پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
گناهان گالبرایت
وقتی در زمستان سال ۲۰۰۶ سردبیر یکی از پرنفوذترین نشریههای اقتصادیِ دگراندیش از هزاران مشترکِ نشریهی خویش دعوت کرد تا در یک رأیگیری اینترنتی هر کدام نام پنج تن از بزرگترین و مؤثرترین اقتصاددانان سدهی بیستم را برشمارند گمانهزنیهای فراوان و پیشبینیهای بیشماری صورت گرفت، هم در فضای مجازی و هم میان گروههای مختلف اقتصاددانان و اهل حرفه. هنوز سی روز نگذشته بود که نتایج رأیگیری منتشر شد و حرف و حدیثها به پایان رسید: رتبهی اول به جان مینارد کینز اختصاص یافت، رتبهی دوم به یوزف شومپتر، و رتبهی سوم به جان کنت گالبرایت. کینز، اقتصاددانِ پرآوازهی انگلیسی و معمار غایبِ اقتصادهای غربی در دورهی رونقِ پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۶ درگذشته بود. شومپتر، اقتصاددانِ مشهوری که کسانی او را حتی همسنگِ آدام اسمیت و کارل مارکس خواندهاند، در سال ۱۹۵۰ چشم از جهان فرو بسته بود. اما گالبرایت که در سال ۱۹۰۸ به دنیا آمده بود نیمهی دوم سدهی بیستم را نیز سراسر به سلامت زیست، زمستان ۲۰۰۶ را گذراند، و ۲۹ آوریل ۲۰۰۶ در نود و هفت سالگی به مرگ طبیعی درگذشت.
جایزهی نوبل اقتصاد به منزلهی بااهمیتترین جایزه در صنف اقتصاد فقط به اقتصاددانانی اعطا میشود که در قید حیات باشند. وقتی در سال ۱۹۶۹ برندگان اولین جایزهی نوبل اقتصاد اعلام شدند گرچه سالیانی از فوت کینز و شومپتر گذشته بود گالبرایت اما زنده بود. تا هنگام مرگ گالبرایت دقیقاً سی و شش بار امکان اعطای جایزهی نوبل اقتصاد پدید آمده بود. هر بار، نظر به آوردههای فراوانِ گالبرایت برای اندیشهی اقتصادی، بسیاری از اهل حرفه پیشبینی میکردند این بار بالاخره دیگر نوبت به گالبرایت رسیده است. این پیشبینیها هیچگاه تحقق نیافت. چرا کمیتهی تعیین جایزهی نوبل هرگز جایزهای به جان کنت گالبرایت اختصاص نداد؟
با این که کتابها و نوشتههای گالبرایت طی متجاوز از هفتاد سال بر طرز فکر اقتصاددانان و سایر کارورزانِ علوم اجتماعی تأثیر شگرفی گذاشته است، اقتصاددانان جریان غالب در دهههای اخیر عمدتاً گالبرایت را نادیده گرفته و به ایدهها و اندیشههایش سخت بیاعتنا ماندهاند، آنهم با این توجیه که گالبرایت بیشتر یک منتقد اجتماعی است تا یک اقتصاددان. فقط یک مورد محض نمونه: میلتون فریدمن از پدرانِ بنیانگذارِ نولیبرالیسم و مخالفِ دوآتشهی گالبرایت بلافاصله پس از فوت او در خلال یک مصاحبه با این شگرد به تحقیرش پرداخت که «نوشتههای گالبرایت بیشتر جامعهشناسانه است تا اقتصادی.»
این برداشت به تمامی نادرست است. گالبرایت برای بسیاری از حوزههای سنتی اندیشهی اقتصادی آوردههای تئوریک ارزشمندی به ارمغان آورد، از تبیین علل ظهور بحران بزرگ سال ۱۹۲۹ در شاخهی تاریخنگاری اقتصادی و شیوههای مبارزه با فقر و تدوین نظریهی توسعهی اقتصادی برای اقتصادهای کمترتوسعهیافته در شاخهی علم اقتصاد توسعه گرفته تا ارائهی راهکارهای راهگشا برای کنترل قیمتها و مهار تورم و گسترش برنامهی پژوهشیِ کینزی و تعمیق دیدگاهِ پساکینزی در شاخهی علم اقتصاد کلان، فقط چند نمونه از خیلِ آوردههایِ فراوانش. چرا اقتصاددانان جریان غالب نوشتههای گالبرایت را نه اقتصادی که جامعهشناسانه تلقی میکنند؟
گناه نابخشودنیِ گالبرایت این بود که در چارچوبِ مناسبات قدرت به تحلیل اقتصادی مبادرت میورزید، در چارچوبی به مراتب گستردهتر و واقعبینانهتر از چارچوب تحلیلیِ اقتصاددانان جریان غالب، در چارچوبِ مناسباتِ قدرت سیاسی و اقتصادی. اندیشهی اقتصادی از زمان غلبهی اقتصاد نوکلاسیک و حاشیهنشینیِ سایر مکاتب اقتصادیِ دگراندیش تاکنون به مقولهی قدرت در شکلهای گوناگونش بس بیتوجهی کرده است. اقتصاددانان نوکلاسیک با تلاش فراوان بهجد کوشیدهاند تا در تحلیلهای اقتصادی بهلطایفالحیل نقش مناسبات قدرت را مخفی نگه دارند، مناسبات قدرت میان نیروی کار و سرمایه، میان کشورهای توسعهیافته و کمترتوسعهیافته، میان فرادستان و فرودستان، میان حاشیه و متن، هر نوع مناسبات قدرت که عامل استمرار هر گونه رابطهی استثماری است. در این میان، گالبرایت از مشهورترین و موفقترین تحلیلگرانی است که مقولهی قدرت را در کانون تحلیلهای اقتصادی خویش قرار دادند و اندیشهی اقتصادی بدون احتسابِ مناسبات قدرت را سخت مضر میانگاشتند. از نگاه گالبرایت، قدرت به معنای توانایی افراد و نهادها در واداشتنِ دیگران به اطاعت و پیروی از برخی اهداف خاص است. به زعم او، زیانبارترین مشخصهی دستگاه فکری اقتصاددانان نوکلاسیک و نوکینزی عبارت از این است که مناسبات قدرت را از دایرهی پژوهشهای خویش بیرون کردهاند. دقیقاً همین اقدامِ گالبرایت در واردسازیِ مناسبات قدرت به تحلیلهای اقتصادی است که او را به فراسوی دایرهی تنگِ گفتمانهای مرسوم علم اقتصاد کشاند.
تأکید بر مقولهی قدرت در تحلیل اقتصادیْ یگانه گناه گالبرایت نبود. گناه نابخشودنیتر گالبرایت این بود که همگام با برآمدنِ نولیبرالیسم دقیقاً در زمانی که اقتصاددانانِ بیشتر و بیشتری به راست میگراییدند تحلیلها و آرای اقتصادی او بیشتر و بیشتر به چپ گرایش پیدا کرد. گالبرایت ریشهی بسیاری از معضلهای اجتماعی جامعهی مدرن را در نحوهی عملکرد بازارهای آزاد جستوجو میکرد، از فقر و بیعدالتی گرفته تا تخریب محیط زیست. اقتصاددانی بود که برای رفع گرفتاریهای اجتماعیِ جامعه گاه به نوعی سوسیالیسم گرایش نشان میداد، سوسیالیسمی منحصربهفرد مبتنی بر پنج محور: ادارهی قلمروهای بهداشت و درمان و سلامت و حملونقل عمومی و مسکن به دست دولت؛ مالکیت دولتیِ صنایع نظامی؛ مالکیت دولتی صدها مورد از بزرگترین شرکتهای غولآسا؛ برنامهریزی دولتی برای ارتقای ارزشها و هدفهای همگانی از قبیل حفظ محیط زیست و صیانت از منابع پایانپذیر انرژی؛ و اتخاذ نوعی استراتژی که از رهگذر دفاع از حقوق کارگران و بنگاههای کوچک در مقابل دستاندازیهای شرکتهای بزرگ به گسترش رقابت دامن بزند. اما سرجمع در بیشترِ نوشتههای خویش نه اقتصاددانی رادیکال و معارض که اقتصاددانی اصلاحطلب بود، سخت ناخشنود از وضع موجود و طراح ایدههای بکر برای حرکت به سمت جامعهای خوب، که با اقتصاددانان رادیکال نه در هدفها که تنها هرازگاه در ابزارها اختلافنظر داشت. بااینهمه، تا پایان عمر با دستودلبازی از نشریههای رادیکالی چون مانتلی ریویو حمایت مالی و معنوی میکرد، هم هر ساله به طور مستمر و هم گاهوبیگاه بر حسب ضرورت.
اما گناهان گالبرایت به تأکید بر مناسبات قدرت و گرایش به چپ منحصر نمیشود. گناه بزرگتر گالبرایت عبارت بود از انتقاد دائمی از زبان پیچیده و دشوار اقتصاددانان جریان غالب، زبانی عمدتاً مبتنی بر تکنیکهای گوناگون ریاضی و بیبهره از بینشهای موجود در سایر علوم اجتماعی، زبانی بسااوقات بیارتباط با مسائل دنیای واقعی، زبانی محصول جاهطلبیهای اقتصاددانان حرفهای برای خلقِ دنیایی خیالی از ایدههای دیریاب که به ناهمزبانی با سایر محققان علوم اجتماعی میانجامد. گالبرایت میکوشید رازِ هر چه ریاضیوارترشدنِ زبان اقتصاددانان را در ساحت جامعهشناسی علم اقتصاد جستوجو کند. از نگاه گالبرایت، اقتصاددانان حرفهای نیز مثل اعضای یک قبیله میکوشند مرزهایی میان خودیها و غیرخودیها ترسیم کنند تا معلوم شود چه کسانی عضو قبیله هستند و چه کسانی نه. فرق اعضای قبیله با دیگران از رهگذر نظامی از ارزشها مشخص میشود که درون قبیله شکل میگیرد. بقای قبیله در گروِ صیانت از همین نظامِ ارزشها است. اگر اعضای قبیله به مرزهایی که نظامِ ارزشها میان آنان و سایر جهان ترسیم میکند معتقد و پایبند باشند، قبیله به یگانه جهانِ موجود بدل میشود، مرزهای قبیله به مرزهای جهان، و نظامِ ارزشهای موردقبول در قبیله به یگانه نظامِ ارزشها در جهان. قبیلهی کوچک به جهانِ بزرگ بدل میشود. برترینهای قبیله گویی میشوند برترینهای جهان. باری، علم اقتصادِ جریان غالب نیز نظامی از ارزشها دارد منحصر به خویش. در این نظامِ ارزشها استفاده از زبان ریاضی و بیاعتنایی به سایر علوم اجتماعی از وجوهِ مشخصهی اقتصاددان است و محل تمایزش از غیراقتصاددانان. شبکهای از قدرت مرئی و نامرئی نیز اعضای قبیلهی اقتصاددانان را به اطاعت از این نظامِ ارزشها وامیدارد. اعضای قبیله، افتاده در دامِ نوعی نظامِ پرقدرتِ پاداش و جزا، واداشته میشوند مرزهای برکشیده میان خودی و غیرخودی را زیرپا نگذارند. گالبرایت دهههای متوالی بهجد در حال بههمریختن مرزهای خودی و غیرخودی بود، با استفاده از زبانی غیرریاضی و واقعگرایانه، با استفاده از بینشها و دستاوردهای برآمده از سایر علوم اجتماعی.
اقتصاددانان رادیکال سالهاست که جایزهی نوبل اقتصاد را نهادی محافظهکار میدانند که از مهمترین موانع اعتلا و بسط و گسترش گرایشهای مترقی در علم اقتصاد است. گالبرایت در سراسر سدهی بیستم از رهگذر تأکید بر مناسبات قدرت در تحلیل اقتصادی و گرایش به نوعی اندیشهی اقتصادی رهاییبخش و درهمشکستن مرزهای قبیلگیِ اقتصاددانانِ جریان غالب به پیشرفت اندیشهی اقتصادی کمکهای شایانی کرد. آیا روشن نیست چرا کمیتهی محافظهکارِ تعیین جایزهی نوبل به جان کنت گالبرایت هرگز جایزهای اختصاص نداد؟
محمد مالجو
منبع : سایت تحلیلی البرز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست