پنجشنبه, ۱۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 6 June, 2024
مجله ویستا

کار امروز را به فردا نیندازیم


کار امروز را به فردا نیندازیم
▪ فردا بهتر است؟
از ویژگی‌های افراد اهمال‌کار تاخیر در تصمیم گیری است. اهمال کاری مزمن در تصمیم گیری سبب اهمال کاری مزمن در انجام وظایف می‌شود، زیرا فرد اهمال کار نمی‌تواند تصمیم بگیرد که چه فعالیت‌هایی را در چه زمانی و براساس اولویت بندی باید انجام دهد.
افراد غیراهمال‌کار نیز ممکن است گاهی دچار رفتار تأخیری شوند. اما این رفتار درباره فرد اهمال‌کار تفکرات عمیق آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. تفکرات عمیق درباره یک فرد اهمال کار به بروز رفتارهای تأخیری به اشکال گوناگون منجر می‌شود. به‌ علاوه ممکن است این تفکرات حتی زودتر از مشارکت آنها در انجام کارها ظاهر شود. شاید لازم باشد که تصمیم‌گیری درباره برخی از موضوعات به تأخیر بیفتد. به عنوان مثال، اگر هیچ گونه فشار زمانی وجود نداشته باشد، زمانی که اطلاعات کافی برای اتخاذ یک تصمیم آگاهانه وجود ندارد، زمانی که اطلاعات و موضوع از نظر ادراکی پیچیده هستند و نمی‌توان این سطح از پیچیدگی ادراکی را برطرف کرد و یا زمان بیشتری برای بررسی موضوع لازم است، وقتی سایر مسایل فوری با اولویت برتر وجود دارد که در آن واحد نیازمند توجه هستند و یا وقتی که پیامدهای تصمیم‌گیری آن‌قدر مهم هستند که تفکر بیشتری درباره موضوع لازم است، بهتر است که تصمیم‌گیری را به تعویق انداخت. اما اهمال‌کاری مزمن در تصمیم‌گیری و انجام وظایف موجب ایجاد واکنش‌های پراسترس در فرد می‌شود که شامل حس از دست دادن کنترل نسبت به زندگی خود (احساس گرفتاری) توأم با پیامدهای ناخوشایندی در زمینه بهداشت جسمی‌ و ذهنی است.
● اهمال می‌کنم چون...
▪ از جمله دلیل تراشی‌ها و افکار غیرمنطقی که فرد را به سوی مسامحه و اهمال‌کاری سوق می‌دهند، عبارتند از:
ـ به تأخیر انداختن کارها موجب عملکرد دقیق شده و موجب حفظ اعتماد به نفس می‌شود.
ـ تأخیر، فشار را از بین می‌برد و شخص می‌تواند آزادانه و آسان کارش را انجام دهد.
ـ این کاری است که سال‌ها آن را انجام داده‌ام و تقریبا از آن خسته شده‌ام، پس دیگر میلی به انجام آن ندارم.
ـ تأخیر و انجام دادن کار در آخرین لحظات موجب صرفه‌جویی در وقتم خواهد شد.
ـ امروز کاری بهتر و لذت‌بخش‌تر در پیش رو دارم که با از دست دادن آن معلوم نیست فردا چنین وضعیتی داشته باشم، پس همان بهتر که کار امروز را به فردا موکول کنم و...
مسامحه کارها اغلب از رفتار اشخاص کارآمد برداشت غیرواقع‌بینانه‌ای دارند. ممکن است گمان کنند که اشخاص موفق همیشه احساس اطمینان و اعتماد به نفس دارند و به راحتی به هدف خود می‌رسند.
اغلب اوقات ناچار با موانع متعددی رو به رو می‌شوید. اگر به راحت بودن زندگی معتقدید و اگر خیال کنید که دیگران تلاش نمی‌کنند، به این نتیجه می‌رسید که مشکلی در کار شما وجود دارد و در نتیجه در برخورد با هر مشکل از آن صرف‌نظر می‌کنید، میزان تحمل‌تان کم می‌شود.
پرکارها می‌دانند که زندگی پر از سختی است، می‌دانند که در راه رسیدن به هدف موانع و ناکامی‌هایی در انتظار است، در نتیجه در هنگام برخورد با موانع، خیلی ساده آنها را می‌پذیرند و در برابر مشکلات می‌ایستند و با عزمی‌جزم به رویارویی آنها می‌روند.
اغلب، مسامحه‌کارها و اهمال‌کاران را فاقد مسوولیت می‌نامند اما مساله اصلی آنها چیز دیگری است. مشکل این افراد این است که موفقیت را بیش از حد مهم می‌دانند و در نتیجه به جای آنکه به استقبال خطر بروند، از آن می‌گریزند. اشخاصی که از شکست می‌ترسند، اغلب عزت نفس خود را با موفقیت می‌سنجند. وقتی در کاری موفق نمی‌شوند، خود را شکست خورده و ناکام می‌پندارند. همچنین بسیاری از ما با این باور بزرگ شده‌ایم که باید همیشه کارهایمان را عالی و بدون کم و کاست انجام دهیم و معتقدیم که بهترین شدن پاداش ویژه دارد. متأسفانه کمال‌گراها ستاره را هدف می‌گیرند و جز هوا نصیب‌شان نمی‌شود. منظور این نیست که داشتن معیارهای سطح بالا چیز بدی است. اما کمال‌گرایی وسواس‌گونه راه مناسبی برای بالا بردن کیفیت نیست. فرد کمال‌گرایی مطرح می‌کرد که وقتی بیش از اندازه تلاش می‌کند و به خود فشار می‌آورد تا کارش را به نحو عالی انجام دهد طوری که بدون عیب و نقص باشد، تحت فشار روانی قرار می‌گیرد که تن به دفع وقت می‌دهد و دستش به کار نمی‌رود. برعکس وقتی معیارهایش را تخفیف می‌دهد، احساس آرامش بهتری بر او حاکم می‌شود و مفیدتر و خلاق‌تر می‌شود. اما این گونه وسواس‌ها در انجام کار شیوه مناسبی برای بالا بردن کیفیت نیست.
اهمال‌کارها در مواقعی به طور دقیق عکس افراد موفق عمل می‌کنند. افراد موفق اغلب به دلیل کاری که می‌کنند، به خود امتیاز می‌دهند و احساس هیجان دارند اما مسامحه کارها و اهمال کاران پیوسته خودشان را دست کم می‌گیرند. در این شرایط در پایان روز احساس خستگی شدید می‌کنید و به نظرتان نمی‌رسد که کار ارزشمندی کرده باشید. مسامحه کارها و اهمال‌کاران اغلب به خود می‌گویند: «باید فلان کار را انجام دهم، باید شروع کنم...» عبارت‌های باید‌دار اغلب موثر نیستند، زیرا احساس گناه ایجاد می‌کنند. در نتیجه شرایطی فراهم می‌سازد که شما از انجام آن خودداری می‌کنید. در همان لحظه‌ای که به خود می‌گویید: «باید این‌کار را انجام دهم.» احتمالاً این اندیشه را در سر دارید که «اما حالا به انجام آن مجبور نیستم تا فرصتی دیگر صبر می‌کنم.» گاهی اوقات هرچه بیشتر به خود بگویید کاری صورت دهید، انجامش به همان اندازه دشوار می‌شود. کلمه باید را از ذهن خود دور کنید. به جای اینکه بگویید: «باید این کار یا آن کار را بکنم.» بگویید: «بهتر است این‌کار را انجام دهم.»
مسامحه و هزار و یک دردسر
خیلی‌ها نیز به دلیل نداشتن قاطعیت و موافقت کردن با انجام کارهایی که علاقه‌ای به انجام آن ندارند، اهمال‌کاری می‌کنند. بعضی اوقات نیز چون فکر می‌کنید که دیگران با سلطه‌جویی از شما توقعات بی‌جا دارند، تن به مسامحه می‌دهید و هزاران دلیل دیگر. تحقیقات نشان می‌دهد که وسواس‌های فکری در افراد ارتباط زیادی با اهمال کاری در تصمیم گیری دارد و وسواس‌های عملی دارای ارتباط زیادی با اهمال‌کاری اجتنابی و تصمیم‌گیری هستند. نتایج نشان می‌دهند که افراد مبتلا به تمایلات بالینی وسواس فکری و عملی در واقع دچار نوعی بی‌ارادگی‌اند. رفتار اهمال‌کارانه ارتباط مثبت با افسردگی، روان رنجوری، خود را دست کم گرفتن، فراموشکاری، اختلال و آشفتگی، تحریک‌پذیری غیرعملی، هیجان جویی، عدم رقابتی بودن و کمبود انرژی دارد. بورکا و یوان (????) اضطراب و ترس را عامل اصلی اهمال‌کاری مزمن می‌دانند. اضطراب اجتماعی به اضافه ترس بیش از حد موجب می‌شود که برخی افراد برای حفظ جایگاه اجتماعی خود از نظر زمان و انرژی کارها را به تعویق بیندازند.
منبع : روزنامه سلامت