سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

چرا استقلال بهتر از «قلعه نویی» را نیاورد؟!


چرا استقلال بهتر از «قلعه نویی» را نیاورد؟!
می گویند برای قضاوت کردن در مورد تیم های لیگ هفتم هنوز زود است و ما هم می گوییم درست اما از دست دادن ۸ امتیاز از ۱۵ امتیاز ممکن، آن هم در روزهایی که حریفان به انسجام و هماهنگی آرمانی و مطلوب نرسیده اند، نمی تواند در مورد تیمی که داعیه قهرمانی در سر دارد، پذیرفتنی باشد.
استقلال تهران با ناصر حجازی در ۵ هفته ای که از لیگ هفتم گذشته، تنها موفق به کسب ۷ امتیاز شده، آن هم در شرایطی که امثال پرسپولیس، سپاهان و صباباتری تا اینجای کار بهتر از آنچه تصور می شد نتیجه گرفته و در بازی های داخل و خارج از خانه، چهره مطلوبی از خود به نمایش گذاشته اند.
امروز که ۵ خوان از ۳۴ خوان موجود طی شده و استقلال خود را از تیم های مذکور دور می بیند،نمی توان در توضیح نتایج نامطلوب آبی ها به این مورد اکتفا کرد که هفته های نخست است وعیار واقعی تیم ها عیان نشده چراکه در همین ۵ هفته، تیم هایی که از آنها نام بردیم، به همراه ملوانی که همواره فانوس به دست بوده، عالی نتیجه گرفته و به کمتر امتیازی نه گفته اند. شاگردان ناصر حجازی روز جمعه مقابل حریفی زمینگیر شدند که خود جزو ناکامان هفته های نخست مسابقات بود.
سایپا قبل از اینکه با استقلال مصاف دهد، به راه آهن و مقاومت سپاسی در تهران باخته و مقابل ذوب آهن ۱۰ نفره متوقف شده بود اما همین تیم، آبی پوشان را در زمین خودی حبس کرد و اگر اشتباهات داور نبود، احتمال رقم خوردن یکی از خفت بارترین شکست های تاریخ باشگاه استقلال مقابل دیدگان ۷۰ ، ۸۰ هزار نفر هوادارش وجود داشت. باخت به سایپا و توقف مقابل مس، هیچ توجیهی ندارد، حتی اگر هفته های اول بازی ها باشد.
تیم هایی که رقیبان سرسخت استقلال در راه رسیدن به جام زرین رقابت ها محسوب می شوند، در همین بازی ها سعی کرده اند بیشترین امتیازها را جمع کنند تا در روزهای پایانی حسرت نخورند اما آبی ها تا به اینجای کار بیش از نیمی از امتیازهای موجود را از کف داده اند، آن هم با این توضیح - البته بیشتر به توجیه می ماند- که هفته های نخست است و تیم در حال شکل گیری.از سوی دیگر می خواهیم نتایج نامطلوب استقلال را به تغییر ترکیب این تیم نسبت به سال های قبل و جوان و جدید شدن آن ربط دهیم اما بلافاصله یاد پرسپولیس و صباباتری می افتیم که چنین شرایطی دارند اما امروز در بالای جدول جای گرفته اند.
این ۲ تیم نیز با امثال خلیلی، آقایی، نصرتی، حیدری، عبدی، خیرخواه، حاجی زاده، غلامرضا رضایی، محمد نوری، فضلی، کلاه کج، یحیی نژاد و... چهره ای متفاوت از قبل از خود بروز داده اند اما نفرات جدیدشان، موفق ترین بازیکنان در هفته های اخیر بوده اند و در حال حاضر در صدر جدول آقایی می کنند.
باخت به ملوان و تساوی با مس را پشت ناهماهنگی و ناآمادگی تیم ها در هفته های نخست پنهان کردیم اما نمایش سراسر ناامید کننده آبی پوشان مقابل سایپا که نه با مورد فوق ارتباط پیدا می کرد و نه به بدشانسی و اشتباهات داوری مربوط می شد، وادارمان کرد بعد از مدت ها قلم انتقادی خود را روی کاغذ بلغزانیم و چند خطی در این مورد به رشته تحریر درآوریم. استقلال در این چند هفته چوب تصمیم احساسی مدیرعاملش را خورده که چند ماه قبل به هنگام انتخاب اعضای کادرفنی جدید بیش از آنکه فوتبال علمی، نوین و به روز را مد نظر قرار دهد، به مشکلات و اختلافات شخصی و قدیمی فکر می کرد و در نهایت نیز فردی را به عنوان سرمربی انتخاب کرد که می توانست بهترین چهره برای مخالفت و لجاجت با امیر قلعه نویی لقب گیرد.
هیچ کس نمی تواند منکر اختلاف های علی فتح الله زاده و ناصر حجازی با قلعه نویی شود و هرقدر هم که در لفظ این موضوع رد و تکذیب شود، همه به خوبی به جزئیات آن واقف هستند. استقلالی که تحت هدایت صمد مرفاوی، ناکامی بزرگ لقب گرفته و نیز آن اتفاقی که منجر به حذف تیم از لیگ قهرمانان آسیا شده بود، به راحتی موجبات کنار رفتن جناح مخالف فتح الله زاده و اطرافیانش را فراهم کرد و راه را برای بازگشت آنان باز و هموار اما متأسفانه مدیرعامل استقلال به این مورد بسنده نکرد و با انتخاب ناصر حجازی، در واقع برای امیر قلعه نویی قدرتنمایی نمود. هفته های آغازین تابستان ۸۶ که تیم ملی با قلعه نویی در مالزی ناکام مانده بود و البته زمان زیادی هم از حکایت دیر ارسال کردن لیست استقلال به AFC نمی گذشت، بهترین فرصت برای انتقام گرفتن و تسویه حساب بود که انجام شد اما در این بین بزرگترین قربانی مثل همیشه «استقلال» نام داشت.
همین که شرایط به گونه ای پیش رفته بود تا جناح قلعه نویی و اطرافیانش کنار روند، برای فتح الله زاده و جناحش کفایت می کرد و اگر در این بین کمی سیاستمدارانه و اندیشمندانه رفتار می شد، یک سرمربی خارجی اسمی و امتحان پس داده می توانست استخدام شود تا با نتایج ارزنده ای که می گیرد، احتمال بازگشت قلعه نویی به استقلال را به حداقل برساند.
از این جهت اینها را می گوییم که تحرکات وتحولات سال های اخیر همه را به این نتیجه می رساند «فتح الله زاده و جناحش از آنجا که رابطه چندان مطلوبی با قلعه نویی و اطرافیانش نداشته و ندارند، بنابراین موافق حضور وی در استقلال با هر سمتی نیز نیستند و از هر موردی که مانع بازگشت او به جمع آبی پوشان شود هم استقبال می کنند.» این مهم مثل روز روشن است و نمی توان آن را انکار کرد. ما هم می گوییم حالا که اتفاقات یاد شده قلعه نویی را از استقلال به اندازه کافی دور کرده بود، چرا به این مسأله بسنده نشد؟
گماردن حجازی به عنوان سرمربی استقلال روی نیمکت، در واقع اقدامی بود که انجام شد تا انتقام و واژه های مشابه آن کاملاً معنا پیدا کند. نمی دانیم تا چه حد توانسته ایم منظور و مقصود اصلی خود را روی کاغذ بیاوریم اما برای توضیح و تفهیم بیشتر و بهتر موضوع لازم است عنوان کنیم استقلال قربانی لجبازی آقایان با قلعه نویی شده است و بس؛ آن هم از این جهت که واجب بود در این زمان که فوتبال علمی و نوین حرف اول و آخر را می زند، یک نفر با ایده های جدید - شاید کسی مثل قطبی که پرسپولیس او را برگزید، بوناچیچ، فیروز کریمی و... یا یک خارجی سرشناس و کاربلد- روی نیمکت آبی پوشان بنشیند. حالا که قلعه نویی رفته بود، چرا نرفتند بهتر از او را بیاورند تا دیگر جای حرف و حدیثی باقی نماند؟
روی کار آوردن حجازی، در واقع از روی لج و لجبازی با قلعه نویی و جناحش بود و بس. حال گناه استقلال و هوادارانش چیست که باید قربانی چنین جریانات و تسویه حساب هایی شوند را باید فتح الله زاده تشریح کند.
معمولاً رسم است در رقابت بین ۲ جناح سر دسته ها و آقا بالاسرها می روند بهترین ها را می آورند تا مو لای درز نرود اما متأسفانه فتح الله زاده، حجازی را برگزید که بعد از ناکام ماندن در استقلال و کنار گذاشته شدن از این تیم در بهار ،۷۸ در تیم هایی چون ذوب آهن، استقلال اهواز، استقلال رشت، نساجی قائمشهر و... هم طرفی نبست و کارنامه درخشانی نداشت تا کفه ترازو برای او در قیاس با امثال قلعه نویی سنگینی کند. حال چرا فتح الله زاده او را برگزید، ما را به آن موردی می رساند که بالاتر بدان اشاره کردیم. بیراه که نمی گوییم؟
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید