چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

باسوادی، کم سوادی و آموزش مادام العمر


باسوادی، کم سوادی و آموزش مادام العمر
هدف این مقاله ادراکی بحث در مورد بعضی از نکات مهم ( متضمن) در مقوله های موضوع باسوادی، بی سوادی و آموزش مادام العمر بوده و نگرانی و توجه اهل علم نسبت به افزایش جمعیت جهانی که یا به خواندن علافه نداشته یا قادر به خواندن نیستند.
طرح / الگو / روش : نزدیکی بحث در مورد سه مقوله عنوان(باسوادی، کم سوادی و آموزش مادام العمر)، و نتایج بدست آمده از مفاد این مقوله ها، نمایانگر وضع افرادی است که از نظر دانش پایه زیر بنای مناسبی ندارند است . این وخامت شامل ناتوانی فرد در خواندن ، نوشتن یا تعقل و توانایی محدود آنها در مشارکت و بکار گیری موفقیت آمیز تکنولوژی یا آموزش مادام العمر بیشتری می شود. بحث در مورد جمعیتهای حاشیه نشین نشان می دهد که گروههای حاشیه نشین چگونه قادر به مشارکت کامل در جوامع خود نیستند بدون توجه به دلایل اقتصادی، نژادی یا مذهبی اعضا گروههای حاشیه نشین اغلب از بی سوادی نیز رنج می برند
یکی از مسئولیت های کتابداران ایجاد پل ارتباطی برا ی جویندگان اطلاعا ت که سعی در گذر از فاصله مجازی دارند بوده و. مسئولیت دیگرآنان تشویق دستاورد های سواد آموزی فردی به نحوی که کاربران کتابخانه ها آموزش گیرنده های مادام العمر باشندمی باشد.. کتابخانه ها و کتابداران منابعی ضروری برای جویندگان اطلاعات بشمار می آیند. کتابداران متخصصینی می باشند که اطلاعات و راهنمایی جدید و نو را در اختیار جویندگان قرار می دهند به نحوی که مهارت لازمه برای تحقیقات مستقل آتی در آنان ایجاد می شود. در این مقاله ارتباط بین مشکلات ببی سوادی کم سوادی به عنوان یک انتخاب و باسوادی به عنوان تاثیری مثبت و کلید آموزش مادام العمرمورد بحث قرار گرفته است.
اصطلاحات
● کم سوادی :
عدم توانایی در کاربرد مهارتهای باسوادی است. این روند یک بسامد متغیردر امریکا است. گورمان ( ۲۰۰۳ ص ۴۱) و جودو ماهیت فرد کم سواد را تشریح می نماید. افراد کم سواد در زندگی خود فقط آنچه را که باید می خوانند ودر صورت نوشتن فقط از اشکال ساده و پست مانند انتقال پیام متنی استفاده می نمایند.
«تقسیم دیجیتالی» تمایزی است بین افراد دارای دسترسی به مهارتها و فرصت های اقتصادی و کسانی که چنین فرصتهایی را در اختیار ندارند. این وخامت و پیچیدگی در بخش «نابرابری مجازی» فراتر از تمایز دیجیتالی (موزبرگر و دیگران ۲۰۰۳ ) تشریح شده است. مثلا آنها می گویند : احتمالا کسانی که بیشترین نیاز به کمک را در استفاده از کامپیوتر دارند افراد مسن تر، کم تحصیلات و کم درآمد هستند. سن و تحصیلات بیشترین تفاوت را بوجود می آورند. هر دو بعد مهارت فنی و سواد اطلاعاتی بیشترین اختلافات را نشان می دهند.(ص۱۱۷) این تقسیمی است که کاربران کامپیوتر را از افرادی که از کامپیوتر استفاده نمی نمایند متمایز می سازد. بر اساس نظر گوکسن ( ۲۰۰۳ ص ۲۳) افراد حاشیه نشین یا استثنایی کسانی هستند که : خارج از شبکه هایی قرار دارند که چشم اندازهایی را برای آینده ایجاد می نمایند. اینگونه افراد از سیستم آموزش تامین اجتماعی، بهداشت و بازار کار خارج هستند. این مستثنی بودن منجر به دور ماندن گروههای خاص، مخصوصا زنان ( در ترکیه) از فرایندهای سازمانی، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی می شود.
«سواد عملی» مرحله ای دیگر در فرایند یادگیری است . گورمان (۲۰۰۳ص۴۱) این فرایند را تحت عنوان توانایی در خواندن و نوشتن به حدی که فرد را قادر به داشتن یک زندگی نرمال خارج از منزل می سازد تشریح می نماید. مطمئنا این قابلیت شامل دامنه گسترده ای از مهارتها می شود.بسیاری از فارغ التحصیلان دبیرستان در آمریکا فقط بدنبال مقدار حداقل یادگیری بوده و فقط در سطح دست یابی به سوادی عملی تلاش و مطالعه می نمایند.و اغلب این دانش آموزان انگیزه ای واقعی برای دستیابی به موفقیت حرفه ای یا شغلی ندارند.(پیرز۱۹۹۶)
سواد اطلاعاتی از نقطه نظر عملی از نظر موزبرگر و دیگران (۲۰۰۳ص۵۲) بدینگونه تشریح شده است :
بسیاری از کاربردهای اینترنت نیازمند سواد و آگاهی اطلاعاتی بیشتری بوده که از باسوادی پایه نشات گرفته و شامل مهارتهایی مانند توانایی در کاوش، خواندن، درک و ارزیابی اطلاعات ( هم محتوا و هم منبع اطلاعات ) می شود.
بر اساس نظریه دویس ( ۱۹۹۹ص۱۴۹) هدف آموزش مادام العمر ارائه مهارتها به دانش آموزان جهت ادامه آموزش و یادگیری در تمام عمر و ایجاد دیدگاههای مثبت به آموزش جهت پذیرش و استقبال از تغییرات و آموزش جدید است.
سواد فی نفسه موضوع و اصظلاحی مبهم است. چند سال قبل اگر مردم می توانستند امضا نمایند با سواد تلقی می شدند. با سوادی بطور سنتی شامل مهارت در سه بخش خواندن، نوشتن، و حساب می شود.
● باسوادی به عنوان یک پل
آموزش مادام العمر و کاوش و یافتن اطلاعات موفقیت آمیز نیازمند سواد بوده، سواد و قابلیت خواندن تفریحی جهت برآوردن امیالهای فردی فقط سوادی نیست که برآورنده نیازهای اطلاعاتی است. ایجاد پلی بین تمایز دیجیتالی فقط یک مرحله جدید است. مرحله دیگری که دارای اهمیت یکسان است درک و تزریق ارزش غیرقابل انکار خواندن انتخابی دریک فرد بی سواد یا کم سواد می باشد. لذت کنجکاوی و حساسیت و دانشی که خواندن به همراه دارد باید در هر فرد تغذیه شود. اقدام در ایجاد مواد برانگیزنده ، محیط های تغذیه کننده ، هدایت مناسب و پاداش برای خوانندگان مسئولیت های اصلی کتابداری هستند نبض انسانی که با لغات ارتباط برقرار کرده و الهام گر معنای آنان است.
● مفهوم باسوادی
ضرورت باسوادی جهانی یک نگرانی اجتماعی بوده که امکان مشارکت افراد در انجمنهای شهری دموکراتیک را ایجاد می نمایند( ضرورتی ) ذاتی تلقی شده(گورمان۲۰۰۳، ایستربروک۲۰۰۳، رودریگز۲۰۰۲) زیرا واقعیتهایی می باشند که (نمایانگر این امر هستند) که بسیاری از افراد به مجموعه مهارتهای اطلاعاتی کافی برای موفقیت در عصر اطلاعات دست نیافته اند. (پیرز ۱۹۹۶، درهر۲۰۰۰،امیر۲۰۰۳،کجابی۲۰۰۰،کرش۱۹۹۳،موزبرگرو دیگران ۲۰۰۳ مورلی۲۰۰۰)
مجاورت کم سوادی و کتابخانه ها ایجاد نوعی تناقض جهالت برای کتابداران می نماید.کم سوادی در عصر غنای اطلاعاتی بیش از پیش مورد بحث قرار گرفته است. (یوردیک ۱۹۹۸، واندر بیلت۱۹۹۹)، چون باسوادی بعنوان مبنای اصلی یادگیری ضروری محسوب می شود. ارتباط آن با آموزش مادام العمر نیز مهم تلقی می شود. دست بابی و حفظ مهارتهای با سوادی در بالاترین سطح برای آموزش مادام العمر موفقیت آمیز اهمیتی بسزا دارد.(کی بی ۲۰۰۰، رویس ۱۹۹۹)، در مورد باسوادی زیاد نوشته شده چون با سیستم های آموزشی ارتباط دارد. (کی بی۲۰۰۰،گوردون۲۰۰۳). اخیرا توجه به ارتباط بین باسوادی و آموزش مادام العمر و با سوادی و جمعیتهای حاشیه نشین رشد محسوسی داشته است (رویس۱۹۹۹، گاکسن۲۰۰۳،کیل پاتریک۲۰۰۲) این توجهات اخیر ترجیحا به ارتباط بین با سوادی و آموزش عمومی تاکید دارد.
● باسوادی بعنوان بخشی از زندگی
بسیاری از افراد جوان معاصر نیازمند مهارتهای آموزشی پیشرفته هستند. دنیای اطلاعاتی که حول محور خواندن می چرخد رشدی تصاعدی دارد. مهارتهای کافی برای خواندن و درک اطلاعات روزمره مهارتهای پیشرفته تری نسبت به چند دهه قبل به حساب می آیند.کی بی این مطلب را بدین گونه تشریح مینماید(۲۰۰۰ص۲۸) :
افزایش تقاضاها برای سواد در قرن گذشته و نسل بی پایان دانش جدید روشن ساخته که پیچیدگی خواندن کنونی بیشتر دانش آموزان باید جهت برآوردن نیازهای دنیای کاری فردا چند برابر افزایش یابد.
با کمال تعجب ریشه این نگرانی برای موفقیت دانش آموزان در زمینه پیشرفت حرفه ای در باسوادی یافت می شود. این یک انتهای چشم انداز کسانی می باشد که به مهارتهای آموزشی نیازمند هستند.فقط با خوب عمل کردن در خواندن، فهمیدن ونوشتن دانش آموزان می توانند به رقابت موثر در موقعیت های کاری آینده امیدوار باشند. درهر این موضوع را بدینگونه تشریح می نماید : (۲۰۰۰ص۳۸). سواد و اطلاعات محیط کار در هزاره آینده با حل مشکل مترادف خواهد بود. و شامل ائتلاف ابعاد متفاوت خواندن، نوشتن، شنیدن، سخن گفتن و مهارتهای اطلاعاتی می شود. دنیای امروز آنقدر سریع تغییر می نماید که تکنولوژی های جدید توسعه و ارتقا مجموعه مهارتهای قدیمی مانند خواندن را ضروری می سازند. سواد به خودی خود چیزی بیش از خواندن و نوشتن می شود.
سواد دارای دامنه ای از موضوع قرون وسطایی نوشتن یک اسم تا فرد معاصری که دارای دیپلم بوده و قادر به درک و تفسیر یک متن بوده است. جامعه سواد و باسوادی را شامل نصب علائم، توزیع روزنامه و تولید مجموعه ای از اشکال می داند.(کوک۱۹۹۶ص۷) این موضوع را بدینگونه تشریح می نماید :
باسوادی و سواد آنچنان در دنیای مدرن در همه جا به چشم می خورد که بدون توجه بدان نگاه می کنیم. افراد باسواد اغلب تصور می کنند که همه در این دنیا باسواد هستند. بی سوادی نیز یک نگرانی جهانی است. علیرغم اینکه بی سوادی در تمام کشور ها وجود داشته کوک (۱۹۹۶ص۷۷-۷۸) توضیح می دهد که :
تقریبا ۹۰% افراد بی سواد امروزه در کشورهای در حال توسعه که در آنها سطح میانگین باسوادی افراد بالغ حدود ۴۰% است یافت می شوند. سطح بی سوادی در این کشورها در سالهای ۱۹۷۰و ۱۹۸۰ حدود ۱۰% کم شد.هنوز به خاطر روند رشد جمعیت تعداد مطلق افراد بی سواد طی آن دوزه زمانی تا حدود ۷۰ میلیون افزایش داشت.
این انتهای متضاد دیگر طیف، ضرورت سواد پایه توسط میلیونها نفر جهت بقا و زندگی روزمره معمولی چیزی است که دانش آموزان طالب یک حرفه بدنبال آن هستند. ایستربروک (۲۰۰۳ص۲۸۶) در صدها رابه جای اعداد مطلق جهت نمایش عامل مهمی که با افزایش با سوادی مرتبط است را مقایسه می نماید. وی عنوان می دارد که : در ۱۹۷۰ میزان افراد بالغ با سواد ۴۷% بود و این تعداد امروزه ۷۳% است . رشد ثبت نام دختران در مدارس چشمگیر بوده است، این مشارکت دختران و زنان بعنوان فراگیران در بسیاری از جوامع که قبلا بسته بودند شاخصه مهمی از میزان مهارتهای با سوادی بوده و این احتمال نیز که چرخه بی سوادی ممکن است در این نقاط شکسته شود نیز از اهمیتی یکسان برخوردار است. با سوادی نتیجه بسیاری از نیروهای اجتماعی مانند سیستمهای آموزشی، ارزشهای خانوادگی، تعالیم مذهبی و رسوم فرهنگی است. ایجاد امکان تخت آموزش قرار گرفتن زنان محرکه ای بزرگ برای با سوادی پیشرفته تر در حال حاضر و آینده خواهد بود.ایستربروک (۲۰۰۳) به میزان کمکهای خارجی که بیشتر آمریکاییان، در مقایسه با مقداری که واقعا بدانها اختصاص داده شده، فکر می کنند دریافت کرده اند توجه نموده است. وی معتقد است :
تمام آفریقائیان ساکن صحرا که به خاطر بهداشت نامناسب، بی سوادی و سوتغذیه به فلاکت افتاده اند، در حال حاضر سالانه ۳/۱ میلیارد دلار کمک خارجی دریافت می نمایند. این مقدار بالغ بر نیمی از آنچه است که امریکا صرف هر حمله جدید زیر دریایی می نماید.(ص۳۰۵)
باسوادی بخشی از یک موقعیت پیچیده است که در سطح فردی، نیاز به انگیزه ، برنامه ها یا تسهیلاتی برای ساختار، مواد و منابع آموزشی، و شاید بیشتر از هر چیز دیگری تداوم – اقتصادی، سیاسی، فردی – به نحوی که فراگیر در محیط حمایتی کافی به مجموعه ای از مهارتهای خواندن و نوشتن دست یابد.
جمعیتهای حاشیه نشین اغلب فاقد این ثبات، حتی وقتی فرصتهایی برای یادگیری در دسترسشان است هستند.مشکلات زندگی اغلب به موانعی در سر راه موفقیت تبدیل می شوند. واندر بیلت عنوان می دارد(۱۰۰۰ص۸۲) :
یک میزبان پاریسی از بنجامین فرانکلین نظرش را در مورد تاسف بارترین موقعیت مردان پرسید پس از اندکی مکث پاسخ داد « مرد تنهایی در شب بارانی که قادر به خواندن نباشد » علیرغم تداوم جریان بلامنازع اطلاعات، از دیرباز عدم توانایی کاربرد اطلاعات بطو موثر خود مشکلی بوده است.هرگونه باسوادی از کم سوادی بهتر بوده ولی کم سوادی و باسوادی کاربردی در سرتاسر جهان رایج می باشد حتی در کشورهایی مانند امریکا.
● باسوادی بعنوان یک مهارت :
بسیاری از سازمانهای آموزشی غیر انتفاعی، خواندن را ارتقا و بسیاری از مدارس، دانش آموزانی را فارع التحصیل نموده که بالقوه خوانندگان قابلی می باشند. هنوز مشکل کم سوادی وجود دارد. در حالیکه جامعه نیاز بیشتری به مهارتهای با سوادی نسبت به قبل دارد. کراشن (۱۹۹۳ص۴) بیان مینماید :
علیرغم رشد سواد پایه در قرن گذشته، تقاضا برای با سوادی رشدی سریعتر داشته است. بسیاری از مردم به اندازه کافی قادر به خواندن و نوشتن جهت فائق آمدن به نیازهای آموزشی پیچیده جامعه مدرن نیستند.
امکان باسواد شدن امکان پذیر است. فرصتهای بسیاری برای فراگیری مهرتهای پایه خواندن و نوشتن وجود دارد. (آگی،۲۰۰۳b ). نمونه ای از یک برنامه عالی سواد اطلاعاتی که کتابخانه ها را به وسیله یوزر های آنها یونیت می کند ، پروژه Smart Cape Access Project in CapeTown,South Africa(Valentine, ۲۰۰۴) در کیپ تاون افریقای جنوبی است . بهره وری از هر فرصتی نیارمند وجود انگیزه در فراگیرنده است.
خواندن دریچه ای است روبه دنیایی معنادارتر. مهارتی است که در صورت عدم تمرین از دست خواهد رفت. گوردون و گوردون(۲۰۰۳) ناکید می نمایند که خواندن نیاز مند تمرین مکرر جهت پیشگیری از نقصان و ضعیف شدن است. آنها عنوان می دارند که مهارتهای سوادآموزی مانند آموزش زبان خارجی و موسیقی، از طریق تمرین و آشنایی نیازمند تغذیه هستند. آنها همچنین این نگرانی را مطرح می نمایند که مجموعه ای از دستور العمل ها و ابزارها مانند تلفن ، رادیو، تلویزیون و کامپیوتر باعث تحلیل رفتن مهارتهای خواندن، نوشتن و حساب در بسیاری از بخشهای جامعه امریکا شده اند. تامین اطلاعات ارزشمند و دقیق و ارائه آن بعنوان پشتوانه ای برای زندگی روزمره - مانند عناوین و بولتنهای رادیو تلویزیون- راحتی غیر اصولی مطلع شدن بدون صرف زمان و تلاش فکری هضم حقایق و تفکر اساسی در باره مطالب ارائه شده در اختیار کاربران اطلاعات قرار می دهد. بولتن ها و عناوین ظاهری آسان و سریع بوده و در مقایسه با پشتکار و تلاش لازمه در همگام خواندن منابع اطلاعاتی آسان می باشند.
● کم سوادی
خوانندگان کم سواد تلاشی برای خواندن ننموده، مهارتهای آنها تحلیل رفته و فرصتهای آنها برای آموزش موفقیت آمیز آینده کمرنگ می شوند.بیرز(۱۹۹۶ص۱) این موضوع را به عنوان یک مشکل روبه رشد مطرح نموده عنوان می دارد : چه آنها را افراد غیر خوانندگان، غیرخوانندگان باسواد، خوانندگان بیمیل یا کم سواد بنامیم، گروهی که می توانند بخوانند ولی نمی خوانند بزرگ و روبه رشد هستند. بسیاری از خوانندگان اطلاعات را از منابعی مانند تلویزیون یا رادیو بدست آورده در حالیکه ممکن است بدست آوردن این اطلاعات از طریق خواندن (مطالعه) دقیقتر و موثرتر باشد. واندر بیت به شکل متفاعدکننده ای می‌گوید (۱۹۹۹ ص۸۱) :عدم تمایل برای خواندن به تمام مطبوعات سرایت نموده، که باید عنوان نمود که این مشکل غم انگیز به معنای توانایی خواندن برای خواندن ولی عدم میل بدان می باشد. این مشکل حتی در بین فارغ التحصیلان دبیرستان و دانشگاه نیز شایع است.
نگرانی برای توسعه و ارتقا شغلی یا دست یابی به مهارتهای لازمه برای رقابتی موثر در بازار کار امروزی حقیقت دارد.چه بی سواد چه باسواد ، تقاضا برای مهارتهای پیشرفته سوادآموزی مشهود است. اییر(۲۰۰۳) به این گروه از جمعیت توجه نموده ولی می گوید :
« توانایی برای ایفای نقش موثر در جامعه اطلاعاتی نیازمند درجه بالایی از سواد و مجموعه ای از مهارتها است که بعضی از افراد فاقد آنها هستند. (ص۲۱۹) بوردیک (۱۹۹۸) این موضوع را با تاکید برضرورت استفاده مداوم از مهارتهای کتابخانه ای تقویت می نماید.بوردیک (۱۹۹۸ص۱۴) عنوان می دارد که « جهت استفاده موثر از اطلاعات، بایستی انگیزه و دلیل و میل و علاقه برای انجام آن وجود داشته که این موارد در افراد منکر سواد(بدون انگیزه برای خواندن) وجود ندار» در عصر ما مانند گذشته به خواندن توجه نمی شود. واندر بیت (۱۹۹۹) این موضوع را در ارتباط با جامعه امریکا شفاف ساخته عنوان می دارد « هر چه ما بخواهیم خود رامتمدن و مردمی باسواد تلقی تماییم، با اینحال مجموعه ای از شواهد تردید آور ناقض در این امر وجود دارد.(ص۷۹) وی ادامه می دهد :
جان اشتاین بگ همیشه از این موضوع متعجب بود که چرا میزان منتشر شده ازیکی از کتابهای وی درجامعه پنج میلیونی دانمارک برابر با میزان نسخه منتشر شده در جامعه امریکا با جمعیت ۱۳۰ میلیونی است (واندر بیلت ۱۰۰۰ص۸۰).
تمام افراد باسوادی که در جوامع مملو از مشکلات و پریشانی های الکترونیکی بایستی به تلاش برای خواندن و پی بردن به ارزش خواندن توجه و رو آورند، فقط با توجه به مزایای خواندن، تلاش فکری و درک میتوان به عنوان یک جامعه برنقصان عدم تمایل برای خواندن فاصله گرفت. کار فکری خواندن همراه با تفکر پلی ایجاد می تماید که با استفاده از آن مسئولین کتابخانه ها باید درک فایده فرایند خواندن را در خوانندگانی که به فراگیران مادام العمر تبدیل می شوند ایجاد نمایند.
● سواد بعنوان راهنمایی برای آموزش
خواندن کاتالیزوری برای یادگیری است.با با گذز از خواندن از مرحله کلمه به جمله، درک ذهنی معنا تحقق یافته و دانش با یادگیری جای مکانیک خواندن را می گیرد، تا آنجا ئیکه به کتب الکترونیکی مهیج که نمایی جدید در ادبیات هستند مربوط می شود، هدف برآوردن آرزوهای ناپیدای دانشجویان و برآورده شدن عشق به خواندن از طریق ادبیات است. (آگیa۲۰۰۳ص۵) به همراه تجزیه ئ تحلیل متون پیچیده، این نکته اساسی آموزش مداوم و مادام العمر تداعی می شئد. فرد بصورت تجربی با سواد شده، ممکن است بتواند علائم را بخواند یا فرمی را تکمیل نماید اما اکثر مشاغل به سطح سواد بیشتری نیاز دارند. آرزوی دستیابی به شغلی جدید توسعه مهارتهای خواندن را می طلبد . گورمان (۲۰۰۳ص۴۱) پیشنهاد می نماید :
علیرغم اینکه میلیونها امریکایی وجود دارند که نمی توانند این کارها را انجام دهند، میلیونها نفر نیز وجود دارند که می توانند (افراد بصورت تجربی باسواد شده) ولی نمی توانند یک کتاب بخوانند یک مقاله طولانی را در روزنامه ای دنبال نمایند یا نامه ای قانع کننده بنویسند.
امروزه و ئر آینده خواندن از جایگاهی مهم برخوردار خواهد شد. خواندن و نوشتن نیازمند صبر، آموزش و ممارست در سطح فردی هستند. مهارتهای کافی باید کسب و کاربرد مکرر این مهارت کار با پاداش (بازخورد) مشهود و سریع خواهد بود.(ویس۱۹۹۹) فرد را از طریق تشریح این روند بعنوان ازتباط با باسوادی کنار هم قرار می دهد:
خواندن یک مهارت پایه بوده، جامعه مدرن بدون خواندن رشد نخواهد نمود و البته نوشتن نیز مهم بوده و تداوم می بخشد، خواندن امکان آموزش و یادگیری نهایی را بوجود می آورد (رویس ۱۹۹۹ص۱۵۰)
بدلیل رشد جامعه و تغییر در عصر اطلاعات تقاضاها در سطح فردی در حال افزایش هستند.آینده افراد را مجبور به حفظ و پیشرفت حرفه ای می نماید.بی سوادی یا کم سوادی منجر به عقب ماندگی خواهد شد.کی بی (۲۰۰۰)و درهر (۲۰۰۰) در این دیدگاه و ضرورت دست یابی به مهارتهای آموزشی پیشرفته در محیط کار اتفاق نظر دارند.این نیاز فراگیری در سطح فردی برای بقا و موفقیت یکی از پارادوکسهای آموزشی بوده، فرد باید در کسب مهارتهایی که بعدها منجر به وارد شدن در ارتباطات اجتماعی زقابتی متقابل نسل بشری می شوندکوشا باشد.
● آموزش مدام العمر
فردی که به سطح سواد دبیرستانی یا دانشگاهی دست می یابد، در ارتباطات متقابل برای تمام دوران زندگی به روی او باز می شود.(ویس۱۹۹۹) آموزش مادام العمر را بعنوان ترکیبی از مهارتها و نگرشهایی که باعث تغییر می شوند تعریف می نماید.این نوع فراگیری که ذهن افراد مسن تر را آماده تر و مجرب می نماید، از هر زمان دیگری مورد نیاز تر است.
در این عصر اطلاعات و تکنولوژی، اعضا مسن تر جامعه بین نیروهای مکمل و دوگانه بازنشستگی و آموزش جدید قرار گرفته اند.(اوربان و اوربان۲۰۰۳) جوامع از نظر مبادلات اطلاعاتی و مالی جهانی تر شده اند.جهانی شدن منحصر به جوامع ازنظر قابلیتهای اقتصادی قوی یا آنهایی که سیستم های اطلاعاتی کارآمد تری دارند نمی شود. تمام جوامع در تمام کشورها با اثرات جهانی شدن در جریانات مالی و اقتصادی، اطلاعاتی و نیازهای فراساختاری مواجه می شوند. برای اینکه با نکنولوژی امروزه آشنا و همراستا بود باید بصورت کارآمدتری آموزش دید و دیدگاهی جامعتر نسبت به زندگی و ارتباطات نسبت به گذشته داشت.
چون جوامع بسیاری تحت تاثیر جهانی شدن قرار می گیرند، مسئولین کتابخانه ها می بایستی گروههای حاشیه نشین را که امکان یا توانایی دسترسی لازمه به اعضا ساختاری خود و جامعه جهانی را ندارند، شناسایی و تشویق نمایند. آموزش مادام العمر ممکن است برای بعضی شامل آموزش بالغین یا برای دیگران تلاش برای دست یابی به کاربردهای فنی شود.آموزش مادام العمر فقط در صورت باسواد بودن مفید خواهد بود.
● جوامع حاشیه نشین
اغلب این جوامع به گونه ای زندگی می کنند که گویا تحت تاثیر لوکی، خدای شیاد اسکاندیناوی (هربرگ۱۹۳۵) قرار گرفته چون تمام زندگی تلاش و مبارزه ای با تغییرات مداوم است. چگونه بدون خوشی فقط به انتظار حقه ای که منجر به مبارزه و یاس می شود. آیا فرد خواندن را خواهد آموخت اگرنیاز به بدست آوردن وعده بعدی غذا بدلیل منابع محدود در اولویت قرار داشته باشد؟ چگونه فرد خواندن را خواهد آموخت اگر ضرورت واقعی یافتن پناهگاهی در برابر طوفانهای مختلف و مداوم زندگی یکی از حقه هایی باشد که لوکی برای متوقف کردن مسیر بطرف سوادآموزی از آن استفاده نموده باشد.
جوامع حاشیه نشین اغلب حق انتخاب کمی دارند چون به خاطر مسئولیت در برابر بقا محض در معرض آسیب قرار دارند.امید به غلبه زنان ساکن جوامع دارای فرهنگ خفقان آور تحت سیطره مردان یا تهیدستان و افراد ناتوان برای غلبه بر مشکلات مداوم زندگی و بقا بدون دریافت کمک از دنیای زندگی خارج به معنای مبارزه با غیرممکن بدون آرزو و امید های واقعگرایانه است. زنان در بعضی جوامع بدلیل سنتها و نگرشهای فرهنگی و مذهبی حاشیه نشین باقی مانده اند. متاسفانه وقتی به آموزش و سواد در مقیاس جهانی می نگریم این معضل جامعه ای خاص بوجود می آورد که در داخل یک چرخه بی سوادی گیر افتاده اند. وقتی اکثر زنان یک کشور بی سواد باشند نمی توانند در لذت و سرگرمی خواندن با بچه های جوانتر سهیم باشند، نمی توانند اذهان بچه های جوانتر را پرورش دهند.
دو پژوهش انجام شده در ترکیه و افغانستان در مورد جوامع حاشیه نشین، اثرات بی سوادی و مشکلاتی که زنان در این کشورها برای با سواد شدن با آنها مواجه بوده اند را تشریح می نمایند. گاکسن(۲۰۰۳) در تحقیقی که برای دانشگاه KOC، با عنوان « ایجاد سرمایه اجتماعی از طریق سوادآموزی» در مورد جوامع زنان حاشسه نشین استانبول انجام داده توضیح داده که پروژه وی مبتنی برموارد زیر بوده است :
« مفهوم مستثنی نمودن زنان از حوزه اجتماعی ناشی از کمبود مهارتهای سواد(خواندن و نوشتن) آنان،(بدین معنی است) که دلیل مستثنی شدن آنان این بوده است که از شبکه هائی که ایجادکننده دیدگاههائی در آینده هستند خارج هستند. این استثنا منجر به حاشیه نشین شدن گروههای خاصی خصوصا زنان از فرایندهای سازمانی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می شود.»(گاکسن۲۰۰۳ص۵)
نگرش به سواد به عنوان مبنائی برای شمول اجتماعی گسترده تر در فرهنگهای سنتی که دارای دیدگاه برتری مردان هستند محسوس نر است.
ارزش سواد به عنوان چیزی بیش از مهارتهای خواندن و نوشتن در موضوع گاکسن(۲۰۰۳) در ارتباط با سواد به عنوان پیش نیاز ایجاد سرمایه اقتصادی و اجتماعی در بین زنان در گروههای (حاشیه نشین) منشعب نشده مشهودتر است.
گاکسن از مفهوم سواد به عنوان مجموعه مهارتهای پایه برای رقابت در بازار فراتر رفته و سواد را به عنوان ابرار تقویت کننده لازم برای شبکه سازی اجتماعی ضروری می داند. وی چنین بیان می نماید :
« سواد اجرائی یک عملکرد نجات بخش است که افراد را ملزم به کسب مهارتهای خواندن، نوشتن و شنیداری یک زبان نموده ، که این مهارتها ورای گرامر و واژگان بوده، برارتباط بین خواندن، نوشتن و سیستم های فرهنگی، اقتصادی تاکید می نماید».(گاکسن۲۰۰۳ص۹-۸)
از نظر وی سواد نه فقط ناشی از مهارتهای اکتسابی فردی، بلکه ناشی از کاربرد های آن مهارتها در شبکه های اجتماعی گسترده تر پشتوانه ای محسوب می شود. در بسیاری از کشورها جوامع حاشیه نشینی وجود دارند که تلاش می کنند صدای آنان در جوامع متمدن دمکراتیک شنیده شود.
گاکسن (۲۰۰۳ ص۹) می گوید : سواد اجرائی شرایطی ضروری برای مشارکت در دموکراسی و زندگی اقتصادی محسوب شده، ابزاری برای ارتقا هوشیاری اجتماعی و سیاسی است.
گروههای حاشیه نشین جهان ، که اغلب زنان هستند، داستانهای گزنده ای در موقعیت هائی دارند که همگی به شکل وحشتناکی مشابه هستند. مثلا در افغانستان سازمان انقلابی زنان افغانستان (RAWA) موضوع گزارش کیل پاتریک(۲۰۰۳) است.
نقش (RAWA) در آمزش سواد در سرتاسر این گزارش محسوس بوده، در این گزارش چنین بیان شده است : (RAWA) مدارس محفی را در افغانستان و پاکستان اداره می نماید که در این مدارس پسران و دختران جوان تحت تعلیم قرار دارند. در حال حاضر ۱۵ مدرسه در پاکستان برای دختران و پسران دایر و دوره های سوادآموزی را برای زنان و مردان برقرار کرده است. در افغانستان که هنوز دیدگاه اصول گرایانه حاکم است (RAWA) گروههای زیرزمینی را برای بحث با زنان جوان در باره اهمیت آموزش، سیاست ... برگزارمی نماید، هنوز برخی ازکلاسهای سوادآموزی در زیرزمین ها یا انباری ها ی زنان شجاعی که مایل به خطر پذیری هستند تشکیل می سوند.(صفحات ۱۱-۱۲)
این نمونه های تقویت و حمایت از زنان به عنوان گروههای حاشیه نشین فقط دو نمونه از بسیاری از موارد تلاش صورت گرفته در سرتاسر جهان امروزی است.
سواد مبنای دقت نظر بیشتر و بنابراین بحث و مشارکت سازنده در ایجاد آزادی های سیاسی و اقتصادی است.
سواد که هدیه تمدنهای جهان اول است، در جوامع حاشیه نشین کشورهای در حال توسعه به عنوان گنجی تلقی می شود. کیلپاتریک (۲۰۰۳ص۱۱) با بیان اینکه « در افغانستان بطور تخمینی فقط ۷% زنان باسواد هستند» این نظر را ارزیابی می نماید. خواندن برای یادگیری، سهیم کردن کودکان در سواد و فعال بودن در موضوعات اجتماعی این زنان را برای موفقیت تشویق می نمایند.
● نتیجه گیری
ضرورت انکار ناپذیری برای سوادآموزی در بیشتر کشورهای جهان وجود دارد. تکنولوژی های رو به پیشرفت مهارتهای خواندن رو به پیشرفتی را نیز می طلبند. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه جوامع بزرگی وجود دارند که قادر به خواندن و نوشتن نبوده و در نتیجه قادر به درک مزایای تکنولوژی نبوده و زیربنایی برای آموزس مادام العمر ندارند.جوامع حاشیه نشین مانند افراد مسن، زنان، فقرا یا معلولان، بطور کامل جزو اعضا مشارکتی جوامع خودشان نیستند. نقصان تفکر یا عقاید آنان نیز نقصانی برای جامعه بزرگتر محسوب می شوند.
مسئولین کتابخانه ها با گسترش و تداوم برنامه های سوادآموزی و تشویق افراد بی میل به خواندن برای بهره مندی از مهارتهای خواندن و نوشتن، کمک محسوسی به حرفه ها و فرهنگ های محلی و جامعه جهانی می نمایند. مسئولین و پرسنل کتابخانه ها در نقش حرفه ای از جایگاهی مناسب برای ایجاد تغییرات پایدار و معنادار برخوردارند.
نویسنده : جیم اگی
ترجمه ربابه صمدی علی نیا
کارشناس ارشد کتابداری و اطلاع رسانی کتابخانه مرکزی دانشگاه اصفهان
این مقاله ترجمه‌ای است از:
Title: Literacy, aliteracy, and lifelong learning
Author(s): Jim Agee
Journal: New Library World
ISSN: ۰۳۰۷-۴۸۰۳
Year: ۲۰۰۵ Volume: ۱۰۶ Issue: ۵/۶ Page: ۲۴۴ - ۲۵۲
Keywords: Disadvantaged groups, Librarians, Lifelong learning, Literacy, Reading
Article URL: http://www.emeraldinsight.com/۱۰.۱۱۰۸/۰۳۰۷۴۸۰۰۵۱۰۵۹۵۸۵۰
منبع : نما مجله الکترونیکی پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران


همچنین مشاهده کنید