سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

آزموسیس جونز - OSMOSIS JONES


آزموسیس جونز - OSMOSIS JONES
سال تولید : ۲۰۰۱
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : دنیس ادواردز، بابی فارلی، پیتر فارلی، زاک پن و برادلی تامس
کارگردان : بابی فاردلی و پیتر فارلی
فیلمنامه‌نویس : مارک هایمن
فیلمبردار : مارک اروین
آهنگساز(موسیقی متن) : مانی مارک و رندی ایدلمن
نوع فیلم : رنگی، ۹۵ دقیقه. زنده و نقاشی متحرک
صدا : کریس راک، لارنس فیشبرن، دیوید هاید پیرس، برندی نوروود، ویلیام شاتنر، ران هوارد، کنی اولسن و... حضور بیل مورای


̎فرانک̎ (مورای) کارگر باغ‌وحش، پس از خوردن تخم‌مرغی که به آب دهان میمونی آلوده شده، به بیماری ناشناخته‌ای مبتلا می‌شود. در داخل بدن ̎فرانک̎، بی‌آنکه خودش باخبر باشد، در واقع شهری وجود دارد به نام ̎شهر فرانک̎؛ شهری مملو از یک زندگی یاخته‌ای که در آن، مرض ناشناخته‌ای که ̎فرانک̎ با آن مبارزه می‌کند، دشمن متجاوزی تلقی می‌شود که باید به هر قیمتی مغلوب شود. حالا به ̎آزموسیس جونز̎ (با صدای راک)، کارآگاه گلبول سفید و ̎دریکی̎ (با صدای پیرس)، مسکن تازه‌کار، بستگی دارد که ویروس کشنده را تعقیب و متوقف کنند. ویروسی که ضمناً عقدهٔ حقارت هم دارد. در بین راه، این جفت با آب بینی ̎فرانک̎ (دم) آشنا می‌شود و به کافه‌ای با نام ̎جوش̎ (که درون یکی از جوش‌های چرکی بدن فرانک به راه افتاده) وارد می‌شوند.
● این کمدی زنده/نقاشی متحرک برادران فارلی حداقل کاری که می‌کند، این است که تماشاگر را متوجه بی‌توجهی عمیق خود به بدنش می‌کند؛ بدنی که در فیلم به‌صورت یک کلان‌شهر آشفته و فاسد تصویر شده است. ایده‌های فیلم برای مقایسهٔ سازوکار و امعا و احشاء بدن با نابسامانی‌های زندگی و گذران شهری، بی‌پایان به‌نظر می‌رسند و اغلب بدیع و مقاومت‌ناپذیرند. در عین‌حال قسمت‌های کارتونی هجوی بر الگوی فیلم‌های دو پلیس رفیق اما ناجور می‌سازند ـ یکی گلبول سفید وراج و ماجراجو و دیگری ̎آنتی‌هیستامین̎ تحصیل‌کرده و دقیق که باید با عفونت‌های مختلف، قبل از این‌که به تمام بدن سرایت کنند، مبارزه کنند. انتخاب مورای برای نقش آدمی که ̎درون̎اش چنین ویران است، خود، تفریح دیگری است. تماشاگرانی که از یادآوری تراوشات، آسیب‌ها و ناهنجاری‌های بدن خود منزجرند، از نگاه‌کردن به بازسازی‌های کارتونی آزموسیس جونز قطعاً لذت نمی‌برند، اما این بازسازی‌ها (که پس از کارتون غول آهنین براد برد، ۱۹۹۹، گواه دیگری بر حضور استعدادهائی در این حیطه نزد برادران وارنر بود) چشم‌انداز درهم و برهم ذهنی‌ای را می‌آفرینند که به‌زعم مایکل اتکینسن با دل‌نگرانی‌های کالبدشناسانهٔ دیوید کراننبرگ خویشاوندی نزدیکی دارد: ̎بدن در حال فروپاشی̎.


همچنین مشاهده کنید