چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
۲۴ ساعته مجانی کار میکنم!
▪ اولین بار چطور و چگونه چشمتان به جمال تلویزیون روشن شد؟
ـ سال ۱۳۳۸ که در مقطع دبیرستان درس میخواندم، تابستانها از شهرستان دامغان به تهران میآمدم تا به بستگانمان سری بزنم. در آن زمان بود که برای اولین بار تلویزیون را در منزل یکی از بستگانمان دیدم.
▪ اولین برنامهای که از تلویزیون دیدید، چه بود؟
ـ فکر میکنم یک فیلم آمریکایی بود با بازیگری سوفیا لورن. دوبله آن هم ایتالیایی بود.
▪ دیدن برنامههای تلویزیونی تا چه حد به شما کمک کرد که حرفه هنر را انتخاب کنید؟
ـ تلویزیون زیاد برایم تاثیر نداشت بلکه این رادیو بود که من را تشویق کرد تا گویندگی کنم. خاطرم هست که آن زمان وقتی رادیو روشن میکردم، همزمان با اخبارگو من هم تقلید میکردم.
این کار را خیلی دوست داشتم. البته این را هم بگویم که وقتی به تهران میآمدم، در منزل بستگانم در حوالی میدان ارگ (۱۵ خرداد فعلی) نزدیک ساختمان رادیو ساکن بودم. باورتان نمیشود ساعتها کنار ساختمان میایستادم تا گویندگان را ببینم.
▪ چگونه پایتان به داخل ساختمان رادیو رسید؟
ـ یادم میآید اولین بار که اسمم را در رادیو نوشتم، پرسشنامهای به دستم دادند که محتوای سوالاتش این بود که دوست دارم چند ساعت در رادیو باشم و چقدر دستمزد بگیرم؟ من در جواب این سوال نوشتم ۲۴ ساعت کار میکنم، آن هم بهطور مجانی (میخندد).
▪ چگونه جذب دوبله شدید؟
ـ به دعوت آقای قنبری وارد عرصه دوبله شدم. ایشان در استودیو کاسپین فعالیت میکردند. امتحان دادم و... زندهیاد «منوچهر نوذری» بسیار مرا کمک کرد تا در آزمون ورودی قبول شوم و سال ۱۳۴۶ وارد عرصه دوبلاژ شدم.
▪ اولین دیالوگی که گفتید خاطرتان هست چه بود؟
ـ بله، در سریال تلویزیونی «غرب وحشی» فقط همین دیالوگ را داشتم که به زبان اسپانیایی بود و میگفتم: «آدیوس آقای وست.»
▪ آن زمان مردم چقدر انرژی صرف دیدن برنامههای تلویزیونی میکردند؟
ـ خیلی، خاطرم هست وقتی که سریالهای تلویزیونی پخش میشد، خیابانها خلوت میشدند و همه پای تلویزیون بودند.
▪ اولین حقوقی که در عرصه هنر دریافت کردید چقدر بود؟
ـ از سال ۱۳۴۶ از کار دوبله در استودیو کاسپین ماهانه ۶۰۰ تومان دریافت کردم. از سال ۴۹ در رادیو ۲۶ جلسه اخبار میگفتم و جلسهای ۳۵ تومان دریافت میکردم.
▪ با اولین حقوق هنریتان چه کردید؟
ـ دقیقا یادم نمیآید که چطور خرج کردم ولی برایم این حقوق خیلی باارزش بود.
▪ این روزها چقدر تلویزیون تماشا میکنید؟
ـ خیلی کم تلویزیون میبینم.
▪ آیا دلیل خاصی دارد که تلویزیون تماشا نمیکنید؟
ـ نه، فقط فرصت ندارم.
▪ و شیرینترین خاطره از فعالیت در عرصه هنر.
ـ یادم میآید سال ۱۳۵۰ یک شب من به همراه خانم فیروزه امیرمعز خبر قسمت به قسمت به دست ما میرسید، در آن لحظه یک خبر دو صفحهای به من دادند که تیتر آن این بود «آمریکا از ورود کرم به رودزیا ممانعت به عمل آورده است» این برایم سوال بود که این کرم چیست که آمریکا نمیخواهد به رودزیا برود؟ از خانم امیرمعز که مشغول گفتن اخبار بودند، پرسیدم ایشان هم با ایما و اشاره با حرکت دست روی صورتش، فهماند که این واژه کرم پوست است.
خلاصه من هم خندهام گرفت و نتوانستم خودم را کنترل کنم و خبرم را خانم امیر معز خواندند. بعدها فهمیدم که این واژه «کرم» نبوده بلکه «کروم» بوده است. بعد از آن از آنجا که خدابیامرز پدرم در شرکت کرومیت ایران کار میکرد و من بارها و بارها با این واژه روبهرو شدم از شنیدن آن ناخواسته به خنده میافتادم.
▪ بعد از ۴۱ سال فعالیت در عرصه هنر رمز این ماندگاری را در چه میدانید؟
ـ فقط علاقه باعث ماندگاریام شد. به نظرم اگر این کار نباشد انگار من هم نیستم.
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست