سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

انتخابات، مشروعیت سیاسی و میرحسین موسوی


تعجب كنند از اصراری كه در سطح جامعه ما وجود دارد تا فردی نامزد شود كه اولاً مشكلات جدی با بخش های مهمی از مراكز قدرت دارد. ثانیاً، در اقتصاد، سیاست و مملكت داری افكار و عقایدی دارد كه عصر آنها دیگر سپری شده آنان حق دارند تعجب كنند كه چه اصراری هست تا فردی با این ویژگی ها و به رغم آنكه از شانس زیادی برای فائق آمدن بر مشكلات مملكت برخوردار نیست رئیس قوه مجریه و فرد شماره دو نظام شود. آنچه كه آنان نمی دانند و نمی توانند درك كنند، فرهنگ یا ذهنیت سیاسی بسیاری از مسئولان و جریانات سیاسی ایران است. آنان حق دارند تعجب كنند چرا كه درك آنان از انتخابات چیز دیگری است متفاوت از درك ما. حكایت «فرشته» انتخابات در جوامع توسعه یافته خلاصه می شود در انتخاب سیاست ها و استراتژی های راهبردی و مملكت داری میان احزاب و جریانات سیاسی. اما در ایران این «فرشته» در شكل و شمایل دیگری ظاهر می شود.در ایران بحث سیاست ها و آینده مملكت فرع هر یك مسئله اساسی و بنیادی دیگری است كه در انتخابات مطرح می شود. در جامعه سیاسی ما، انتخابات بدل شده به ابزاری جهت تسویه حساب های سیاسی و ایدئولوژیك، یك جور مسابقه و زورآزمایی، یك جور بیعت، یك جور امتحان و آزمایش برای نشان دادن یا اثبات مشروعیت جایگاه و سیاست های جریانات سیاسی. در ایران انتخابات بیش از آنكه ابزاری باشد برای انتخاب یك مجموعه سیاست های اجرایی و كاربردی برای پیشبرد امور كشور، ابزاری است برای اثبات حقانیت سیاسی و ایدئولوژیك. انتخابات در ایران بیش از آنچه كه گزینشی باشد برای انتخاب یك مجموعه سیاست ها برای مدیریت چهار سال آینده كشور، آزمونی است برای اثبات مشروعیت جریانات سیاسی و تنها راه اثبات مشروعیت نیز عدد و رقم است. بنابراین اصلی ترین، مهم ترین و بنیادی ترین موضوع انتخابات در ایران، نه تعیین سیاست ها بلكه نتیجه و عدد و رقم است. اینكه چند درصد از مردم در انتخابات شركت كرده و رای داده اند. آنقدر كه ما نگران عدد و رقم و اینكه چه میزان از مردم در انتخابات شركت كرده اند هستیم، دغدغه سیاست ها و اینكه در نتیجه انتخابات این مرد یا زن یكی چه بر سر كشور خواهد رفت نیستیم. در انتخابات جوامع دیگر آنچه مهم و مطرح است، سیاست ها، آدم ها، احزاب و جریانات سیاسی هستند. اینكه انتخاب این حزب یا آن یكی چه پیامدهایی برای اقتصاد، سیاست و روابط خارجی كشور در بر خواهد داشت آخرین فكری كه در پس ذهن تونی بلر، مایكل هاوارد و جورج كندی رهبران احزاب كارگر، محافظه كار و لیبرال دموكرات انگلستان در انتخابات هفته پیش آن كشور خطور می كرد این بود كه مردم دنیا یا دشمنان انگلستان در خصوص این انتخابات چه فكر می كنند. آخرین چیزی كه در ذهن رجب طیب اردوغان رهبر اسلام گرایان تركیه در انتخابات دو سال پیش آن كشور بود، این بود كه دشمنان تركیه در مورد آن انتخابات و میزان مشاركت مردم در آن چه فكر می كردند. ایضاً آخرین مسئله ای كه در ذهن جورج بوش و محافظه كاران جمهوریخواه در ۲۴ دی ماه سال گذشته خطور می كرد آن بود كه اگر میزان شركت كنندگان در انتخابات كم باشد، ایرانی ها و سایر مخالفین آمریكا در دنیا چه خواهند گفت.اما در ایران این گونه نیست. دست كم یكی از اساسی ترین دغدغه ما در ایران میزان مشاركت مردم در انتخابات است. چرا كه از این رهگذر می خواهیم مشروعیت خودمان را به رخ مخالفین و دشمنان بكشیم. بخش عمده ای از تبلیغات رادیو و تلویزیون، مطبوعات حكومتی، رهبران سیاسی و دینی، ائمه جمعه و جماعات ما خلاصه می شود در جا انداختن این تفكر كه رای هر یك از ما مشت محكمی بر دهان دشمنان و مخالفین مان است. معیار ما برای سنجش درستی سیاست هایمان، درستی و كم و كیف خود سیاست ها و نتایج آنها نیست بلكه ملاك درستی و حقانیت سیاست ها یمان آن است كه چند درصد از مردم در انتخابات شركت كرده اند. اگر در ۲۷ خرداد، درصد بالایی از مردم در انتخابات شركت كنند و به نامزد مورد نظر ما رای بدهند، معلوم می شود كه سیاست های ما درست است و مردم هم طرفدارمان هستند. بنابراین مهم نیست كه منتقدین و مخالفین ما چه می گویند. مهم نیست كه سیاست ها و تصمیمات ما چه نتایجی به بار آورده اند. همین كه ۶۰ درصد یا بیشتر، ۷۰ درصد از مردم در انتخابات شركت كنند، دیگر جای نگرانی و بررسی عملكردمان نیست. دیگر نیازی نیست كه بررسی كنیم كشور در چه وضعیتی به سر می برد؛ وضع اقتصادی و معیشتی مردم چگونه است، امر قضا، قانون و حقوق شهروندان چه میزان رعایت می شود، اقتصاد كلان كشور در رشد و پیشرفت است یا درجازدن در مقایسه با دیگران و كشور های همتراز آیا در وضع مطلوبی قرار داریم یا خیر، آیا فاصله میان ثروتمندان و اقشار محروم جامعه در حال گسترش است یا بر عكس جامعه دارد به سوی عدالت پیش می رود. و ده ها مشكل و مسئله اساسی دیگر مملكت نه چندان نیازی هست كه مورد بررسی قرار گیرند و نه جای نگرانی هست و نه این مسائل مدخلیتی در انتخابات پیدا می كنند كه اگر این فرد یا آن یكی، این جریان یا آن یكی در انتخابات پیروز شود، مشكلات و مسائل مملكت بهتر خواهد شد یا بدتر. این مسائل و این دست ملاحظات در انتخابات ما كمتر جایی پیدا می كنند بلكه تنها مسئله مهم میزان مشاركت مردم در انتخابات است و اینكه مردم در روز جمعه ۲۷ خرداد صف ببندند پای صندوق ها تا یك بار دیگر مشت محكمی به دهان آمریكا، انگلیس، روس و پروس بكوبیم. نه اینكه فكر كنیم این نوع بینش سیاسی محدود و منحصر می شود به یك جریان سیاسی خاص. نه، چه در میان محافظه كاران و چه چپ یا اصلاح طلبان عمده ترین دغدغه شان عدد و رقم و شمار شركت كنندگان در انتخابات است. هر كدام نیز عدد و رقم را پیوند می زنند به اهداف و آرمان های سیاسی شان. احتمال مطرح شدن مجدد نامزدی میرحسین موسوی را نیز فقط از این منظر است كه می توان درك كرد. تمایل محافظه كاران به آمدن موسوی به واسطه آن است كه فكر می كنند شاید مردم هجوم بیاورند به پای صندوق ها و مشروعیت نظام سربلند از یك آزمون دیگر سربرآورد. اصلاح طلبان نیز امیدوارند كه با آمدن مهندس موسوی حكایت دوم خرداد تكرار شود و آنان بتوانند به محافظه كاران نشان دهند كه مردم همچنان از آنان طرفداری كرده و از جناح راست روی گردانند. آنچه كه در این میانه اهمیت چندانی ندارد آن است كه میر حسین موسوی به عنوان رئیس جمهور چه كار می تواند بكند؟ او چه میزان موفق خواهد شد تا مشكلات و مسائل مملكت را سامان دهد؟ او از كدام ظرفیت های اجرایی در داخل كشور برخوردار است و میزان اعتبار بین المللی وی چقدر است؟ آیا مدیران اجرایی كشور چه در بخش خصوصی یا دولتی بالاخص آنان كه قریب به یك دهه با وی كار كرده اند، وی را مدیری توانمند می دانند یا خیر؟ آیا تفكرات سیاسی، اجتماعی و بالاخص اقتصادی میر حسین موسوی اساساً نسبتی و نزدیكی با شرایط امروز جامعه جهانی و ایران پیدا می كند؟ آیا میر حسین موسوی از یك حداقل اقتدار و توان سیاسی برخوردار است تا بتواند در مقابل جریانات نیرومند اصولگرای درون و بیرون از مجلس بایستد؟ آیا در كنار او یك مجموعه ای از چهره های توانمند اجرایی و سیاسی حضور دارند تا از فردای انتخاب بتوانند در قالب یك تیم عمل كنند؟
آیا اساساً میرحسین موسوی برنامه مشخص كاری برای حل و فصل مشكلات و مسائل پیش روی كشور تدارك دیده و در سر دارد؟ پاسخ این پرسش ها و ده ها پرسش مشابه دیگر روشن تر از آن است كه بشود تصور كرد مسئولان سیاسی ما وقوف به آنها ندارند. منتها در ایران اهمیت «فرشته» انتخابات در طرح و بررسی این گونه ملاحظات نیست بلكه مهم بیشتر آن است كه از نمد آن «فرشته» كلاهی برای مشروعیت و حقانیت سیاسی مان دست و پا كنیم.عقب ماندگی یك جامعه صرفاً تولید اتومبیل پیكان نیست یا درست تر گفته باشیم، تولید پیكان یك جنبه از عقب ماندگی مان است.جنبه دیگر آن نوع نگاه و برداشت جریانات سیاسی مان از پدیده انتخابات است. نگاهی كه در آن انتخابات به عنوان یك كنش سیاسی در جهت تغییر و بهبود مدیریت سیاسی كشور به منظور ارائه برنامه های بهتر و شایسته تر، نگریسته نمی شود بلكه هدف از آن را اثبات مشروعیت سیاسی و نشان دادن صحت ایدئولوژی می پندارد.
منبع : باشگاه اندیشه