگ ویتنام (چیزی كه از آن به ویتنامیزاسیون تعبیر شد)، از دیدگاه امنیتی در مجموع موفقیت آمیز بود. میان سال های ۶۹ تا پایان سال ۷۲ بیش از پانصد هزار نیروی آمریكایی از ویتنام فراخوانده شدند. مداخله آمریكا در جنگ زمینی در پایان سال ۷۱ به اتمام رسید. تعداد مجروحین ایالات متحده از چهارصد نفر در هفته در سال ۶۹ به بیست نفر در هفته در سال ۷۲ كاهش یافت. این اقدامات میسر بود زیرا پس از شكست عملیات تت، تهدید شبه نظامیان تا حدود زیادی كاهش یافت. سایگون و سایر مراكز شهری بسیار امن تر از اكثر شهرهای عراق امروز بودند. سایگون كنترل حدود هشتاد درصد كشور را در دست داشت در حالی كه خطوط مقدم نبرد كاملاً مشخص بود. واحدهای ارتش ویتنام به نحو روزافزونی قادر به دفع حملات نیروهای عادی هانوی بودند. از آنجا كه ارتش ویتنام با كمك هوایی قابل توجه ایالات متحده تهاجم همه جانبه ویتنام شمالی را در سال ۷۲ با موفقیت دفع كرد، می توان ویتنامیزاسیون را موفقیت آمیز تلقی كرد. اندكی پس از آن ویتنام شمالی شرایطی را كه برای چهار سال رد كرده بود، پذیرفت. (این موفقیت نافی این امر نیست كه شكست دشمن می توانست با سرعت متفاوتی از آنچه به تحقق پیوست، سریع تر، كندتر یا پس از دستیابی به توافق محقق شود.) سه سال بعد این نتایج معكوس شد نه به دلیل خشونت داخلی بلكه به دلیل یك حمله خارجی از سوی نیروی نظامی متعارف هانوی كه در عدول از تمام اقدامات احتیاطی توافق پاریس صورت گرفته بود. یاس و سرخوردگی آمریكا از جنگ و ماجرای اسفبار واترگیت كمك اقتصادی و نظامی به ویتنام را به دو سوم كاهش داده بود و كنگره از كمك نظامی حتی از كمك هوایی به متحد مورد محاصره جلوگیری به عمل می آورد. هیچ یك از ضامنان موافقتنامه آمادگی برداشتن كوچكترین گامی در این جهت نبودند. آنچه گفتم حاوی دو اصل بود كه قابل تعمیم به عراق است، اینكه احتمال موفقیت نظامی بدون حمایت مردمی ناچیز است و نیز نیاز به یك چارچوب بین المللی دارد كه عراق در آن جایگاه خود را بیابد. تاریخ هیچ گاه مو به مو تكرار نمی شود. ویتنام جنگی در دوران جنگ سرد بود و عراق اپیزودی در نبرد علیه اسلام رادیكال است. اولویت جنگ سرد بقای سیاسی دولت ملت های مستقل موتلف ایالات متحده در پیرامون اتحاد جماهیر شوروی بود. جنگ عراق چندان به ژئوپولتیك مربوط نیست كه به نبرد ایدئولوژی ها، فرهنگ ها و اعتقادات مذهبی مرتبط است. به دلیل گستره وسیع نفوذ چالش اسلام، نتیجه نبرد عراق تاثیرگذاری به مراتب بیشتر از جنگ ویتنام دارد. اگر یك حكومت طالبان مانند یا یك حكومت رادیكال بنیادگرا در بغداد یا هر یك از نقاط عراق قدرت را به دست گیرد، شوك ناشی از آن تمام جهان اسلام را متاثر خواهد كرد. نیروهای رادیكال كشورهای اسلامی یا اقلیت های مسلمان كشورهای غیراسلامی برای مقابله با حكومت های فعلی تشجیع می شوند و امنیت و ثبات تمامی جوامع حوزه اسلام نظامی به مخاطره خواهد افتاد. از همین رو است كه بسیاری از مخالفین جنگ با عراق معتقد بودند و هستند كه شكست در عراق پیامدهای ناگوار جهانی دارد، چیزی كه از ریشه با نتایج جنگ ویتنام تفاوت دارد. از سوی دیگر چالش عراق دشوارتر از ویتنام است. نیروهای محلی عراق برای نوع كاملاً متفاوتی از آخرین فاز جنگ های زمینی سنتی آموزش می بینند، خط مقدمی وجود ندارد و جنگ در همه جا جریان دارد.

هنری كیسینجر
ترجمه: احسان صحافیان
منبع : روزنامه شرق