چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
شهیدان ائتلاف
۲۶ خرداد ماه سالروز اعدام چهار تن از مبارزانی بود كه در زمان خود فضای رعبآور و خفقان پس از سركوب ۱۵ خرداد را شكستند.
شاید بتوان سالهای ابتدایی دهه ۴۰ شمسی را نقطه عطفی در تاریخ مبارزات سیاسی ایران نامید.
تمایل گروههای مخالف سیاستهای محمدرضا پهلوی به تشکیل نهضت و جمعیت از آن رو اهمیت بیشتری دارد که در شرایط خفقانی آن روز ایران بررسی شود.
پس از گذران فضای ملتهب بعد از سالهای ۳۱-۳۲ شاید کمتر کسی تصور میکرد که جوانان معترض داخل کشور، حتی فکر مبارزه دیگری را به ذهن راه دهند، اما کسی نمیدانست که در این دوران سکوت هشت، نهساله حرکتهای بزرگتری پیریزی میشود که نطفهاش در همان سالهای سکوت بسته شده است.
تشکیل نهضت آزادی ایران در همان سالهای نخست دهه ۴۰ و کمی بعد از آن تشکیل جمعیت موتلفه اسلامی بر همین اساس است.
اما در بحبوحه سال ۴۱-۴۲ جمعیتی پایهگذاری شد که آن روزها از ائتلاف سه هیات مذهبی به وجود آمد. آیتالله خمینی این سه هیات مذهبی را به منزل خود دعوت کرد و از آنها خواست که در آشفتهبازار سیاست ایران شروع به فعالیت کنند: «شما که برای خدا کار میکنید، چرا با هم کار نکنید؟!»
شهید مهدی عراقی در خاطرات خود میگوید: «از بدو حرکت حاجآقا [امام خمینی] یعنی روحانیت، خردهخرده این سه گروه [هیاتهای تشکیلدهنده موتلفه] هر کدام مجزا از همدیگر با روحانیت یک تماسکی پیدا کرده بود، کار میکردند... ماها که یک مقدار سابقه به حساب مبارزاتی داشتیم و میدانستیم که اختلافات چه ضررهایی دارد...
من در یکی از این شاخهها بودم، مرحوم آقای صادق امانی و حاج هاشم امانی هم در یکی از این شاخهها بودند... یک دعوتی شد از حاج صادق و بعضی از دوستانش صحبتهایی که ما کردیم با همدیگر ضررهای این جدایی را وقتی بیان کردیم برای همدیگر، جفتمان احساس کردیم که باید این جدایی از بین برود و به صو رت ائتلاف در بیاید.» اما موتلفه از سویی با روحانیت پیوند برقرار کرده بود و از سوی دیگر با بازار دوستی عمیقی داشت.
هیات موتلفه از سوی آقایان انواری، بهشتی، باهنر و مطهری حمایت میشد و از جنبهای دیگر از حمایتهای مالی بازار بهرهمند بود. شاید از همین رو است که میتوان این هیات را تشکلی از بازاریان مذهبی سنتگرا نامید. از آن پس موتلفه اسلامی در جریانات سیاسی روز ایران فعالیتهای جدیدی را آغاز کرد.
جریان مبارزه با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، مقابله با رفراندوم بهمنماه ۴۱، حضور در جریان مدرسه فیضیه قم و بالاخره ماجرای ۱۵خردادماه ۴۲ را میتوان از مهمترین فعالیتهای این جمعیت در نخستین سالهای تاسیس دانست. موتلفه اسلامی اعدام حسنعلی منصور را هم در کارنامه خود دارد.
در دوران نخستوزیری حسنعلی منصور و در ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳لایحه کاپیتولاسیون یا مصونیت مستشاران و دیگر تبعه آمریکا در ایران به تصویب رسید که با اعتراض جدی آیتالله خمینی مواجه شد.
این اعتراض تا بدانجا پیش رفت که دستور دستگیری و تبعید امام خمینی صادر شد و سرانجام در روز ۱۳ آبانماه همان سال وی به ترکیه تبعید شد. اما در ایران غائله پایان نگرفته بود؛ چرا که جمعیت موتلفه تصمیم دیگری داشت.
● تصمیم چه بود؟
جریان از این قرار بود که پس از واقعه پانزده خرداد در داخل تشکیلات موتلفه افرادی به حرکت سیاسی- نظامی معتقد شده بودند که شاخهای به نام شاخه نظامی را هم پیریزی کردند؛ شاخهای که توسط مهدی عراقی و حاج صادق امانی شکل گرفت و نیروهای آنان بهزودی تحت آموزش قرار گرفتند.
موتلفه فهرستی از سران حکومت پهلوی را که بایست ترور میشدند، تهیه کرد. در شب هفدهم ماه رمضان صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیکنژاد، رضا صفارهرندی و سیدعلی اندرزگو برای اجرای ماموریت ترور منصور همپیمان شدند.
ظاهرا این افراد برای جلوگیری از انتساب عمل خود به گروههای ملی و کمونیستی، قطعنامه و نوارهای وصیتی را تهیه کردند که این اسناد بعد از دستگیریشان به دست ماموران شهربانی افتاد، اما پس از پیروزی انقلاب هیچ اثری از آنها به دست نیامد.
اول بهمنماه ۱۳۴۳ تعدادی از ماموران اجرای حکم ترور منصور، تحت فرماندهی صادق امانی به میدان بهارستان تهران رفتند. ساعت ده صبح بود که محمد بخارایی با شلیک چند گلوله به زندگی حسنعلی منصور پایان داد. برف باریده و زمین لغزنده بود.
محمد بخارایی که سعی داشت فرار کند، پایش روی زمین لغزید و توسط ماموران شهربانی دستگیر شد. اما اولین و آخرین اقدام مسلحانه جمعیت موتلفه اسلامی ترور حسنعلی منصور بود؛ چرا که به فاصله چند هفته بعد از ترور وی، بسیاری از اعضای موتلفه شناسایی و دستگیر شدند.
سید علیاکبر محتشمی در خاطرات خود میگوید: «پس از انتشار خبر محکوم به اعدام شدن این فرزندان رشید اسلام موجی از نگرانی و التهاب همراه با تنفر و انزجار نسبت به رژیم مزدور شاه، جامعه را فرا گرفت. باز هم حوزه علمیه قم، فضلا و طلاب... برای نجات جان آن عزیزان به پا خاست.
ابتدا با ارسال نامه و تلگراف به مراجع و بهویژه مراجع نجف اشرف راجع به احکام اعدام دادگاه نظامی استفتا كرده و از آنان جهت نجات جان فرزندان غیور اسلام استمداد کردند.
همچنین طی بیانیهای حوزه علمیه را تعطیل كردند... طلاب و فضلا و مدرسین در یک اقدام و حرکت هماهنگ حوزه را تعطیل کردند. در تاریخ یازدهم خرداد ۱۳۴۴ در مجموعههای مشخصی به سرگروهی تنی چند از مدرسان به خانه مراجع سهگانه رفتند و در آنجا به تحصن نشستند...
روز سوم ما به محاصره پلیس در آمدیم... مقامات سیاسی امنیتی و روسای شهربانی و ساواک به ملاقات مراجع ثلاث شتافتند... آنها وقتی در این مرحله شکست خوردند، بلافاصله دستور شدت عمل دادند و محاصره را تنگتر کردند...
تحصن با امید اینکه آقایان مراجع به وعده خود عمل میکنند و جلوی اعدام مظلومانه این جوانان رشید را میگیرند، پایان یافت. ولی پس از مدت کوتاهی خبر به قم رسید که چهار نفر آنان در صبحگاه ۳۶ خرداد ۱۳۴۴ تیرباران شدند...»
در نتایج تحقیقات ساواک درباره این موضوع که مهر «خیلی محرمانه» بر آن خورده، آمده است: «در حدود یکسال و نیم قبل سه هیات مذهبی در تهران با هم ائتلاف كرده و یک سازمانی سری تحت اساسنامه معین به نام هیاتهای موتلفه اسلامی تشکیل میدهند و از هر هیات تعداد چهار نفر بر حسب انتخاب مامور اداره کردن سازمان مرکزی هیات مزبور میشوند.
گردانندگان این هیات ظاهرا هدفشان انجام تعالیم مذهبی و یکنواخت کردن نوع تعلیمات در تمام حوزههای مربوطه و توسعه شبکه در سرتاسر کشور بوده و تحت این عنوان اقدام به فعالیتهای مضره میكردند.
از جمله فعالیتهای مضره آنان پخش اعلامیههایی بود که هدف اصولی نویسندگان اعلامیهها، ایجاد روح عصیان و سست کردن عقاید مردم به مبانی ملی بوده است و هزینه این امور به وسیله پرداخت حق عضویت افراد و اشخاص همفکر و مراجع تقلید تامین میشد...
سه نفر از عاملان توطئه قتل شادروان منصور (صادق امانی، مهدی عراقی و عباس مدرسی) از اعضای فعال سازمان مرکزی هیاتهای موتلفه اسلامی بودند و دو نفر دیگر (هاشم امانی و احمد شهاب) از اعضای وابسته به این هیات به شمار میروند و سایر اعضای هیات مزبور نیز کم و بیش اطلاعاتی در مورد وقوع حادثه داشتندچنانکه اغلب اعضای سازمان مرکزی در تحقیقات معموله اظهار داشتند که در حدود چهار ماه قبل از واقعه ترور، صادق امانی در یکی از جلسات اظهار کرده بود که تنها حرف زدن و اعلامیه دادن فایدهای نخواهد داشت و باید کاری کرد که مثل بمب در دنیا صدا کند...»
اما نتایج دادگاه هیات موتلفه چنین شد: چهار نفر از اعضای آن، یعنی محمد بخارایی، رضا صفارهرندی، مرتضی نیکنژاد و صادق امانی اعدام شدند.
سه نفر اول به دلیل مشارکت در قتل و امانی به دلیل رهبری گروه به اعدام محکوم شدند؛ برای بقیه افراد، یعنی مهدی عراقی، هاشم امانی، حبیبالله عسگراولادی، ابوالفضل حیدری، محمدتقی کلافچی و عباس مدرسیفر حبس ابد در نظر گرفته شد و حجتالاسلام محیالدین انواری هم به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
فاطمه ستوده
منبع : روزنامه هممیهن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست