یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

کارنامه سدسازی


کارنامه سدسازی
● مدرنیزاسیون در آبخیزها
در ۵۰ سال گذشته، بیش از ۵۰۰ سد روی رودهای کشور ساخته ایم، نزدیک به ۲۰۰ سد در دست ساخت و نزدیک به ۳۰۰ سد در مراحل مطالعه و طراحی داریم. تجربه نشان می دهد بهره مندی جامعه از این برنامه پرهزینه، اندک است. به ویژه سهم جوامع بومی مرتبط با رودها اعم از کشاورزان حقابه بر، یا کشاورزان سیلابدشت ها که سفره زیرزمینی شان به جریان آب در رودخانه وابسته است، یا عشایر و کوه نشینان بالادست، یا جوامع مرتبط با دهانه ها، دریاچه ها و تالاب های چاهه رودها و... بسیار کم یا حتی منفی است. این پرهزینه ترین ساخت و ساز کشور که در بسیاری از سال ها بیش از یک سوم بودجه کشور را بلعیده به نام مدرنیزاسیون ۵ دهه ادامه یافته و گذشته از پیامدهای منفی بر جوامع انسانی بومی، بر اکوسیستم های آبی و خشکی و نیز جوامع جانوری و گیاهی وابسته به آنها نیز اثرات ویرانگر داشته است. در این نوشتار نخست نارسایی های کلیدی سدسازی سپس جایگزین های ارزان و پایدار سدها و در پایان کارنامه سدسازی ارائه می شود.
▪ نبود مطالعات مستند نیاز و مصرف
از مهم ترین کمبودهای سدسازی کشور نبود مطالعات جامع مصارف و منابع در حوضه آبخیز است. بسیاری از سدهای کشور را بدون مستندات مربوط به نیاز ساخته ایم. انگشت شمار مستندات نیز دارای کمبودهای کلیدی در شیوه نگرش درست به طبیعت، نیاز حقیقی جوامع پایین دست به ساخت سد، پرسش از جوامع بالادست درباره رضایت از واگذاری حق موطن و سرزمین و حقابه شان است. بررسی های تحلیلی دو سد تجن مازندران و البرز نشان داد این دو سد در پایین دست خود هیچ نیازی به سد نداشته اند. بیش از ۲۰ سد ساخته شده در آبخیزهای جنگل هیرکان ایران در جنوب دریای مازندران، از سد سفیدرود تا البرز و تجن و شفارود و گرماب و نیز کانال سراسری چالوس سردابرود همین وضعیت را داشته اند. کم و بیش همه اراضی پایین دست، بدون ساخت سدها نیز به کشت شالی و باغ اختصاص داشت. در جلگه جنوبی دریای مازندران، آب بندان ها از گذشته دور برای دروی آب باران و گردآوری آن در فصول سرد و به کارگیری آن در کشت شالی و باغات در فصل گرم به کارگرفته می شدند.
بررسی دو سد نهرین طبس و بار نیشابور نیز نشان داد اراضی پایین دست آنها نیازی به سد نداشتند. قنات های کهن با فناوری درخشان خود کار هدایت آب مخزن زیرزمینی به اراضی پایین دست را انجام می دادند. سدهای ناکارآمد یادشده همتاهای دیگری نیز دارند که با تخریب قنات ها خواسته اند اراضی آنها را آبیاری کنند مانند سد سورک، سد ماشکید و...
بررسی تحلیلی سد سیوند نشان داد اراضی پایین دست آن نیازی به سد نداشتند. اراضی پایین دست این سد همانند بسیاری دیگر سدهای کشور به شیوه سنتی از رودخانه حقابه داشتند و با بهره برداری از سفره غنی شده با جریان آب رودخانه کشاورزی آبی پایدار در آنها انجام می شد. سدهای کشور را بدون نیاز مستند و ژرف نگری ساخته ایم.
▪ نبود بررسی های تخصیص موثر
لازم است پس از آنکه مطالعات مصارف و نیاز واقعی به تامین آب مستند شد، کلیه گزینه هایی که می توانند این نیاز را برآورده سازند و از جمله فناوری بومی و دانش بومی منطقه را کاملاً بررسی کنیم تا تخصیص منابع به گونه کاملاً موثر انجام گیرد. در تخصیص موثر، منابعی که به یک فعالیت اختصاص می یابند بیشترین بازدهی و کارایی را نسبت به سایر گزینه ها خواهند داشت. روند تخصیص ردیف بودجه اجرایی برای سدها را بدون چنین بررسی هایی، در فرآیندی گنگ و نابسامان انجام داده ایم.
▪ نبود بررسی های هزینه موثر
پس از مستندسازی نیاز لازم است همه گزینه ها از جمله گزینه های غیرسد را معرفی و کم هزینه ترین گزینه را با توجه به ویژگی های بومی و منطقه یی برگزینیم. در حقیقت بررسی هزینه موثر باید از میان همه راه های ممکن تامین نیاز، کم هزینه ترین آنها را برگزیند. نبود این مطالعات سبب شده همه آبخیزهای کشور را بدون برنامه ریزی جامع با هزینه گزاف سدبندی کنیم. در ۵ دهه گذشته به میل شرکت های مجری، پیمانکار و مشاور آب و بدون پاسخگویی، پرهزینه ترین گزینه تامین آب را برگزیده و به اجرا برده ایم.
● سدهای کشاورزی
درباره اینکه سدهای کشور در حقیقت چه مقدار زمین کشاورزی را آب رسانی می کنند شک و شبهه زیادی وجود دارد. سدها غالباً با هدف تامین آب برای زمین هایی ساخته شده اند که بدون سد نیز کشت آبی بوده اند. نمونه های بسیاری از این درک نادرست از اراضی منسوب به سد در کشور وجود دارد از جمله سدهای خراسان شمالی، استان های کنار دریای مازندران، سدهای آذربایجان، سدهای غرب از کردستان و کرمانشاه تا لرستان و همدان و نیز بسیاری از سدهای خوزستان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و... نیز در استان های ایران مرکزی مانند کرمان، اصفهان، کهکیلویه و تهران.
قدیمی ترین سد کشاورزی کشور سد دز است که هنوز شبکه آن را تکمیل نکرده ایم. مانند دیگر سدهای کشور برای این سد پررسوب شده نیز مطالعات تخصیص موثر و هزینه موثر انجام ندادیم تا روشن شود روش هایی مانند تلمبه مستقیم از رودخانه یا روش های دیگر انتفال آب چقدر ارزان تر و موثرند. سدهای کشاورزی کشور تقریباً همگی ناقص مانده اند. بسیاری از آنها مانند سد حنا در اصفهان مستنداتی یا نقشه یی از محل مصرف آب شان ارائه نداده اند یا مانند نمونه سیوند پس از آغاز اجرای بخش هایی از سازه سد، گزارشی به نام شبکه آبیاری برای توجیه کاربرد مصرف آب تهیه کرده ایم. مشاور در این گزارش پس از آنکه اعتراف می کند اراضی پایین دست آبی و حقابه بر سنتی رودخانه هستند یا از سفره آب زیرزمینی (مرتبط با جریان آب در بستر رودخانه) تغذیه می شوند ناگزیر از توسل به اراضی کنار تالاب طشک می شود و آن را اراضی توسعه به شمار می آورد. این نشانه یی از بی توجهی به نیاز مستند و بی توجهی مجریان و مشاوران و پیمانکاران به مفاد پیمان های امضاشده کشور در حفاظت از تالاب ها (معاهده رامسر) و امکان ناپذیری کشاورزی در این گونه اراضی است. ۵.۱-۱ میلیون هکتار از اراضی که سد آنها را ساخته ایم، شناسایی نشده یا ساخته نشده باقی مانده اند.
سدهای کشاورزی بسیاری ساختیم که پس از انحراف آب سبب زهدار شدن اراضی کشاورزان در پایین دست شد. مانند پایین دست سد زرینه رود در آذربایجان، پایین دست جیرفت در کرمان، در سیستان و... این سرنوشت برای دشت های پایین دست سد و تونل گاوشان نیز پیش بینی می شود چون بدون مطالعات دقیق، آب حوضه دیگری-گاوه رود- را به این اراضی هدایت می کنیم. سفره زیرزمینی در این اراضی سفره یی است پر و پیمان در زاگرس کارستیک که در نقاط زیادی به نام سراب یا چشمه همانند رودی به بیرون راه پیدا می کند. در اراضی کشاورزی چاه ها در چند متری به آب می رسد. انتقال آب حوضه یی دیگر به چنین منطقه یی بدون مطالعات لازم می تواند به زهدار شدن اراضی کشاورزان بینجامد.
● سدهای آب شرب
سدهای بسیاری از جمله کرج، لار، لتیان، طالقان، ماملو و... روی هم نزدیک به دو میلیارد مترمکعب حقابه کشاورزی را برای مصرف تهران منحرف کرده اند. با تضییع حق کشاورزان حقابه بر پایین دست این رودها و تخصیص ناعادلانه آن به شهر تهران، میزان مصرف سرانه این شهر را به ۳۹۰ مترمکعب در سال یا بیش از چهار برابر مصرف استاندارد جهان رسانده ایم. به رغم این تخصیص ناموثر حقابه کشاورزان به تهران و ساخت سدهای بسیار پرهزینه، هم اینک نزدیک به نیمی از آب مصرفی شهر از آب زیرزمینی تامین می شود یعنی اگر ما آن همه سد با تضییع حقابه شاید نزدیک به نیم میلیون هکتار باغ و زمین آبی را نساخته بودیم امروز تهرانی ها تنها با استفاده از آب زیرزمینی باز هم می توانستند تا دو برابر استانداردهای جهان آب مصرف کنند. تهران نزدیک به ۵۰۰ قنات قدیمی داشته است که به گونه یی پایدار و بدون پیامد منفی زیست محیطی و با هزینه بسیار کمتر آب شهر را تامین می کردند. در این زمینه نیز نیازهای مستند نشده، ندیدن گزینه های دیگر تامین و فناوری بومی، طی نشدن فرآیند تخصیص موثر، بررسی نشدن هزینه موثر و... داستانی است که در سراسر کشور تکرار کرده ایم.
● سدهای برقابی
نیروگاه برقابی نمونه تامین ناپایدار نیرو به شمار می رود. سدهای برقابی با هزینه سنگین ساخت و نگهداری و پیامدهای زیانبار بر محیط زیست، تنها ۷/۵۵ درصد برق کشور را تامین می کنند. اگر هزینه تنها یک سد را به پژوهش اختصاص داده بودیم این همه زیانکار نبودیم و امروز با بهره گیری از خورشید پرسخاوت این سرزمین، سلول های فتوولتائیک در هر روستا، یا هر مجتمع مسکونی برق تامین می کردند و این همه خطوط انتقال پرهزینه و پرخطر برای سلامت موجودات زنده را راه اندازی نکرده بودیم. سد برقابی کارون ۳ گذشته از اثرات زیانبار بر اقتصاد ملی و بر جوامع بومی منطقه و اکوسیستم رودخانه کارون، بخشی از یادگارهای فرهنگی تاریخی چند هزار ساله این سرزمین در ایذه را زیر آب برد. آیا کارون ۴ را هم می سازیم؟
● سدهای کنترل سیلاب
بسیاری از سدهای کشور هدف کنترل سیلاب را یدک می کشند اما کنترل سیل نیازی به مدیریت سازه یی ندارد به ویژه اگر توجه کنیم که بسیاری از سیل های کشور متاخرند و از جنگل زدایی توام با ساخت و ساز بی رویه در آبخیزها سرچشمه می گیرند. سدها در بسیاری موارد عاملی خطرناک تر از سیل می شوند چون می شکنند و فاجعه بزرگ تری می آفرینند. شکست سد خاکی دشت در بارندگی مردادماه ۱۳۸۰ سبب ازمیان رفتن روستای دشت در پایین دست سد شد و متاسفانه تلفات انسانی به بار آورد. اگر سد دشت نبود سیل تلفات و خساراتی عادی دربرمی داشت.
مدیریت غیرسازه یی کنترل سیلاب دربرگیرنده عملیات گسترده احیای جنگل ها از یک سو و تقویت و پشتیبانی سامانه های پیش بینی و هشدار سیل از سوی دیگر است. تهیه نقشه های پهنه بندی سیل در هر منطقه و برنامه ریزی برای کاهش گام به گام میزان سیلاب به کمک احیای پوشش گیاهی منطقه مهم ترین توصیه در این زمینه به شمار می رود.
پوشش گیاهی مناسب و جنگل همانند اسفنج عمل می کند و آب باران را در خود نگه می دارد و به این طریق میزان رواناب کاهش زیادی می یابد. لازم است هرگونه ساخت و ساز در هر ناحیه، از الگوهای پهنه بندی سیل مربوط به همان ناحیه پیروی کند تا خسارت به کمترین میزان برسد. با این شیوه شهرک های مسکونی با توجه به نقشه های پهنه بندی سیل باید در امن ترین نقاط ساخته شوند یا گسترش یابند. همچنین تاسیسات و کارخانه ها و کارگاه ها باید با توجه به این نقشه ها جانمایی شوند یا در برابر بارش های سنگین تجهیز و نوسازی شوند. آموزش بومیان هر منطقه بر پایه ویژگی های اقلیمی و امکانات منطقه یی نیز از دیگر روش های موثر در کاهش خسارات سیل است.
● نبود مطالعات ارزیابی تطبیقی
متاسفانه مطالعات تطبیقی را حتی برای یکی از سدهای کشور به انجام نرسانده ایم. این مطالعات تعیین می کند که آیا سد به اهدافش رسیده یا نه؟ و چه پیامدهایی برای جوامع بومی و نیز اکوسیستم های وابسته به آبخیز داشته است. هزینه مطالعات تطبیقی و ارزیابی پس از اجرا نسبت به هزینه های ساخت و نگهداری و بهره برداری سدها بسیار ناچیز است اما انجام آن می توانست جلوی بخش بزرگی از اشتباهات یا توهمات ما را بگیرد. چرا بخش آب در همه ۵۰ سال گذشته یک نمونه کامل ارزیابی تطبیقی در پرونده خود ندارد؟
● تصمیم گیری متمرکز و بدون پاسخگویی
تصمیم گیری بسته و متمرکز شرکت های ذی نفع در سدسازی، به تکرار اشتباهات پرهزینه انجامیده است. سامانه تصمیم گیری برای آغاز ساخت یک سد بدون طی مراحل لازم و رعایت استانداردها از یک سو و بدون در نظرگرفتن حقوق مردم جوامع بومی و ذی حقان منطقه از سوی دیگر آغاز می شود و روندی همواره بدون پاسخگویی را طی کرده است.
● گزینه های پایدار تامین آب و نیرو
دکتر فرشاد در کتاب تاریخ مهندسی در ایران به ناکارآمدی سدها در اثر پررسوب شدن اشاره می کند. ایرانیان که سازندگان نخستین سدهای قوسی (سد ایزدخواست اصفهان) و سدهای بسیار بلند (کریت خراسان) در جهان بودند پنج سده پیش از روی آگاهی سدسازی را ناپایدار تشخیص دادند و آن را کنار گذاشتند. اما سایر شیوه های تامین آب مانند قنات و آب بندان که از هزاران سال پیش در ایران شناخته شده بود همچنان ادامه یافت. قنات ها و آب بندان های ایران از زیباترین اشکال تامین پایدار آب به شمار می روند که متاسفانه مورد بی مهری آموزه ساخت و ساز قرار گرفتند.
کاهش مصرف و بهبود کارایی مصرف آب در کشور از مهم ترین کارهایی است که تاکنون توجهی درخور به آن نکرده ایم. مصرف آب دهک بالای درآمد در کشور ما مثال زدنی است. کارایی آب در کشور نزدیک به ۳۵ درصد است که رساندن این رقم به ۸۰ درصد به مثابه دستیابی به ۴۰ میلیارد مترمکعب آب جدید در هر سال است که برابر است با حجم تنظیم آب همه هزار سد کشور. هزینه دستیابی به این آب در زمانی کوتاه تر از دوره ساخت یک سد، از ساخت هر سدی نیز کم هزینه تر است. کاهش مصرف آب به کاهش آلودگی رودها، دریاچه ها و چاهه ها نیز کمک می کند.
روش های شناخته شده برای تامین هرچه بیشتر آب مانند روش های بازچرخانی آب (صنایع)، بازیافت و بازکاربرد آب (در کشاورزی، فضای سبز، جنگل کاری، صنعت و...) می تواند به مثابه دستیابی به مقدار بسیار زیادی آب جدید در هر سال باشد. در این زمینه نیز تقریباً هیچ کاری انجام نداده ایم.
تامین پایدار نیرو با بهره گیری از خورشید همیشه درخشان این سرزمین به کمک سلول های فتوولتائیک به خوبی و بدون هزینه سنگین امکان پذیر است. کافی بود هزینه یک سد را برای پژوهش در این کار خرج می کردیم.
در کناره خلیج فارس و دریای عمان امکان شیرین کردن آب دریا گزینه تامین می تواند به شمار رود و هزینه هر مترمکعب آن از هر سدی کمتر است.
● کارنامه سدسازی کشور
- عدم دستیابی به هدف ها، صرف هزینه زیاد برای دستاورد بسیار کم در کفه مردم و جوامع بومی
- غصب و زورگیری حقابه میلیون ها کشاورز و باغدار که ابزاری برای احقاق حقوق شان ندارند.
- تضییع حق صدها هزار خانوار کشاورز و دامدار با راندن اجباری آنها از موطن شان در دریاچه سدها
- تضییع حق عشایر از بابت زیر آب بردن مراتع موروثی و نیز مسیر کوچ شان
- تضییع حق جوامع بومی وابسته به دهانه رودها در دریاها که معیشت شان به ماهیگیری، گردشگری و. . . وابسته است.
- تضییع حق جوامع بومی سیلابدشت ها که با خشکاندن رودخانه سفره آب زیرزمینی موروثی شان خشک شده
- شور و زهدار کردن اراضی کشاورزان در پایین دست سدها
- تبخیر سالانه نزدیک به ۱۰ میلیارد مترمکعب از آب شیرین محدود کشور در پشت سدها
- تخریب ۱۰-۵ میلیون هکتار از جنگل های کشور در بالادست، در مسیر رودها، در پایین دست تا دهانه و چاهه
- خشکاندن رودهای کشور با زیستگاه های رودخانه یی و کناررودخانه یی آنها
-خشکاندن تالاب ها و دریاچه ها مانند پارک ملی بختگان(زیرپوشش معاهده رامسر) و سایر تالاب ها و دریاچه های استان فارس، خشکاندن تاکنون بیش از ۱۸۰ هزار هکتار از دریاچه ارومیه (زیرپوشش معاهده رامسر، دومین دریاچه شور جهان و تنها زیستگاه آرتمیا اورمیانا) با ساخت بیش از ۴۰ سد بی فایده روی سرشاخه های ۱۴ رودی که به این دریاچه می ریختند، تخریب و خشکاندن تالاب های خوزستان که می تواند عامل تشدیدکننده غبارآلودگی شهرهای استان درپی وزش باد باشد؛ تخریب تالاب گاوخونی و تالاب چغاخور در اصفهان، تخریب تالاب جازموریان در کرمان و...
- تخریب دهانه ها و زیستگاه های غنی و پرارزش آنها در دریای مازندران، خلیج فارس و...
فاطمه ظفرنژاد
منبع : روزنامه اعتماد