پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

حکومتها و تولید علم


حکومتها و تولید علم
سؤال نوشتار حاضر این است كه با توجه به مقوله آزاد اندیشی كه ركن مهم تولید دانش و اندیشه است، دولت و حكومت در فرایند تولید علم چه نقشی بازی می كند؟ به عبارت دیگر نوع، شكل و ماهیت حكومت از سویی، و روحیات و رفتارهای حكومت گران و نگرشها و سیاست گذاریهای آنان از سوی دیگر، چه تأثیری در این روند ایفا می كند؟
در بحث ماهیت حكومتها و تأثیر آنها بر فرایند تولید اندیشه و دانش، واقعیت این است كه در برخی حكومتها به علت بسته بودن فضای سیاسی و اجتماعی، اعمال حاكمیت قدرت با ابزارهایی چون سركوب و مجال ندادن به مخالفان و نیز انسداد مجاری بیان آزاد اندیشه ها، اصلاً زمینه ای برای تولید علم به طور طبیعی فراهم نیست و با نگاه خوشبینانه این مسیرها كاملاً هدایت شده و تحت شرایط خاص و برای افراد خاص میسر خواهد بود.
اما در مقابل، در حكومتهای باز و مروج آزاد اندیشی به سبب فضای باز سیاسی، علمی و عقیدتی، اندیشمندان و عالمان با فراغ بال و آزادی خاطر و بدون دغدغه، به امر تولید دانش می پردازند.
نگاه به گذشته، این امر را به خوبی روشن می كند كه حكومتهایی كه به علم و اندیشه اجازه جولان داده و با سعه صدر و خوشبینی با اندیشمندانشان برخورد كرده اند پیشرفتهای شگرفی در این زمینه داشته اند. و بر عكس هر جا كه با زوال تمدنی روبه رو می شویم و به بررسی علل زوال و افول آن می پردازیم، به عاملی چون كنار نهادن علما و اندیشمندان و بی اعتنایی به علم و دانش برمی خوریم.
بدین ترتیب، برخی بر این عقیده اند كه بالا بودن ظرفیت حكومت از جنبه انتقاد پذیری، برتافتن دیدگاههای دانشمندان و عالمان و میدان دادن به اندیشه های علمی و تقویت محافل تولید اندیشه و در یك كلام، تساهل علمی حكومت با اندیشمندان و برخورد عزتمندانه با آنان، در فراهم شدن زمینه های تولید دانش و اندیشه، تأثیر انكار ناپذیری دارد.
حكومتهای آزاد اندیش نه تنها به طرد اندیشه ها و افكار علمی جدید و متفكران نمی پردازند، بلكه با فراهم كردن تمهیدات لازم و جاذبه های مناسب، به جذب نخبگان و پذیرش مغزهای متفكر جوامع دیگر اقدام می كنند، در حالی كه در حكومتهای خودكامه نه تنها به علم و عالم مجال نمی دهند و آنان را ارج نمی نهند، بلكه شرایطی فراهم می كنند كه اندیشمندان به ناچار، دیار و وطن خویش را ترك گفته به سرزمینهای دیگر هجرت می كنند. چه بسیارند صاحبان فكر و اندیشه ای كه به دلیل سیاستهای علم ستیزانه و اندیشه گریزانه این نوع از حكومتها گوشه نشینی را بر مغضوب حكومت شدن، طعنه شنیدن و مسایلی از این قبیل ترجیح داده اند. اما این حكومتهای علم دوست و عالم پرور بوده اند كه اندیشمندان را از عزلت خانه به بیرون كشیده و به عرصه تولید دانش و یاری رساندن به حركت شتابان علم كشانده اند.
ثبات برنامه ریزیها و سیاست گذاریهای نهادهای حكومتی، عامل دیگری است كه بررسی آن در ارتباط حكومت و تولید علم ضروری می نماید. جوامع بی ثبات و مملو از تنش و تغییر و تحولات زود گذر، در ایجاد محیطی آرام و مساعد برای تولید علم و اندیشه، توفیق چندانی نخواهند داشت. اگر تغییر سیاستمداران و تصمیم گیران، تغییر سیاست ها و برنامه ها را در پی داشته باشد و سیاست های پیشین كنار روند و برنامه ریزی جدیدی مطرح گردد، باعث نامساعد شدن و تشتت فضای اندیشه برای اندیشمندان خواهد شد.
آنچه گاه شاهد آن هستیم این است كه تغییر در ساختار دولت و یا صف بندیهای سیاسی جامعه، باعث ایجاد تحولات اساسی در مدیریت محافل علمی، مراكز پژوهشی و دانشگاههای كشور می شود و تا رده های پایین تر چون ریاست دانشكده ها و مدیریت گروههای علمی و آموزشی و مانند آن نیز ادامه می یابد. این امر قطعاً به فرایند تولید علم كمكی نخواهد كرد.
برخی این گونه اعتقاد دارند كه در مسیر تولید دانش، ایجاد فضایی آرام برای اندیشمندان از سوی حكومتها، امری ضروری است؛ صاحبان اندیشه باید از حاشیه امن سیاسی و نیز از امنیت حقوقی قضایی لازم برخوردار باشند تا بدین اطمینان برسند كه به صرف ابراز یك دیدگاه علمی جدید - اگر چه ظاهراً مخالف با دیدگاههای حكومتگران است- از مصونیت و امنیت سیاسی و اجتماعی لازم برخوردار خواهند بود. نباید این گونه باشد كه دانشمندی به دلیل اظهار عقیده ای، از حقوق و امتیازهای خویش محروم گردد.
سیاست زدگی علم و محیطهای علمی، آفات فراوانی را در عرصه تولید علم در پی دارد. در برخی از جوامع كه سیاست زدگی توسعه یافته و به همه امور سرایت كرده و حتی مراكز علمی و دانشگاهها و مؤسسات نیز از این آفت در امان نمانده اند ، این بیماری، غوغا سالاری، هدر رفتن انرژیها و استعدادها، به تعطیلی كشیده شدن مراكز علمی و دانشگاهها، تظاهرات، اعتصابها، عزل و نصبها، حذفها و تسویه حسابها، حاكمیت رفتارهای غیر علمی و حتی ضد علمی را جایگزین اندیشیدن صحیح و زایشگر علم نموده است.
بر همین اساس متفكران این جامعه مجبورند یا در این درگیری ها و رفتارهای ناهنجار و غیر علمی وارد شوند، یا اینكه به ناچار عطای كار علمی و فكری را در این محیط به لقایش ببخشند و به حاشیه نشینی و انزوا روی بیاورند. بنابراین یكی از راههای گرفتار نیامدن در چنین دامی، نهادینه كردن حمایت از دانشمندان و مراكز علمی و حوزه های تولید اندیشه و دانش است تا با تغییر سیاستمداران و گرفتار شدن جامعه در چنین ناهنجاری نیز به فرایند تولید علم و اندیشه آسیبی وارد نشود و این فرایند دچار خدشه و انحرافی نگردد و بخشی از این امر البته بر عهده خود نخبگان و متفكران است تا با تعبیه مكانیزمی، تمهیدات و پیش بینیهای لازم را برای چنین مواقعی به عمل آورند و ضرورت استفاده حكومتگران و سیاستمداران از نظرات كارشناسی و دیدگاههای مشورتی آنان به صورت قانونمند و نهادینه شده را تثبیت نمایند.
این گونه است كه می گوییم درك جایگاه علم و عالم از سوی مدیران سیاسی یك جامعه، باعث خواهد شد مدیران میانی آن جامعه را بر اساس درجات علمی و كارشناسی تعیین نمایند و برای نظریات اندیشمندان ارزش قائل شده در تصمیم گیریها از آنان بهره جویند.
اگر ارزش و جایگاه دانش و دانشمندان به درك و فهم سیاستگران رسوخ پیدا نكرده باشد، طبیعی است آنها از این نیروی فوق العاده و پیش برنده تمدن و فرهنگ در سرمایه گذاریهایشان استفاده نخواهند كرد و اصولاً به آن اهمیتی نمی دهند و بدون این نگرش، قطعاً از قافله تمدن و تولید دانش عقب می مانند و تلاش خویش را صرف حفظ قدرت و گسترش دامنه آن می نمایند و ترویج و تولید دانش برای آنها از كمترین درجه اهمیت برخوردار است.
مهدی محمدی
منبع : روزنامه قدس