دوشنبه, ۱۴ آبان, ۱۴۰۳ / 4 November, 2024
مجله ویستا
نقش ایرانیان در نهضت ترجمه و جنبش علمی مسلمانان
تمدن اسلامی به درجه ای از عظمت و در مرتبتی از كمال و پهناوری است كه آگهی از همهی ابواب و احاطه برهمه جهات آن به واقع دشوار است.
مهمترین عنصر از عناصر این تمدن,علوم شرعی , عقلی و ادبی آن است كه به زبان های عربی و فارسی تألیف و تدوین شده و احاطه بر همه آن و اطلاع از تمامی كتب و علمای هر فن در این جا میسر نیست. بنابراین در مقاله ای كه پیش رو داریم, سعی شده, جنبش علمی مسلمانان و نهضت ترجمه در قرون سوم و چهارم هجری و قمری مورد بحث و بررسی قرار گیرد. با توجه به اینكه این دو قرن دوره طلایی علمی مسلمانان به ویژه ایرانیان شمرده می شود, دامنه ی بحث چنان گسترده است كه میتوان در خصوص آن كتاب هایی تألیف نمود. اما قصد ما در این مقاله, پرداختن به بخشی از فعالیت و جنبش علمی مسلمانان كه ایرانیان نقش اساسی در آن دارند, میباشد.
چنانكه می دانیم، در تمدن اسلامی بر تمام انواع حكمت و اصول و فروع هر یك از چهار علم الهی, طبیعی , ریاضی، اخلاقی و علوم عقلی اطلاق می شود
پس معلوم می شود كه تحقیق در علوم عقلی اگر چه به چند قرن معین هم مقصور و منحصر باشد, در یك مقاله میسر نیست, این است كه نگارنده در این مقاله تنها به ذكر مقدمات و بحث در تاریخ حكمت در تمدن اسلامی و شرح مختصری از احوال دانشمندان و فرزانگان ایرانی و اسلامی در قرن سوم و چهارم خواهد پرداخت.
علوم عقلی در تمدن اسلامی كه در این مقاله مورد بحث و مطالعه ماست از آمیزش اطلاعات و آثار علمی چند قوم و اختلاط تمدن های یونانی و ایرانی و هندی و عربی پدید آمده است و در این امر بیش از همه, ایرانیان شركت داشتند و به همت آنان است كه بنیاد علوم درخشان اسلامی نهاده شده است.
پیش از آنكه دین اسلام از آسیای مركزی تا جبال پیرنه را تحت تسلط خود در آورد, در این قسمت از جهان متمدن آن روزگار چهار حوزهی علمی عمده شهرت داشت كه نخست مركز علمی اسكندریه و دوم مراكز علمی شام و شمال بین النّهرین و متصرفات غربی ساسانیان و سوم دارالعلم گند شاپور و سایر مراكز تعلیم در ایران و چهارم هندوستان بود.
نظر به اینكه در این مقاله مجال بحث و پرداختن به شرح و توضیح حوزه های علمی مذكور وجود ندارد بنابراین به اصل موضوع كه بررسی و تحقیق در خصوص علوم عقلی و ترجمه در قرون سوم و چهارم هجری و قمری است می پردازیم.
در دو قرن نخستین اسلام بنا به عللی پیشرفت چندانی در علوم و فنون صورت نگرفت اما از قرن سوم با تشكیل دولت عباسی و نفوذ ایرانیان در دستگاه خلافت, اندك اندك توجه به علوم آغاز شد. ابن خلدون می گوید: از امور غریب یكی این است كه حاملان علم در اسلام غالباً از عجم بودند.
بویژه كه ایرانیان ،بانیان و محرضان اصلی و واقعی بوده و در عین حال عده ی زیادی از آنان مباشرت عمل ترجمه و نقل و تدوین علوم را مستقیماً بر عهده داشتهاند و در حقیقت ایرانیانند كه علوم اسلامی را پدید آورده و در همه ی علوم اعم از علوم لسانی, دینی, ادبی و عقلی پیشوا و موسس و بنیان گذار بوده اند.
علل اصلی تأثیر ایرانیان را در نقل و تدوین و نشر علوم در تمدن اسلامی می توان در موارد ذیل خلاصه كرد:
الف) راه یابی ایرانیان در دستگاه حكومت و به دست گرفتن قدرت دولتی.
ب) چون ایرانیان اهل بحث و نظر بوده, و در دوره ی ساسانی چنانكه سراغ داریم بر اثر رواج ادیان و مذاهب مختلف و ایجاد بحث های دینی آشنا به تحقیق در مسائل دینی شده بودند در اسلام نیز به سرعت آغاز مباحثات شدید كردند و در كشمكش های مذهبی وارد شدند مانند قدریه و مجبره و خوارج مشرق و غالب شعب شیعه و نزدیك به تمام معتزله... و این مبارزات مذهبی یكی از مهم ترین علل توجه مسلمین به علوم شد.
ج) ایرانیان پیش از اسلام با علوم مختلف از قبیل فلسفه و ریاضیات و طب آشنایی داشتند و پس از شروع نهضت نقل و ترجمه در عهد اسلامی قسمت بزرگی از آن ها را خواه آن ها كه اصلاً از یونانی و هندی به پهلوی نقل شده بود و خواه آنها كه مستقیماً ایرانیان به پهلوی و سریانی نوشته بودند به زبان عربی نقل كردند و از این طریق سهم بزرگی در علوم اسلامی به دست آوردند و این غیر از تأثیری است كه در ادبیات و سایر شئون تمدن داشتهاند.
● مقدمه:
تمدن اسلامی به درجه ای از عظمت و در مرتبتی از كمال و پهناوری است كه آگهی از همهی ابواب و احاطه برهمه جهات آن به واقع دشوار است.
مهمترین عنصر از عناصر این تمدن,علوم شرعی , عقلی و ادبی آن است كه به زبان های عربی و فارسی تألیف و تدوین شده و احاطه بر همه آن و اطلاع از تمامی كتب و علمای هر فن در این جا میسر نیست. بنابراین در مقاله ای كه پیش رو داریم, سعی شده, جنبش علمی مسلمانان و نهضت ترجمه در قرون سوم و چهارم هجری و قمری مورد بحث و بررسی قرار گیرد. با توجه به اینكه این دو قرن دوره طلایی علمی مسلمانان به ویژه ایرانیان شمرده می شود, دامنه ی بحث چنان گسترده است كه میتوان در خصوص آن كتاب هایی تألیف نمود. اما قصد ما در این مقاله, پرداختن به بخشی از فعالیت و جنبش علمی مسلمانان كه ایرانیان نقش اساسی در آن دارند, میباشد.
چنانكه می دانیم در تمدن اسلامی بر تمام انواع حكمت و اصول و فروع هر یك از چهار علم الهی, طبیعی , ریاضی، اخلاقی و علوم عقلی اطلاق می شود.
پس معلوم می شود كه تحقیق در علوم عقلی اگر چه به چند قرن معین هم مقصور و منحصر باشد, در یك مقاله میسر نیست, این است كه نگارنده در این مقاله تنها به ذكر مقدمات و بحث در تاریخ حكمت در تمدن اسلامی و شرح مختصری از احوال دانشمندان و فرزانگان ایرانی و اسلامی در قرن سوم و چهارم خواهد پرداخت.
علوم عقلی در تمدن اسلامی كه در این مقاله مورد بحث و مطالعه ماست از آمیزش اطلاعات و آثار علمی چند قوم و اختلاط تمدن های یونانی و ایرانی و هندی و عربی پدید آمد و در این امر بیش از همه, ایرانیان شركت داشتند و به همت آنان است كه بنیاد علوم درخشان اسلامی نهاده شد.
پیش از آنكه دین اسلام از آسیای مركزی تا جبال پیرنه را تحت تسلط خود در آورد, در این قسمت از جهان متمدن آن روزگار چهار حوزهی عمده شهرت داشت كه نخست مركز علمی اسكندریه و دوم مراكز علمی شام و شمال بین النّهرین و متصرفات غربی ساسانیان و سوم دارالعلم گند شاپور و سایر مراكز تعلیم در ایران و چهارم هندوستان بود.
نظر به اینكه در این مقاله مجال بحث و پرداختن به شرح و توضیح حوزه های علمی مذكور وجود ندارد بنابراین به اصل موضوع كه بررسی و تحقیق در خصوص علوم نقلی و ترجمه در قرون سوم و چهارم هجری و قمری است می پردازیم.
آن گونه كه از تاریخ بر میآید تشكیل دهندگان امپراتوری اسلامی اطلاعات كمی از علوم و فنون رایج در میان سایر ملت ها داشتند. به طوری كه در تمام عربستان در پایان حیات حضرت رسول جز ده و اند تن خواندن و نوشتن می دانستند. با توجه به این اطلاعات عرب پیش از عهد اسلامی و آغاز اسلام در علوم بسیار ابتدایی و از مقوله ی اطلاعاتی بود كه سینه به سینه و دهان به دهان نقل شود و از طریق تجربه آموخته گردد از زمره ی علومی كه در مدارس فراگیرند و از آن میان باید اطلاعات آنان را در نجوم و طب ذكر كرد.
پس از رواج اسلام در عربستان قبایل پراكنده ی عرب متحد شدند چون حكومتی كه میان آنان پدید آمد و وسیله ی اتحاد و قدرت و سیادت ایشان شد مبتنی بر قرآن بود, طبعاً این كتاب مقدس مرجع تمام اعمال و نیات آنان قرار می گرفت.
در دو قرن نخستین اسلام بنا به عللی پیشرفت چندانی در علوم و فنون صورت نگرفت اما از قرن سوم با تشكیل دولت عباسی و نفوذ عنصر ایرانی در دستگاه خلافت, اندك اندك توجه به علوم آغاز شد. ابن خلدون می گوید: از امور غریب یكی این است كه حاملان علم در اسلام غالباً از عجم بودند.
بویژه كه ایرانیان با بانیان محرضان اصلی و واقعی بوده و در عین حال عده ی زیادی از آنان مباشرت عمل ترجمه و نقل و تدوین علوم را مستقیماً بر عهده داشتهاند و در حقیقت ایرانیانند كه علوم اسلامی را پدید آورده و در همه ی علوم اعم از علوم لسانی, دینی, ادبی و عقلی پیشوا و موسس و بنیان گذار بوده اند.
علل اصلی تأثیر ایرانیان را در نقل و تدوین و نشر علوم در تمدن اسلامی می توان در موارد ذیل خلاصه كرد:
الف) راه یابی ایرانیان در دستگاه حكومت و به دست گرفتن قدرت دولتی.
ب) چون ایرانیان اهل بحث و نظر بوده, و در دوره ی ساسانی چنانكه سراغ داریم بر اثر رواج ادیان و مذاهب مختلف و ایجاد بحث های دینی آشنا به تحقیق در مسائل دینی شده بودند در اسلام نیز به سرعت آغاز مباحثات شدید كردند و در كشمكش های مذهبی وارد شدند مانند قدریه و مجبره و خوارج مشرق و غالب شعب شیعه و نزدیك به تمام معتزله... و این مبارزات مذهبی یكی از مهم ترین علل توجه مسلمین به علوم شد.
ج) ایرانیان پیش از اسلام با علوم مختلف از قبیل فلسفه و ریاضیات و طب آشنایی داشتند و پس از شروع نهضت نقل و ترجمه در عهد اسلامی قسمت بزرگی از آن ها را خواه آن ها كه اصلاً از یونانی و هندی به پهلوی نقل شده بود و خواه آنها كه مستقیماً ایرانیان به پهلوی و سریانی نوشته بودند به زبان عربی نقل كردند و از این طریق سهم بزرگی در علوم اسلامی به دست آوردند و این غیر از تأثیری است كه در ادبیات و سایر شئون تمدن داشتهاند.
از میان خلفای عباسی نخستین كسی كه به علوم توجه كرد ابوجعفر منصوربن محمد است كه به طب و نجوم اقبال بسیار داشت علت توجه وی به پزشكان آن بود كه او در اوان بنای بغداد گرفتار بیماری معده شده بود و اطبایی كه در خدمت او بودند از علاجش عاجز ماندند.
منصور روزی آنان را گرد آورد و از ایشان نشان طبیبی ماهر را در شهری جز بغداد خواست گفتند در عهد ما كسی در میان اطبا نیست كه با جورجیس رییس پزشكان گندت پور همسان باشد. این جورجیس پسر بختیشوع از پزشكان جندی شاپور و از طبیبان بزرگ آن شهر بود و تألیفاتی در طب به زبان سریانی داشت و مقام وی در این علم چندان شامخ بود كه سمت ریاست اطبای بیمارستان گند شاپور بزرگترین بیمارستان و مدرسهی طب آن عهد را داشت. منصور او را نزد خود به بغداد خواند و او با دو تن از شاگردانش به آن شهر رفت و منصور را معالجه كرد و به خواهش خلیفه نزد وی بماند. جورجیس از دوستداران تألیف و ترجمه بود و خود زبان یونانی و سریانی و پهلوی و تازی می دانست و برای منصور كتبی از یونانی به عربی ترجمه و چند كتاب نیز به سریانی تألیف كرد.
توجه منصور به علم نجوم نیز بسیار بود. ابن خلدون می گوید (ابوجعفر منصور نزد ملك روم كسی فرستاد تا كتب تعالیم ترجمه را برای وی بفرستد و او كتاب اقلیدس و بعضی كتب طبیعیات را فرستاد مسلمین آن ها را خواندند و از مطالب آن ها آگهی یافتند.)
غیراز خلفای عباسی كه حامیان علوم و مشوقین ناقلان و مترجمان بوده اند رجال و خاندان های دیگری كه غالباً ایرانی بودهاند مترجمین را به ترجمه و نقل علوم ترغیب می كرده مبالغ كثیر در این راه صرف می نموده اند و از آن جمله اند.
آل برمك كه توجهی بسیار به علوم داشتند. از این خاندان یحیی بن خالد وزیر هارون و پسرانش فضل وجعفر و برادر یحیی محمدبن خالد به پرورش علم وعلما و تشویق شعرا و ادبا مشهور بوده اند. از دانشمندانی كه در خدمت این خاندان بسیار مورد توجه و علاقه بودند آل بختیشوع اند ترجمه كتب در تمدن اسلامی در آغاز امر مقصور بر كتب طب و نجوم بود و اندكی بعد خصوصاً بر اثر نفوذ معتزله و حاجت این فرقه در مقالات خود به اثبات و استدلال توجه به فلسفه و نقل كتب منطق و فلسفه آغاز شد و با سرعتی عجیب از اواسط قرن دوم تا اواخر قرن چهارم بسیاری از كتب طب و تشریح و دارو شناسی و فلسفه و نجوم و طبیعیات و كیمیا و ریاضیات و فلدحت و نظایر آنها مستقیماً به عربی و یا نخست به سریانی و سپس به عربی ترجمه شد.
تقدم در ترجمه همه این كتب با دو قوم ایرانی و سریانی است و از مابقی اقوام اگر اقدامی درین باب شده باشد چندان نیست كه به شمار آید و با زحمات این دو قوم سنجیده شود.
آزاداندیش و احترام به عقاید و ادیان متنوع در این عصر باعث شد كه گروهی بزرگی از دانشمندان و مترجمان ایرانی و سریانی به دربار خلفا روی آوردند و به كار ترجمه و تدوین كتب پردازند.
علوم اسلامی علی الخصوص در بغداد و ممالك شرقی خلفا تا پایان قرن چهارم و چند سالی از اوایل قرن پنجم در مدارج ترقی سیر می كرد. از این مدت قرن دوم و سوم را باید بیشتر عهد نقل و تدوین و تكوین علوم عقلی و قرن چهارم و اوایل قرن پنجم را عهد استحصال مهمین از زحمات دو قرن پیش و قرن طلایی علوم در تمدن اسلامی دانست مهمترین عامل در سرعت انتشار و كثرت ترجمه و تدوین كتب علمی را در این مدت تشویق گروهی از خلفای عباسی و وزرا و امرای ممالك مختلف اسلامی باید دانست و رفتار نیكی كه با اربابان علم و دانش داشته اند كه در كتب گذشتگان مانند تاریخ بیهقی موجود است.● حضور دانشمندان ایرانی در عرصه ترجمه
موج دیگری از دانشمندانی كه پس از به روی كار آمدن عباسیان به بغداد آمدند و در پایه ریزی سنت علمی نقش عمده ای ایفا كردند ایرانیانی بودند كه از سرزمین خراسان و ری و بالنج و حوزه ی علمی مرو آمده بودند. برمكیان از نسل برمكان روسای صومعه بودایی نوبهار بودند كه بعدها از دین بودا به آیین زرتشت و سپس به دین اسلام گرویدند. اینان به علوم, خاصه علوم یونانی علاقه داشتند و هم آنان بودند كه در عهد هارون الرشید در ایجاد نهضت ترجمه از آثار یونانی به عربی و نیز در تشویق تفكران ایرانی و «ایرانی كردن» دستگاه خلافت نقش عمده ای را ایفا نمودند.
جعفر برمكی یكی از اعضای خاندان برمك در پایه ریزی نهضت ترجمه در زمان هارون الرشید بسیار موثر بود. با همیاری او آثاری در ریاضی, نجوم و بعدها نوشته هایی در طب به عربی ترجمه شد. در ترجمه ی آثار ریاضی و نجومی دانشمندان مروی همشهری جعفربرمكی نقش مؤثری داشتند.
در بنیانگذاری نهضت فرهنگی در جهان اسلام دانشمندان ایرانی نقش به سزایی داشتند. مانند: خاندان نوبختی و خاندان ابن بختیشوع. از ایرانیان متقدم دیگری كه در ذكر نامشان در این رابطه شایسته است ابوالحق ابراهیم خزاری, پسرش محمد, یعقوب بن طارق, ابن مقنع, سپیویه, ابوعبیده و جابربن حیان را باید نام برد. محمدبن المقنع كتاب كلیلك و دمنك را از پهلوی به عربی ترجمه كرد و همو بود كه كتاب عظیم خداینامك را به عربی برگرداند. كتابی كه بعدها مرجع فردوسی در تنظیم شاهنامهاش قرار گرفت. جابربن حیان طوسی از دانشمندان بنامی بود كه در كیمیا و درباره ی تشكیل فلزات در زمین و طبقه بندی آنها مطالعات جالبی انجام داد و در نظریاتش از اندیشههای مزدایی نیز الهام گرفت. ابوالحق ابراهیم خزاری (مرگ در ۷۷۷ میلادی) ستاره شناسی بود كه اولین اسطرلاب ها را در عالم اسلام ساخت. و هم او بود كه تعدادی از نوشته های اسكندرانی در نجوم و ریاضی را به عربی ترجمه كرد.
● آزاد اندیشی و جهش علمی در عهد مامون
جو فرهنگی سده سوم هجری در بغداد و دیگر ممالك اسلامی روی هم رفته آكنده از خردگرایی و علم طلبی بود. در چنین فضایی بود كه نهضت معتزلیان با پشتیبانی مأمون خلیفه زیرك و سیاست باز عباسی كه خود نیز گرایش به تفلسف و اندیشه ی آزاد داشت رشد نمود.
رصدهایی كه به امر وی در رصدخانه ی بغداد انجام گرفت , ترجمه ها و گردآوری كتابها علمی كه وی آن را تشویق می كرد, اقداماتی چون بسیج گروهی از دانشمندان در امر اندازه گیری محیط زمین و بالاخره ترتیب مجالس بحث و محض آزاد علمی در حوزه ی حكمرانی اش و شركت خود مأمون در آن ها این گرایش را به اثبات می رساند.
اسلام, مرزهای جغرافیایی را از بین برد, فرهنگ های متنوع را در زیر یك پوشش گرفت و اشاعهی زبانی مشترك یعنی زبان عربی را در میان ملت های گوناگون سبب گشت. ترجمههایی كه در سده ی دوم و سوم هجری از آثار پیشینیان اعم از ایرانی, هندی و یونانی به عربی انجام گرفتند همچون جریان های زاینده ای بودن كه به درون این پهنه سرازیر شدند. تعداد دانشمندانی كه در این عصر در زمینه های مختلف حكمت كار می كردند آنچنان زیاد داشت كه انسان را به شگفتی وا می دارد و این پرسش را برایش پیش می آورد كه این همه فرد متفكر كجا بودند و چگونه, در اعصار پیشین سربرنیفراشتند.
چنانكه اشاره شد, دانشمندانی كه در سده ی سوم و چهارم هجری در رشته های مختلف علوم عقلی فعالیت داشتند فراوان بودند. پدیده جالب در اینجا نیز آن است كه بیشتر این متفكران یا ایرانی بودند و یا به گونه ای با فرهنگ و تمدن ایران پیوند داشتند. مانند: بنیامین نهاوندی, سهل طبری, اسماعیل نجاری, علی طبری, ابن ماسویه, خوارزمی, ابن خردادبه, نیریزی. ماهانی, دیفوری, ابوبكر ابن قتیبه , ابوبكر حسن بن حضیب, بلاذری و ... سده ی چهارم هجری نیز ادامه ی فروزندگی حكمت در عالم اسلام را به خود دید. در این عصر نیز به نام های متعددی از اندیشمندان كه غالباً ایرانی بودند بر می خوریم. گروه اخوان الصفا كه در بصره برآمدند در این سده دانشنامه ای را تنظیم كردند كه در اشاعه ی تعقل در جهان اسلام نقش بسزایی یافت. چهره های دیگر علمی این سده كه آنها نیز مانند اعضای اخوان الصفا ایرانی بودند عبارت بودند از : محمدبن احمد خوارزمی, كوهی, سجزی, عبدالرحمن صوفی, ابوالوفا, بوزجانی, علی بن عباس, خازنی, ابن مسكویه, جوهری, اصطخری, ابومنصور موفق و... حكمت در جهان اسلام در سده ی پنجم هجری (سده ی یازدهم میلادی) به اوج شكوفایی خود رسید, اوجی كه هر فرهنگ بالنده ای بدان می رسد و در عین عظمت به آغاز افول نیز اشارتمند است. بزرگانی چون: فردوسی, بیرونی, ابن سینا, كرجی, عمرخیام, غزالی, ناصر خسرو كه در این عصر می زیستند و جالب آنجاست كه همگی آن ها نیز ایرانی بودند. در كنار این فضلا دانشمندانی گرانقدر چون ابن هیثم نیز یافت می شدند.
● طبقه بندی علوم از دیدگاه دانشمندان ایرانی
حاصل آنچه گذشت این است كه ایرانیان در دورهی اسلامی در جنبش علمی و نهضت ترجمه پیشگام و پیش قدم بودند و سهم عظیم آنان در اعتلای فرهنگ وتمدن اسلامی قابل انكار نمی باشد.
حال به طبقه بندی علوم از دیدگاه دانشمندان اسلامی و به عنوان مثال و تأیید بحث گذشته خود به انكار و عقاید علمی برخی از این اندیشمندان ایرانی می پردازیم.
● طبقه بندی علوم از نظر ابونصر فارابی
در نیمه اول سده چهارم هجری و پیش از سال ۳۳۹ هجری, ابونصر فارابی فیلسوف و دانشمند بزرگ ایرانی كتاب گرانقدر احصای العلوم را تألیف نمود. هدف فارابی از تألیف این كتاب آن بود كه علوم متداول تا آن زمان را به گونه ای نظام یافته بر شمارد و هر یك را به اجمال توصیف نماید. باید گفت فارابی در این مهم توفیق كامل یافت و دانشنامه ای كوتاه اما پرارزش را بوجود آورد كه بعدها در اندیشه ها و كارهای بسیاری دیگر از دانشمندان شرق و غرب تأثیر فراوان به جای نهاد. در شرق اسلامی دانشمندانی چونان اخوان الصفا, ابن سینا, كاتب خوارزمی و محمدتهانوی در پیرو از سنت طبقه بندی علوم فارابی اقدام به طبقه بندی دانش ها نمودند. در باختر زمین, كسانی چون راجر بیكن انگلیسی كه در حدود (۱۲۱۴-۱۲۸۰ م) می زیست و دیمون لول كه میان سال های (ی۱۲۳ –ی۱۳۱ م) می زیسته از كارهای فارابی در این زمینه آگاهی یافتند و از نوشته های او بهره گرفتند.
ابونصر فارابی كتاب احصاء العلوم را به پنج فصل تقسیم كرده كه جمعاً شامل هشت علم می باشد, به این ترتیب:
۱) علم زبان,
۲) منطق,
۳) علم تعالیم (ریاضیات),
۴) علم طبیعی,
۵) علم الهی,
۶) علم مدنی,
۷) علم فقه,
۸) علم كلام.
● طبقه بندی علوم از نظر ابن سینا
آوردن طبقه بندی ابوعلی سینا فیلسوف و دانشمند بزرگ ایرانی سده چهارم و پنجم هجری در یك تاریخچه طبقه بندی از چند رومی بایسته است. اول آنكه ابن سینا خود یكی از دانشمندان جامع العلوم زمان بوده و در بسیاری از دانش ها دست داشته است. موجب دوم آن است كه بوعلی سینا در خصوص دسته بندی علوم صاحب نظری بنام بوده و طبقه بندی عادی در زمان او نیز در سده های پسین مورد استفاده شمار فراوانی از اندیشمندان قرار گرفته است. بو علی سینا, همانند ارسطو, علوم را به دو دسته حكمت نظری و حكمت عملی تقسیم می كند. اما برخلاف ارسطو, از لحاظ زمانی در تقسیمات فرعی از حكمت نظری علوم مابعدالطبیعه را مقدم بر حكمت طبیعی جای می دهد. با این توضیحات , طبقه بندی ابن سینا از علوم به گونه ای است كه در زیر خلاصه شده است:
▪ اول ـ حكمت نظری
علومی كه غایت آن حصول رأی است و به فعل انسان بستگی ندارد. حكمت نظری مشتمل است بر:
الف) معرفت معانی عامه برای كلیهی موجودات؛
ب) اثبات وجود اول و توحید؛
ج) علم مبادی علوم طبیعی و ریاضی و منطق؛
د) علم اثبات جواهر روحانی؛
ه) در كیفیت تسخی جواهر آلمانی و زمینی نسبت به این جواهر روحانی.
▪ دوم - علم اوسط یا ریاضیات شامل:
الف) علم عدد- در احوال اعداد:
۱) جمع و تفریق هندی
۲) جبری و مقابله
ب) علم هندسه- در احوال خط و اشكال و سطوح:
۱) علم مساحت,
۲) حیل متحركه ,
۳) جراثقال ,
۴) اوزان و آلات جنگی,
۵) منازل و مرایا,
۶) انتقال آب.
ج) علم هیئت
در احوال اجزاء عالم و اشكال و اوضاع افلاك و كواكب و احكام نجوم: علم زیجات.تقویم ها.
در درازنای دوران اسلامی, در فرهنگ ایران و در دیگر فرهنگ ها,طبقهبندیهای متعددی از علوم انجام گرفته است, كه پیش از این دو نمونه ازطبقه بندی علوم كه توسط دانشمندان ایرانی انجام شده, مذكور افتاد. اما بایدگفت كه افزون بر این ها, شماری چند از دانشمندان ایرانی نیز به سازماندهی ساخت علوم پرداخته اند و طبقه بند یهای جالبی ارائه دادهاند. در این میان بایسته است كه از چند تن از آنان كه در این زمینه نظریات مشهوری داشتهاند نام ببریم.
یكی از دانشمندانی كه در قالب دانشنامه ای علوم خاص را آورده , فخرالدین رازی فیلسوف و متكلم سده ششم هجری است. فخرالدین رازی كتابی به نام جامع العلوم یا جامع ستینی تألیف كرده كه چندانكه از نامش بر می آید حاوی تعریف و تشریح شصت علم بوده است.
دانشمند دیگر ایرانی كه دارای نظریات و نوشته هایی در طبقه بندی علوم بوده محمد بن محمود آملی از سده ی هشتم هجری است. آملی در كتاب خویش, نفارس الفنون , علوم را از جهت پیدایش و مبداء آن در جوامع انسانی طبقه بندی نموده است.
افزون بر دانشمندان یاد شده, مولفان و اندیشمندان دیگری نیز بوده اند كه نظریاتی در فلسفه طبقه بندی علوم داشته اند. از آن جمله باید از محمد بن علی تهانوی صاحب كتاب كشاف اصطلاحات الفنون یاد كرد.سنت طبقه بندی علوم كه در تمام دوران اسلامی در شرق استمرار یافته بود در سده های پس از دوره نوزای (رنسانس) در اروپای غربی نیز معمول گردید. گرایش به طبقه بندی علوم بخصوص در سده نوزدهم میلادی قوت فراوان گرفت و دانشمندان و فیلسوفان چند پیدا شدند كه در این راه گام های موثر و مفیدی برداشتند. از آن جمله بودند آمپر, آگوست كتت و هربرت اسپنسركه هر كدام بر اساس نگرشی فلسفی به سازمان علوم طبقه بندی ای خاص پیشنهاد كردند.● علوم رایج در میان ایرانیان
با توجه به طبقه بندی های گوناگون از علوم بشری از زبان دانشمندان ایرانی و غیر ایرانی اكنون برآنیم كه به آن رشته از علوم بپردازیم كه میان ایرانیان در قرون سوم و چهارم رایج بوده و گام های بلندی در جهت رشد و ترقی و تعالی آن علوم برداشته اند قرن ها سرمشق و مرجع دیگر ملل عالم بوده اند.
۱) ستارهشناسی و نجوم
پدیدههایی چون شب و روز، فصلهای سال، رعد وبرق، باران و باد، صاعقه، زلزله كه به تصورانسانهای باستان از سوی ستارگان و آسمانها حادث میگشت. از دیر باز در وی این باور را پدید آورده بود كه میان رفتار ستارگان، یعنی حركات و ظهور و ناپدیدیشان با حیات انسانها در روی زمین گونهای پیوند وجود دارد. اگر خواسته باشیم كه ریشههای شاخهای از علم نجوم را كه امروزه به نام احكام نجوم (Astrology) خوانده میشود در ژرفای تاریخ انسان بیابیم شایسته است كه عقاید انسانهای نخستین و نحوهی نگرش آنان به ستارگان و آسمان توجه كنیم.
در خصوص نجوم در میان ایرانیان باید به دورترین زمانهای ممكن برگشت و موضوع را در دلعقاید دینی و مذهبی و فرهنگهای موجود آن روزگاران مانند متیراییزم، زروانسیم، آئین مغان و غیره جستجو كرد.
اما ستارهشناسی در دوران اسلامی راه درازی پیمود و و فراز و نشیب هایی پشت سر نهاد. ابراهیمفزاری، ستارهشناس ایرانی (در گذشته در ۷۷۷ میلادی) نخستین كسی است در جهان اسلامی كه اقدامبه ساختن اسطرلاب كرده و این كار را انجام داده است. اسطرلابی كه افزاری ساخت گونهای از سكستان (sextant)یا شستی امروزی بوده و اسبابی بوده كه از قطعهای با قوس ۶۰ درجه تشكیل میشدهو برای تعیین ارتفاع ستارگان به كار میرفته است.
در سده سوم هجری كه مقارن فرمانروایی مأمون در بغداد بود دانشهای عقلی و به ویژهستارهشناسی روایی وشكوفایی بیشتری یافت. در این عصر ستارهشناسان بزرگی آمدند كه بیشترشان ایرانی بودند و همانان كارهای ارزندهای در زمینهی اخترشناسی نظری و تجربی انجام دادند. عبداللهمروزی معروف به حبش حاسب (وفات ۸۶۴ میلادی) یكی از دانشمندان بزرگ نیمه اول سدهی سومبود. حبش حاسب در زمینهی مثلثات كروی مرتبط با اجرام آسمانی مطالعات ارزشمندی كرد وی اولكسی است كه زمان را با استفاده از ارتفاع خورشید تعیین نمود و با معرفی ظل (تانژانت) زاویه جداولینیز برای آن تنظیم كرد. تنظیم زیج مأمونی نیز به سرپرستی وی صورت گرفت.
یكی از دانشمندان بینظیر ایرانی كه در سدهی سوم هجری میزیسته و در سیر تاریخ نجوم و خاصه صناعات احكام نجوم نقش عمدهای داشته است ابومعشر بلخی است. ابو معشر بلخی با اعتقادبه نظریههای دوری بودن روند عالم و به پیروی از سنتهای اوستایی ادوار هزارات یعنی هزارههایتقارن موقعیت ستارگان را استخراج نمود و آن را مبنای سیستم احكام نجوم خویش قرار داد. معروفترینكتاب ابو معشر در نجوم نوشتهای به نام المدخل الی احكام النجوم بوده كه بعدها چندین بار به زبانلاتین ترجمه گردید. نیز چنین پیداست كه ابومعشر دربارهی علل جزر و مد نیز یك فرضیهی نجومیارائه داده كه در سدههای میانه اروپایی بسیار مورد توجه بوده است.
محمد بن خوارزمی ریاضیدان و ستارهشناس بزرگ ایرانی نیز متعلق به سدهی سوم هجری است.باید گفت كه برخی از پیشرفتهای ستارهشناسی در این عصر مستقیماً مرهون پیشرفتهای حاصل ازریاضیات و هندسه و مثلثات بوده است. در علم نجوم خوارزمی سنت ستارهشناسی كهن ایرانی را با استفاده از زیج شاهی استمرار بخشید و خود نیز جدولهای مهمی در نجوم تنظیم كرد. ضرغانی ستارهشناس بزرگ دیگر نیز متعلق به همین سده است وی كتابی در زمینهی حركت اجرام سماوی و دیگرمسایل نجومی نگاشت نیز چنین پیداست كه وی نخستین ستارهشناسی است كه دریافت دورترین محلزمین در حركتش به دور خورشید (یا بنا به نظریات رایج آن زمان حركت خورشید به دور زمین) برخلافنظریات یونانیان بدون تغییر نبوده بلكه بتدریج تغییر مینماید.
از دانشمندان ستارهشناس نیمه دوم سده سوم هجری نیریزی اهل نیریز فارس است. نیریزیشرحی بر المجسطی بطلمیوس نوشت و رسالهی مهمی در باب اسطرلاب كروی تألیف كرد. سنت نجوم” علمی “ و رصدهای نجومی شرقی اسلامی در سدههای چهارم هجری نیز به دست دانشمندان ایرانیادامه یافت. یكی از این دانشمندان عبدالرحمان صوفی رازی (۲۹۱ تا ۳۷۷ هجری) بود. صوفی كتابمعروفی به نام صورالكواكب نوشت كه یكی از سه شاهكار رصد اسلامی شناخته شده است. و در اینعصر چندین دانشمند نجومی نسبت به پیشرفت علم نجوم همت گماشتند و گامهای مؤثری برداشتند.علم نجوم در سدهی چهارم و پنجم با بر آمدن دانشمند بزرگ ایرانی ابوریحان بیرونی (۳۶۲ تولد) بهیكی از نقاط اوج و كمال شكوفایی خود رسید. بیرونی دانشمند جامع العلوم نه تنها در كتابهای پرارزش خود در نجوم و گاه شماری كارهای دیگران را شرح كرده و آنها را به گونهای علمی و بیطرفانهمورد نقد قرار داد بلكه خود نیز در انجام آزمایشهای برنامه ریزی شده و رصدهای نجومی گامهایبلندی برداشت. نظریات و شرح كارهای بیرونی در باب دانشهای ستارهشناسی و گاه شماری و نیزشرح وی از معارف گذشتگان در چند كتاب عمدهی وی یعنی التفهیم، قانون مسعودی، آثارالباقیه وتحدید نهایات الاماكن لتصحیح مسافات المساكن و المقالیه آمده است.
اختراع افزارهای رصدی ـ ابوریحان بیرونی چندین گونه جدید از اسباب ستارهشناسی را خوداختراع كرده و در اندازهگیریهایش به كار برده است. وی شرح این افزارها را در كتابهای تحدید نهایاتالاماكن، و قانون مسعودی آورده است وسایلی كه بیرونی از آنها نام برده عبارت بودهاند از:
نیم كره و شاقول قائم برای یافتن ارتفاع و میل خورشید رصدافزار برنج، برای رصد رؤیت هلال؛
تختهی مربع قائم الزاویه مدرج، برای یافتن ارتفاع كوه؛
تختهی حساب و قوس دایره مدرج، برای تعیین ارتفاع و میل خورشید و عرض جغرافیایی نقاط;
ساختن كرهی جغرافیایی ـ بیرونی برای نشان دادن موقعیت ستارگان و وضعیت منطقه البروجاقدام به ساختن یك كره جغرافیایی به قطر ۱۰ ذرع (حدود ۵ متر) نمود. وی شرح این اختراعش را دركتاب تحدید نهایات الاماكن آورده است.
● تاریخ طبیعی و زمینشناسی
در اسطورهها و ادیان اقوام درباره پیدایش زمین و آسمان گفتارهای گوناگونی آمده است. از آنجمله است داستان آفرینش شش روزه كه در نخستین بخشهای عهد عتیق نقل شده است.
بحث طبیعت و شناخت آن و پیدایش زمین و آسمان در آراء حكمت مغانی مورد توجه بوده است و پس از آن نیز توسط ایرانیان دنبال شده است.
ابوریحان بیرونی دانشمند ایرانی سدهی چهارم هجری از جمله كسانی است كه از نظریات متداول در فرهنگهای كهن آگاهی گرفته و در ذهن پویای خویش آنها را به گونهای پژوهش گرانه تلفیق نموده است. نكتهای كه در نظریات بیرونی وجود دارد آن است كه وی پیدایش زمین و كوهها را امر “دفعی” ندانسته بلكه آن را واقعهای “زمانمند” میداند و معتقد است كه حدوث پدیدارهایی چون كوهها ودریاها زمانهای محدود و در عین حال درازی را به خود دیده است.
در دوران اسلامی نظریات متعددی از دانشمندان در این باب به جای مانده است. روی هم رفته، توان گفت كه نظریهی بادها و یا بخارهای درونی زمین به عنوان عوامل زلزله آخرین مقبول بسیاری ازحكمای علوم طبیعی در دوران اسلامی بوده است.
ایرانیان دانشنامه نویس عضو گروه اخوان الصفا گفتهاند كه زلزلهها “حركت برخی از نقاط زمیناست بر اثر بادهایی كه در شكم زمین حبس شدهاند.
اسماعیل اسفزاری دانشمند ایرانی در آثار خود همانند بسیاری دیگری از دانشمندان اسلامینظریهای مبتنی بر بخار درباب علت زلزله ارائه میدهد و میگوید: “هرگاه كه بخار بسیاری در زیر زمین تولد كند، و راه یابد به زمین متخلخل به فضای هوا آید، مادت باد گردد، و به حواشی آن جایگاه ممتاز گردد، باد بسیاری آمدن گیرد.”
● هواشناسی و آبشناسی (هیدرولوژی)
بسیاری از دانشمندان ایرانی در دوران اسلامی هر یك به گونهای به جنبهای از علم آب شناختی پرداختهاند. ابوریحان بیرونی در مورد تأثیر شرایط اقلیمی بر روی زمین و زیر زمین نیز نظراتی دارد كه در اینجا بخشی از آن نقل میشود. بیرونی در باب چاههای آبفشان نظر جالبی دارد كه در اینجا مختصر ذكرمیشود. “اما فوران چشمهها وصعود آب بهسمتبالاعلتش این است كه خزانهی آن از خود چشمهها بالاتر جای دارد مانند فوران معمولی و گرنه آب هرگز به سوی بالا باشد نخواهد رفت.
● جغرافیا
جغرافیا واژهای یونانی و مركب از دو بخش ژئویا (جئوه ge) به معنای زمین و گرافیا غرافی (graphie ) به معنای ترسیم میباشد. از این روی جغرافیا را میتوان دانش ترسیم و تشریح و وصف زمین دانست.
نخستین آثار در جغرافیا و فلكشناسی را در جهان اسلام در نیمه اول سدهی سوم هجری محمدبن موسی خوارزمی ریاضی دان و ستاره شناس بزرگ ایرانی با بهرهگیری از اندیشههای یونانی و شرقكهن پدید آورده است.
خوارزمی كتابی در جغرافیا به نام صوره الارض به معنای سیمای زمین نوشت. از دیگر جغرافی دانان این عصر، جیهانی، ابو زید سهیل بلخی، ابوریحان بیرونی را میتوان نام برد.
● بحث كرویت زمین
در ایران دوران اسلامی، اعتقاد به كرویت زمین همگانی شده و كسی نبود كه در این باره تردیدی روا دارد. ابومحمد كرجی، ریاضی دان مهندس عالی قدر ایرانی داشته است:”زمین با تمام كوهها ودشتها و پستیها و بلندیهایش كروی شكل است... “
● زیستشناسی
یكی از بحثهای پر شائبه در علم زیستشناسی میان دانشمندان، نظریه تطور موجودات است. درتاریخ زیستشناسی جدید، نظریات لامارك و مالتوس و هربرت اسپنسر و دیگران در كالبد نظریه تطور انواع توسط چارلز داروین تبلور نهائی یافت. اما مسألههای كه پیش روی ماست آن است كه پیش ازدانشمندان مذكور در خصوص تطور انواع نظریهپردازی شده است؟ در پاسخ این سوال باید گفت، روزگاری بس دور دانشمندان ایرانی در مورد تطور انواع و منشا هستی و تحول زیستی در موجودات و پیوند آنها با هم دیگر مطالبی در خور گفتهاند.
منشأ انواع و تطور آن بحث جالبی كرده است كه اگر آثار این دانشمندان بعد و قرب زمانی را در كنار هم قرار دهیم به نظریههای مشترك آنان پی میبریم و از مقایسه نظریات بیرونی با عقاید مالتوس و داروین درباره سر تطور موجودات در مییابیم اصول نظریات مربوط به تنازع بقا و تطور و انتخاب طبیعیچیز تازهای نیست بلكه حدود هشتصد سال پیش این نظریه توسط دانشمند ایرانی بیان شده است.
یكی دیگر از دانشمندان ایرانی كه در علوم زیستی صاحب نظر است، ابوعلی احمد بن محمدمعروف به ابن مسكویه میباشد و وی را میتوان یكی از پیشگامان و نظریه پردازان تكامل موجودات برشمرد.
«... مرز مرحلهی انسانیت، زندگی میمونی است. میمون تكامل بیشتر مییابد و رفته رفته مانند انسان، راست بالا و خداوند فهم میگردد بدین ترتیب حیوانیت به پایان میرسد و انسانیت فرا میآید.»● شیمی و علم مواد
دانشمندان اسلامی در سدههای دوم تا پنجم هجری بعد از بازگرداندن سنت شیمی به مجرای مادی و آزمونیاش نقش عمدهای داشتهاند، در این میان سهم جابر بن حیان توسی، محمد زكریا رازی وابوعلی سینا بس شامخ بوده است.
جابر بن حیان توسی در تاریخ علم شیمی به عنوان یكی از ستونهای اصلی این علم شناخته شده و نام وی در اروپای اواخر سدههای میانه به عنوان یك حجت بكار میرفته است.
علم شیمی در سنت جابری دارای دو جنبه مادی و نمادینی است. كیمیای جابری در سیمای نمادین آن بر نظریه كیفیات چهارگانه (سرد و گرم و تر و خشك) استوار است. جنبه دیگر از كیمیای جابربن حیان سیمای مادی آن است كه در كالبد بررسی خواص مواد و توسل به تجربه و آزمایش در تعیین خواص واكنشهای شیمیایی جلوه گر میشود. به عنوان مثالی از سیمای تجربی كیمیای جابری به گفته زیر توجه نماید.
«راجع تبدیل كردن جیوه به جسم جامد سرخرنگ. ظرف شیشهای گردی بگیر، و در آن هر اندازه مناسب باشد جیوه بریز سپس در ظرف سفالی شامی گوگرد مسحوق زرد بریز. آنگاه ظرف شیشهای را بر روی گوگرد بگذار، و آن اندازه بر آن گوگرد فرو ریز تا لبه آن را بپوشاند. پس از بستن دهانه ظرف سفالی ... مدت یك شب آن را بر كوره حرارت ملایم بده. حال چون آن را از آتش برداری، خواهی دید كهجیوه به صورت سنگ سختی به رنگ خون در آمده است. همین ماده است كه دانشمندان آن را شنجرف مینامند.»
یكی دیگر از دانشمندان شیمیدان ایرانی، محمد زكریای رازی است وی از اولین شیمیدانانی است كه طبقه بندی منظمی از انواع مواد ارائه داده است. طبقه بندی رازی از مواد كه شامل یك گروه بندیاصلی به سه نوع معدنی، گیاهی و حیوانی میشده و رده بندیهای فرعی دیگری را نیز در بر میگرفته است. رازی ضمناً از نخستین دانشمندانی است كه گونههای مختلف افزارهای گداختن فلزات را طبقه بندی كرده است. او در كتاب اسرار خود در بخش افزارشناسی چنین آورده است:
«افزارهای گداختن فلزات: معرف است و عبارت است از كوره، كورهگری، بوته، چكش، انبر، بوتهبر بوته، قیچی آهن بری، این ابزارها را زرگران هم دارند مگر بوته بر بوته كه نزد زرگران وجود ندارد.»
شیمی زكریای رازی، تنها مجموعهای از روشها و قواعد و ابداعات فنی و اكتشاف علمی را شامل میشود، بلكه از لحاظ تاریخ فلسفه علمی نشانگر روندی نوین در این شاخه از معرفت انسانی به شمارمیآیند. از بینشها و روشها رازی و از نوشته وی كه به لاتین برگردانده شده غربیان مسیحی بهرهها گرفتند و شایسته است گفت شود كه رازی در تحولات علمی كه از سده چهارده میلادی در اروپا پدید آمده سهمی بسزا داشته است.
● ریاضیات
تمدن اسلامی، از سده دوم هجری به بعد جایگاه تلاقی و تركیب و فرهنگهای گوناگون گردید. این پدیده در رابطه با تاریخچه ریاضیات به گونهی ترجمه آثار ریاضی و نجومی هندی (مثل سیدهانتا) و متون یونانی و اسكندرانی (مثل نوشتههای اقلیدس و المحبطی بطلیموس) متجلی شد.
افزون بر تغذیه معارف خارجی، از پیش نیز سنتهای ایرانی، بابلی، سومری و كلدانی در این مناطق وجود داشت، از استخراج این مجموع معارف در ذهن پویا ریاضیدان ایرانی بود كه مكاتب ریاضی ایران پس از اسلام انجام یافت.
نهضت ریاضی كه توسط ایرانیان در جهان اسلامی پایه ریزی شده بود و آغازگر آن ریاضیدان بزرگ ایرانی محمدبن موسی خوارزمی ملقب به المجوسی میباشد. از دیگر دانشمندان علم ریاضی در ایران آن روزگار به نام دانشمندانی چون: ابوعبدالله محمدبن عیسی ماهانی، ابوالوفا بوزجانی، ابوسهل، ابوریحان بیرونی، ابونصر فارابی، ابوبكر محمدبن حسن حاقب كرجی و عمربن ابراهیم خیام برمیخوریم كه هر كدام به سهم خود خدمت ارزندهای به جهان علم دانش و بویژه ریاضی نمودهاند. ازمیان این گروه، تلاش و كوشش خیام پررنگتر و تأثیر آثارش بیشتر است. در نوشتههای خیام سنتهای جبر ریاضیدانان ایرانی پیش از او و نیز معارف یونانی در جبر قالبی نوین مییابد. خیام در كتاب جبر و مقابله میگوید:
«گویم كه فن جبر و مقابله فنی است علم كه موضوع آن عدد مطلق و مقادیر قابل سنجش است. ازآن جهت كه مجهولاند ولی مرتبط با چیز معلومی هستند كه بوسیله آن میتوان آنها را استخراج كرد.»
دانشمندان ایرانی در قضایای ریاضی روشهای نوینی را ابداع كردند از آن جمله است كه در رسالهی حساب ابنسینا شیوهای برای بررسی درستی محاسبه مربوط به مجذور و یا مكعب یك عدد آمده است كه در تاریخ معلم به نام «امتحان نه نه» معروف گشته است.
● گاهشناسی و گاه شماری
انسان از روزگاران بس دور بر گذشت زمان و گردش دوران آگاهی داشته است. زمان در ایران باستان دو چهره بسیار متمایز داشته است. یكی از این دو، به جهان بینی كهن ایرانیان مربوط میگشت و سیمای دیگر وجوه عملی آن را كه گاهشناسی و گاه شماری بود را شامل میشده است. در یكی از آیینها بسیار كهن ایرانی یعنی آیین دوران، زمان بیكران (زمان اكرنه) منشاء هستی و اصل نخستین وجود دانسته شده است.
ایرانیان باستان دوازده ماه سال را به نام امشاسپندان یا دیگر ایزدان مینوی نامزد كرده بودند. نامهای پارسی باستان اوستایی، پهلوی و فارسی جدید ماههای دوازده گانه ایرانی در منابع مختلف آمده است.
ایرانیان به مانند علوم دیگر در علم گاهشماری و تهیه و تنظیم تقویم تلاشهای پیگیر داشتهاند. از میان دانشمندان گاهشمار ایرانی نام خیام نیشابوری برجستگی بیشتری دارد.
● پزشكی
قدیمترین منبع موثقی كه پیشینه پزشكی در ایران خبر میدهد اوستای زرتشت است. در اوستایزرتشت و دیگر ادبیات زرتشتی مثل دینكرت و بندهش كه بر مبنای اوستا نگاشته شدهاند سنتهاینخستین پزشكی در ایران به گونهای نسبتاً جامع و پربار پایه ریزی شده است قویترین جنبه سنت اوستای در پزشكی در بهداشت محیط و در پیشگیری بیماریها جلوه میكند. چنانكه میدانیم در نزدزرتشتیان آب، خاك و آتش عناصر پاكی هستند. از این روست كه در اوستای زرتشت مجازهای برای كسانیكه آب را آلوده میسازند و آتش را میآلایند در نظر گرفته شده است.
از پزشكان صاحب نام پیش از اسلام به نام برزویه طبیب باید اشاره كرد كه از سوی انوشیروان به هندوستان اعزام شد. مأموریت اصلی برزویه به دست آوردن كتاب معروف كلیله و دمنه بوده و بایدگفت كه وی به خوبی در انجام این كار موفق گردید. برزویه پزشك كلیله و دمنه را به ایران آورد و خود نیزبابی بر آن افزوده در باب نخستین كلیله دمنه برزویه به حرفه خود كه پزشكی بوده و برخی از حالات و حوادث زندگیش در این باره اشاره میكند و هم در آنجاست كه برخی از صفات یك پزشك شایسته را برمیشمارد. پزشكی در دوره اسلامی نیز رواج و رونقی بسیار داشت یكی از ویژگیهای فن طب در ایران و اسلام وحدت و هماهنگیای بوده كه این شعبه از دانش بشری با سایر جنبههای حكمت انسانی داشته است. پزشكی و داروسازی در شرق اسلامی هیچ گاه به گونهای مجرب و بهصورت یك «حرفه» در نزد بزرگانی چونان رازی و بوعلیسینا موجودیت نداشته است. طب با حكمت و آن هم با گونهای جهانبینی همراه بوده است.
یكی از اولین پزشكان بزرگی كه در دامن حكمت اسلامی پرورش یافته نو مسلمانی به نام علیبن طبری بود. او نخستین كتاب جامع در طب را به نام فردوسی الحكمه نگاشتن و در آن مجموعه طببقراطی و جالینوسی را با معارف هندی و پزشكی درهم آمیخت.
یكی دیگر از پزشكان ایرانی ابوبكر محمدبن زكریای رازی است كه در سنی نسبتاً بالا از عمر خویش به طب روی آورد. رازی مدتی رئیس بیمارستان زادگاهش، ری بود و سپس مدتی نیز ریاست بیمارستان بغداد را به عهده داشت. رازی فیلسوفی جامع بود فن طب تنها یكی از وجوه حكمت وی به شمار میرفت.
رازی در طب و در داروشناسی رسالهها و كتابهای متعددی نوشت. حكمت رازی در طب معرفتی تلفیقی است و در آن معارف كهن ایرانی و یونانی و هندی به گونهای پربار ممزوج گشته است. دو كتاب بسیار ارزشمند رازی در طب یكی از مجموعه چندین جلدی موسوم به الحاوی و دیگری كتابی به نام المنصوری میباشد. كتاب الحاوی در ۱۲۷۹ میلادی به لاتین ترجمه شده و در محافل پزشكی اروپا روایی تام یافت. تأثیر اندیشههای رازی و محتویات این كتاب در روز در طب اروپایی بس شگرف بود و پزشكان بیشماری در اروپای مسیحی همچون شرق اسلامی از افكار رازی تأثیر گرفتند.
در پزشكی رازی صاحب نوآوریهایی در روش و ابداعاتی در تشخیص و درمان بیماریها و در داروشناسی و دارو سازی بوده است. وی نخستین كسی است كه سرخك را از آبله تمیز داده است و نیز اولین كسی است كه دوختن محل جراحی را با پوست روده گوسفند تجویز نموده و ضمناً الكل یعنیماده شیمیایی اختراعی خویش را برای گندزدایی زخمها به كار برده است. وی در مورد چگونگی بینایی رسالها نوشت و داروهایی را برای درمان بیماریهای چشم كشف كرد. رازی خواص جیوه را به عنوان یك مسهل دریافت و آن را تجویر نموده است این دارو در غرب بعدها به نام سفیده رازی خوانده شد.
چنین پیداست كه رازی به تأثیر حالات روانی و رفتار فیزیولوژیك بدن نیز آشنایی زیادی داشته است. از این لحظه شایسته است كه وی جزو نخستین پزشكانی كه به درمان بیماریهای تن از طریق روشهای روانشناختی مبادرت كرده به شمار میآوریم. نظامی عروضی در خصوص پزشكی رازی و طرز مداوای او شواهدی آورده كه در اینجا مجال ذكر همه آنها نیست.
رازی دربارهی بیماریهای آبله و سرخك كتابی با عنوان الجدری و الحصبه نگاشته است. او انتقالبیماری آبله را از راه خون میدانسته است و به گفتهی برخی از پژوهندگان فرخی هزار سال پیش رازی امروز نیز قابل قبول میباشد.
از دیگر پزشكان ایرانی در قرون مورد بحث، نام آشنا و پر آوازهی فلسفه و حكمت بوعلی سینا به چشم میخورد كه در میان هم عصرانش درخشندگی بیشتری دارد و مانند خورشید درخشان تلاطمش چشمها را خیره میكند و عقل و اندیشه را متحیر میسازد. مشهورترین اثر ابن سینا در طب، كتاب قانون است. قانون ابن سینا تنها بزرگترین اثر وی در طب كه یكی از شاهكارهای دانشنامهای در تاریخ طب به شمار میرود.
كتاب قانون ابن سینا در اندك مدتی پس از تألیف در شرق اسلامی شهرت فراوان یافت. شهرت این كتاب به سرعت در غرب مسیحی نیز پیچید و در مدارس اروپایی این كتاب به صورت یك متن رسمی درسی درآمد. دانشگاههای بلونا (Bologna)، پادوا،(Padua)مون پلیه، (MontPelliev) لوین (Louvain) و پاریس، كه همگی در سدههای دوازدهم و سیزدهم میلادی تأسیس شده بودند، قانون ابن سینا را به عنوان یك مرجع معتبر پذیرفتند. مثلاً دانشگاه مون پلیهمحتوای كتابهای اول و چهارم از مجموعه قانون در شرح درسهای طب كه در ۱۳۴۰ میلادی شده بود قرار گرفت. در دانشگاههای لایپزیك (leipzig) و توبینگن (Tubingen)نیز از حدود۱۴۸۰ میلادی قانون یك متن درسی شده بود. دروس دانشگاههای وین (Vienna)در ۱۵۲۰ میلادی و دانشگاه فرانكفورت (FrankFort)در ۱۵۸۸ میلادی عمدتاً بر محتوای قانون استوار بودند.
نظامی عروض سمرقندی شاعر و نویسنده توانا در قرن پنجم بخشی از كتاب ارزشمند خود را به پزشكی اختصاص داده و از پزشكانی چون رازی و ابنسینا و كیفیت كار آنان تجلیل نموده است وی به برخی از كارهای پزشكی آنان پرداخته و شیوه طبابت آنها را به تحقیق در آورده است.
از نكتههای قابل توجه در علم پزشكی میان ایرانیان به بحث رستم زاد اشاره میشود. علمی كه شبیهاش در چگونگی تولد سزار حكمران روم مذكور است.
از ردیابی واژگانی كه بنابر آن كلمه سزار یا همان قیصر صورت تبدیل یافته واژه فارسی كیسر یعنی لقب شاهان ماد (كیاكیسر) بوده میگذریم و به بررسی دیرینگی آنچه كه امروزه بنام عمل سزارین معروف گشته میپردازیم.فردوسی طوسی، شاعر توانا و زنده دارنده تاریخ كهن ایرانیان در كتاب گرانقدر خویش، شاهنامه، شرح زادن رستم پهلوان نامی را با خامهای شیوه و دقیق آورده است. هنگامی كه زاییدن رودابه همسرزال و مادر رستم فرا میرسد به وی درد و رنج فراوانی دست میدهد كه ناشی از درشتی جنین و بزرگی جست كودك است. پیداست كه رودابه به گونهای طبیعی كودك را به جهان نیارست آورده و در میاناطرافیان نگران زال به یاد سیمرغ میافتد و از او درخواست كمك میكند. سیمرغ دانا در آنجا حاضرمیشود و زال را دلداری و مژده میدهد كه كودك او به سلامت زاده خواهد شده مردی نام آور و تاریخساز خواهد گشت آنگاه سیمرغ زال را پند میدهد كه طبیبان دانا و ماهر را گوید تا چنینی كنند:
بیاور یكی خنجر آبگون
نخستین به می ماه مست كن
تو بنگر كه بینا دل افسون كند
شكافد تهی گاه سروسهی
وزوبچهای شیر بیرون كشد
وزان پس بدوزد كجا كرد چاك
گیاهی كه گویمت با شیر و مشك
بسای و بیالای بر خستگیش
بر آن مال از آن پس یكی پر من
یكی مرد بینا دل و پرفسون
زدل بیم و اندیشه را پست كن
زپهلوی او بچه بیرون كند
نباشد مراورا زدرد آگهی
همه پهلوی ماه در خون كشد
زدل دور كن ترس و اندوه و باك
بكوب و بكن هر سه در سایه خشك
ببینی هم اندر زمان رستگیش
خجسته بود سایه فرمن
سیمرغ خردمند پس از راهنمایی زال یكی از پرهای خود را به وی میدهد و او را از سرزندگیكودك و پایان خجسته كار مطمئن میسازد. زال نیز دل به راهنمایی وی میدهد و بدین كار كه تا بدان زمان سابقه نداشته در میان حیرت و وحشت اطرافیان آغاز میكند.
بر آن كار نظاره بد یك جهان
فرو ریخت از دیده سیندختخون
همه دیده پر خون كهان و مهان
كه كودك زپهلو كی آید برون
و بالأخره ساعت كار بزرگ یعنی شكافتن پهلوی رودابه و انجام عمل جراحی فرا میرسد و در آن هنگام:
بیامد یكی موبد چیره دست
شكافید بیرنج پهلوی ماه
چنان بیگزندش برون آورید
یكی بچه بد چون گوشیرفش
همه موی سر سرخ و رویش چو خون
دو دستش پر از خون مادر بزاد
شگفت اندر و مانده بد مرد و زن
شبان روز مادر زمی خفت بود
همان زخمگاهش فرو دوختند
چو از خواب بیدار شد سروبن
مر آن ماهرخ را به میكرد مست
بتابید مربچه را سر زراه
كه كس در جهان این شگفتنی ندید
ببالا بلند و بدیدارگش
چه خورشید رخشنده آمده برون
ندارد كسی این چنین بچه یاد
كه نشنید كس بچهای پیلتن
زمی خفته و دل زهش رفته بود
بدار و همه درد بستوختند
بهسیندخت بگشاد لب بر سخن
داستان فردوسی باز هم ادامه مییابد و در پی این اشعار سخن از خجستگی و تن درستی و بهروزی و شكوه و شادی و پرورش كودكی میرود كه در تاریخ ایران كهن پیروزیها و سرفرازیهای فراوانی را بر دست خویش برای جامعهاش پدید آورد.
تفكر تولد غیر طبیعی در ذهن ایرانیان باستان نیز بوده است كه بعداً در اثر یك حادثه تاریخی به عمل سزارین مشهور شده است. اما در دوره اسلامی ایرانیان در تمام زمینههای علمی پیشگام و پیشتاز بودهاند به طوری كه بیشترین سهم را در تمدن اسلامی به خود اختصاص دادهاند.
آنچه كه گذشت سرگذشت ملتی و تمدنی است كه در دو قرون و اندازه قرون متمادی كاركرد علمی و فرهنگی در زمینههای مختلف داشته، و جهان را مسحور خود نموده بود. البته در اینجا نه همه تلاش و كوشش كلیه بخشی از فروزندگی حكمت و سیر ترقی علوم عقلی در پهنه جهان از اسلام گزارش شد. اما پرسشی كه برای بسیاری از پژوهندگان تاریخ علوم پیش آمده كه چسان فرهنگ عقلی اسلامی كه با آن شتاب راه اعتلا را طی كرده بود به ناگهان رو به سكون و خموشی و بیثمر نهاد. به مثابه آتشی كهشعله كشید و زود فروكش كرد و خاموش شد.
البته بوده و هستند محققانی كه این پدیده را باور ندارند. باید گفت این اصول تا به درجه حضیض و تباهی كامل نرسید و در قرون بعدی نیز چهرههای تابناكی در آسمان معرفت درخشیدند. اشخاصی چون شهابالدین سهروردی، نصیرالدین طوسی،ملا صدرای شیرازی پدیده آمدند.
اما در پاسخ به پرسشهای بالا شرایط اجتماعی و عوامل فكری و مذهبی از مهمترین علل تعلیق و تعطیل اندیشهی فلسفی و حكمت طبیعی دانسته شده است. دوران توانمندی حكمت گرایان از اواخر سده سوم هجری رو به پایان رفت. جدل و مناظره و بحث و استدلال مطرود و ممنوع گشت و در عوض رفته رفته تسنن و تشرع و تسلیم و تعبد و تقلید به مفهوم ضد عقلی و كوركورانه سر بر آورد. معتزله و كسانی كه منسوب بدانان بودند تحت فشار حكومت فقهای وابسته به قدرتهای استبدادی و ضدمردمی قرار گرفتند. این فشار تا به نابودی و قتل آنان نیز پیش رفت.
اختناق فكر كه به تدریج به قوت یافتن تشرع از نوع تسنن حاكم، بر جامعه مستولی شد امكان هرگونه اندیشه آزاد و استدلال و بحث دربارهی پدیدارهای طبیعی و تفلسف در باب جهان را از مردمان گرفت و حكمت طبیعی را كه در چنان محیطی رشد و زیست تواند كرد در منگنهی تفتیش و تحقیر فشرد.
با ذكر این مقدمات، عجیب نیست اگر از مرد دانشمندی چون خاقانی ابیاتی دال بر تكفیر فلاسفه و تقبیح فلسفه بشنویم:
چشم بر پرده امل منهید
ای امامان و عالمان اجل
علم تعطیل مشنوید از غیر
فلسفه در سخن میامیزید
جرم بر كردهی ازل منهید ...
خال جهل از بر اجل منهید
سر توحید را خلل منهید
و آنگهی نام آن جدل منهید...
ناصر خسرو شاعر بلند قدر ایرانی در عصر تعصب مذهبی در برخی از قصاید خود به وضع نابسامان موجود از حیث آزاد اندیشی و سختگیری علمای ظاهر بین و سطح نگر پرداخته و به فقهایی كه از نام دین استفاده برای دنیای خود كردهاند، به شدت تاخته است. و عقیده دارد كه مخالفینش از علما، نادان و جاهلند و برای سود بردن از دنیا قرآن را تفسیر به رأی میكنند. و نگرش سطحی به كتاب مقدس دارند.
● اوضاع اجتماعی از حیث فضای فكری در سرزمینهای شرقی
خلافت عباسی در سدههای پنجم و ششم هجری نیز مشحون از مخالفت با حكمت و تعقل فردی بود. تركان غزنوی و سجلوقی
حاكم برایران در تعصب مذهبی نه تنها دست كمی از متشرعین و سنت گرایان حوزه خلافت نداشتند بلكه درتاریك اندیشی و عصبیت گوی سبقت از آنان ربوده بودند. محمود غزنوی هر كه را با تسنن مورد نظر او موافقت نداشته به نام این كه قرمطی است میكشت. سلجوقیان نیز با اسماعیلیه به بهانه اینكه ملحدند معاملهای بهتر از این نمیكردند. عاقبت تعقل و حكمت به جایی رسید كه هر گونه بحث و فحص درباب مسائل علمی و اصولاً تعلم علم طبیعت و فلسفه در مدارس حوزه خلافت و خراسان ممنوع شد و فقط آموزش مطالب دینی مجاز گردید.
● نتیجه
با نگرش به مطالبی كه در خصوص جنبش علمی مسلمانان و سهم ایرانیان به نگارش درآمد. درجه عظمت و مرتبه كمال تمدن اسلامی در این نوشته مختصر آشكار شد. و این نیز به اثبات رسید كه مسلمانان بویژه ایرانیان از استعداد و توانایی بالایی برخوردارند و هر گاه زمینه شكوفایی فراهم آید در میدانهای علم و دانش و فرهیختگی توان بردن گوی سبقت را دارند.
و از سوی این نوشته، ناظر بر نقش حكومتها و سیاستها بود كه چگونه میتواند سرنوشت ملتها را از هر حیث دگرگون سازد. هم میتواند به پیش براند و هم به انحطاط بكشاند. ما از این مقاله دو هدف را دنبال میكردیم. نخست آن كه گذشته طلایی مسلمانان در عرصه آزاد اندیشی و تولید علم و عرضه آن به جهانیان نمایان شود. و این ذهنیت از بین برود كه مسلمانان توان شركت در عرصههای جهانی از جمله تولید علم ندارند و دیگر اینكه معلوم شود چه عامل یا عواملی راه پیشرفت و ترقی و تعالی یك ملت را در مسیر رو به رشد سد میكند و همه راهها را به روی او میبندد. كه باید این سدها را شكست و موانع را از سر راه برداشت.
● پیشنهادها و راهكارها
۱) حمایت دولت و دستگاههای ذی ربط از دانشمندان و به طور كلی تحصیل كردهها كه با عشق و علاقه میل به تحقیق و پژوهش و تدوین یافتههای علمی دارند.
۲) اختصاص بودجه قابل توجه به تحقیقات علمی و فرهنگی كه بتواند هم موجب پیشرفت علمی شود و از سوی دیگر مانع خروج مغزها از كشور گردد.
۳) تأسیس مجامع علمی بین كشورهای اسلامی و حضور دانشمندان مسلمان از اقصی نقاط جهان و تبادل نظر آنان كه میتواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد.
۴) بازگشت به خویشتن فرهنگی و تمدنی بین مسلمانان با احیای تمدن درخشان گذشته و با ذكر یاد و خاطرهی آنان و نو سازی تمدن اسلامی با رویكرد جنبش آزاد اندیشی و نرمافزاری و تولید علم به طوری كه این حركت جمعی بتواند ضمن ایجاد امت واحده، گسست دیرینه مجامع اسلامی را بر طرف نموده و به اتحاد و اتفاق بیانجامد.
۵) چنانكه میدانید بسیاری از نظریههای علمی دانشمندان ایرانی و اسلامی با قدمت بیشتر ثبت و ضبط شده اما به علت نابسانی در جوامع اسلامی و نبود متولی برای سر و سامان بخشیدن به یافتههای علمی، شاهد هستیم كه در قرون اخیر همان نظریهها با تغییرات جزئی به نام دانشمندان غربیبه ثبت رسیده است. حتی امروزه نیز در حساسترین و كلیدیترین پایگاههای فضایی، نظامی و علمیدانشمندان مسلمان بویژه ایرانی افتخار آفرین هستند. اما كشورهای غربی در این خصوص عكسالعملی نشان نمیدهند بلكه بیشتر دانشمندان خود را مطرح میكنند.
بیاییم لااقل از آنان بیاموزیم كه چگونه باید از دانشمندان و فرزانگان كشور حمایت كرد. غربیان حتی در میدانهای ورزشی نیز این رفتار را از خود نشان میدهند مانند بازیهای مختلف از جمله دو ماراتن كه نام و یاد آن سرباز را پیوسته به تاریخ گوشزد میكنند نه مانند ما كه به قول معروف «حافظه تاریخی نداریم» و به آسانی یاد بزرگان را به بوته فراموشی میسپاریم.
۶) درست كه ما در روند رشد تمدن جدید سهم كمتری داریم اما مسلمانان بویژه ایرانیان نشان دادهاند كه اگر انگیزه و اراده داشته باشند میتواند ره صد سال را یك شبه بپیمایند. فراموش نباید كرد كه همین اجداد ما پس از دورهی فترت در یك مقطع تاریخی چنان درخشیدند كه چشم جهانیان را خیره وبه خود جلب نمودند. ما باز میتوانیم بوعلی سینا، فارابی و بیرونی و دهها دانشمند به قدر و منزلت آنان تربیت كنیم. پس باید موانع را از پیش روی خود برداریم. و با اراده ملی و همت عالی بار دیگر دوره طلایی را تجدید و این راه طی شده را تكرار نماییم.
۷) به نظر میرسد، غرب پیش از آن كه به اندیشه ورزی بپردازد و هزینه و انرژی روی آن بگذارد، به تاریخ اندیشه میپردازد، با تاریخ اندیشه سرو كار دارد و سر و سامانش میدهد. هر اتفاقی در جهان میافتد، آن را به نوعی با یكی از فلسفههای خود پیوند میزند و خودیاش میكند. به نظر من اهمیّت تاریخ علم و اندیشه بیشتر از خود علم و اندیشه است و باید بدین امر بیشتر پرداخته شود.
نویسنده : كریم شاكر
منابع
۱- اقبال لاهوری، محمد، سر فلسفه در ایران، ترجمه ۱، ج، آریانپور، امیركبیر.
۲- اوشیدری، جهانگیر، دانشنامه مزدینا، نشر مركز، چاپ اول، تهران.
۳- بارون كارادو وو، ترجم آرام، احمد، متفكران اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول.
۴- حلبی، علی اصغر، تاریخ علم كلام در ایران و جهان اسلام، انتشارات اساطیر، چاپ اول،۱۳۷۳.
۵- دامپی پر، مترجم آذرنگ، عبدالحسین، تاریخ علم، سمت، چاپ اول.
۶- سجادی، ضیاءالدین، گزیده اشعار خاقانی شروانی، شركت سهامی، چاپ دوم، ۱۳۵۶.
۷- صفا، ذبیحاله، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، امیر كبیر، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۵۶.
۸- معین، محمد فرهنگ فارسی، امیركبیر، تهران، شش جلدی.
۹- مصاحب، غلامحسین، (به سرپرستی)، دایرهالمعارف فارسی، كتابهای جیبی، تهران.
۱۰- نصر، حسین، نظر متفكران اسلامی درباره طبیعت، انتشارات خوارزمی، چاپ سوم ۱۳۵۹.
۱۱- نصر، حسین، جوان مسلمان و دنیای متجدد. طرح نو، چاپ اول.
۱۲- نظامی عروضی سمرقندی، چهار مقاله، به سعی و اهتمام و تصحیح محمدبن عبدالوهاب قروینی، لیدن، ۱۳۲۷ ه۰۳۹;.ق.
۱۳- ۱۵-كرلوالفونسونلینو، مترجم آرام، احمد، تاریخ نجوم اسلامی، كانون نشر و پژوهشهای اسلامی.
۱۴- یاحقی، محمد جعفر، بهیننامه باستان، آستان قدس، چاپ سوم، مشهد.
۱۵- یونسكو، گزارش علمی جهان، انتشارات همشهری، ۱۳۷۶.
۱۶- اخوان الصفا، رسائل، جلد ۳ ص ۳۶۶ (نقل از حلبی، ص ۱۹۷ تا ص ۱۹۹) ۲- ۳-
۱۷- رساله آثار علوی، ابراهیم اسفزاری، ص ۴۱.
۱۸- ترجمه آثار الباقیه، ابوریحان بیرونی، ص ۳۴۹.
۱۹- كرجی، استخراج آبهای پنهانی، ترجمه خدیو جم، ص ۳.
۲۰- اقبال لاهوری، محمد، سیر فلسفه در ایران، ترجمه ۱.ج. آریان پور، انتشارات امیر كبیر.
۲۱- علم و تمدن در اسلام، سید حسین نصر ص ۲۵۷.
۲۲- نظامی عروضی، چهار مقاله، صفحات ۷۴ - ۷۶.
۲۳- سجادی، ضیاءالدین شرح دیوان خاقانی شروانی.
منبع : www.danaee.com
منابع
۱- اقبال لاهوری، محمد، سر فلسفه در ایران، ترجمه ۱، ج، آریانپور، امیركبیر.
۲- اوشیدری، جهانگیر، دانشنامه مزدینا، نشر مركز، چاپ اول، تهران.
۳- بارون كارادو وو، ترجم آرام، احمد، متفكران اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول.
۴- حلبی، علی اصغر، تاریخ علم كلام در ایران و جهان اسلام، انتشارات اساطیر، چاپ اول،۱۳۷۳.
۵- دامپی پر، مترجم آذرنگ، عبدالحسین، تاریخ علم، سمت، چاپ اول.
۶- سجادی، ضیاءالدین، گزیده اشعار خاقانی شروانی، شركت سهامی، چاپ دوم، ۱۳۵۶.
۷- صفا، ذبیحاله، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، امیر كبیر، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۵۶.
۸- معین، محمد فرهنگ فارسی، امیركبیر، تهران، شش جلدی.
۹- مصاحب، غلامحسین، (به سرپرستی)، دایرهالمعارف فارسی، كتابهای جیبی، تهران.
۱۰- نصر، حسین، نظر متفكران اسلامی درباره طبیعت، انتشارات خوارزمی، چاپ سوم ۱۳۵۹.
۱۱- نصر، حسین، جوان مسلمان و دنیای متجدد. طرح نو، چاپ اول.
۱۲- نظامی عروضی سمرقندی، چهار مقاله، به سعی و اهتمام و تصحیح محمدبن عبدالوهاب قروینی، لیدن، ۱۳۲۷ ه۰۳۹;.ق.
۱۳- ۱۵-كرلوالفونسونلینو، مترجم آرام، احمد، تاریخ نجوم اسلامی، كانون نشر و پژوهشهای اسلامی.
۱۴- یاحقی، محمد جعفر، بهیننامه باستان، آستان قدس، چاپ سوم، مشهد.
۱۵- یونسكو، گزارش علمی جهان، انتشارات همشهری، ۱۳۷۶.
۱۶- اخوان الصفا، رسائل، جلد ۳ ص ۳۶۶ (نقل از حلبی، ص ۱۹۷ تا ص ۱۹۹) ۲- ۳-
۱۷- رساله آثار علوی، ابراهیم اسفزاری، ص ۴۱.
۱۸- ترجمه آثار الباقیه، ابوریحان بیرونی، ص ۳۴۹.
۱۹- كرجی، استخراج آبهای پنهانی، ترجمه خدیو جم، ص ۳.
۲۰- اقبال لاهوری، محمد، سیر فلسفه در ایران، ترجمه ۱.ج. آریان پور، انتشارات امیر كبیر.
۲۱- علم و تمدن در اسلام، سید حسین نصر ص ۲۵۷.
۲۲- نظامی عروضی، چهار مقاله، صفحات ۷۴ - ۷۶.
۲۳- سجادی، ضیاءالدین شرح دیوان خاقانی شروانی.
منبع : www.danaee.com
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست