جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
ولادت امام حسن (ع)
ای مولود خجسته رمضان! ای بدر تمام ماه خدا! تو تنهاترین فرزند رمضانی و آسمان، در پیشگاه كرم و بخشش تو، با این همه ابرهای باران زایش، گمشده ای غریب بیش نیست. رسول رحمت، تو را بر شانه های خویش سوار می كرد و بر تو مباهات مینمود. تو ادامه محمد (ص) و كرانه علی (ع) هستی. تو امام مایی و ما مُرید و دلداده تو.
و اینك در بهار شكفتن تو، در فصل خدا، بر خود از رهبری تو می بالیم و بر نامت كه زینت همه خوبی ها و نیكی هاست، افتخار می كنیم.۱پیشوای دوم جهان تشیع كه نخستین میوه پیوند فرخنده علی (ع) با دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.(۱)
حسن بن علی (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درك نكرد زیرا او تقریباً هفت سال بیش نداشت كه پیامبر اسلام بدرود زندگی گفت.
پس از درگذشت پیامبر (ص) تقریبا سی سال در كنار پدرش امیر مومنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت علی (ع) (در سال ۴۰ هجری) به مدت ۱۰ سال امامت امت را به عهده داشت و در سال ۵۰ هجری با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن ۴۸ سالگی به درجه شهادت رسید.
●شناخت مختصری از زندگانی امام حسن(ع)
▪فریادرس محرومان
در آیین اسلام، ثروتمندان، مسئولیت سنگینی در برابر مستمندان و تهیدستان اجتماع به عهده دارند و به حكم پیوندهای عمیق معنوی و رشته های برادری دینی كه در میان مسلمانان بر قرار است، باید همواره در تأمین نیازمندیهای محرومان اجتماع كوشا باشند. پیامبر اسلام (ص) و پیشوایان دینی ما، نه تنها سفارشهای مؤكدی در این زمینه نموده اند، بلكه هر كدام در عصر خود، نمونه برجسته ای از انساندوستی و ضعیف نوازی به شمار می رفتند.
پیشوای دوم، نه تنها از نظر علم، تقوی، زهد و عبادت، مقامی برگزیده و ممتاز داشت، بلكه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامی آن حضرت آرام بخش دلهای دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان، و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیری از در خانه آن حضرت دست خالی برنمی گشت. هیچ آزرده دلی شرح پریشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی كرد، جز آنكه مرهمی بر دل آزرده او نهاده می شد. گاه پیش از آنكه مستمندی اظهار احتیاج كند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف می ساخت و اجازه نمی داد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد!
«سیوطی» در تاریخ خود می نویسد: «حسن بن علی» دارای امتیازات اخلاقی و فضائل انسانی فراوان بود، او شخصیتی بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخی و بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.(۲)
▪نكته آموزنده
امام مجتبی (ع) گاهی مبالغ توجهی پول را، یكجا به مستمندان می بخشید، به طوری كه مایه شگفت واقع می شد. نكته یك چنین بخشش چشمگیر این است كه حضرت مجتبی (ع) با این كار برای همیشه شخص فقیر را بی نیاز می ساخت و او می توانست با این مبلغ، تمام احتیاجات خود را برطرف نموده و زندگی آبرومندانه ای تشكیل بدهد و احیاناً سرمایه ای برای خود تهیه نماید. امام روا نمی دید مبلغ ناچیزی كه خرج یك روز فقیر را بسختی تأمین می كند، به وی داده شود و در نتیجه او ناگزیر گردد برای تامین روزی بخور و نمیری، هر روز دست احتیاج به سوی این و آن دراز كند.
▪خاندان علم و فضیلت
روزی عثمان در كنار مسجد نشسته بود. مرد فقیری از او كمك مالی خواست. عثمان پنج درهم به وی داد. مرد فقیر گفت: مرا نزد كسی راهنمایی كن كه كمك بیشتری به من بكند. عثمان به طرف حضرت مجتبی و حسین بن علی (ع) و عبدالله جعفر، كه در گوشه ای از مسجد نشسته بودند، اشاره كرد و گفت: نزد این چند نفر جوان كه در آنجا نشسته اند برو و از آنها كمك بخواه.
وی پیش آنها رفت و اظهار مطلب كرد. حضرت مجتبی (ع) فرمود: از دیگران كمك مالی خواستن، تنها در سه مورد رواست: دیه ای (خونبها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن بكلی عاجز گردد، یا بدهی كمر شكن داشته باشد و از عهده پرداخت آن برنیاید، و یا فقیر و درمانده گردد و دستش به جایی نرسد. آیا كدام یك از اینها برای تو پیش آمده است؟ (۳)
گفت: اتفاقاً گرفتاری من یكی از همین سه چیز است. حضرت مجتبی (ع) پنجاه دینار به وی داد. به پیروی از آن حضرت، حسین بن علی (ع) چهل و نه دینار و عبدالله بن جعفر چهل وهشت دینار به وی دادند.
فقیر موقع بازگشت، از كنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه كردی؟ جواب داد: از تو پول خواستم تو هم دادی، ولی هیچ نپرسیدی پول را برای چه منظوری می خواهم؟ اما وقتی پیش آن سه نفر رفتم یكی از آنها (حسن بن علی) در مورد مصرف پول از من سوال كرد و من جواب دادم و آنگاه هر كدام این مقدار به من عطا كردند.
عثمان گفت: این خاندان، كانون علم و حكمت و سرچشمه نیكی و فضیلتند، نظیر آنها را كی توان یافت؟(۴)
▪بخشش بی نظیر
حسن بن علی (ع) تمامی توان خویش را در راه انجام امور نیك و خداپسندانه، به كار می گرفت و اموال فراوانی در راه خدا می بخشید. مورخان و دانشمندان در شرح زندگانی پرافتخار آن حضرت، بخشش بی سابقه و انفاق بسیار بزرگ و بی نظیر ثبت كرده اند كه در تاریخچه زندگانی هیچ كدام از بزرگان به چشم نمی خورد و نشانه دیگری از عظمت نفس و بی اعتنایی آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا است. نوشته اند:
«حضرت مجتبی (ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم كرده و نصف آن را برای خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.» (۵)
۱- مبارزات حسن بن علی (ع) پیش از دوران امامت
امام حسن (ع)، به شهادت تاریخ، فردی سخت شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه نداشت. او در راه پیشرفت اسلام از هیچ گونه جانبازی دریغ نمیورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود.
▪در جنگ جمل
امام مجتبی (ع) در جنگ جمل، در ركاب پدر خود امیر مومنان (ع) در خط مقدم جبهه می جنگید و از یاران دلاور و شجاع علی (ع) سبقت می گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختی می كرد.(۶)
▪در جنگ صفین
آن بزرگوار جنگ صفین نیز، در بسیج عمومی نیروها و گسیل داشتن ارتش امیر مومنان (ع) برای جنگ با سپاه معاویه، نقش مهمی به عهده داشت.(۷)
۲- مناظرات كوبنده امام مجتبی (ع) با بنی امیه
امام حسن مجتبی(ع) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمی داد. او علناً از اعمال ضد اسلامی معاویه انتقاد می كرد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنی امیه را بی پروا فاش می ساخت.
مناظرات و احتجاج های مهیج و كوبنده حضرت مجتبی (ع) با معاویه و مزدوران و طرفداران او نظیر: عمرو عاص، عتبه بن ابی سفیان، ولید بن عقبه، مغیره بن شعبه، و مروان حكم، شاهد این معنا است.(۸)
حضرت مجتبی (ع) حتی پس از انعقاد پیمان صلح كه قدرت معاویه افزایش یافت و موقعیتش بیش از پیش تثبیت شد، بعد از ورود معاویه، به كوفه، برفراز منبر نشست و انگیزه های صلح خود و امتیازات خاندان علی را بیان نمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاویه با شدت و صراحت از روش او انتقاد كرد.(۹)
۳- قانون صلح در اسلام
باید توجه داشت كه در آیین اسلام قانون واحدی بنام جنگ و جهاد وجود ندارد، بلكه همانطور كه اسلام در شرائط خاصی دستور می دهد مسلمانان با دشمن بجنگند، همچنین دستور داده است كه اگر نبرد برای پیشبرد هدف مؤثر نباشد، از در صلح وارد شوند. ما در تاریخ حیات پیامبر اسلام (ص) این هر دو صحنه را مشاهده می كنیم: پیامبر اسلام كه در بدر، احد، احزاب، و حنین دست به نبرد زد، در شرائط دیگری كه پیروزی را غیر ممكن می دید، ناگزیر با دشمنان اسلام قرار داد صلح بست و موقتاً از دست زدن به جنگ و اقدام حاد خودداری نمود تا در پرتو آن پیشرفت اسلام تضمین گردد.
بنابراین، همانگونه كه پیامبر اسلام (ص) بر اساس مصالح عالیتری كه احیانا آن روز برای عده ای قابل درك نبود، موقتاً با دشمن كنار آمد، حضرت مجتبی (ع) نیز، كه از جانب رهبر و پیشوای دینی بود و به تمام جهات و جوانب قضیه بهتر از هر كس دیگر آگاهی داشت، با دور اندیشی خاصی صلاح جامعه اسلامی را در عدم ادامه جنگ تشخیص داد.
اجمالاً باید گفت: حضرت مجتبی (ع) در واقع صلح نكرد، بلكه صلح بر او تحمیل شد. یعنی، اوضاع و شرائط نامساعد و عوامل مختلف دست به دست هم داده وضعی به وجود آورد كه صلح به عنوان یك مسئله ضروری بر امام تحمیل گردید و حضرت جز پذیرفتن صلح چاره ای ندید، به گونه ای كه هر كس دیگر به جای حضرت بود و در شرائط او قرار می گرفت، چاره ای جز قبول صلح نمی داشت؛ زیرا هم اوضاع و شرائط خارجی كشور اسلامی، و هم وضع داخلی عراق و اردوی حضرت، هیچ كدام مقتضی ادامه جنگ نبود. ذیلاً این موضوعات را جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم:
▪از نظر سیاست خارجی
از نظر سیاست خارجی آن روز، جنگ داخلی مسلمانان به سود جهان اسلام نبود؛ زیرا امپراتوری روم شرقی كه ضربت های سختی از اسلام خورده بود، همواره مترصد فرصت مناسبی بود تا ضربت موثر و تلافی جویانه ای بر پیكر اسلام وارد كند و خود را از نفوذ اسلام آسوده سازد.
وقتی كه گزارش صف آرایی سپاه امام حسن (ع) و معاویه در برابر یكدیگر، به سران روم شرقی رسید، زمامداران روم فكر كردند كه بهترین فرصت ممكن برای تحقق بخشیدن به هدفهای خود را به دست آورده اند، لذا با سپاهی عظیم عازم حمله به كشور اسلامی شدند تا انتقام خود را از مسلمانان بگیرند. آیا در چنین شرائطی، شخصی مثل امام حسن (ع) كه رسالت حفظ اساس اسلامی را به عهده داشت، جز این راهی داشت كه با قبول صلح، این خطر بزرگ را از جهان اسلام دفع كند، ولو آنكه به قیمت فشار روحی و سرزنش های دوستان كوته بین تمام شود؟
امام باقر (ع) به شخصی كه بر صلح امام حسن (ع) خرده می گرفت، فرمود: اگر امام حسن این كار را نمی كرد خطر بزرگی به دنبال داشت. (۱۰)▪از نظر سیاست داخلی
شك نیست كه هر زمامدار و فرماندهی اگر بخواهد در میدان جنگ بر دشمن پیروز گردد، باید از جبهه داخلی نیرومند و متشكل و هماهنگی برخوردار باشد و بدون داشتن چنین نیرویی، شركت در جنگ مسلحانه نتیجه ای جز شكست ذلتبار نخواهد داشت.
در بررسی علل صلح امام مجتبی (ع) از نظر سیاست داخلی، مهمترین موضوعی كه به چشم می خورد، فقدان جبهه نیرومند و متشكل داخلی است، زیرا مردم عراق و مخصوصاً مردم كوفه، در عصر حضرت مجتبی (ع) نه آمادگی روحی برای نبرد داشتند و نه تشكیل و هماهنگی و اتحاد.
▪سندی گویا
شاید هیچ سندی در ترسیم دور نمای جامعه متشتت و پراكنده آن روز عراق و نشان دادن سستی عراقیان در كار جنگ، گویاتر و رساتر از گفتار خود آن حضرت نباشد. حضرت مجتبی (ع) در «مدائن» یعنی آخرین نقطه ای كه سپاه امام تا آنجا پیشروی كرد، سخنرانی جامع و مهیجی ایراد نمود و طی آن چنین فرمود:
هیچ شك و تردیدی ما را از مقابله با اهل شام باز نمی دارد. ما در گذشته به نیروی استقامت و تفاهم داخلی شما، با اهل شام می جنگیدیم، ولی امروز بر اثر كینه ها اتحاد و تفاهم از میان شما رخت بر بسته، استقامت خود را از دست داده و زبان به شكوه گشوده اید.
وقتی كه به جنگ صفین روانه می شدید دین خود را بر منافع دنیا مقدم می داشتید، ولی امروز منافع خود را بر دین خود مقدم می دارید. ما همان گونه هستیم كه در گذشته بودیم، ولی شما نسبت به ما آن گونه كه بودید وفادار نیستید.
عده ای از شما، كسان و بستگان خود را در جنگ صفین، و عده ای دیگر كسان خود را در نهروان از دست داده اند. گروه اول، بر كشتگان خود اشك می ریزند؛ و گروه دوم، خونبهای كشتگان خود را می خواهند؛ و بقیه نیز از پیروی ما سرپیچی می كنند!
معاویه پیشنهادی به ما كرده است كه دور از انصاف، و بر خلاف هدف بلند و عزت ما است. اینك اگر آماده كشته شدن در راه خدا هستید، بگویید تا با او در مبارزه برخیزم و با شمشیر پاسخ او را بدهیم و اگر طالب زندگی و عافیت هستید، اعلام كنید تا پیشنهاد او را بپذیرم و رضایت شما را تأمین كنیم.
سخن امام كه به اینجا رسید، مردم از هر طرف فریاد زدند: «البقیهٔ، البقیهٔ»: ما زندگی می خواهیم، ما می خواهیم زنده بمانیم! (۱۱)
آیا با اتكا به چنین سپاه فاقد روحیه رزمندگی، چگونه ممكن بود امام (ع) با دشمن نیرومندی مثل معاویه وارد جنگ شود؟ آیا با چنین سپاهی، كه از عناصر متضادی تشكیل شده بود و با كوچكترین غفلت احتمال می رفت خود خطرزا باشد، هرگز امید پیروزی می رفت؟
بنابراین، كار امام حسن (ع) با «قیام» و اعلان جنگ و تهیه لشكر آغاز شد و سپس با درك عمیق اوضاع و شرائط جامعه اسلامی و رعایت مصالح روز، منجر به صلح مشروط گردید.
●گفتار امام پیرامون انگیزه های صلح
امام مجتبی (ع) در پاسخ شخصی كه به صلح آن حضرت اعتراض كرد، انگشت روی این حقایق تلخ گذاشته و عوامل و موجبات اقدام خود را چنین بیان نمود:
من به این علت حكومت و زمامداری را به معاویه واگذار كردم كه اعوان و یارانی برای جنگ با وی نداشتم. اگر یارانی داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا كار یكسره شود. من كوفیان را خوب می شناسم و بارها آنها را امتحان كرده ام. آنها مردمان فاسدی هستند كه اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمان های خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه می كنند، ولی عملاً با دشمنان ما همراهند.(۱۲)
آنگاه امام افزود:
اگر یارانی داشتم كه در جنگ با دشمنان خدا با من همكاری می كردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمی كردم، زیرا خلافت بر بنی امیه حرام است....(۱۳
پس از تقبّل ظاهری تمام مفاد قرارداد از سوی معاویه و انعقاد پیمان صلح، طرفین همراه قوای خود وارد كوفه شدند و در مسجد بزرگ این شهر گرد آمدند. مردم انتظار داشتند مواد پیمان طی سخنرانی هایی از ناحیه رهبران دو طرف، در حضور مردم، تأیید شود تا جای هیچ گونه شك و تردیدی در اجرای آن باقی نماند.
این انتظار بیجا نبود، ایراد سخنرانی جز در برنامه صلح بود، لذا معاویه بر فراز منبر نشست و خطبه ای خواند؛ ولی نه تنها در مورد پایبندی به شرائط صلح تاكیدی نكرد، بلكه با طعنه و همراه با تحقیر چنین گفت:
«من به خاطر این با شما نجنگیدم كه نماز و حج به جا آورید و زكات بپردازید! چون می دانم كه اینها را انجام می دهید، بلكه برای این با شما جنگیدم كه شما را مطیع خود ساخته و بر شما حكومت كنم».
آنگاه گفت: «آگاه باشید كه هر شرط و پیمانی كه با حسن بن علی بسته ام زیر پاهای من است، و هیچ گونه ارزشی ندارد.»
بدین ترتیب، معاویه تمام تعهدات خود را زیر پا گذاشت و پیمان صلح را آشكارا نقض كرد.
معاویه به دنبال اعلام این سیاست، نه تنها تعدیلی در روش خود به عمل نیاورد بلكه بیش از پیش بر شدت عمل و جنایت خود افزود.
او بدعت اهانت به ساحت مقّدس امیر مؤمنان (ع) را بیش از گذشته رواج داد، عرصه زندگی را بر شیعیان و یاران بزرگ و وفادار حضرت علی (ع) فوق العاده تنگ ساخت، شخصیت بزرگی همچون «حجر بن عدی» و عده ای دیگر از رجال بزرگ اسلام را به قتل رسانید، و كشتار و شكنجه و فشار در مورد پیروان علی (ع) افزایش یافت به طوری كه نوعاً شیعیان یا زندانی و یا متواری شدند و یا دور از خانه و كاشانه خود در محیط فشار و خفقان به سر می بردند.
علاوه بر این، معاویه برنامه ضد انسانی دامنه داری را كه باید اسم آن را برنامه تهدید و گرسنگی گذاشت، بر ضد عراقیان به مورد اجرا گذاشت و آنها را از هستی ساقط كرد. معاویه از یك طرف مردم عراق را در معرض همه گونه فشار و تهدید قرار داد و از طرف دیگر حقوق و مزایای آنها را قطع كرد.
«ابن ابی الحدید»، دانشمند مشهور جهان تسنّن، می نویسد: شیعیان در هر جا كه بودند به قتل رسیدند. بنی امیه دستها و پاهای اشخاص را به احتمال اینكه از شیعیان هستند، بریدند. هر كس كه معروف به دوستداری و دلبستگی به خاندان پیامبر(ص) بود، زندانی شد، یا مالش به غارت رفت، و یا خانه اش را ویران كردند.
شدت فشار و تضییقات نسبت به شیعیان به حدی رسید كه اتهام به دوستی علی(ع) از اتهام به كفر و بیدینی بدتر شمرده می شد! و عواقب سخت تری به دنبال داشت!
در اجرای این سیاست خشونت آمیز، وضع اهل كوفه از همه بدتر بود زیرا كوفه مركز شیعیان امیر مؤمنان (ع) شمرده می شد. معاویه طی بخشنامه ای به عمال و فرمانداران خو در سراسر كشور نوشت كه شهادت هیچ یك از شیعیان و خاندان علی (ع) را نپذیرند! وی طی بخشنامه دیگری چنین نوشت: «اگر دو نفر شهادت دادند كه شخصی، از دوستداران علی(ع) و خاندان او است، اسمش را از دفتر بیت المال حذف كنید و حقوق و مقرری او را قطع نمایید»!
این حوادث وحشتناك، مردم عراق را سخت تكان داد و آنها را از رخوت و سستی به در آورد و ماهیت اصلی حكومت اموی را تا حدی آشكار نمود.
شهادت آن بزرگوار هنگامی روی داد که جنبش منظّمی بر ضد حكومت اموی شكل می گرفت و مبلغین و عوامل موثر آن، همان پیروان اندك و صمیمی امام حسن(ع) بودند كه حضرت با تدبیر هوشمندانه خویش جان آنان را از گزند قشون معاویه حفظ كرده بود. هدف این گروه این بود كه با افشای جنایاتی كه در سراسر دوران حكومت معاویه موج می زد، روح قیام را در دلهای مردم برانگیزند تا روز موعود فرا رسد! لذا دوران صلح امام حسن(ع) دوران آمادگی و تمرین تدریجی امت برای جنگ با حكومت فاسد اموی به شمار می رفت تا روز موعود؛ روزی كه جامعه اسلامی آمادگی قیام داشته باشد و این موج را به قیام سالار و سیّد شهدای عالم حسین بن علی (ع) رساند.
امام حسن (ع ) در تمام مدت امامت خود كه ده سال طول كشید، در نهایت شدت و اختناق زندگی كرد و هیچگونه امنیتی نداشت، حتی در خانه نیز در آرامش نبود.
سرانجام در سال پنجاهم هجری به تحریك معاویه بدست همسر خود (جعده) مسموم و شهید و در قبرستان بقیع واقع در مدینه منوره به خاک سپرده شد.
امام حسن (ع) از بذل جان خود دریغ نداشت، و امام حسین (ع) در راه خدا جانبازتر از حسن نبود. چیزی كه هست، حسن، جان خود رادر یك جهاد خاموش و آرام فدا كرد و چون وقت شكستن سكوت رسید، شهادت كربلا واقع شد؛ شهادتی كه پیش از آنكه حسینی باشد. حسنی بود!
منابع:
۱- ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، تصحیح و تلیعق: حاج سید هاشم رسولی محلاتی، قم، موسسه انتشارات علامه، ج ۴، ص ۲۸ - شیخ مفید، الارشاد، قم، منشورات مكتبه بصیرتی، ص ۱۸۷ - اسد الغابه فی معرفه الصحابه، تهران، المكتبهٔالاسلامیهٔ، ج ۲، ص ۱۰، - ابن حجر العسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، داراحیأ التراث العربی، ۱۳۲۸ ه۰۳۹;.ق، ج ۱، ص ۳۲۸.
۲- كان الحسن رضی الله عنه له مناقب كثیره: سیدا، حلیما، ذاسكینهٔ و وقار وحشمهٔ، جوادا، ممدوحا...(تاریخ الخلفا، ط ۳، بغداد، مكتبه المثنی، ۱۳۸۳ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۸۹/)
۳- ان المسالهٔ لا تحل الا فی احدی ثلاث: دم مفجع، او دین مقرع، او فقر مدقع ففی ایها تسئل؟
۴- مجلسی، بحارالانوار، تهران، المطبعهٔ الاسلامیهٔ، ۱۳۹۳ ه۰۳۹;.ق، ج ۴۳، ص ۳۳۳.
۵- سیوطی، تاریخ الخلفا، ط۳، بغداد، مكتبه المثنی، ۱۳۸۳ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۹۰ - ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، منشورات المكتبهٔ الحیدریهٔ، ۱۳۸۴ ه۰۳۹;.ق، ج ۲، ص ۲۱۵ - سبط ابن جوزی، تذكره الخواص، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۳ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۹۶ - الشیخ محمد الصبان، اسعاف الراغبین (در حاشیه نور الابصار) قاهره، مكتبه المشهد الحسینی، ص ۱۷۹.
۶- ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۲۱.
۷- نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ط ۲، قم، منشورات مكتبه بصیرتی، ۱۳۸۲ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۱۳.
۸- طبرسی، احتجاج، نجف، المطبعه المرتضویه، ص ۱۴۴-۱۵۰.
۹- طبرسی، همان كتاب، ص ۱۵۶.
۱۰- مجلسی، بحارالانوار، تهران، المطبعه الاسلامیه، ۱۳۸۳ ه.ق، ج ۴۴، ص ۱.
۱۱- ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفهٔ الصحابهٔ، تهران، المكتبه الاسلامیه، ج ۲، ص ۱۳ و ۱۴- ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ج ۳، ص ۴۰۶- مجلسی، بحارالانوار، تهران، مكتبه الاسلامیه، ۱۳۹۳ ه.ق، ج ۴۴، ص ۲۱ - سبط ابن الجوزی، تذكره الخواص، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۱۹۹.
۱۲- مجلسی، بحارالانوار، تهران، المكتبهٔ الاسلامیهٔ، ۱۳۹۳ ه۰۳۹;.ق، ج ۴۴، ص ۱۴۷ - طبرسی، احتجاج، نجف ،المطبعهٔ المرتضویهٔ، ص ۱۵۷.
۱۳ - شبر، سید عبدالله، جلأالعیون، قم، مكتبهٔ بصیرتی، ج ۱، ص ۳۴۵-۳۴۶.
۱- ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، تصحیح و تلیعق: حاج سید هاشم رسولی محلاتی، قم، موسسه انتشارات علامه، ج ۴، ص ۲۸ - شیخ مفید، الارشاد، قم، منشورات مكتبه بصیرتی، ص ۱۸۷ - اسد الغابه فی معرفه الصحابه، تهران، المكتبهٔالاسلامیهٔ، ج ۲، ص ۱۰، - ابن حجر العسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، داراحیأ التراث العربی، ۱۳۲۸ ه۰۳۹;.ق، ج ۱، ص ۳۲۸.
۲- كان الحسن رضی الله عنه له مناقب كثیره: سیدا، حلیما، ذاسكینهٔ و وقار وحشمهٔ، جوادا، ممدوحا...(تاریخ الخلفا، ط ۳، بغداد، مكتبه المثنی، ۱۳۸۳ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۸۹/)
۳- ان المسالهٔ لا تحل الا فی احدی ثلاث: دم مفجع، او دین مقرع، او فقر مدقع ففی ایها تسئل؟
۴- مجلسی، بحارالانوار، تهران، المطبعهٔ الاسلامیهٔ، ۱۳۹۳ ه۰۳۹;.ق، ج ۴۳، ص ۳۳۳.
۵- سیوطی، تاریخ الخلفا، ط۳، بغداد، مكتبه المثنی، ۱۳۸۳ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۹۰ - ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، منشورات المكتبهٔ الحیدریهٔ، ۱۳۸۴ ه۰۳۹;.ق، ج ۲، ص ۲۱۵ - سبط ابن جوزی، تذكره الخواص، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۳ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۹۶ - الشیخ محمد الصبان، اسعاف الراغبین (در حاشیه نور الابصار) قاهره، مكتبه المشهد الحسینی، ص ۱۷۹.
۶- ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۲۱.
۷- نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ط ۲، قم، منشورات مكتبه بصیرتی، ۱۳۸۲ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۱۳.
۸- طبرسی، احتجاج، نجف، المطبعه المرتضویه، ص ۱۴۴-۱۵۰.
۹- طبرسی، همان كتاب، ص ۱۵۶.
۱۰- مجلسی، بحارالانوار، تهران، المطبعه الاسلامیه، ۱۳۸۳ ه.ق، ج ۴۴، ص ۱.
۱۱- ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفهٔ الصحابهٔ، تهران، المكتبه الاسلامیه، ج ۲، ص ۱۳ و ۱۴- ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ج ۳، ص ۴۰۶- مجلسی، بحارالانوار، تهران، مكتبه الاسلامیه، ۱۳۹۳ ه.ق، ج ۴۴، ص ۲۱ - سبط ابن الجوزی، تذكره الخواص، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۱۹۹.
۱۲- مجلسی، بحارالانوار، تهران، المكتبهٔ الاسلامیهٔ، ۱۳۹۳ ه۰۳۹;.ق، ج ۴۴، ص ۱۴۷ - طبرسی، احتجاج، نجف ،المطبعهٔ المرتضویهٔ، ص ۱۵۷.
۱۳ - شبر، سید عبدالله، جلأالعیون، قم، مكتبهٔ بصیرتی، ج ۱، ص ۳۴۵-۳۴۶.
منبع : واحد مرکزی خبر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست