چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
علل و انگیزههای اجتماعی جنبش مشروطه خواهی ایرانیان
انقلاب مشروطیت را در ایران میتوان سرآغاز عصر جدید تاریخ این مرز و بوم تلقی کرد. در واقع با تحلیلی که از عوامل و اسباب و نتایج و پیامدهای این جنبش تاثیرگذار و همگانی میتوان ارائه داد در یک نکته تردید روا نیست و آن اینکه این حرکت فراگیر و همهجانبه تحولاتی عمیق و گسترده در جامعه ایرانی برجای نهاد؛ تحولاتی که تاریخ معاصر ایران هیچگاه از دامنه تاثیرات آنها برکنار نبوده است. اینک در سالگرد جنبش ملی و دینی مشروطهخواهی ایرانیان، با گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان، مجاهدان و رهبران آن نهضت عظیم، تحقیق زیر در تحلیل عوامل جنبش مشروطیت تقدیم خوانندگان میشود. مجموعه حوادثی که منجر به ظهور و تکوین مشروطیت ایران شد شاخص دوران نو در تاریخ ایران است، همچنانکه <رنسانس> در جوامع غربی آغاز ایام جدید به شمار میرود، به قسمی که ۵ قرن پس از آن فلسفه و طرز زیستی که زاده <رنسانس> بود در اروپا و آمریکا ضامن تعمیم عدالت اجتماعی و گسترش آزادی بهنحو عمیق در سایه قوانینی که موجد مساوات حقوق تمامی افراد جامعه است و بالاخره برخورداری از تنعمات مادی تمدن ماشینی شد.
هدف انقلاب مشروطیت ایران نیز متوجه تحقق همینگونه مسائل بود و شاید بتوان گفت هدفهایی که پس از حدود یک قرن که از آغاز مشروطیت میگذرد جامعه ایران هنوز به برخی از آنها نائل نشده و بعضی در نتیجه تحولات به صورت دیگری حاصل شده است. درباره انقلاب مشروطیت ایران که در قرون اخیر از مهمترین حوادث اجتماعی کشور ما است تالیفات و تتبعات زیادی توسط محققان و مورخان ایرانی و خارجی انجام یافته که اغلب نوشته کسانی است که از روی اعتقاد و ایمان در عین بیغرضی (خود) شاهد صدیق بودهاند. معهذا گفتنی بسیار است زیرا انقلاب اجتماعی به علت پیچیدگی و تعدد عوامل و آثار بهسادگی قابل توصیف و تفسیر نیست. انقلاب مشروطیت ایران نظیر دیگر انقلابهای عمده سیاسی در نتیجه نوعی تغییر حالت و روحیه در افراد مملکت بهوقوع پیوست. به عبارت دیگر یک عمل دستهجمعی بوده که در آن تعداد زیادی از افراد، بالاخص افراد طبقه موثر جامعه سهمی اساسی داشتند.
این حرکت و جنبش عمومی ثمره سیر تکوینی بطئی و طولانی بود که باید ریشه آن را از اواخر دوران صفویه جستوجو کرد، زیرا انقلاب مشروطیت ایران منتج از نهضت فکری و تحول اجتماعی ریشهداری بود که دارای دو قرن و نیمسابقه است، یعنی از آن هنگام که رونق کار، صنعت و تجارت رو به کاهش نهاد و بهتدریج قدرت صنعتی، نظامی و سیاسی ایرانیان در برابر اقتصاد و تمدن توانمند و شکوفای اروپایی به سوی انحطاط گرایید، ایرانیان با اعجاب چشم امید به مغرب زمین دوختند.
از زمان جنگ با پرتغالیها که سرداران صفویه به قدرت نظامی اروپاییان پی بردند برتری صنعتی و فنی اروپاییان برای مردم متفکر و صاحبنظر امری محرز شد، ولی سلطه و نفوذ سنن و عادات گذشته از موانع عمده تغییر مسیر بود. هرچند تبدیل سلسلههای سلاطین از صفویه به افشاریه، زندیه و قاجاریه فقط چهره حکام را تغییر میداد بدون اینکه نظام اقتصادی و فلسفه زندگی اجتماعی دگرگون شود، ولی در عین حال نظیر هر تغییر آشکار سیاسی، مبین یک سلسله تغییرات نامرئی اجتماعی یعنی حاکی از بروز یک تشنج عمیق در وضع زندگی جامعه بود که از اواخر دوران صفویه شروع میشد، زیرا به علت درهم کوفته شدن زیربنای اقتصادی مملکت فقط تعادلی که به دست آمد پس از جنگهای فتحعلیشاه با روسیه بود که باید آن را آخرین هیجان و تلاش دانست که بدل به یأسی عمیق شد و از آن به بعد داعیهها فروکش کرد و کشور ما از نظر اقتصادی به حالت وابسته تغییر وضع داد.
در این دوران (قاجاریه) تعادلی بهوجود آمد ولی در سطحی پایینتر از گذشته و از طرف دیگر جنگهای فتحعلیشاه با روسیه و شکستهای پیدرپی ضربه موثری به سیستم معتقدات و هیمنه قدرت واهی زد و از آن به بعد اذهان دوراندیشان واقعبین راه چاره را پیروی از طریق تدابیر فنی، سیاسی و اقتصاد غربیان دانستند، نه کشورگشایی و نه دلاوری نادرشاه، نه مملکتداری و تدبیر کریمخان زند و البته نه جلادت و شدت آقامحمدخان دیگر قادر نبودند که تعادل اقتصادی و اجتماعی دوران صفویه را بازگرداند. ابتدا قائممقام مشاور مدبر عباس میرزا با اعزام جوانان مستعد به فرنگستان و سپس میرزا تقیخان امیرکبیر با شروع اصلاحات عمیقی که همه شئون لشکری و کشوری را دربر گرفت خاصه با تاسیس دارالفنون سبب شدند علوم و فنون غربی اشاعه یافته و تماس بلاانقطاع با تمدن و زندگی ملل مترقی برقرار شود.
انتشار روزنامه وقایعاتفاقیه به وسیله امیرکبیر و چاپ و انتشار کتب و جزواتی که ترجمه آثار متفکران غربی بود به تدریج موجب آگاهی بیشتر افراد مملکت از کم و کیف پیشرفتهای ملل اروپایی شد.
نویسندگان متعددی از میان افراد دانشمند و حتی اشراف ناراضی برخاستند که در زمینه آشنا کردن ایرانیان به مبادی تمدن و نظام سیاسی اروپاییان به عمق تمدن و فرهنگ پیشرفتهای علمی، صنعتی و نهضتهای فکری پی برده به صورت نخستین مبشران و منادیان تمدن اروپایی درآمدند و با نشر جزوات متعدد افکار و عقاید جدید را درباره شئون گوناگون زندگی اجتماعی اشاعه دادند و انتقادات طنزآمیز آنها در شکستن ساختمان فکری کهنه و درهم کوفتن معتقدات رجال و درباریان پرادعا و کممایه اثری عمیق داشت و با الهام و از افکار فلاسفه فرانسوی از قبیل ژانژاک روسو، منتسکیو و ولتر عقاید مربوط به حاکمیت ملی و حکومت قانون و آزادی را تبلیغ کردند. ازآن جمله است ملکمخان که با شناسایی کامل تمدن اروپایی افکار وی تحت تاثیر نهضت فکری سن سیمون که مبتنی بر توام ساختن فن کشورداری نوین با پیشرفتهای علمی و صنعتی بود، قرار گرفت.
از مطالعات مقالات و کتابچههایی که در زمینه مسائل گوناگون اجتماعی انتشار داده خصوصا نظریههایی که درباره تجدید سازمان اقتصادی و اجتماعی کشور بیان داشته و اشاراتی که به اهمیت کار علمای اقتصادی، مدیران و متخصصان کرده است و تذکر این مطلب که کشور ما برای تجدید عظمت گذشته به <کارخانه آدمسازی صحیح احتیاج دارد> به خوبی برمیآید که ملکم به اصول و مبادی نهضت فکری سن سیمون آشنایی داشته است، زیرا هنگامی که ملکم خان دوران نوجوانی را در مدارس فرانسه میگذرانید مصادف با غلیان افکار سیاسی و اجتماعی سالهای قبل از انقلاب در کشورهای اروپایی بود و در این زمان افکار سن سیمون در میان روشنفکران فرانسه طرفداران بسیاری داشت و همچنین حکیم فرانسوی آگوست کنت پایهگذار جامعهشناسی که موسس فلسفه تحصلی (تحققی) و مبشر مذهب انسانیت بود تجددخواهی و آزادیطلبی را ممزوج با عشق و اعتقاد به انسانیت ترویج میکرد. اینگونه افکار افق وسیع و پهناوری در مقابل دنیای تنگ و بسته رجال دربار قاجار و روحانیون که بر اثر عقب ماندن از پیشرفت علوم با تعصب فراوان در حفظ آن میکوشیدند، میگشود.
بدین نحو مقالات و نوشتههای ملکم و سپس انتشار روزنامه قانون که به همت وی در ۱۶ سال قبل از انقلاب مشروطیت در لندن تاسیس شد و همچنین روزنامه عروهالوثقی که به وسیله سیدجمالالدین اسدآبادی و با همکاری شیخ محمد عبده رجل انقلابی مصر در پاریس انتشار مییافت و روزنامه ثریا که با بیانی تند و موثر به وسیله محمدعلی خان شیبانی (معروف به پرورش) در قاهره مبلغ افکار جدید بود و حبلالمتین کلکلته و کتب و تالیفات دیگر ایرانیان از قبیل عبدالرحیم طالباف در قفقاز و میرزا آقاخان کرمانی در استانبول، سبب شد که افکار جدید از هر سو به داخل ایران رسوخ یابد و به تمایلات و انگیزههای گروهها و طبقاتی که دارای زمینه مستعد و مشتاق تغییر و دگرگونی نظام اجتماعی و اداری کشور بودند قالب و شکل مناسب بخشد. مسلم است برخی گروهها و طبقات اجتماعی برای پذیرفتن عقاید نوین انقلابی واجد زمینه فکری آمادهتری بودهاند.
هر چند انقلاب مشروطیت ایران را نمیتوان از جمیع جهات، انقلابی بورژوازی دانست زیرا در آن زمان هنوز وضع اقتصادی ایران به پایهای نرسیده بود تا طبقهای نظیر بورژوازی کشورهای اروپایی که عامل و هادی انقلابهای سیاسی قرون ۱۸ و ۱۹ بود بهوجود آید، ولی مداقه در تاریخ اقتصادی و اجتماعی قرن گذشته ایران، وجود دستهجات و گروههایی را معلوم میدارد که از جهاتی دارای برخی خصوصیات اجتماعی هستند که تا حدی با بورژوازی اروپا در قرون بعد از رنسانس قابل قیاس است.
ذکر این نکته بجاست که در مقابل فئودالیته در اروپا که قرنها حاکمیت و قدرت خود را در روستاها مستقر ساخته بود طبقه بورژوازی بهتدریج از سوداگران و صنعتگران در شهرها بهوجود آمد و این طبقه که اساس قدرتش برخلاف فئودالیته، نه متکی به زمین بلکه بر علم، صنعت و تجارت مبتنی بود طالب اسلوب اقتصادی متحرک و لغو امتیازات فئودالها و برقراری نظام اجتماعی که تامین منافع گروههای وسیعتری را دربرمیگیرد، بود. به این جهت هدف بورژوازی در جهت مخالف منافع فئودالیته که حافظ وضع موجود بود، قرار داشت.
شهرها به صورت مراکز و سنگرگاههای قدرت بورژوازی درآمد، بهطوری که قرنها قبل از انقلاب کبیر فرانسه و دیگر انقلابهای سیاسی اروپا شهرها صحنه ایجاد نظامهای اداری و محلی، توسط بورژوازی گردید، بهطوری که انجمنهای شهری در اکثر کشورهای اروپایی دارای چندین قرن سابقه وجودی هستند، این انجمنها و نظامات شهری نخستین هستههای اعمال حاکمیت ملی و تمرین و مشق مملکتداری است که بعدها به بورژوازی فرصت تعمیم و بسط آن را به سراسر شئون مملکتی داده است.
ولی در ایران مالکان بزرگ به علت خشکی هوا و دور بودن دهات از یکدیگر به عکس فئودالهای اروپایی که حاصلخیز بودن زمین امکان استقرار در منطقه محدودی را به آنها میداد، ناگزیر به بسط قدرت خود در مناطق وسیعی بودند که دامنه آن به شهرها کشیده میشد و اکثر مالکان به منظور نظارت بر این مناطق وسیع خصوصا راهها در آن واحد به صورت سران ایالات و عشایر درآمده، در شهر و ده صاحب نفوذ اصلی بودند و در صورت ضعف دولت مرکزی این نفوذ به حکومت مطلقه بدل میشد.
به روزگار صفویه که صنعت و تجارت رونق داشت و هنوز مصنوعات ایرانی مقهور کالاهای ماشینی اروپایی نشده بود، سلاطین این سلسله به منظور حصول منافعی که از راه صنعت و تجارت عاید دستگاه دولتی میشد در بسط تامین راهها میکوشیدند ولی از اواخر دوران صفویه به علت فقر و انحطاط صنایع و در نتیجه تجارت به تدریج نفوذهای محلی قدرت خود را بازیافتند و تجار و صنعتگران در مقابل مالکان و حکام محلی به طبقهای زیردست و منکوب مبدل شدند.
از اینرو این طبقه که همچنان رویای دوران طلایی صفویان را در سر میپروراند از اواسط دوران قاجاریه کوششی از نو آغاز کرد، لکن به دلایل اقتصادی (ضعف تکنولوژی) و سیاسی (امتیازات دولتهای خارجی) و اجتماعی (نفوذ و قدرت مالکان) موفق به تجدید رونق و احیای صنعت و تجارت گذشته نشد.
عدم کامیابی این طبقه را ناراضی ساخت خصوصا اینکه حکومت به خواستههایش یعنی استقرار امنیت داخلی و حفظ منافع تجاری ایران در خارج بیاعتنا بود و در صورت تمایل نیز به علت عدم توانایی از عهده انجام آنها برنمیآمد، بنابراین ایجاد امنیت و عدالت و مقاومت در مقابل قدرتهای خارجی جزو شعار و هدفهای این طبقه درآمد و چون تجار ایرانی عادت داشتند بهدنبال مالالتجاره خویش حرکت کنند با احداث راهآهن و خطوط کشتیرانی در کشورهای خارج سهلتر سفر کردند و در شهرهای مختلف اجتماعاتی از ایشان بهوجود آمد و در نتیجه ارتباط مستقیم و مستمری با زندگی و تمدن اروپایی برقرار شد.
این ارتباط با روسیه بیش از دیگر ممالک بود به قسمی که در بعضی از شهرهای آن کشور مخصوصا قفقاز تعدادی از ایرانیان که به تجارت و کسب و کار در کارخانهها و چاههای نفت میپرداختند به چندین هزار بالغ شد و از اینجا بود که از میان این توده انبوه که قویا تحتتاثیر آرمانهای انقلابی روسیه قرار گرفته بودند مجاهدان قفقاز و فداییان برخاستند و در سالهای اول مشروطیت به سرکردگی یپرم و حیدرعمواوغلی به صورت پاسداران اسلحه به دست مشروطیت درآمدند.
خلاصه آنکه تماس افراد طبقات متوسط با تمدن اروپایی و آشنایی با فعالیت و ترقیات دنیای جدید صنعت در مقابل تحجر و درجا زدن سیستم حکومتی موجب افزایش حس عصیان و نارضایتی این طبقات بود در حالیکه دادوستد تجار در داخل و خارج کشور و مراودات آنها با یکدیگر شبکه ارتباطی موثری بهوجود آورده بود که در نشر و اشاعه افکار جدید سهم بسزایی داشت.
از سال ۱۲۸۰ هجری قمری تاسیس پست و چاپار اتحاد بین تجار را بهوجود آورده بود و بدین نحو تجار و بازاریان وسیله انتقال افکار آزادیخواهی، حکومت قانونی، اصلاحات اجتماعی و مبارزه با قدرت حکام بهمنظور تامین منافع خود که در لفظ حکومت مشروطه خلاصه میشد، گشتند و به اقسام مختلف به صفوف آزادیخواهان و مشروطهطلبان پیوستند؛ از آن جمله است حمایت موثر آنان در انتشار جراید و نشریات انقلابی در داخل و خارج کشور.
توضیح این نکته لازم است که از انعقاد معاهده ترکمانچای به بعد ورود آزادانه کالاهای روسی و دیگر کشورهای اروپایی صرفنظر از تاثیر اقتصادی که بالمال موجب تضعیف صنایع داخل بود نتیجه دیگری داشت که آن آشنا کردن مردم به صنایع و فنون جدید بود.
مصرف و استعمال مصنوعات متنوع خارجی اهالی کشور را به ماهیت علوم، فنون و ترقیات اروپاییان در زمینههای مختلف متوجه ساخت و چون تجار و بازاریان خود عامل اصلی ورود این مصنوعات بودند بیش از دیگران از نظر روحی تحتتاثیر قرار میگرفتند.
همراه و متفق عمده این طبقه روحانیون بودند، زیرا حق مکتسب و اثبات حقوق این طبقه را شرع اسلام تایید میکرد و روحانیون از دیرگاه سمت رهبری معنوی را برآنها داشتند، از حل مسائل خانوادگی و احوال شخصی گرفته تا امور مربوط به دادوستد و بالاخره زندگی دینی آنها با روحانیت ارتباط داشت. در حقیقت روحانیون و بازاریان دو دسته از مردمان موثر شهر بودند که مکمل و محتاج یکدیگر بودند.
روحانیت شیعه که از زمان صفویه قدرت و قوام بسیار یافته و در امور دینی و دنیوی حائز اختیارات بسیاری بود از زمان نادرشاه سلطه گذشته را از دست داده بود. از یک طرف دولت قاجاریه روحانیت را قدرتی رقیب میپنداشت و با جدا کردن امور شرعی از امور عرفی و اختصاص امور عرفی به دولت در صدد تضعیف قدرت روحانیت برآمد و از طرفی دیگر پیشرفت علوم و معارف اروپایی سبب شد دستگاه روحانیت که در گذشته قلمروی آن به همه جنبههای معنوی و علمی جامعه کشیده میشد به صورت یک دستگاه مندرس و کهنه جلوه کند و بر اثر آن دو جریان مختلف در نزد روحانیون بهوجود آمد؛ یکی تعصب در قشری بودن و اکتفا به ظواهر و تشریفات خارجی منهای روح خلاق و هدف غائی دین و دیگری کوشش در انطباق اصول و مبانی دین با پیشرفتهای جدید و جهاد در راه تعالی جامعه، زیرا مبلغانی از قبیل سیدجمالالدین اسدآبادی فلسفه و منطق این مبارزات را برای آنان روشن کرده بودند.
دسته اول با بهرهای که از قدرت و نفوذ دربار و حکام میگرفتند طرفدار نظام موجود بودند و دسته دوم که اغلب روشنفکرتر بودند همراه و همرای مشروطهطلبان و متجددین شدند و با آگاهی کامل یا ضمنی، تجدید قدرت خود را در رهبری مبارزات ملی میدانستند. واقعه رژی و منع استعمال تنباکو به جرات و جسارت سیاسی آنها افزود، زیرا در این واقعه روحانیون شیعه توانستند از دو سلاح اجتماعی دین یعنی تحریم در استعمال شی و تکفیر افراد بهغایت استفاده کنند. از آن پس در هدایت نهضتهای ملی مسوولیت بیشتری را برای خود قائل شدند و درصدد بودند از این راه اعتبار از دست رفته خود را بازیابند.
از عواملی که در سوق دادن روحانیت به سمت هدفهای مشروطیت تاثیر بسزایی داشت علمای نجف یعنی دارالعلم شیعیان بودند، زیرا علمای مذکور از هرگونه اشرافیتی بهدور بوده و به تعالیم اساسی شیعه نزدیک بودند و زندگی ساده و عاری از تجمل آنان موجب تقویت صفات حریت و آزادگی و احترام به شخصیت انسانی بود، خصوصا آنکه به علت خارج بودن از حیطه تسلط مستقیم حکومت وقت، قدرت مستقلی را در مقابل دربار قاجاریه تشکیل میدادند و از طرفی متاثر از بعضی اقدامات و پیشرفتهای اجتماعی و سیاسی عثمانی و تا حدودی دولتهای دیگر بودند و به این علل علمای نجف فرصت مناسبی یافتند تا احساسات باطنی و همیشگی ضدحکومتی خود را از قوه به فعل آورده و در برابر تجملپرستی، سستی و اهمال حکومت قاجاریه قد علم کرده، شیعیان را به مبارزه با آن و همچنین با نفوذ روزافزون خارجی ترغیب کنند.
در بابت تاثیر علوم و معارف غربی میتوان گفت دارالفنون و مدارسی که بعد از آن بعضی از رجال اصلاحطلب ناصری و میسیونهای مذهبی خارجی از اوایل دوره ناصرالدینشاه به بعد در تهران و دیگر ولایات تاسیس شده بود موجب آشنایی طبقات مختلف شهری با علوم و معارف جدید بود ولی سیستم حکومتی و طرز اداره مملکت به موازات این رشدونمو فکری پیشرفت نمیکرد و بیش از پیش به عنوان مانع و رادعی در انجام افکار و مقاصد اصلاحطلبانه به چشم میخورد.
بدین نحو به تدریج قسمتی از اعیان و اشراف که میتوان آنان را به یک نوع اشرافیت درجه دوم تشبیه کرد و همچنین مستوفیان و اداریانی که در اثر علم و آگاهی وارد دایره اعیان شده بودند به خصوص ماموران وزارت امور خارجه که سالها در کشورهای خارجی به سر برده و به رمز موفقیت دیگر کشورها و فلسفه تشکیلات جدید پی برده بودند دارای تمایلات مشروطهطلبی شدند.
عدم موفقیت رجال روشنفکر و اصلاحطلب دوران ناصرالدینشاه از قبیل میرزاحسینخان سپهسالار و میرزایوسفخان مستشارالدوله که با رویه اعتدالی درصدد وضع قوانین و برقراری نظامات متناسب با روحیه عصر جدید و احتیاجات مملکت بودند با پیشرفت این نوع افکار، خاصه با ظهور یک نوع اشرافیت درسخوانده یا ناراضی تعداد قابل ملاحظهای از اعیان و اشراف نیز به تدریج طرفدار حکومت مشروطه (مشروطهخواه) شدند. افزایش تعداد افراد ایل قاجار پس از چندین سال سلطنت سبب شده بود که اکثر مقامات مهم به افراد این خاندان تفویض شود. همین امر موجبات عدم رضایت عشایر و ایلات دیگر را فراهم میکرد به طوری که سران ایل بختیاری نیز به علت صدماتی که از حکومت قاجاریه خورده بودند و همچنین به علت آشنایی با افکار و عقاید جدید که از راه تحصیل در خارج برای عدهای از آنها حاصل شده بود متمایل به مشروطه شدند و سهم موثری خصوصا در مبارزه با دولت مستبد محمدعلیشاه و فتح تهران برعهده داشتند.
خلاصه آنکه مجموعه این عوامل و تاثیر نهضتهای آزادیخواهی کشورهای همجوار از قبیل حزب سوسیال دموکرات در روسیه و حزب اتحاد و ترقی در عثمانی منجر به تکوین نهضتی شد که در آغاز شعار آن برقراری و ایجاد عدالتخانه بود و سپس تعمیم بیشتری یافت و مبدل به جنبشی ملی شد که هدف آن تنظیم و تفکیک قدرت و اختیار دولت و ملت و نظارت نمایندگان ملت در امور عمومی بود. شکی نیست که رقابت دو دولت نیرومند خارجی (خصوصا سیاست دولت انگلیس که سیاست دولت ایران را تحتتاثیر سیاست دولت روسیه میدانست) تاثیر عمدهای در بیداری ایرانیان و پیشرفت کار مشروطیتطلبان داشت ولی جریان عمومی و هدف نهایی نهضت، مخالف با نفوذ بیحد خارجیان بود، کمااینکه از نخستین نتایج توافق میان این دو سیاست جلوگیری از گسترش فکر مشروطه و نتایج اصلی آن است. نگاهی به منشا اجتماعی نمایندگان ادوار مختلف مجلس شورای ملی در اینجا ضروری است:
در دوره اول مجلس که هنوز شعلههای انقلاب فروزان بود و انتخابات جنبه طبقاتی داشت نمایندگان اکثرا مظهر واقعی طبقات و گروههایی بودند که در ایجاد مشروطه سهم اساسی داشتند، به طوری که بررسی شغل نمایندگان نشان میدهد بیش از ۴۰ درصد نمایندگان از تجار و اصناف بودند. در دوره بعد این نسبت به ۹ درصد تقلیل مییابد و برعکس نسبت مالکان بدوا از ۲۱ به ۳۰ درصد و سپس همچنان رو به افزایش میرود، بهطوری که از دوره ششم تا دوره بیستم حدود ۵۰ درصد نمایندگان را مالکان تشکیل میدهند. از مطالعه وضع شخصی و اجتماعی وکلای دوره دوم به خوبی مشخص میشود که مالکان به محض اینکه از حالت غافلگیری دوره اول مشروطیت خارج شدند در دوره دوم کسان و عوامل خود را وارد مجلس کردند ولی از دوره سوم به خوبی وضع خود را با وضع جدید منطبق کرده و از این به بعد مستقیما و شخصا وارد مجلس شدند. چون در مجلس اول انتخابات جنبه طبقاتی داشت به این جهت طبقات بازاری و شهری توانستند صاحب نفوذ عمدهای باشند ولی بعدا قانون انتخابات طوری تنظیم شد که عملا مالکان مقام اول را به دست آوردند.
در حقیقت باید گفت دموکراسی که بعضی آن را حکومت اعداد خواندهاند وقتی بدون مفهوم و معنای واقعی که در جامعه غربی وجود دارد به یک کشور غیرصنعتی وارد شود به صورت وسیلهای درمیآید فقط کسانی که گروه متشکلی در اختیار دارند از آن بهرهمند میشوند.
نتیجه آنکه تجار و اصناف که عامل نوعی بورژوازی بوده و سهم اصلی را در مشروطیت داشتند به علت ضعف بنیه صنعت و تجارت مملکت نتوانستند مدت کوتاهی مقام اول را در سیاست دارا باشند و چون نظام اقتصادی و اجتماعی در دست مالکان بزرگ بود، آنان به زودی دستگاه حکومتی جدید را در دست گرفتند.
بدون شبهه یکی از دلایل شکست این طبقه این بود که در مقایسه با بورژوازی کشورهای اروپایی یک طبقه مولد و سازنده متاع ماشینی نبود بلکه فقط واردکننده آن بود علیهذا از خود نیروی مستقلی نداشت.
مطلب شایسته دقت اینکه مشروطیت ایران در شهرها نضج گرفت و مردم طبقات متوسط از مدافعان اولیه آن بودند و زمانی که در دوران استبداد صغیر نهضت مشروطهطلبی جنبه مبارزه مسلحانه به خود گرفت به تدریج به دست نیروهای غیرشهری یعنی ایلات و عشایر افتاد.
چه شد که افراد ایل که طبق رسوم و سنن زندگی کوچنشینی به سر میبرند و تابع نظام نیمهفئودالی و نیمهعشیرهای بودند به صورت یکی از عوامل موثر مشروطیت درآمدند؟ از جهت بحث نظری و ایدئولوژی طبقاتی رابطهای میان زندگی عشیرهای و آرمانهای انقلابی نظیر مشروطیت ایران وجود نداشت، به عبارت دیگر عشایر نمیتوانستند خواهان همان رژیم سیاسیای باشند که بازاریان و تجار دنبال آن بودند.
شاید بتوان مداخله ایلات را چنین تعبیر کرد: هنگامی که بحران رژیم آغاز و مردم شهرنشین برای در دست گرفتن قدرت وارد صحنه مبارزات سیاسی شدند و در این راه موفقیت بیسابقهای به دست آوردند به علت عدم توانایی در نگه داشتن آن در برابر قدرت مالکان و عشایر در آخر به قسمتی از همین قدرت پناهنده شدند، به طوری که کمک این قسمت از نیروهای مسلط (عشایر بختیاری) توانست مشروطهخواهان را به پیروزی برساند و ناگزیر کسانی که در این پیروزی سهم موثری داشتند مشروطیت بازیافته را تحت تاثیر روحیه و افکار و منافع خود قرار دادند. در حقیقت پس از چند سال کشمکش میان مردم شهرنشین و نیروی خارج از شهر مجددا قدرت در دست نیروهای عشایری و مالکان افتاد.
ضیا مصباح
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست