چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
زندان زندگی!
زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست، نگران شد و به دنبال او به طبقه پایین رفت، شوهرش توی آشپزخانه نشسته بود و در حالی که یک فنجان قهوه هم روبرویش بود به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود. زن او را دید که اشکهایش را پاک میکرد و قهوهاش را مینوشید.
زن در حالی که وارد آشپزخانه میشد، آرام زمزمه کرد: چی شده عزیزم؟ چرا این موقع شب اینجا نشستی؟
مرد نگاهش را از قهوه برداشت و گفت: هیچی! فقط اون موقع ها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه با هم آشنا شده بودیم، یادته؟
زن که حسابی تحت تاثیر احساسات شوهرش قرار گرفته بود، چشمهایش پر از اشک شد و گفت: آره یادمه.
شوهر ادامه داد: یادته که پدرت ما رو با هم دید؟
_ آره یادمه!
_ یادته پدرت بهم گفت که یا با دختر من ازدواج می کنی یا ۲۰ سال میفرستمت زندان؟!
_آره اونم یادمه!
مرد آهی کشید و گفت: اگه رفته بودم زندان، الان آزاد شده بودم!!!
منبع: وبلاگ شباهنگ
منبع : عصر ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست