پنجشنبه, ۲۴ آبان, ۱۴۰۳ / 14 November, 2024
مجله ویستا

نفس‌شناسی به روایت تجربه‌گرایان‌


نفس‌شناسی به روایت تجربه‌گرایان‌
تقسیم‌بندی صفات و کیفیات اشیا به کیفیات نخستین‌‌ (primary quality) و کیفیات ثانوی‌ (secondary quality) از اهمیتی خاص در قلمرو روان‌شناسی برخوردار است. جان ‌لاک در توصیف کیفیات نخستین معتقد است این کیفیات فارغ از این ‌که ما آنها را ادراک کنیم یا نه دارای واقعیت وجودی هستند. برای نمونه اندازه و شکل ازجمله این صفات محسوب می‌شوند، اما کیفیات و صفاتی نیز وجود دارند که به تعبیر فلسفی ذاتی اشیا به حساب نمی‌آیند، بلکه به ادراک ادراک‌کننده وابسته‌اند. رنگ، بو و مزه اشیا در زمره این صفات قرار دارند. پیش از جان لاک، گالیه نیز چنین تقسیم‌بندی را مطرح کرده بود.
از نگاه جان لاک چنین تقسیم‌بندی درخصوص کیفیات بهترین توجیه برای علت نبود تطابق دقیق بین جهان فیزیکی و ادراک ما از جهان است. از سوی دیگر، چنین تقسیم‌بندی‌ای هماهنگ با روح ماشین‌گرایی است؛ زیرا در دیدگاه ماشین‌گرایی تنها واقعیت عینی همان ماده در حال حرکت است و دیگر ادراکات مربوط به اشیا مانند رنگ، بو و مزه مربوط به ادراک کننده و در واقع ذهنی‌ (subjective) هستند.
● جورج بارکلی
جورج بارکلی (۱۷۵۳ - ۱۶۸۵) کشیش ایرلندی با نگارش ۲ اثر خود به نام‌های (مقاله‌ای در رابطه با یک نظریه نوین
درباره بینایی (an essay towards anew‌ theory of vision) رساله‌ای مربوط به اصول دانش انسان (Treatise concerning the principles human knwledge of) روان‌شناسی را تحت تاثیر قرار داد.
● چگونگی حصول معرفت‌
بارکلی همچون جان لاک معتقد بود که منشا دانش آدمی تجربه است ولی مخالف تقسیم‌بندی کیفیات به نخستین و ثانوی بود. او معتقد بود همه کیفیات در زمره کیفیات ثانوی قرار دارند و این به آن معنا بود که همه دانش‌ها تابعی از شخص تجربه‌کننده یا ادراک‌کننده‌اند. بارکلی معتقد بود ما نمی‌توانیم درخصوص طبیعت اشیا آگاهی پیدا کنیم و تنها واقعیتی که می‌توان به آن اعتماد داشت ادراک ما از اشیا جهان است. چنین دیدگاهی نباید این سوء‌تفاهم را ایجاد کند که اشیاء جهان تا زمانی که ادراک می‌شوند در جهان مادی وجود دارند، بلکه آنچه مورد تاکید بارکلی است این مطلب است که ما نمی‌توانیم نسبت به طبیعت اشیا شناخت یقینی پیدا کنیم.
● دیوید هیوم‌
دیوید هیوم که فیلسوفی مورخ بود، با نگارش رساله‌ای با عنوان (درباره طبیعت انسان)‌ (treatise of human nature) مورد توجه قرار گرفته است. هیوم همچون اسلاف خود معتقد بود اندیشه‌های پیچیده از اندیشه‌های ساده نشات می‌گیرند. از سوی دیگر معتقد بود جهان چیزی جز آنچه به ادراک ادراک‌کننده درمی‌آید نیست. لکن اندیشه بدیع او این بود که ذهن را نباید به عنوان جوهری مستقل در نظر گرفت، بلکه ذهن مانند یک صفت ثانوی است و تنها از طریق ادراک قابل درک است. به عبارت دیگر، ذهن چیزی جز مجموعه اندیشه‌ها، احساس‌ها و خاطرات نیست.
هیوم محتوای ذهن را به تاثرات و اندیشه‌ها تقسیم می‌کند. تاثرات از نگاه هیوم عناصر اصلی ذهن به حساب می‌آیند و در اصل همان ادراک و احساس هستند. از سوی دیگر اندیشه‌ها، تجارب ذهنی ما در غیاب هر گونه شیء مدرک هستند و معادل تصور ذهنی می‌باشند. نکته قابل تامل این‌ که هیوم معتقد بود تاثرات نیرومندتر و روشن‌تر از اندیشه‌ها هستند و اندیشه‌ها چیزی جز رونوشت‌های ضعیف از تاثرات نیستند.
● دیوید هارتلی‌
مهم‌ترین اثر دیوید هارتلی (۱۷۵۷ - ۱۷۰۵) مشاهداتی درباره انسان، سرنوشت، وظیفه و انتظارات او ‌ observations and his Expectations) on man his fame his duty) است که در سال ۱۷۴۹ منتشر شد. بسیاری این اثر را به عنوان نخستین اثر نظام‌مند درباره تداعی دانسته و شخص هارتلی را به عنوان بنیانگذار رسمی تداعی‌گرایی شناخته‌اند. او نخستین کسی بود که نظریه تداعی را برای تبیین همه فعالیت‌های ذهن آدمی مورد استفاده قرار داد.
● جیمز میل‌
مهم‌ترین خدمت این کشیش به روان‌شناسی نگارش رساله‌ای با عنوان <تحلیل پدیده‌های ذهن انسان‌
(Analysis of the phenomena of Human mind) است. جیمز میل معتقد است ذهن چیزی جز ماشین نیست و با همان شیوه مکانیکی ساعت به فعالیت می‌پردازد. در واقع او ذهن را یک ذات ‌(entity) منفعل می‌داند که از طریق محرک‌های خارجی تحت تاثیر قرار می‌گیرد. از نگاه جیمز میل پاسخ ذهن آدمی به محرک‌های خارجی به طور خودکار ‌(Automatically) است و به صورت خود برانگیخته ‌ (Spontaneously) عمل نمی‌کند. دیدگاه افراطی او درباره نگاه ماشینی ذهن تا آنجا بود که معتقد است ذهن فاقد هر گونه کارکرد ابتکاری است و علت آن هم این است که تداعی یک فرآیند انفعالی است.

مهدی میرلو
منبع : روزنامه جام‌جم