یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
قرارداد کنسرسیوم و علی امینی
دکتر منوچهر فرهنگ از قدیمیترین اقتصاددانان ایران در کتاب «زندگی اقتصادی ایران (انتشارات ابوریحان، چاپ ششم) درباره «نفت ایران پس از ملی شدن» مینویسد: «پیمانهای سراپا حقشکنانه سرانجام راه نیستی میسپارند و قراردادهای نفتی گذشته ایران با چنین سرنوشتی به سر آمدند.»
وی سپس به قرارداد میان دولت شاهنشاهی ایران و شرکت ملی نفت ایران پرداخته و نوشته است از یک سو کنسرسیومی مرکب از ۸ شرکت منظم جهانی نفت و چند شرکت مستقل از سوی دیگر بسته شد که نکات برجسته و تفاوت آن با قرارداد منسوخ شده به شرح زیر است:
۱)
الف) واگذاری حق اکتشاف، استخراج، تصفیه و حملونقل در حوزه قرارداد و اعطای استفاده قسمتی از اموال و دارایی موجود در این حوزه به کنسرسیوم نفت ایران به مدت ۲۵ سال که تحت شرایطی تا ۳ دوره ۵ ساله دیگر نیز قابل تمدید است.
۲)
الف) تشکیل دو شرکت به نام شرکت سهامی اکتشاف و تولید نفت ایران و شرکت سهامی تصفیه نفت.
۳)
الف) تقسیم منافع میان ایران و کنسرسیوم براساس
۵۰-۵۰ و احتساب منافع برپایه اعلان شده نفت در خلیج فارس.
۴)
الف) تعهد شرکتهای عامل نفت ایران به تامین کلیه مواد نفتی مورد نیاز کشور و فروش آن به بهای تمام شده به شرکت ملی نفت ایران.
ب) به موجب قرارداد الحاقی ۱۹۶۴ با کنسرسیوم پرداخت مشخصی که تا آن زمان جزو مالیات پرداختی منظور میشد، به طور کلی به هزینه گذاشته شد و در مقابل تخفیفی معادل با ۵/۸درصد، ۵/۷درصد ۵/۶درصد در بهای اعلان شده نفت خام به ترتیب برای سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۶ مورد نظر قرار گرفت.
پ) کنسرسیوم دو شرکت به نام شرکت سهامداران نفت محدود و شرکت خدمات نفت ایران محدود در انگلستان تشکیل داد که هر دو مطابق قوانین انگلیس تاسیس شدند.
ت) شرکت ملی نفت ایران که سهام آن به دولت ایران تعلق دارد، مالک تاسیسات ثابت صنعت نفت در جنوب ایران است، اما شرکتهای عامل حق استفاده نامحدود از آنها را در مدت قرارداد خواهند داشت.
شرکت «گلف اویل» آمریکا، سوکونی موبیل و اویل کمپانی اینکور پوریتد آمریکا، استاندارد اویل آمریکا، تگزاکو اینکور پوربتد آمریکا هر کدام با ۸ درصد سهام، شرکت نفت انگلیس با ۴۰درصد سهم، با تافسه پترولیوم هلندی با ۱۴درصد سهم و شرکت فرانسه و پترول فرانسوی با ۶درصد سهم، اعضای کنسرسیوم بودند. درباره این قرارداد که پس از کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق منعقد شد و در مذاکرات آن دکتر علی امینی به عنوان وزیر مالیه وقت، نقش فعال داشت داوریهای گوناگون شده است.
علی امینی در نقل خاطرات خود در کتاب متن کامل خاطرات علی امینی (انتشارات صفحه سفید – تیر ۱۳۸۳) درباره مذاکرات و حاشیههای آن نکات جذابی بیان میکند. با توجه به این که در کتاب یاد شده، گفتوگو کننده تلاش کرده است به متن صحبتهای امینی که عینا از نوار پیاد شده وفادار باشد و به همین دلیل اختلافات خود را بر صحبتها تحمیل کرده و خوانندگان را با دردسر مواجه میکند، برخی تغییرات در این نوشته انجام شده است. با این همه آنچه میخوانید عینا از کتاب یاد شده (صفحههای ۸۹ تا ۱۰۲) نقل میشود. یادآور میشویم، علی امینی پیش از این که به مذاکرات خود با نمایندگان کنسرسیوم اشاره کند، به طور خلاصه یادآور میشود که چگونه وزیر مالیه شد.
...... صبح بلند شدم و به شهربانی تلفن کردم که آقا، این تلفن را چه کسی به من کرده است؟ گفتند، صاحب منصب کشیک عوض شده و کسی نیست آنجا که جواب دهد. بعد چک کردم که خب، آقای پرورش در باشگاه افسران است، قوم و خویش دیوان بیگی است و خود من هم او را میشناسم. تلفن کردم به پرورش (مدیر روزنامه داو) و او زد به خنده. گفت، بنده بودم تلفن کردم ..... به باشگاه افسران رسیدم و دیدم جمعیت فراوانی آنجا هستند.....
بعد دیدم سپهبد زاهدی آمد و خوب، خلق الله مشغول کارهای عادی شدند. زاهدی دست مرا گرفت و رفتیم روی آن ایوان و شروع کرد صحبت راجع به وزارت دارایی .... فردا نزد او رفتم و صحبتها ادامه یافت ..... کنار آمدیم و به زاهدی گفتم که خیلی خب، حالا باید کار را با همدیگر جلو ببریم ..... تا این که موضوع نفت پیش آمد. حالا دیگر نفت هم جزو وزارت دارایی است. کاریش نمیتوانم بکنم. صحبت کردیم، از این طرف و آن طرف. دور اول آمدند: آقای لودن (Johnlouden) مدیرعامل شرکت شل بود و آقای اسنو (H.E.SNOW) مدیر شرکت نفت ایران و انگلیس بود و یک نفر آمریکایی به نام اورویل هاردن (Orville harden) که رییس هیات مدیره جرزی استاندارد. دور اول شروع کردیم به صحبت من دیدم که آقای اسنو یک کلمه حرف نمیزند. حرف هم که میخواهد بزند به وسیله لودن که مدیر عامل شل است صحبت میکند. من تعجب کردم. خلاصه یک کلیاتی گفتیم و رفتند.
بعد دور دوم که شروع شد به جای آمریکایی اولی پیج (howard page) آمده بود. پیج آمد و شروع کردیم به صحبت و خوب هیات دولت هم داخل هیچ کدام از صحبتها نبود تا این که برسد به مرحله نهایی. منتها هر روز که ما صحبت میکردیم، آخر روز، خود من یک کنفرانس مطبوعاتی داشتم. میآمدم و خلاصه مذاکرات را به روزنامهها میدادم. در این خلال، خدا بیامرزد، آقای سید ابوالقاسم کاشانی به من تلفن کرد که جونم، میدانی من به تو چه قدر علاقهمندم، گفتم میدانم. گفت، در این کار هم جانت و هم حیثیت تو در خطر است. گفتم آقای کاشانی، من هر دو را میدانم، ولی انسان که قبول مسوولیت کرد، از همه اینها باید بگذرد چون این کار، کار مملکت است. کار شخص من نیست. حالا من آبرویم برود، اگر کار مملکت درست بشود، اهمیتی ندارد.
دوم هر روز صبح میآمد و میگفت تو استعفا کن. گفتم، نمیتوانم. اگر موفقیتی شد که شد. اگر شکست هم خورده که دیگر شکست خورده، شما دعا کنید.
لاجوردی: تا چه حدی شاه در جریان مذاکرات بود؟امینی: نه، گاه گاهی، هر یک هفتهای میرفتم و شاه را میدیدم. او مفاد قرارداد را هم نمیفهمید.
بعد حالا خودش مدعی است، بیخود میگوید. او وارد به این حرفها نبود. حالا این مادهای که اینجور بود و فلان، شاه چه میدانست چیه. ما یک تیمی داشتیم مثل رضا فلاح، فواد روحانی و چند نفر دیگر، مثل آقای باقر مستوفی. چند تا از اینها بودند که البته در متناش خود فلاح بود و روحانی به عنوان مترجم کار میکرد.واقعا مردمان فهمیدهای بودند. فلاح یکی از متخصصان درجه یک است. این را باید قبول کرد. البته خود آمریکاییها آن وقت تعجب میکردند که یک تیم دو سه نفری ایرانی در مقابل یک عده متخصص هلندی و آمریکایی و انگلیسی. به هر حال، خب، شاه را هم گاهی در جریان میگذاشتیم. در این وسط یادم میآید که یک روزی درباره غرامت صحبت میشد که اسنو بود و استیونس بود و دنیس رایت که بعدها سفیر انگلیس در ایران شد. در طرف دیگر من بودم و فواد روحانی. اسنو گفت میزان خسارت کمتر از این نمیشود. گفتم من قبول نمیکنم و بعد هم بدون رودربایستی من استعفا میکنم. به ایشان گفتم اگر واقعا میخواهید قلب ایرانیها با شما باشد، راهش این است که شما بگویید میزان خسارت معادل یک لیره که بهعنوان نماد باشد. گفت، خسارت مطلب تجارتی است. گفتم خب، حالا در هر صورت من از نظر حقوقی دارم میگویم. بعد رسید به یک مبلغی و گفتم این مبلغی که گفتم بیش از این نمیتوانم و استعفا میکنم ...
خلاصه دیدم یک ناراحتی عمومی ایجاد شد. زنگ زدم چایی بیاورند که قضیه تمام بشود. بعد استیومن گفت: حالا شما شب یک مطالعهای بکنید. من گفتم، مطالعهام را کردهام، شما مطالعه کنید، یک جوابی به من بدهید، ولی من تا همین جا که آمدم دیگر از این جلوتر نمیروم. آن پیشنهاد اولی را هم پس گرفتم. خب، رفتند و بعد شنیدم که روحانی رفته بود پهلوی آنها و گفته بود اگر با دکتر امینی تمام نکنید، با احدی نمیتوانید تمام کنید، حالا خودتان میدانید. بعد از دو سه روز تلفن کردند که آقا یک جلسهای معین کنید. نمایندگان شرکتهای نفت آمدند و بالاخره با همان پیشنهاد راضی شدند. یک مرتبه، اسنو گفت که خب، حالا آن سهام احتیاطی، مثل اینکه شما گفتید به همان قیمت اسمی بدهند. گفتم، بنده ابدا هیچ همچین اظهار نظری نکردم. شما گفتید. بنده هم رد کردم. فواد روحانی هم گفت، بله. خلاصه قضیه تمام شد و آمدیم به هیات دولت. حالا، خدا بیامرزد، دکتر لطفعلی صورتگر را، قرارداد را دادیم به ایشان که به فارسی ترجمه کنند. او ترجمهای کرده بود که من هرچه میخواندم نمیفهمیدم. بالاخره از روحانی خواهش کردم که او ترجمه کند. گذشت و قرارداد کنسرسیوم را آوردم به هیات دولت به مرحوم دکتر فخرالدین شادمان گفتم آقای شادمان، شما هم نماینده نفت بودید، هم انگلیسی شما خوب است. شما نسخه انگلیسی را بگیرید. من هم فارسی را میخوانم. حالا همه به گوش هستند. شروع کردیم. چند تا ماده را خواندیم.
سپهبد زاهدی گفت، آقا صبر کنید. آقای دکترامینی ۳ ماه است هر روز مشغول این کار است. آقایان اصلا هیچ وارد نیستند. این را هم تا آخر بخوانید، نخواهند فهمید. شادمان گفت، بله؟ زاهدی گفت، شما هم نمیفهمید. بنابراین، وقت تلف نکنید. این تصویبنامه را امضا کنید. وزرا امضا کردند. خلاصه دیدم که خب، ما هم راستش را بگویم تا آخرش باید ۳ ماه هم با هیات دولت صحبت کنیم. قرارداد را به مجلس بردیم. در مجلس مخالفان هرچه خواستند، گفتند. مخالفان آقای محمد درخشش، آقای دکتر محمود حسابی، رضا علی دیوان بیگی، مرحوم سیدمصطفی کاشانی، شمسالدین قناتآبادی بودند و همه حرفهایشان را زدند. به زاهدی گفتم، حوصله باید کرد تا اینها تمام حرفهایشان را بزنند. همه حرفها جواب دارد. اینها هم چیزی در چنتهشان نیست. فحشها نثار من شد که من خائن و کوفت و زهرمار هستم. همه آن وقت گفتند که با مصدقالسلطنه و قوامالسلطنه هم همین برخوردها شده است. گفتم، آقا، این قرارداد، قرارداد ایدهآل نیست، ولی ما بیش از این نمیتوانستیم بکنیم. حالا مختارید. میخواهید قبول کنید. میخواهید رد کنید و بهترش را انجام بدهید. ما بهتر از این نتوانستیم. خلاصه قرارداد را رساندیم جایی که تصویب شد و شروع کردند به استفاده کردن. سالها بعد شاه گفت که از اولش هم من این قرارداد را قبول نداشتم و فلان بوده است. گفتم، آقا، این قرارداد تابع زمان است. یک چیز دایمی که نیست. با زمان و تحویل عوض میشود.
کدام قانونی است که تا ابد همان قانون بماند. بعد به واشنگتن رفتیم و آقای احمد مهبد تشریف آوردند آنجا و کارتی نشان دادند که مشاور نفتی شاه هستند. بیچاره سهام السلطان بیات هم آمده آنجا و آقای مهبد ایشان را در خانه خودش جا میدهد. من گفتم آقاجان، شما خودتان رییس شرکت نفت هستید، این کیست؟ مهبد آمد پهلوی من و گفت، میخواستم یک چیزی بگویم. ناراحت نشوید. گفتم چیه؟ گفت که شما قرارداد ۵۰-۵۰ بستید، ما با آجیپ (شرکت ایتالیایی) ۷۵-۲۵ بستیم. گفتم، آقا، بنده چرا ناراحت بشوم. مگر مال من است. حالا از شما میپرسم، قرارداد ۵۰-۵۰ سر چاه است، هیچ خرجی هم برای ما ندارد، ۷۵-۲۵ قرارداد سرمایهگذاری است. اگر آخر کار بیلان منفی شد، خب، پول شما هم رفته است. آنجا شما سرمایه نمیگذارید، ۵۰ تا میگیرید میروید پی کارتان. خرج با خودشان است. میخواهند به بازار عرضه کنند، میخواهند نکنند، اما ۷۵-۲۵ اگر طرف نتوانست بفروشد یا ارزان فروخت، خب، روی دست شما میماند. دیدم این حرفها حاشیه است و گفتم، آقا به بنده مربوط نیست. بنده خیلی هم خوشحال میشوم که شما موفق شوید. بعدها از عبدالله انتظام که رییس نفت بود پرسیدم، گفت، همهاش ضرر است. حالا، شاه هم دلش را خوش کرده بود که بله، یک چیزی ارائه بدهد. هرچه گفتم آقا، سرمایهگذاری کردن، آن هم در نفت کار خیلی دقیقی است. حتی در آن موقع که نفت قم با جار و جنجال بیرون آمده بود، من «پیج» را خواستم و گفتم، آقا به من مربوط نیست، ولی میخواهم یک پیشنهاد به شما بدهم. آیا شما حاضرید که در این جستوجو برای نفت شرکت کنید؟ اگر نفتی بیرون آمد و تجارتی شد، شما خرج میکنید و از قسمت فروش جبران کنید. گفت، با یکی دو تا چاه نمیشود، چندین چاه باید باشد، تنها راهش این است. به شاه پیشنهاد کردم، گفتم، آقا این ممکن است یک رگهای باشد و بعد تمام شود.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست