شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا
فرهنگ عفاف، خانواده و دولت؛ مسئولیتها و بایستهها

انسان دارای سه بعد معرفتی، اخلاقی و رفتاری است که در هم تنیده و از هم متأثرند.از این میان، اخلاق، بستری مناسب را برای رشد فضیلتها و تمایل به رفتارهای پسندیده، عقلانی و وحیانی فراهم میسازد. در حوزه اخلاقیات، اخلاق جنسی، به ویژه عنصر عفاف، جایگاهی خاص دارد تا آنجا که عفت جنسی بافضیلتترین عبادتها، و زمینهساز بهشت است.(۱)
۱) مدیریت فرهنگ عفاف؛ ضرورت و اهمیت
تحولات اجتماعی در دهههای اخیر، آثار خود را بیش از هر چیز در حوزه اخلاق و تربیت جنسی نشان داده است. در طرح گسترش عفاف و حجاب که توسط نهادهای حکومتی، از جمله نیروی انتظامی پیگیری میشود آنچه ممکن است سبب نگرانی گردد اقدام به اصلاح وضعیت پیش از دستیابی به تحلیلی جامع و برداشتی صحیح از واقعیتهای اجتماعی است. اقداماتی که به حساسیتهای عمومی یا اخلاق فردی و اجتماعی و موقعیت خانواده گره میخورد، اگر توأم با عقلانیت در روش و جامعیت در تحلیل نباشد کم نتیجه و پر مخاطره است.
دلایل توجه به موضوع اخلاق جنسی و عفاف:
▪ تأثیر فرهنگهای غیر اسلامی بر نگاه جامعه ایرانی
سیاست کلی اسلام در موضوع اخلاق و تربیت جنسی، تسهیل در ارضای مشروع نیازها، پیشگیری از زمینههای گناه، تقویت خویشتنداری (عفاف)، تقویت احساس مسئولیت در دفاع از حریم جنسی و مقابله جدی با مفاسد جنسی و اشاعه منکرات در محیط اجتماعی است.
از نگاهی دیگر نادیده گرفتن نیازهای طبیعی انسان به مشکلات جسمی و روانی و حتی تضعیف جهات معنوی، افزایش زمینههای بزه و ایجاد مخاطره برای سلامت فرد، خانواده و اجتماع میانجامد.
با وجود نگاه واقعبینانه اسلام به این نیازها، جامعه ایران نگاه بدبینانه به نیازهای جنسی دارد و گاه تربیت جنسی را صرفاً به خود نگهداری فرو میکاهد. به همین دلیل کمتر کسی جرئت طرح مباحث اساسی را در این حوزه داشته است.
▪ پیوند میان اخلاق جنسی و سیاست
ارتباط میان این دو مقوله از چهار زاویه قابل بررسی است:
اول. نظام سلطه برای مقابله با موج اسلامخواهی یا «بنیادگرایی اسلامی»، راهبردی مبتنی بر اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی کشورهای اسلامی و برداشتن حریمهای اخلاقی میان زن و مرد تدوین کرده است.(۲)
مراجعه به برخی نشریات عمومی و دانشجویی و سایتها، پیامدهای اعمال این سیاست در قالب شکستن حریمهای اخلاقی، ترغیب به همجنسگرایی، ایجاد تردید در ارزشهای اخلاقی مقبول و استفاده از نارضایتیهای جنسی جهت تبدیل آن به جنبشهای سیاسی را به وفور قابل مشاهده میسازد. در مقابل، هرگاه نهادهای مسئول در نظام اسلامی تدابیری را برای سامانمندسازی روابط زن و مرد آغاز میکنند با صفآرایی گروههای مختلف سیاسی و جنبشهای فمینیستی زنان در برابر خود روبهرو میشوند.(۳)
دوم. حساسیت جامعه مذهبی نسبت به مفاسد جنسی و پیوند خوردن اخلاق جنسی با مشروعیت نظام سیاسی، مسئولیت دولت را در قبال آن، دوچندان میکند.
سوم. سیاسی قلمداد کردن موضوع عفاف و اخلاق جنسی توسط مدیران نظام نه تنها به معنای نادیدهانگاری بخشی از ابعاد واقعیت است که با معرفی مقولههایی چون حجاب به عنوان نماد سیاسی، مخالفان سیاسی نظام را نوعی به مقابله سیاسی واداشته است.
چهارم. توسعه مفاسد اخلاقی نظامات اجتماعی چون خانواده، اقتصاد و فرهنگ را تهدید میکند و سبب اختلال در رفتارهای عقلانی نسل جوان و زمینهساز تعارض سیاسی با اهداف نظام اسلامی است.
▪ پیوند میان اخلاق جنسی و اقتصاد سرمایهداری
افزایش محرکات جنسی از یک سو به تغییر الگوی مصرف در لوازم آرایشی و پوشاک و به تبع آن با منافع گروهی از سرمایهداران؛ از سوی دیگر، با منافع ناشران مطبوعات تحریکزا و در نهایت با منافع صاحبان شبکههای فساد و توریسم جنسی گره خورده است. این مهم علاوه بر تبیین ضرورت تغییر در وضع موجود میتواند پاسخی به این پرسش باشد که چرا مقابله با مفاسد جنسی و اصلاح اخلاق جنسی پر هزینه، و غالباً ناموفق است.
▪ ناتوانی علوم اجتماعی از شناسایی دقیق معضلات جنسی
عدم توجه به معضلات جنسی در تحلیلهای آسیبشناسانه کارشناسان علوم اجتماعی از مشکلات خانوادگی و اجتماعی را میتوان در وهله اول ناشی از غلبه گفتمان لیبرالیستی و چپ بر ساختارهای علوم انسانی دانست که گاه با تمرکز بر مفاهیمی چون «طبقه» از شناسایی دیگر عوامل باز میماند و گاه با پذیرش آزادی از جمله آزادی جنسی، در زمره ارزشهای پذیرفته شده، چشم در پیامدهای تساهل جنسی فرو میبندد و در وهله دوم ناشی از فقدان روشهای جزءنگرانه در تحلیل مسائل جزئی که سبب تفاوت بسیار دیدگاه این دسته از کارشناسان با تحلیلگران مصداقی آسیبهای خانوادگی است.
▪ غفلت از نگاه مدیریتی به اخلاق و تربیت جنسی
دلایل بسیاری برای عدم توجه مسئولان به مدیریت اخلاق جنسی، در عرصه داخلی و بینالمللی وجود دارد: اول. تلقی از تربیت به عنوان مسئولیتی فردی. دوم. اعتقاد به اینکه معضلات اقتصادی عامل اصلی معضلات اخلاقی است و اصلاحات اقتصادی و اخلاقی مبتنی بر الگوهای رایج توسعه، معضلات اخلاقی را کاهش خواهد داد؛ غافل از آنکه مبانی حاکم بر این الگوها خود از عوامل تغییر هنجارهای جنسی است. سوم. اعتقاد به اینکه نظام اسلامی فاقد نظریه جنسی قابل دفاعی است که مبنای سیاستگذاریها قرار گیرد. چهارم. قرار دادن پرورش در حاشیه آموزش، ضعف نیروی انسانی فرهیخته در حوزههای تربیتی و غفلت از تربیت جنسی در نظام آموزش رسمی و غیر رسمی.
۲) تضعیف اخلاق جنسی و عفاف؛ نگرانیها و نمودها
نگرانی از وضعیت اخلاق جنسی و کاهش رفتار عفیفانه به چهار محور باز میگردد:
۱) گسترش مفاسد اخلاقی؛
۲) کاهش حساسیتهای عمومی نسبت به کنترل ناهنجاریها و مشارکت در اصلاحات اخلاقی؛
۳) کم شدن احساس مسئولیت و ناتوانی خانواده در قبال تربیت جنسی فرزندان و نظارت سازنده و مستمر بر آنان؛
۴) فقدان باور مشترک، سیاستها، اصول مشخص و برنامههای جامع در مدیریت اجتماعی کشور.
تغییر شاخصهای فوق میتواند حاکی از نمودهای اخلاقی زیر باشد:
▪ کم شدن انگیزه تشکیل خانواده
آنچه در سالهای اخیر بیش از هر چیز به کاهش انگیزه ازدواج منجر شده، تغییر در فرهنگ اقتصادی، افزایش سطح انتظارات و کم شدن روحیه قناعت و مواجهه با مشکلات است.
نکته دیگر، تغییر در اخلاق جسمی است. جوانانی که به سهلانگاری جنسی عادت کردهاند ازدواج را نوعی محدودیت و محرومیت برای رفتار جنسی خود تلقی میکنند. همچنین جوانانی که در روابط نامشروع به تصویری نادرست از جنس مخالف دست یافتهاند، کمتر میتوانند برای زندگی مشترک به هم اعتماد کنند.
از سوی دیگر، شاهد کاهش حساسیتهای والدین و سهلانگاری آنان در مهارتآموزی به فرزند میباشیم؛ تا جایی که صلاحیت فرزندان برای مدیریت خانواده در مقایسه با نسلهای گذشته کمتر شده است.
▪ افزایش طلاق(۴) و اختلافات خانوادگی
درصد بالایی از اختلافات ناشی از اختلال در اخلاق و تربیت جنسی است. انتخاب همسر از طریق عشقهای خیابانی، بدون وجود همسازی فرهنگی و خانوادگی، زمینههای تفاهم در زندگی آتی را کم میکند و بیمبالاتی اخلاقی یکی از دو طرف، هم روابط عاطفی و خلوت جنسی طرفین را تحت تأثیر قرار میدهد(۵) و هم اعتماد به طرف مقابل را کم میکند.
▪ تغییر در الگوی روابط زن و مرد
این تغییرات را میتوان در مواردی از این قبیل مشاهده کرد: در روابط سهلانگارانه محارم و غیر محارم در خانواده گسترده، در چگونگی خودآرایی دختران و پسران در محیطهای عمومی و مختلط، در تمایل نسل جوان به برقراری ارتباط قبل از ازدواج، در ظهور پدیده دختران خیابانی، در رواج روسپیگری، بیمبالاتی جنسی و قاچاق دختران، در ملاکهای گزینش دختران در شرکتهای خصوصی و ادارات و در گسترش فضاهای مختلط در محیطهای کاری دولتی، غیر دولتی و محیطهای علمی.
در اینجا توجه به چند نکته لازم است:
اول. پایین آمدن سن روسپیگری و فرار از خانه در سالیان اخیر.(۶) آغاز انحراف جنسی در دختران خیابانی، ناشی از سادهلوحی و ناآشنایی با ویژگیهای جنس مخالف است. از سوی دیگر کسانی که در تجربه اول فرار از خانه ،تجاوز را غالباً در کمتر از ۴۸ ساعت(۷) تجربه میکنند، به دلیل فقدان مکانیزم بازپروری، خود را ناگزیر به ادامه مسیر غلط احساس میکنند.
دوم. کاهش آمار روسپیگری (مزدوری جنسی) و افزایش تمایل به بیمبالاتی جنسی در قالب دوست گزینیهای بدون هزینه بدان معناست که بیمبالاتی جنسی در وضعیت جدید آن بیشتر عملی انتخابگرانه است تا عکسالعملی از سر ناچاری و فقر.
▪ افزایش اعتیاد و بیماریهای جنسی
تغییر الگوی ابتلا به ایدز از اعتیاد تزریقی به روابط جنسی،(۸) گسترش رسانههای تصویری جدید (اینترنت، ماهواره و ویدئو CD) و اعتیاد به مشاهده تصاویر پورنو (هرزهنگاری) زمینهساز بروز رفتارهای ناسالم و پرخطر، از جمله خشونت جنسی است.(۹) به این موارد باید اعتیاد به استماع موسیقیهای محرک را که هم به تحریک شهوت و هم به ضعف اراده منجر میشود، افزود.(۱۰)
▪ افزایش شبکههای فساد
این شبکهها هم در قالب سنتی خود، در شکل ایجاد خانههای فساد به ویژه در نزدیکی مراکز تجمع جوانان و دانشجویان، فعالیت میکنند و هم در قالبهای جدید، با تأسیس پایگاههای اینترنتی فارسیزبان به منظور ترویج ابتذال و تابوشکنی اخلاقی. از سوی دیگر تغییر در الگوی طرح مباحث زنان، در دو دهه اخیر در قالب مباحث حقوق جنسی و طرح پرسشها و شبهاتی که از یک سو آزاد شدن از قیود جنسی را مطرح میکند و از سوی دیگر حقوق جنسی برابر زنان را خواستار میشود نشانگر نوعی فعالیت شبکهای و هماهنگ است.
▪افزایش افسردگی در نسل جوان
فرهنگ مسلط که برخورداری مالی، ثبات شغلی، تحصیلات و مسکن را پیششرط آغاز زندگی میداند، در مقام عمل چشم بر نیاز جنسی جوانان میبندد. از سوی دیگر نیاز به مونس و همسر،(۱۱) احساس برخورداری از حمایت عاطفی، مسئولیت و همدلی از عواملی است که با نشاط و آرامش فرد پیوند خورده است. محرومیت از تشکیل خانواده در سنینی که بهترین موقعیت برای برقراری ارتباط سالم است، فشارهای عصبی و عدم تعادل در برنامهریزی و عمل را نتیجه میدهد، به بروز افسردگی میانجامد و زمینهای برای اعتیاد به مواد روانگردان و ورود جوانان به عرصههای هیجانانگیز منفی را فراهم میآورد.
۳) اخلاق جنسی؛ ظرفیتها و امیدها
▪ تعلقات مذهبی در جامعه ایرانی
پیوندهای محکم مذهبی در جامعه ما همواره از مهمترین عوامل خودنگهداری، احساس مسئولیت و غیرت بوده است. اینکه در عصر اطلاعات و با سهولت دسترسی به روشهای حقیقی و مجازی برای ارضای نامشروع، اغلب مردم پاکدامنی قبل از ازدواج را یک ارزش میدانند و به شکل انتخابگرانه عفاف را برگزیدهاند، و اینکه بسیاری از مسئولان خواهان اصلاح اخلاق جنسیاند و اکثر مردم رسانهها و سیاستها را در مورد تضعیف اخلاق جنسی مقصر میدانند، نشانگر ظرفیتهایی است که میتوان بر آنها در تدوین سیاستها و برنامههای اصلاحی تکیه کرد.
▪ ویژگیهای جنسیتی
ویژگی طبیعی حیا سبب میشود که میل طبیعی زنان به رفتارهای عفیفانه بیشتر و از قرار گرفتن در موقعیتهای خاص جنسی هراسناکتر باشند. آنچه به عنوان ابتذال در پوشش و آرایش در زنان جامعه شهری مشاهده میکنیم، در بسیاری اوقات، ناشی از حس خودنمایی و ابراز وجود در میان همجنسان است و نباید از هر رفتار زنانه برداشتی جنسی ارائه نمود.
وجود زمینه طبیعی حیا، در صورتی که با آموزش و تربیت صحیح همراه باشد، میتواند هم ضمانتی برای خودنگهداری زنان باشد و هم آنان را در هدایت و کنترل خانواده(۱۲) و ایجاد فضای عفیفانه در محیطهای عمومی و محیط کار توانمندتر سازد. توجه به ویژگیهای جنسی مردان از جمله غیرتورزی که دارای زمینه طبیعی است نیز میتواند در مسیر اصلاح اخلاق جنسی کارآمد تلقی شود.
میتوان اذعان داشت که شعار برابریطلبی که گرایشهای چپ و فمینیستها بر آن اصرار نموده و بر آن اساس بر هر چه تفاوتهای جنسیتی مینامند تاختهاند، تا چه حد به نفی هویت جنسی زنانه و مردانه، تضعیف حیا و غیرت و آسیبپذیری اخلاقی زن و مرد منجر شده است.
▪ نهادهای آموزشی و تبلیغی
وجود مراکز سازماندهنده در امر تبلیغات مذهبی ظرفیت ویژهای است که میتواند با ایجاد حساسیت در میان مبلغان مذهبی، اطلاعرسانی مستمر به آنان و ایجاد هماهنگی، کارآمدتر باشد. همچنین استفاده از ابزارهای روزآمد تبلیغ و راهاندازی «جنبش تربیتی» با محوریت تربیت جنسی در نهاد آموزش رسمی کشور میتواند سهم مهمی در ترویج فرهنگ عفاف داشته باشد.
۴) اخلاق و تربیت جنسی؛ بایستهها
به منظور ارتقای اخلاق جنسی در جامعه دو نهاد اصلی سیاستگذار، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی، موظفند تا سیاستهای کلان و راهبردی تعمیق اخلاق و توسعه عفاف جنسی را تدوین نمایند. چنانکه نهاد قانونگذار نیز لازم است طرح جامع ارتقای اخلاق جنسی را به تصویب رساند.
به طور خلاصه میتوان اهداف نظام اسلامی از تربیت جنسی را ارتقای سلامت جسمی و روانی، تقویت معنویت، استحکام و کارآمدی خانواده، و افزایش امنیت اخلاقی در جامعه به منظور تقویت کارآیی زن و مرد در حیات اجتماعی دانست.
این اهداف در چهار بخش «پیشگیرانه»، «تسهیلگرانه»، «مقابلهگرانه»، «درمانگرانه» پیگیری میشود.
▪ سیاستهای پیشگیرانه
از سیاستهای پیشگیرانه میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
ـ تقویت ایمان و باورهای مذهبی
احساس پیوستگی با منبع قدرت، حکمت و رحمت بیکرانی که پیوسته در تدبیر عالم است و همچنین غلبه بر مشکلات، شبهات و مخاطرات روانی از بزرگترین ثمرههای ایمان است که زمینه ابتلا به مفاسد اخلاقی را از میان برمیدارد.
برای تقویت ایمان مذهبی نباید صرفاً بر نقش خانواده یا آموزشهای رسمی با محوریت اطلاعرسانی مذهبی تکیه نمود، بلکه تقویت زمینههای محبت به خداوند و کم کردن موانع تأثیرپذیری دل به همراه برخی آموزههای اسلامی چون کمکرسانی به مستمندان و تکریم و نوازش یتیمان، پرهیز از لقمه حرام، شرابخواری و زورگویی از زمینههای مؤثر در رقت قلب و پرورش ایمان است.
ـ تربیت اخلاقی
در نظام اخلاقی اسلام انسان موجودی است که در مقابل عملکرد خود مسئول است. خداوند هدایت تکوینی خود را با الهام خوبی و بدی، در درون انسان قرار داده است. این نگاه به انسان با آنچه مکاتب لیبرالیستی و مادی تحت عناوین نسبیتگرایی اخلاقی، فردگرایی، روانشناسی لذتجویانه و جبرگرایی به دست میدهند تفاوتی بنیادین دارد.(۱۳)
در این راستا ابتدا باید سیاستهای اخلاقی و تربیتی حاکم بر رسانههای عمومی و نظام آموزشی را مورد خوانش انتقادی قرار داد و آنگاه به بازترسیم سیاستها و اصول حاکم بر این نهادها همت گماشت تا فرآیند پرورش اخلاقی به تقویت احساس مسئولیت، اهمیت یافتن عفاف و تقویت قدرت خویشتنداری منجر شود.
ـ تربیت جنسی فرزندان
تربیت جنسی کودکان به منظور پیشگیری از بروز احساس جنسی قبل از موعد، کم کردن زمینههای سوء استفاده جنسی، پیشگیری از بروز عادات منفی و پیدایش عادات پسندیدهای صورت میگیرد که سلامت جنسی کودک را در آینده تضمین مینماید. از سوی دیگر، فرزندان رفتارهای عفیفانه و حیاآمیز را در پوشش سلوک خانوادگی و اجتماعی فرا میگیرند.(۱۴) در این مقطع، رفتار عملی والدین بیش از توصیههای گفتاری در شکلگیری اخلاق جنسی مؤثر است.
حال این پرسش مطرح میشود که مسئولیت تربیت جنسی بر عهده چه نهادهایی است؟ مسئولیت تربیت جنسی در مقطع اول عمر (قبل از شش سالگی) بر عهده خانواده و در مقطع حساس شش سالگی تا زمان بلوغ باز هم بر عهده خانواده، به ویژه والدین است، اما نباید نظام آموزش رسمی و غیر رسمی از جمله رسانههای عمومی را نادیده گرفت.
با ورود به مقطع بلوغ، تغییرات شخصیتی در سنین نوجوانی به ویژه در باره دختران به گونهای است که اگر رفتار عاطفی و اطلاعات صحیح، راهنماییهای سازنده و نظارت عاقلانه از مجاری صحیح خود جریان نیابد نوجوان در دام اظهار محبتهای ساختگی گرفتار میشود و یا به مسیرهای دیگر کسب اطلاعات مراجعه میکند و فرصت بلوغ به یک تهدید بدل میگردد.
امروزه دو روش در آموزشهای جنسی مطرح است. در «روش مدرسهای» تعلیمات نظری مسائل جنسی یا به صورت مجزا و یا در ضمن دروس علوم طبیعی با پخش فیلمهایی راجع به تولیدمثل گیاهان، جانوران و بالاخره انسان، با تمام جزئیات آن، همراه است.(۱۵) این روش در بسیاری از کشورهای غربی متداول و در عین حال مورد انتقاد است.(۱۶) از جمله آنکه طرح مباحث جنسی، بدون پردهپوشی، خود از عوامل تحریکزاست و تأثیراتی چون تماشای تصاویر پورنو بر جای میگذارد؛ به ویژه آنکه این آموزشها صرفاً در چارچوب مباحث کالبدشناسی و بدون محوریت عنصر حیا و عفاف ارائه میشود. انتقاد دیگر آن است که تمرکز چنین آموزشهایی در مدرسه به ضعف جایگاه هدایتی و نظارتی والدین منجر میشود و آنان را به حاشیه میراند.
در آموزش به «روش خانوادگی» تربیت جنسی توسط والدین براساس اصول اخلاقی و با هدف تقویت خویشتنداری جنسی فرزندان صورت میگیرد. در اینجا مدرسه میتواند نقش مکمل خانواده را ایفا کند و انجمن خانه و مدرسه مسئولیت ارتقای آگاهی و تقویت احساس مسئولیت والدین را بر عهده گیرد.(۱۷) سیستم آموزشی هم در این عرصه با طرح مباحثی چون شیوههای کنترل و تعدیل غریزه جنسی، آشنایی با امراض و خطرات جنسی، پیامدهای مفاسد اخلاقی در حیات اجتماعی، بیان مسائل شرعی در باره بلوغ و تکلیف و پرورش فضایل اخلاقی از جمله حیا و عفاف به خانواده مدد میرساند و سعی میکند تا هم از نظارت و هدایت والدین پشتیبانی و از آن دفاع کند و هم فرزندان را به مراجعه به والدین تشویق نماید.مرحله بعدی پرورش جنسی به منظور توانمندسازی دختر و پسر برای آغاز زندگی مشترک است که آشنایی با جنس مخالف، اهداف ازدواج، جایگاه و کارکرد خانواده، نقشهای مشترک و مختص زن و مرد، راههای تسهیل ازدواج، شیوههای همسرگزینی و مباحثی از این دست را شامل و در سنین مناسب با ازدواج ارائه میشود. آموزشهای خاص مربوط به روابط زناشویی نیز در آستانه تشکیل خانواده و پس از ازدواج ارائه میگردد.
توجه به آثار متفاوت بلوغ بر هر یک از دو جنس میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشهای ما در مورد تفاوت عملکرد دختر و پسر باشد.
مردان در حوالی سن بلوغ، پر از انرژی تعریف نشدهاند و همه این انرژیها نیازمند هدایت فرهنگی هستند، در غیر این صورت مردان بیشتر مستعد اعمال پست و غیر مسئولانه شهوانی هستند.(۱۸)
ـ تقویت هویتهای گروهی و اخلاق حرفهای
در پیوندهای گروهی که به منظور تقویت همگرایی اجتماعی و تعمیق ارزشهای معنوی و فرهنگی صورت میگیرد شخص خود را تحت اشراف و هدایت گروه احساس کرده و زمینههای خودنگهداری را در خود افزایش میدهد.
امروزه در جوامع صنعتی که بسیاری از پیوندهای سنتی، همچون پیوند طایفهای، تضعیف شده، جایگزینهای کارآمدی مورد نیاز است تا همبستگی گروهی را در مسیر ارزشهای فرهنگی و اخلاقی تقویت نماید.
به عنوان مثال به نظر میرسد تدوین، ترویج و تعمیق اخلاق دانشجویی به عنوان یک گروه میتواند مرز رفتار دانشجویی و غیر دانشجویی را نشان دهد؛ به گونهای که مثلاً رعایت حریم استاد، پرهیز از رفتارهای غیر علمی در محیط علمی، آراستهپوشی، رعایت حریم ارتباطی با جنس مخالف و وقار در رفتارهای سیاسی و اجتماعی، «مرام دانشجویی» تلقی و تخطی از آن، تحقیر و انزوا در محیطهای علمی را در پی داشته باشد.
میتوان انتظار داشت که اگر هویت دانشجویی در جامعه ارزشمند تلقی شود و مدیریت فرهنگی کشور بتواند اخلاق صنفی را به طور صحیح ترسیم و ترویج نماید، بسیاری از حرکتهای سخیف غیر فرهنگی و غیر اخلاقی در محیطهای علمی برچیده شود.
ـ تقویت موقعیت خانواده
امروزه بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی ما ناشی از کاهش تأثیر خانواده در فرآیند تربیت، سست شدن جایگاه مورد احترام آن در نهادهای حکومتی و غیر حکومتی به لطف رسانههای عمومی و نظام آموزش رسمی، و تسامحطلبی علوم اجتماعی در ارائه تئوریها و تحلیلهای به ظاهر علمی پیرامون کاهش اقتدار و تأثیرگذاری خانواده است.
برای باز گرداندن خانواده به جایگاه محوری خود، باید با افزایش آگاهیها، اقتدار و احساس مسئولیت، انتظارات از والدین و خانواده را به رسمیت شناخت. نیل به این منظور، سیاستگذاری و برنامهریزی دستگاههای نظام و تغییر سیاستهای حاکم بر نظام آموزش رسمی و رسانههای عمومی را طلب میکند. از سوی دیگر باید به تدوین «مرامنامه خانواده» که تبیینکننده هویت خانواده است اقدام نمود تا بتوان براساس آن والدین خطاکار و سهلانگار را از والدین کوشا و متعهد بازشناخت و حتی در مواقعی نسبت به سهلانگاریها بازخواست نمود.
ـ اصلاح الگوی غنیسازی اوقات فراغت
از آنجا که مشکلات جنسی با اوقات فراغت و بیکاری جوانان و نوجوانان نسبتی معنادار دارد لازم است فعالیتهای زمان فراغت آنان نشاطبخش و متفاوت از برنامههای اصلیشان بوده و انرژی بدنی و قدرت ابتکار و فعالیت آنان را درگیر نماید.
باید تلاش اصلی سیاستگذاران و برنامهریزان به سمت اصلاحات فرهنگی به منظور قبیح شمردن بیکاری باشد، همچنین به منظور ارزشمند جلوه دادن فرهنگ کار و تلاش، تشکیل گروههای اجتماعی و سازمانهای مردمنهاد، ایجاد رقابتهای سالم در فعالیتهای اجتماعی و ایجاد نهادهای مشاوره که مسئولیت آن معرفی فعالیتهای مفید و امکانات حمایتی و کارآموزی باشد، در پیشبرد این مقصود مؤثر است.
از آنجا که ورود به سن بلوغ و رشد و احساس شخصیت جدید در نوجوانان و جوانان آنان را به حق انتخاب و استقلال سوق میدهد باید مجاری مناسبی برای اعمال حق انتخاب آنان ایجاد شود و مسیر سرگرمی و فعالیتهای مفید اجتماعی متنوعتر شود؛ و گرنه این احساس در مسیرهای غلط از جمله انتخاب رفتارهای خاص اجتماعی و ترویج ناهنجاریها به کار گرفته میشود و یا احساس محدودیت، به مقاومت در عرصه سیاسی تبدیل میگردد.
▪ سیاستهای تسهیلگرانه
ضرورت تربیت جنسی از اینجا منشأ میگیرد که انسان باید از میان زهد و حرص جنسی راهی میانه، نشاطبخش و آرامشبخش را برگزیند. آموزههای دینی بر عفاف، در کنار سهولت دسترسی، تأکید کرده است.(۱۹) متأسفانه فرهنگ مسلط در جامعه مذهبی ما آنقدر تنگنظرانه به مسائل جنسی مینگرد که موجب گریز نسل جوان از مذهب و رویآوری به گناه شده است. بنابراین لازم است با سنتهای غلط مقابله و احساس محرومیت جنسی را تا حد امکان کاهش داد.
برخی سیاستهای تسهیلگرانه عبارتند از:
ـ اصلاح فرهنگ اقتصادی
موانع ازدواج جوانان بیش از آنکه از فقدان شغل و مسکن مناسب ناشی شود، معلول بالا رفتن سطح انتظار از زندگی، غلبه فرهنگ تنآسایی بر کار و تلاش، کم شدن روحیه قناعت و افزایش آیندهنگریهای هراسافزاست. در فرهنگ مذهبی مفاهیمی چون توکل، امید، قناعت، رضا، تلاش و همیاری دست به دست هم میدهند تا زندگی سادهتر و در عین حال با نشاطتری را امکانپذیر نمایند. در زمان ما منافع سرمایهداری ایجاب میکند که سطح توقعات از زندگی بالاتر رود و مصرف افزایش یابد تا چرخ صنعت از گردش نایستد.
از اینرو پیششرط اصلاح اخلاق جنسی و تسهیل ازدواج، تغییر نگرش به زندگی اقتصادی است که این تغییر نگاه، خود به اصلاح سیاستهای کلان اقتصادی و فرهنگی کشور وابسته است.
ـ حمایت از تشکیل و پویایی خانواده
ایجاد شورای عالی خانواده به همراه تدوین سیاستها و طرحهای آسانسازی ازدواج، اعطای اولویت اشتغال به افراد سرپرست خانوار، اعطای معافیتهای مالیاتی به افراد متأهل نسبت به مجرد و پرهزینه کردن جذب افراد مجرد، به ویژه بانوان، برای کارفرمایان، به ویژه در بخشهای خصوصی، اعطای تسهیلات ویژه به متأهلان از جمله در حذف یا کاهش خدمت سربازی و اعطای وام و تسهیلات مسکن، ارائه خدمات ویژه به کارمندانی که به ازدواج اقدام میکنند، تدوین سیاستهایی که به ترویج فرهنگ سادهزیستی، تمایل به ازدواج و کم کردن تمایل به تکزیستی و تجردزیستی منجر میشود، از مواردی است که میتواند برای تقویت خانواده در دستور کار قرار گیرد.
در این راستا ترویج ازدواج بدون تشکیل خانواده تا برطرف شدن محدودیتهای طرفین، مهارت آموزشی تشکیل و اداره خانواده، هم توسط خانوادهها و هم نظام آموزشی رسمی و غیر رسمی یک اولویت است.
ـ توجه به مکملهای تشکیل خانواده
همواره برای ایجاد اصلاحات اجتماعی، تغییر در مجموعهای از هنجارهای به هم پیوسته الزامی است.
در جامعه اسلامی ما، در یک سده قبل، ازدواج در اوایل سن رشد انجام میشد. تحریکات جنسی بسیار محدود بود، فرهنگ حاکم تکزیستی زنان را حتی پس از مرگ همسر یا جدایی از وی قبیح مینمود و مردان را وا میداشت تا چتر حمایتی خود را بر آنان به عنوان همسران اول یا دوم و یا به عنوان همسران موقت بگسترند. در این جامعه اگر یک نفر گرفتار فساد یا تعرض جنسی میشد مکانیزمهای سنتی برای بازگشت آنان به خانواده، پس از توبه، در نظر گرفته میشد. بالطبع در چنین جامعهای تربیت جنسی شکل سادهتری به خود میگرفت که غالباً خانواده به آن اقدام مینمود.
در زمان ما با وجود بالا رفتن سن ازدواج، افزایش تحریکات جنسی، تغییر الگوی مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان و حتی تغییر الگوی مصرف کالری که توانمندی جنسی را افزایش میدهد، نتوانستهایم هنجارهای مناسب آن را در چارچوب شرع طراحی کنیم. امروزه نیاز به کارآمدسازی شیوههای تربیت جنسی، افزایش مهارتها در روابط زناشویی، فرهنگسازی برای مقبولیت ازدواج موقت و تعدد زوجات از ضرورتهایی است که بیش از گذشته خود را نشان میدهد.
باید پذیرفت که اجرای دو حکم ازدواج موقت و تعدد زوجات بدون تعیین ضوابطی که از پیامدهای منفی آن بکاهد و آن را در مسیر مصالح خانواده و اجتماع قرار دهد، زندگی خانوادگی را به مخاطره میافکند. اما پذیرش این مهم ضرورت ضابطهمندسازی اصلاحات فرهنگی به منظور بالا بردن آستانه تحمل خانواده و جامعه برای پذیرش این دو موضوع، ایجاد زمینههای کارآمدی و کم کردن آسیبهای مترتب بر آن را نتیجه میدهد نه نفی کلیت آن را. شایسته است کسانی که همواره از زاویه حساسیتهای همسر اول به موضوع نگریستهاند از موضعی رفیعتر و از زاویه مدیریت اجتماعی آن را تحلیل کنند تا مصلحت همسر دوم، مصلحت رعایت حدود شرعی و اخلاق جنسی نیز در نظر گرفته شود. باید از کسانی که همواره مشکلات ناشی از تعدد زوجات و ازدواج موقت را پیش میکشند، ضمن پذیرش بخشی از پیامدها پرسید که میان التزام به راههای مقرر شرعی با وجود برخی مشکلات و میان پذیرش مفاسد جنسی باید کدامیک را برگزید؟
ـ افزایش مهارتهای زناشویی
لازم است در آستانه و پس از تشکیل خانواده آموزشهایی به زوجین داده شود که نتیجه آن احساس رضایت از تأمین نیاز جنسی در درون خانواده باشد.
▪ سیاستهای مقابلهگرانه
در سیاستهای مقابلهگرانه هدف مقابله با انحرافات، پس از وقوع آن است. در این رابطه به چند مورد اشاره میکنیم:
ـ تقویت حساسیت و غیرت عمومی
بیتردید تا مبارزه با مفاسد اخلاقی به مطالبه عمومی تبدیل نشود هیچ دولتی نخواهد توانست در کنترل ناهنجاریهای اخلاقی به موفقیت نایل گردد؛ به ویژه آنکه این ناهنجاریها از گستردگی هم برخوردار باشد. هماکنون چنین احساس میشود که حساسیت عمومی کاهش یافته و یا شکل سازماندهی شده و کارآمدی به خود نگرفته است. به نظر میرسد علاوه بر تغییرات ارزشی، میتوان به مکانیزمهایی اشاره کرد که مبتنی بر ایده دولتمحوری، مردم را از مواجهه مستقیم با ابتذال باز داشته است؛ حال آنکه با ملاحظه متون اسلامی این احتمال تقویت میگردد که سیاست بر حضور مؤثرتر مردم، (البته با حفظ موازین) و تقویت حساسیتهای عمومی بوده است.
رعایت احترام جامعه انسانی و مصالح عمومی، تقویت پیوندهای اجتماعی و توجه به ارزشهای ثابت اخلاقی از محورهای مهمی است که انگیزه مشارکت عمومی را در پاکیزگی فضای اجتماعی بیشتر میکند. در قدم بعد، لازم است مردم نسبت به مسئولیتهای خود آموزش ببینند تا مشارکت آنان در کنترل اجتماعی، خود پیامدهای منفی بر جای نگذارد. از نکات مهم آن است که مردم به سمت ایجاد گروههای متشکل یا دست کم تقویت حس همبستگی تشویق شوند، چون در بسیاری موارد صرفاً اقتدار جمعی است که میتواند تأثیرگذار باشد.
ـ مقابله قاطع با مظاهر علنی فساد
لازم است با تدابیری هزینه مقابله با فساد کاری را افزایش داد؛ و گرنه شیوع مفاسد اخلاقی خود به بیتفاوتی اجتماعی نیز منجر میشود. اجرای علنی حدود شرعی که در دو دهه اخیر با ملاحظات و فشارهای بینالمللی و تحت فشار عوامل داخلی به محاق رفته است، اثر بازدارنده مؤثری دارد. البته اجرای آن با توجه به تغییر ذائقه عمومی باید با تمهیدات مناسب همراه باشد. از سوی دیگر باید تابوشکنان در حوزه اخلاق نظری را که با بسط نسبیت اخلاقی زمینههای فرهنگی ابتذال را فراهم میکنند، در زمزه مجرمان قلمداد و با آنان با جدیت مقابله نمود.
ـ مقابله ویژه با حرکتهای سازماندهی شده
شیوههای شناسایی و مقابله با باندهای فساد، به ویژه اشکال جدید آن، به نظر ناکافی میرسد. باید توجه نمود که اهداف برخی از باندها از منافع اقتصادی فراتر رفته و تضعیف جامعه اسلامی از طریق توسعه مفاسد اخلاقی در نسل جوان و تضعیف اقتدار ملی را شامل میشود که در این صورت ممکن است مصداق محاربه قرار گیرد.
ـ سیاستهای درمانگرانه
اسلام انسان را موجودی مختار میداند که میتواند سرنوشت خود را تغییر دهد. بنابراین ساختارهای غلط اجتماعی و زمینههای فاسد خانوادگی، رافع مسئولیت شخصی و مجوز اقدام به بزه نیست. شخص گنهکار به دلیل آنکه بر اصلاح وضعیت خویش تواناست و از درون نیز به تقوا فراخوانده میشود، نسبت به تغییر سرنوشت خود مسئول است.
مفهوم توبه در ادبیات اسلامی به عنوان یک واجب فوری، هم نمایانگر مسئولیت فرد است و هم مسئولیت جامعه در ایجاد فضای مناسب برای توبه و پذیرش شخص توبهکار. اما جامعه ما با تضییقات بیش از حد، راه بازگشت را بر خطاکاران میبندد و آنان را به ادامه مسیر غلط وامیدارد.
بدین منظور علاوه بر ترویج فرهنگ توبه لازم است مکانیزمهایی برای کارآمدی آن در نظر گرفته شود. شخص خطاکار بیش از هر چیز باید خود را مواجه با مطالبه وجدان شخصی و وجدان عمومی جامعه برای بازگشت به مسیر صحیح احساس کند. در قدم بعد باید مطالعهای بر وضعیت شخصی و خانوادگی چنین اشخاصی انجام شود تا در صورتی که خانواده شرایط اخلاقی لازم را برای پذیرش فرد دارد، بازپروری وی با محوریت خانواده انجام شود.
مراکز بازپروری در صورتی توصیه میشوند که هم خانواده، ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده باشد و هم این مراکز به واقع مراکز بازپروری باشند نه مراکز نگهداری؛ و گرنه خوف آن هست که این مراکز خود کانون تبدیل بزههای فردی به جرایم سازمانی شوند. بازپروری روانی و اخلاقی افراد تحت نظر مشاوران کارآمد، ایجاد زمینههای اشتغال و زمینهسازی برای ازدواج آنان پس از احراز صلاحیت اخلاقی از جمله راهکارهاست. در درمانگری، هم باید شخصیت خفته آنان را بیدار نمود و با شخصیت دادن به آنان، سطح توقعات خودشان و جامعه را از آنان افزایش داد، هم آنان را به فعالیت مستمر واداشت تا بیکاری، زمینه وسوسه بازگشت به گناه را برای آنان فراهم نکند و هم نظارت بر آنان را استمرار بخشید.(۲۰)
● نتیجهگیری
حساسیت آموزههای دینی به اخلاق و تربیت جنسی و تأثیرات فردی، خانوادگی و اجتماعی عفاف یا ابتذال جنسی، مسئولیت خطیری بر عهده نظام اسلامی، نهادهای تخصصی، حوزههای علوم دینی و کارشناسان، پژوهشگران و مبلغان نهاده است. در قدم اول، تشکیل گروه کارشناسی زیر نظر مستقیم ریاست قوه مجریه ضروری است تا تحلیلی جامع از وضعیت موجود به دست دهد؛ سرفصلهای اصلی موضوع را ترسیم کند و با ترسیم نقشه راهبردی، جایگاه نهادهای دولتی و غیر دولتی را در هر بخش به وضوح مشخص نماید و با این کار زمینه هماهنگی ثمربخش نهادها را در حوزه اخلاق جنسی بر عهده گیرد. از سوی دیگر، جامعه کارشناسی کشور در پیوند با نهادهای رسمی نظام، باید مسئولیتهای خود را به خوبی ایفا کند و بهای لازم را در تدوین سیاستها و برنامهها به دست آورد. حوزههای علوم دینی نیز لازم است با ورود به عرصههای کاربردی و پرهیز از کلیگویی، در تعامل با جامعه کارشناسی و نهادهای دولتی، با نقد عالمانه ساختارها و دیدگاههای علمی رایج و با تحلیلهای موضوعشناسانه به تبیین روشمند آموزههای دینی بپردازند تا همکاری ثمربخش این نهادها به ترسیم شاخصهای رشد اخلاقی جامعه اسلامی، تحلیل جامع وضع موجود، افقهای پیش رو و برنامه عمل ملی نظام در زمینه اخلاق و سلامت جنسی منجر شود.
منبع:ماهنامه پیام زن ـ شماره ۱۸۶
پینوشتها:
۱) ر. ک: الحر العاملی، وسائلالشیعه، ج۲۱، ح۲۵۸۲۷ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۰، ص۴، ح۲.
۲) ر.ک: محسن آژینی، «نشانههای خط نفوذ»، روزنامه رسالت، ۳/۱۱/۷۴، ص۲.
۳) ر.ک: «تبدیل اعتراض علیه حجاب به جنش عام سیاسی»، ۳/۲/۸۶، (به نقل از: خبرنامه داخلی مرکز فرهنگی زنان، ش۵) www.akhbar rooz.com؛ جنشهای سیاسی در ایران با تأکید بر مطالبات زنان، ۲/۲/۸۶، (سازمان دانشآموختگان دفتر تحکیم وحدت) www.advarnews؛ نبرد بیپایان حجاب، www.shahrzadnews.org؛ طرح جدید سرکوب زنان محکوم به شکست است www.roshangary.net.
۴) در سال گذشته آمار ازدواج ۴ درصد و آمار طلاق ۸/۶ درصد افزایش نشان میدهد (توسعه، ۲۸/۱/۸۶ و کیهان، ۹/۱۲/۸۵، ص۱۵).
۵) چنانکه به گفته پیامبر اکرم(ص) زنا لذت همسر را میبرد (ر. ک: الحسن بنالفضل الطبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۳۸).
۶) ر. ک: «کاهش سن دختران فراری به ۱۳ سال»، آفتاب یزد، ۲۳/۴/۸۳، ص۹ و «۴۶ درصد دختران فراری دانشآموز هستند.» کارگزاران، ۱۵/۱۱/۸۵، ص۱۷.
۷) فاصله ۲۴ ساعته دختران فراری تا تجاوز (مصاحبه مدیر کل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی با رادیوB.B.C) به نقل از: www.khabarchin.com۲۱/۱۰/۸۴.
۸) ر.ک: سید هادی معتمدی، «طرحهای ساماندهی روسپیان»، نظام اسلامی و مسئله روسپیگری، ص۲۷۵.
۹) ویکتور بی، کلاین، «هرزهنگاری و تهاجمات جنسی علیه زنان»، سیاحت غرب، ص۵۷.
۱۰) ر.ک: سید روحاللَّه موسویخمینی، چهل حدیث، ص۸.
۱۱) ر.ک: روم (۳۰) آیه ۲۱؛ اعراف (۷) آیه ۱۸۹ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۳۲۷، ح۷.
۱۲) به گفته ویلیام گاردنر این زنان هستند که میل جنسی مردان را به گونهای هدایت و محدود میکنند که در خدمت خانواده قرار گیرد (ر.ک: ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ص۲۰۴).
۱۳) امروزه میتوان جریان انتقادی مهمی را در جامعه علمی غرب یافت که نگاه مسلط در این عرصههای علمی را به چالش میکشد. (ر.ک: ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده).
۱۴) ر.ک: محمدرضا سالاریفر، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، ص۱۴۷ و ۲۰۲.
۱۵) ر.ک: غلامرضا متقیفر، «آموزش جنسی در مدارس»، فصلنامه تربیت اسلامی، ص۱۵۳.
۱۶) مورلی دانینو، آندره، جامعهشناس روابط جنسی، ترجمه حسن پویان، ص۱۴۹ - ۱۵۴.
۱۷) ر.ک: ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ص۱۴۷.
۱۸) ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ص۸۷.
۱۹) آموزههایی که اوایل سن رشد را برای دختران بهترین سن ازدواج میداند، تأخیر در ازدواج دختران و سختگیری والدین را زمینهساز بروز فتنه و مفاسد اخلاقی عظیم میداند، و والدین و بزرگان را به اقدام برای ازدواج جوانان ترغیب میکند، از مواردی است که میتواند بر این ادعا مهر تأیید بزند (ر.ک: الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۶۰ ۶۴، باب ۲۲ و ۲۳ و ص۷۶ - ۷۹، باب ۳۸).
۲۰) برای آشنایی با مباحث تفصیلیتر در موضوع اصلاح و بازپروری، ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، نظام اسلامی و مسئله روسپیگری، ص۱۱۰- ۱۲۹.
پینوشتها:
۱) ر. ک: الحر العاملی، وسائلالشیعه، ج۲۱، ح۲۵۸۲۷ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۰، ص۴، ح۲.
۲) ر.ک: محسن آژینی، «نشانههای خط نفوذ»، روزنامه رسالت، ۳/۱۱/۷۴، ص۲.
۳) ر.ک: «تبدیل اعتراض علیه حجاب به جنش عام سیاسی»، ۳/۲/۸۶، (به نقل از: خبرنامه داخلی مرکز فرهنگی زنان، ش۵) www.akhbar rooz.com؛ جنشهای سیاسی در ایران با تأکید بر مطالبات زنان، ۲/۲/۸۶، (سازمان دانشآموختگان دفتر تحکیم وحدت) www.advarnews؛ نبرد بیپایان حجاب، www.shahrzadnews.org؛ طرح جدید سرکوب زنان محکوم به شکست است www.roshangary.net.
۴) در سال گذشته آمار ازدواج ۴ درصد و آمار طلاق ۸/۶ درصد افزایش نشان میدهد (توسعه، ۲۸/۱/۸۶ و کیهان، ۹/۱۲/۸۵، ص۱۵).
۵) چنانکه به گفته پیامبر اکرم(ص) زنا لذت همسر را میبرد (ر. ک: الحسن بنالفضل الطبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۳۸).
۶) ر. ک: «کاهش سن دختران فراری به ۱۳ سال»، آفتاب یزد، ۲۳/۴/۸۳، ص۹ و «۴۶ درصد دختران فراری دانشآموز هستند.» کارگزاران، ۱۵/۱۱/۸۵، ص۱۷.
۷) فاصله ۲۴ ساعته دختران فراری تا تجاوز (مصاحبه مدیر کل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی با رادیوB.B.C) به نقل از: www.khabarchin.com۲۱/۱۰/۸۴.
۸) ر.ک: سید هادی معتمدی، «طرحهای ساماندهی روسپیان»، نظام اسلامی و مسئله روسپیگری، ص۲۷۵.
۹) ویکتور بی، کلاین، «هرزهنگاری و تهاجمات جنسی علیه زنان»، سیاحت غرب، ص۵۷.
۱۰) ر.ک: سید روحاللَّه موسویخمینی، چهل حدیث، ص۸.
۱۱) ر.ک: روم (۳۰) آیه ۲۱؛ اعراف (۷) آیه ۱۸۹ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۳۲۷، ح۷.
۱۲) به گفته ویلیام گاردنر این زنان هستند که میل جنسی مردان را به گونهای هدایت و محدود میکنند که در خدمت خانواده قرار گیرد (ر.ک: ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ص۲۰۴).
۱۳) امروزه میتوان جریان انتقادی مهمی را در جامعه علمی غرب یافت که نگاه مسلط در این عرصههای علمی را به چالش میکشد. (ر.ک: ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده).
۱۴) ر.ک: محمدرضا سالاریفر، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، ص۱۴۷ و ۲۰۲.
۱۵) ر.ک: غلامرضا متقیفر، «آموزش جنسی در مدارس»، فصلنامه تربیت اسلامی، ص۱۵۳.
۱۶) مورلی دانینو، آندره، جامعهشناس روابط جنسی، ترجمه حسن پویان، ص۱۴۹ - ۱۵۴.
۱۷) ر.ک: ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ص۱۴۷.
۱۸) ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ص۸۷.
۱۹) آموزههایی که اوایل سن رشد را برای دختران بهترین سن ازدواج میداند، تأخیر در ازدواج دختران و سختگیری والدین را زمینهساز بروز فتنه و مفاسد اخلاقی عظیم میداند، و والدین و بزرگان را به اقدام برای ازدواج جوانان ترغیب میکند، از مواردی است که میتواند بر این ادعا مهر تأیید بزند (ر.ک: الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۶۰ ۶۴، باب ۲۲ و ۲۳ و ص۷۶ - ۷۹، باب ۳۸).
۲۰) برای آشنایی با مباحث تفصیلیتر در موضوع اصلاح و بازپروری، ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، نظام اسلامی و مسئله روسپیگری، ص۱۱۰- ۱۲۹.
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست