چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
دولت آینده و چالش هستهای ایران
دولت آینده ایران كار سختی را در خصوص برنامه هستهای ایران خواهد داشت و یكی از مهمترین حوزههای آزمون كارآمدی دولت بعدی رویكرد آن به پرونده هستهای ایران در آژانس بینالملل انرژی هستهای و چگونگی گذار از این مرحله دشوار خواهد بود. به نظر میرسد كه علیرغم موضعگیریهای كه اخیراً از سوی گروههای پیرامون رئیس جمهور بعدی در خصوص مسائل پرونده هستهای صورت میگیرد، قرار گرفتن در مصدر كار تا حد زیادی مواضع فعلی را به اعتدال متمایل خواهد كرد و این البته ضرورتی راهبردی و استراتژیك میباشد. اما نشانهها و قرائنی وجود دارد كه فشارهای بینالمللی علیه ایران در آینده افزایش پیدا خواهد كرد. این نشانهها بدین قرار میباشد:
۱. بدبینی شدیدی نسبت به دولت آینده ایران در غرب به طور كلی وجود دارد. این بدبینی هم در بین سیاستمداران و هم بین تحلیلگران به وضوح قابل مشاهده است. تبلیغات شدیدی از سوی غرب به ویژه آمریكا در جریان است كه چهرة ج.ا.ایران را در دنیا مخدوش كرده و آن را كشوری تروریستی معرفی كنند. این تلاش دارای ابعاد مختلفی است و توسط ابزارهای گستردهای در حال پیگیری میباشد.
۲. دولتهای غربی و به ویژه آمریكا ضمن رد فرایند انتخابات و تردید جدی در دموكراتیك بودن، نتیجه آن را از لحاظ مذاكرات هستهای ایران با اروپا ناامید كننده میدانند. تصوری كه در بین آنها خلق شده دولت بعدی را دولت رادیكالی میداند كه به هیچ عنوان قابل مذاكره و قابل اعتماد نیست. البته در شكلگیری این تصور اظهار نظرهای داخلی تاثیر بسیاری گذاشته است كه بسیاری از این اظهارنظرها از روی غفلت از پیامدهای آن صورت میگیرد.
۳. موضع آمریكا در این زمینه از قبل معلوم بوده است و تحولات اخیر موجب تشدید مواضع قبلی آمریكا شده و خواهد شد. آمریكا به هیچ عنوان برای ایران حق استفاده از فنآوری را به رسمیت نمیشناسد و در آینده به دنبال پافشاری بیشتر بر این موضع خواهد بود. آمریكا پس از این تلاش خواهد كرد كه اروپائیان را با این دیدگاه بیشتر اسرائیلی متقاعد كند كه چانهزنی و مذاكره با ایران بیفایده است چرا كه ایران غیرقابل اعتماد و انطعاف است كه با دولت بعدی این مساله شدت پیدا خواهد كرد.
۴. دولتهای اروپایی در عین اینكه بر فشارهای خود افزوده و لحن خود را تندتر كردهاند، احتمال دارد در آینده اختلاف بیشتری را در درون خود در مورد مسائل هستهای ایران تجربه كنند. بعضی از آنها مثل انگلیس خواهان سختگیری بیشتر و شرایط سنگینتری خواهند شد. بمبگذاریهای اخیر دراین كشور در تغییر و تشدید مواضع انگلیسیها تاثیرگذار خواهد بود. موضع ایتالیا هم كه اصولاً سرسختانه بوده، با توجه به تحولات اخیر در این كشور رو به سختگیری بیشتر خواهد گرائید.
در این میان كشورهایی مثل فرانسه و آلمان میمانند كه ممكن است سیاستهای آنها دچار تحول فاحش و اساسی نشود. مواضع كشور روسیه هم بر هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و این راه سیاست این كشور در گذشته به ما نشان میدهد كه حتی نزدیكترین متحدین خود را تنها گذاشته است، البته این به دلیل پلیدی ذاتی روسها نیست، بلكه روسها هیچگاه در دنیا دارای قدرت اول نبودهاند كه بتوانند مواضع خود را بدون توجه به قدرتهای دیگر تعقیب و پیگیری كنند و به همین دلیل تسلیم فشارهای قدرتهای بزرگتر شدهاند. هماینك هم روسیه در چین وضعیتی قرار دارد و حتی وضع آن بسیار وخیمتر از زمانهایی است كه متحدین خود را تنها گذاشته است. اما از سوی دیگر در ایران هم شاهد تحولاتی هستیم كه به نظر میرسد مواضع فعلی بیش از رفتارهای آتی به تندروی گرایش پیدا كردهاند و در عرصه عمل به طور طبیعی به اعتدال بیشتر تمایل پیدا خواهد شد.
در عین حال تصمیمگیری در این حوزة حساس به كل نظام مربوط میشود و رهبری انقلاب نقش مهم و تعیین كنندهای در این تصمیمات و سیاستگزاریها ایفاء میكنند و تمامی سیاستها و تصمیمات گذشته با نظارت ایشان صورت گرفته و به طور طبیعی با تغییر دولت هم این سیاستها تداوم خواهد یافت. در این راستا باید گفت كه از جانب ایران رعایت برخی از مسائل ضروری به نظر میرسد:
۱. اولین نكته این است كه دولت بعدی از هرگونه تصمیمگیری شتابزده و هیجانی خودداری كند و در وهلة اول سیاستهای قبلی را در دستور كار خود قرار دهد، چرا كه این سیاستها مورد تایید رهبری و تحت نظارت ایشان بوده است.
۲. ایران باید تلاش كند وضع كشورهای اروپایی از مواضع قبلی این اتحادیه عدول نكند. این انتظار البته مستلزم رفتار متقابل ج.ا.ایران بر اساس مواضع اعلام شدة قبلی میباشد. به طور طبیعی هرگونه تغییر در مواضع یك طرف تغییر متقابل در مواضع طرف دیگر را به دنبال خواهد داشت. در این میان ج.ا. ایران باید بیشتر مراقب رفتارهای تصمیمات و مواضع خود باشد.
۳. جمهوری اسلامی ایران باید همكاری نزدیك خود با آژانس و شخص محمدالبرادعی را پیگیری كند و اگرچه البراعی در آینده از جانب آمریكا فشارهای بیشتری را تحمل خواهد كرد، ولی در هر شرایط متغیر موثری است.كه رفتار گذشته وی حاكی از تمایل وی نسبت به حمایت از حقوق ایران است. در واقع مواضع و اقدامات ج.ا. و دولت بعدی هم نباید به نحوی باشد كه موجب سلب اعتماد البرادعی نسبت به سیاستهای آتی ایران شود.
۴. به نظر میرسد كه عوض كردن تیم مذاكره كننده در شرایط فعلی نه تنها دربردارندة منافع خاصی برای ایران نیست، بلكه میتواند موجب سردرگمی در اقدامات بعدی شود. این مسأله از چند جهت قابل بررسی است: نكته اول واكنش تیم قبلی نسبت به این تغییرات است كه طبیعتاً واكنش مثبتی نخواهد بود و در نتیجه همكاری چندانی هم با تیم جدید نخواهند داشت. نكته دوم اینكه اصولاً در شرایط فعلی تیم مذاكره كننده از زبدهترین دیپلماتهای كشور هستند و نكته آخر اینكه تا وقتی كه تیم جدید به كل مسائل و محورهای مذاكرات وقوف پیدا كند، زمان زیادی از دست خواهد رفت. همچنین واكنش دولتهای اروپایی هم نسبت به این مسأله حایز اهمیت است.
در این مورد به نظر میرسد كه بهترین گزینه برای دولت بعدی افزودن نفراتی به تیم موجود است. در عین حال شخص دبیر شورای عالی امنیت ملی هم از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای این سمت فردی با روحیه اعتدال و در عین حال مقتدر و قاطع و در مواقع لازم انعطافپذیر، لازم است كه آقای روحانی نشان داده كه واجد این ویژگیها میباشد. در هر حال حتی در صورت تغییر دادن تیم مذاكره كننده، حداقل نباید دستور كار فعلی مذاكره دچار تغییر اساسی شود.
۵. واكنشهیات فعلی دولتهای اروپایی و آمریكا هم ناشی از بهت آنان از نتیجة انتخابات است و چندان نمیتوان بر آن واكنشها به عنوان مواضع اصولی آن دولتها اتكاء داشت. بنابراین نباید محاسبات دیپلماتیكها بر اساس این اطلاعات و واكنشها صورت پذیرد، چرا كه معمولاً درباره عكسالعمل اروپائیان و آمریكائیان در حالتهای معمولی دچار محاسبات غلط میشویم، در چنین شرایطی احتمال این محاسبات غلط بیشتر است، چرا كه در بسیاری از مواقع پیچیدگیهای سیاست ما را از واقعیت دور میسازد.
نویسنده :مقصود رنجبر
۱. بدبینی شدیدی نسبت به دولت آینده ایران در غرب به طور كلی وجود دارد. این بدبینی هم در بین سیاستمداران و هم بین تحلیلگران به وضوح قابل مشاهده است. تبلیغات شدیدی از سوی غرب به ویژه آمریكا در جریان است كه چهرة ج.ا.ایران را در دنیا مخدوش كرده و آن را كشوری تروریستی معرفی كنند. این تلاش دارای ابعاد مختلفی است و توسط ابزارهای گستردهای در حال پیگیری میباشد.
۲. دولتهای غربی و به ویژه آمریكا ضمن رد فرایند انتخابات و تردید جدی در دموكراتیك بودن، نتیجه آن را از لحاظ مذاكرات هستهای ایران با اروپا ناامید كننده میدانند. تصوری كه در بین آنها خلق شده دولت بعدی را دولت رادیكالی میداند كه به هیچ عنوان قابل مذاكره و قابل اعتماد نیست. البته در شكلگیری این تصور اظهار نظرهای داخلی تاثیر بسیاری گذاشته است كه بسیاری از این اظهارنظرها از روی غفلت از پیامدهای آن صورت میگیرد.
۳. موضع آمریكا در این زمینه از قبل معلوم بوده است و تحولات اخیر موجب تشدید مواضع قبلی آمریكا شده و خواهد شد. آمریكا به هیچ عنوان برای ایران حق استفاده از فنآوری را به رسمیت نمیشناسد و در آینده به دنبال پافشاری بیشتر بر این موضع خواهد بود. آمریكا پس از این تلاش خواهد كرد كه اروپائیان را با این دیدگاه بیشتر اسرائیلی متقاعد كند كه چانهزنی و مذاكره با ایران بیفایده است چرا كه ایران غیرقابل اعتماد و انطعاف است كه با دولت بعدی این مساله شدت پیدا خواهد كرد.
۴. دولتهای اروپایی در عین اینكه بر فشارهای خود افزوده و لحن خود را تندتر كردهاند، احتمال دارد در آینده اختلاف بیشتری را در درون خود در مورد مسائل هستهای ایران تجربه كنند. بعضی از آنها مثل انگلیس خواهان سختگیری بیشتر و شرایط سنگینتری خواهند شد. بمبگذاریهای اخیر دراین كشور در تغییر و تشدید مواضع انگلیسیها تاثیرگذار خواهد بود. موضع ایتالیا هم كه اصولاً سرسختانه بوده، با توجه به تحولات اخیر در این كشور رو به سختگیری بیشتر خواهد گرائید.
در این میان كشورهایی مثل فرانسه و آلمان میمانند كه ممكن است سیاستهای آنها دچار تحول فاحش و اساسی نشود. مواضع كشور روسیه هم بر هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و این راه سیاست این كشور در گذشته به ما نشان میدهد كه حتی نزدیكترین متحدین خود را تنها گذاشته است، البته این به دلیل پلیدی ذاتی روسها نیست، بلكه روسها هیچگاه در دنیا دارای قدرت اول نبودهاند كه بتوانند مواضع خود را بدون توجه به قدرتهای دیگر تعقیب و پیگیری كنند و به همین دلیل تسلیم فشارهای قدرتهای بزرگتر شدهاند. هماینك هم روسیه در چین وضعیتی قرار دارد و حتی وضع آن بسیار وخیمتر از زمانهایی است كه متحدین خود را تنها گذاشته است. اما از سوی دیگر در ایران هم شاهد تحولاتی هستیم كه به نظر میرسد مواضع فعلی بیش از رفتارهای آتی به تندروی گرایش پیدا كردهاند و در عرصه عمل به طور طبیعی به اعتدال بیشتر تمایل پیدا خواهد شد.
در عین حال تصمیمگیری در این حوزة حساس به كل نظام مربوط میشود و رهبری انقلاب نقش مهم و تعیین كنندهای در این تصمیمات و سیاستگزاریها ایفاء میكنند و تمامی سیاستها و تصمیمات گذشته با نظارت ایشان صورت گرفته و به طور طبیعی با تغییر دولت هم این سیاستها تداوم خواهد یافت. در این راستا باید گفت كه از جانب ایران رعایت برخی از مسائل ضروری به نظر میرسد:
۱. اولین نكته این است كه دولت بعدی از هرگونه تصمیمگیری شتابزده و هیجانی خودداری كند و در وهلة اول سیاستهای قبلی را در دستور كار خود قرار دهد، چرا كه این سیاستها مورد تایید رهبری و تحت نظارت ایشان بوده است.
۲. ایران باید تلاش كند وضع كشورهای اروپایی از مواضع قبلی این اتحادیه عدول نكند. این انتظار البته مستلزم رفتار متقابل ج.ا.ایران بر اساس مواضع اعلام شدة قبلی میباشد. به طور طبیعی هرگونه تغییر در مواضع یك طرف تغییر متقابل در مواضع طرف دیگر را به دنبال خواهد داشت. در این میان ج.ا. ایران باید بیشتر مراقب رفتارهای تصمیمات و مواضع خود باشد.
۳. جمهوری اسلامی ایران باید همكاری نزدیك خود با آژانس و شخص محمدالبرادعی را پیگیری كند و اگرچه البراعی در آینده از جانب آمریكا فشارهای بیشتری را تحمل خواهد كرد، ولی در هر شرایط متغیر موثری است.كه رفتار گذشته وی حاكی از تمایل وی نسبت به حمایت از حقوق ایران است. در واقع مواضع و اقدامات ج.ا. و دولت بعدی هم نباید به نحوی باشد كه موجب سلب اعتماد البرادعی نسبت به سیاستهای آتی ایران شود.
۴. به نظر میرسد كه عوض كردن تیم مذاكره كننده در شرایط فعلی نه تنها دربردارندة منافع خاصی برای ایران نیست، بلكه میتواند موجب سردرگمی در اقدامات بعدی شود. این مسأله از چند جهت قابل بررسی است: نكته اول واكنش تیم قبلی نسبت به این تغییرات است كه طبیعتاً واكنش مثبتی نخواهد بود و در نتیجه همكاری چندانی هم با تیم جدید نخواهند داشت. نكته دوم اینكه اصولاً در شرایط فعلی تیم مذاكره كننده از زبدهترین دیپلماتهای كشور هستند و نكته آخر اینكه تا وقتی كه تیم جدید به كل مسائل و محورهای مذاكرات وقوف پیدا كند، زمان زیادی از دست خواهد رفت. همچنین واكنش دولتهای اروپایی هم نسبت به این مسأله حایز اهمیت است.
در این مورد به نظر میرسد كه بهترین گزینه برای دولت بعدی افزودن نفراتی به تیم موجود است. در عین حال شخص دبیر شورای عالی امنیت ملی هم از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای این سمت فردی با روحیه اعتدال و در عین حال مقتدر و قاطع و در مواقع لازم انعطافپذیر، لازم است كه آقای روحانی نشان داده كه واجد این ویژگیها میباشد. در هر حال حتی در صورت تغییر دادن تیم مذاكره كننده، حداقل نباید دستور كار فعلی مذاكره دچار تغییر اساسی شود.
۵. واكنشهیات فعلی دولتهای اروپایی و آمریكا هم ناشی از بهت آنان از نتیجة انتخابات است و چندان نمیتوان بر آن واكنشها به عنوان مواضع اصولی آن دولتها اتكاء داشت. بنابراین نباید محاسبات دیپلماتیكها بر اساس این اطلاعات و واكنشها صورت پذیرد، چرا كه معمولاً درباره عكسالعمل اروپائیان و آمریكائیان در حالتهای معمولی دچار محاسبات غلط میشویم، در چنین شرایطی احتمال این محاسبات غلط بیشتر است، چرا كه در بسیاری از مواقع پیچیدگیهای سیاست ما را از واقعیت دور میسازد.
نویسنده :مقصود رنجبر
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست