سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

انواع و اقسام دانشجو


انواع و اقسام دانشجو
مشهد اقسام الدانشجو هو موجود الذی یسکن فی مکانه اسمه خوابگاه لا موجود فیه الامکانات الاولیه و آبه یقطع مداوماً و هکذا، ما حار کمیات فی شیر آب، آلات البارد والحار (گرمایش و سرمایش) یعمل فی الشتا و الصیف بالعکس. و هو (دانشجو) یطعم الطعام فقط اسمه طعام. شی نرمتر من السنگ، الذی قادر علی ذهاب من الحلقوم الی الپائین و امله (آرزویش) فی الازدواج الشدید ولیکن لا دست یافتنی و فقط فی خیال البافتنی. الغرض الدانشجو ثلاث الاقسام. اوله تنبل، الذی فی خواب الدائم فی خوابگاه. دومه عاطل و هو مغرور بسیار و یحمل دائماً فی دسته کیف عجیب اسمه سامسونیت و معمولا خالی من الکتاب و الدفتر و فی داخله شانه، حوله و زیر شلوار. اما القسم سوم من الدانشجو هوالباطل و مشخصاته چنین. هو لایدرس (درس خواندن) بل یگوش موسیقیه دائم حتی فی الخواب و سرو کاره دائما با شعر و رمان. افراد من هذا القسم یدود سیگاراً کثیراً. اولئک العاشقون و همیشه بی خیال و یا فی الخیال الباطل. علاوه علی الاینا، اقسام دیگر من الدانشجو موجود. نوع الدرس خون من دانشجوالذی نادر مثل یاقوت و نوع الدیگر، هوالذی ملعبت فی ید السیاسیون، نوع الآخر من الدانشجو هو بیکارالذی یکتب و ینتشر نشریه مثل... صف تو صف دانشجویی... پدرم همیشه دوست داشت مهندس شوم. مادرم می گفت: پسر من باید پزشک بشه. از آن جا که من همیشه احترام به پدر و مادر را واجب می دانم، رشته مهندسی گیاه پزشکی قبول شدم که هم مهندس بشوم هم پزشک. پدرم گفت: کاش همون پزشک می شدی. مادرم گفت: مهندس خالی می شدی بهتر نبود؟ روز اول که وارد دانشگاه شدم، دیدم یک صف کشیده اند که نه سر دارد، نه ته. گفتم: این صفه چیه؟ یکی گفت: ورودی جدید هستی؟ گفتم: آره، از کجا فهمیدی؟ گفت: معلومه، این صف تکثیر جزوه اس. گفتم: هنوز که سال تحصیلی شروع نشده. همان یکی گفت: نمی دونی این صف آخر ترم چه بلبشویی می شه. سال پیش دو نفر از دانشجوها از این صف کارشون به اورژانس رسید. چهار نفر هم رفتند کلانتری، از همین حالا صف بگیر تا آخر ترم بلایی سرت نیاد. رفتم توی صف ایستادم که یکی دیگر گفت: صف های مهم تر هم هست. بیا بریم تا با اون صف ها آشنات کنم. رفتیم اداره آموزش. چهار تا صف بود. گفت: این صف انتخاب واحده، اون یکی صف تایید انتخاب واحده، سومی صف حذف و اضافه است. چهارمی هم صف تایید حذف و اضافه است. توی صف اول، واحد انتخاب می کنی. توی دومی تایید می شه. بعد می فهمی که ساعت هیچکدوم از واحدها به هم دیگه نمی خوره. می ری همه رو حذف می کنی و واحدهای جدید اضافه می کنی و این پروسه دو سه هفته طول می کشه تا بالاخره به تایید برسه و تازه اونوقت می فهمی که درسی که انتخاب کردی استاد نداره. گفتم: توی همین صف باید بایستم؟ گفت: بیا بریم یه صف مهمه دیگه. رفتیم توی یه اتاق با صف های متقاطع و متوازی فراوان. گفت: اینجا امور فرهنگیه.
اون صف کانون موسیقیه که با کانون ادبی تقاطع دارده. اون یکی که موازی این صفه، کانون فیلم و عکسه که البته با کانون هنرهای تجسمی تقاطع داره که همه این ها با کانون معارف تقاطع دارن که متوازی کانون هلال احمره. از همه این ها مهم تر کانون گردشگریه، که صفش توی این صف ها ادغام شده. امسال هم قول دادن کانون ترک اعتیاد راه اندازی کنند که صفش از دل این صف ها استخراج می شه. کانون تئاتر هم از یکی از این صف ها انشعاب پیدا کرده، کانون گفتگوی تمدن ها هم هست که داره توی همین صف ها انحلال پیدا می کنه. گفتم: عجب! گفت: تازه کانون ازدواج دانشجویی هم هست که حاصل جمع این کانون ها به صف اون کانون می پیونده. گفتم: پیوندشون مبارک. گفت: حالا کم کم به ظهر نزدیک می شیم، بریم تا یکی از مهم ترین صف های زندگی رو نشونت بدم. رفتیم به سلف سرویس. جلوی سلف چند صف تشکیل شده بود. گفت: صف اول، صف ژتون غذاست. صف دوم صف بن دانشجوییه، صف سوم، صف کارت هوشمند غذاست، که معرف دانشگاه و دولت الکترونیکیه. صف چهارم، صف خود غذاست، که البته اون هم به شعباتی تقسیم می شه. بچه های سال دومی، ورودی ها رو تو صف خودشون راه نمی دن. بچه های سال سومی، سال دومی ها رو بچه های فارغ التحصیل هیچکدوم رو. بچه های فوق لیسانس از پنجره روبرویی غذا می گیرند، بچه های دکترا از در پشتی، گربه های سلف هم از دیوار. گفتم: پس صف ما کجاست؟ گفت: شما باید از دریچه کولر وارد بشید. صف مهم بعدی صف خوابگاه بود. توی صف خوابگاه همان یکی دیگر گفت: اینجا خوابگاهه، اتاق های یه تخته تا پنج تخته ش، مال اولیاست، یعنی کسایی که ولی شون اینجا جزو رئیسا هستن. اتاق های پنج تا ده تخته مال اوصیاست، یعنی کسایی که سفارش شدند. اتاق های ده تا پانزده تخته مال بنده های مخلص خداست، یعنی کسایی که پدرشون تو کار اختلاسه. اتاق های بالاتر از پانزده تخته که پای هم اتاقی ت توی دماغ و دهنه توئه مال ما بنده های مفلس خداست. گفتم: عجب صف تو صفیه این دانشگاه! گفت: تازه، صف های دیگه ای هم هست که کم کم خودت باهاشون آشنا می شی، مثل صف بوفه، صف جزوه دادن، صف فارغ التحصیلی و ... یکی از پشت سر گفت: آقا برو توی صف.
یکی دیگر گفت: نزن توی صف. چند نفر داد زدن: هل ندین. صاف شدیم توی صف. مسئول خوابگاه از توی اتاقش گفت: ساعت اداری تموم شد. یکی از ته صف داد زد: ساعت اداری تموم شد، صف رو چرا به هم می زنید؟! علیرضا لبش به کسی که جزوه ام را برد... ای که بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بده جز فراموشی ندارم من گناهی، پس بده روسیه گردم بدون جزوه من، در امتحان از برای من گر نخواهی روسیاهی، پس بده روز و شب چشمم به راه جزوه می باشد بیا گر تو هم داری چون من چشمی به راهی ، پس بده صد کله بوقی به سر دارم زفرط تنبلی! تا نرفته بر سرم دیگر کلاهی، پس بده گیر ما دیگر نیاید جزوه، پس این جزوه را مستقیما گر نمی خواهی، براهی پس بده جان تو مشروط می گردم به جان مادرت لازمش داری نگه دار، ار نخواهی، پس بده جزوه از من می بری؟ من مرکز نشرم مگر ای به قربانت شود جانم الهی، پس بده گر تو هم مانند من بی جزوه ای، باشد بیا مال تو این جزوه اما گاهگاهی، پس بده چند ماهی مال تو، اما دو روزی نزد من من نمی گویم که آن را چند ماهی پس بده از دعای هر شب و آه سحر اندیشه کن! تا نرفته بر فلک از سینه آهی پس بده من نمی دانم چرا این جزوه را کش رفته ای لعنت و دشنام و نفرین گر نخواهی، پس بده علی زمانی. سنندج تست فعالیت های «امور فرهنگی»
۱) دفتر امور فرهنگی در سال تحصیلی جدید قصد پخش چه چیزی را دارد؟
الف) پخش آش نذری در بین دانشجویان
ب) پخش شاباش در محیط دانشگاه
ج) پخش مستقیم بازیهای جام ملت های آسیا از طریق LCD ۴۶اینچ در هر دانشگاه
د) پخش سرود دانشگاه ها از شبکه های تلویزیونی
۲) در سال تحصیلی جدید، چه قراردادی از سوی دفتر امور فرهنگی منعقد خواهدشد؟
الف) قرارداد ترکمنچای
ب) قرارداد یکساله با الکس فرگوسن جهت هدایت تیم تراکتورسازی تبریز
ج) قرارداد ساخت نیروگاه هسته ای بوشهر
د) قرارداد همکاری با ۲۵۰مرکز فرهنگی برای سرویس دهی فرهنگ کارت
۳) دفتر امور فرهنگی تصمیم دارد چه نوع باشگاهی را افتتاح نماید؟
الف) باشگاه پرورش اندام و پاورلیفتینگ
ب) باشگاه خبرنگاران کهنسال
ج) باشگاه عروسی
د) باشگاه رفاه دانشجویان
۴) دفتر مذکور، جهت جلوگیری از مصرف موادمخدر در دانشگاه ها چه اقداماتی را انجام خواهد داد؟
الف) بهره گیری از سگ های موادیاب در مبادی ورودی دانشگاه ها
ب) کشیدن گوش، داغ کردن پشت دست و ریختن فلفل در دهان دانشجویان معتاد
ج) ممنوع کردن دانشجویان معتاد از شرکت در کلاس های مختلط
د) تشکیل کمیته پیشگیری از مصرف موادمخدر در دانشگاه ها و برگزاری جشنواره اعتیاد هرگز.
۵) درباره دانشجویان برتر فرهنگی، کمیته مذکور چه اقدامی را در سال تحصیلی جدید انجام خواهدداد؟ الف) اهداء کارت صدآفرین به آنها
ب) دادن کیک و نوشابه با نی به دانشجویان مذکور
ج) یک واحد آپارتمان و یک دستگاه خودرو به آنها نشان خواهد داد
د) اعزام دانشجویان برتر فرهنگی به خارج از کشور
۶) دفتر امور فرهنگی چه چیزی را در سال تحصیلی جدید افتتاح خواهدکرد؟
الف) قطار شهری مشهد
ب) خط تولید ساخت موتورگازی دوگانه سوز تک چرخ زننده
ج) سد سولوقون تپه با گنجایش ۱۰۰۰ قوطی آب معدنی
د) کتابخانه تخصصی پایداری در دانشگاه تهران
۷) درخصوص نشریات دانشجویی چه اقدامی از سوی این کمیته انجام خواهد گرفت؟
الف) کلیه نشریات مذکور توقیف خواهند شد.
ب) نشریات دانشجویی که جنس کاغذشان خوب باشد، جهت استفاده در باقالی فروشی و سبزی فروشی ها جمع آوری خواهند شد.
ج) در فصل زمستان، جهت صرفه جویی در مصرف گاز، گرما بخش منازل خواهند شد.
د) بخش ویژه ای برای آنها در جشنواره مطبوعات درنظر گرفته خواهدشد و از سوی خانه نشریات حمایت خواهند شد.
▪ راهنمایی شماره۱: جهت یافتن گزینه صحیح می توانید از سیستم (ده، بیست، سه پونزده) استفاده نمایید!
▪ راهنمایی شماره۲: گزینه های الف، ب و ج در هیچ کدام از سؤالات صحیح نمی باشد. سعید ترشیزی فرم ارزیابی دانشگاه آزاد
لطفاً به سوالات زیر با دقت و مداد پاسخ دهید:
۱) اگر شما، هم دانشگاه آزاد قبول شوید و هم دولتی، کدام را انتخاب می کنید؟
الف) آزاد
ب) آزاد
ج) آزاد
د) آکسفورد
۲) چرا شهریه دانشگاه آزاد، زیاد است؟
الف) چون باید باشد.
ب) باید باشد چون.
ج) چون باشد باید.
د) هر دو مورد!
۳) کاشف دانشگاه آزاد کیست؟
الف) آقای جاسبی
ب) آقای جاثبی
ج) آقای جاصبی
د) استاد اسدی
۴) سطح علمی دانشگاه آزاد را چگونه ارزیابی می کنید؟
الف) خوب
ب) خیلی خوب
ج) بسیار خوب
د) عالی
ه) خیلی عالی
و) بسیار عالی
ز) فوق العاده
ح) توپ
ط) مشتی
ی) بابا تو دیگه کی هستی؟!
۵) مهم ترین معضل کنونی دانشگاه آزاد چیست؟
الف) فرار مغزها
ب) معظل کنونی
ج) تحقیق و تفحص
د) ندارد
۶) اگر یک روز آقای جاسبی را از نزدیک ببینید، به ایشان چه می گویید؟
الف) سلام
ب) از شدت شوق به گریه می افتم و زبانم بند می آید.
ج) جیم جمالتو جاسبی!
د) همه بود آرزویم که ببینم از تو رویی...
۷) دانشگاه آزاد، در کدام یک از مکان های زیر شعبه ندارد؟ الف) شوت آباد ب) قشنگ دره ج) میان دره د) هیچ کدام
۸) دانشگاه آزاد برای پول ما... دوخته است.
الف) کفن
ب) دامن کلوش
ج) کیسه
د) زیرشلواری راه راه
۹) خوشمزه ترین غذای سلف دانشگاه آزاد چیست؟
الف)خورشت گربه سبزی
ب) کوفته برنزی با چمن تازه
ج) ناهار
د) غذای رئیس دانشگاه
۱۰) وضعیت فرهنگی در دانشگاه آزاد...
الف) خوب است.
ب) سلام می رساند
ج) شما چطوری؟
د) دیگه چه خبر؟
۱۱) دانشگاه آزاد چند بخش است؟
الف) ۵
ب) ۴
ج) ۷
د)۶ در پایان از شما درخواست می شود که در این قسمت (.......) چیزی ننویسید. حتی کلمه چشم را هم ننویسید! رضا احسان پور فرهنگ لغت دانشجویی
▪ دانشگاه deneshgah: در سال های قدیم به محل تولید علم گفته می شد. محل گذراندن اوقات فراغت به شیوه ای با کلاس، نوع آزادش در همه جا قدرت رویش دارد! از جمله سرقله قاف)
▪ استاد ostad: دکتر، مهندس، با کلاس، باسواد، زحمت کش، خوب، باقلوا و... (آخر ترم نزدیک شده و من هم باید به فکر نمره باشم!)
▪ جزوه jozve: مطالبی که هر پانزده سال یکبار «upto date» می شوند، دیکته ای که دانشجو هر جلسه یک ساعت باید بنویسد. قانون های بدون استفاده در کشور و آینده دانشجو.
▪ امتحان میان ترم emtehan miyan term : ضد حال وسط ترم، تقلب کردن در آن از تقلب در پایان ترم آسان تر است، برخلاف اسمش دقیقا در وسط ترم انجام نمی گیرد، امتحانی که آخر ترم قدر نمره از دست رفته اش را می فهمید.
▪امتحان پایان ترم emtehan payan term : عذاب آخر سال، یادآور ضرب المثل «جان کندنی را باید کند» و داستان مورچه ای که در طول سال برای زمستان دانه جمع می کرد و ملخ او را مسخره می کرد!
▪ شب امتحان shab e emtehan : سخت ترین و کوتاه ترین شب سال، شبی که در آن فرد تصمیم می گیرد ازترم آینده در طول ترم درس بخواند، اما فردایش فراموش می کند.
▪ تقلب taghalob: نوعی نوشدارو، شمشیر دولبه، در صورت نداشتن عرضه، توصیه نمی شود، در زمان های قدیم عموما روی کف دست یا یک کاغذ کوچک نوشته می شد. اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی به روشهای دیگر انجام می شود (که چون بدآموزی دارد چاپ نمی کنیم!)
▪ دانشجو daneshjoo: متأسفانه معنی این یکی را بعد از ۴سال حضور مستمر در دانشگاه هنوز نفهمیدم! ارژنگ حاتمی نامه ای به استاد ... حضور محضر انور حضرت مستطاب، استاد الجن والانس حفظه الله الی یوم القیامه، روحی فداه! ای دکتر فرزانه که بسی در راه علوم و پیشرفت مملکت کلی زحمات کشیدی من چگونه یارای تشکر و دست شما درد نکند را دارا باشم حال آنکه همچون خورشیدی در آسمان دانشگاه نور هدایت از همه جایت خارج می شود و مشعل فروزان المپیک و روشنی بخش طریق علم و دانش و قله های ترقی ما می باشی. از عهده شکرش چه درآید کز عهده شکرش به درآید؟! اگر چه بنده به عنوان یک دانشجو، آینده ساز مملکت و امید ملت بیش نیستم ولی با تاسی به پندهای ارزنده و نصایح گوهربار حضرت عالی کسب علم را سرلوحه ام قرار داده ام و نمره و این جور چیزهای بی ارزش را به پشیزی نمی نگرم. این سخن شما را همواره در گوشم زمزمه می کنم که فرمودید نردبان ترقی مثل چهار پایه سه پله دارد، علم و دانش! یا شاید هم که فرموده بودید چهارپایه علم و دانش مثل نردبان سه پایه دارد، ترقی! به هر حال توی همین مایه ها بود، اما آنچه مهم است این است که علم و دانش و ترقی خیلی مهمتر از آن است که در محدوده نمره و این چیزهای بی ارزش جا بشود. واقعا من این فراخنای افق دید واسعه حضرت عالی را همیشه می ستایم و معتقدم امروز پیشرفت مملکت و گذر از دروازه ها و اوج قله های بلند مرزهای علم و تخیل کلا در گرو همین گونه تفکر است و ما باید نگاه نمره محور را به گوشه ای پرتاب کنیم و نهال نورسته جوانانمان را با کود مناسب آبیاری کنیم!
خلاصه دکی جون، دنیا دو روزه، ارزش نداره، نمره بده نیفتیم! صالح شخصی توی دانشکده ازدواج آسان است چند سال پیش که هنوز وارد دانشگاه نشده بودم یکی از دوستانم در دانشگاه سنندج قبول شده و راهی کردستان بود. او را به کناری کشیده و گفتم: ترسم نرسی به مدرک ای دانشجو این ره که تو می روی به کردستان است لحظه ای به من نگاه کرد و پاسخ داد: مدرک یک نشانه است تا راه گم نشود، دانشجو، قصد تحصیلی دگر کن. آن روز معنای کلامش بر من آشکار نبود اما اینک پس از ۱۱ ترم تلاش مذبوحانه در راه کسب مدرک به عمق اندیشه اش راه یافته ام و مفتخرم که برای تنبه شما عزیزان نکاتی را ذکر نمایم: دانشجوی عزیز دانشگاه را تنها برای کسب علم و معرفت بنا نکرده اند. مبادا تمام این سالهای خاطره انگیز را در میان تلی از کتاب و جزوه به تورق و تحقیق و تالیف بپردازی. وای بر دانشجویی که فارغ التحصیل گردد اما حقیقت دانشگاه را درک نکرده باشد. دانشجویان سنواتی را دریاب که چراغ راه تواند در این شب سیاه، آنان مانند ستارگانی هستند که در بیابان جهت را نشانت می دهند. خوابگاه را بشناس و خواب را بشناس، آن گاه هشت ترم و هشت مشروطی. از یاد مبر که تو قدم در راه کسانی نهاده ای که نام اصحاب کهف را از کتاب رکوردهای گینس خارج ساخته اند و این رسالتی سنگین است. مبادا زود بخسبی و زود برخیزی که خیانتی است نابخشودنی. جنبنده باش هم در سیاست و هم در غیر از آن. جنبش های سیاسی را رونقی بخش. اعتصاب غذا کن. خودم یواشکی برایت ساندویچ خواهم آورد. پی گیر جنبش های غیرسیاسی نیز باش. سیستم را روشن کن. سی دی را بگذار. دستی برافشان. پایی بکوبان. این شب های شوریدگی را با ما سحر کن. و اما عشق. و اما عشق... از صدای سخن عقش(!) ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند دانشجوی عزیز دانشگاه کانون شیفتگی و دلدادگی است. اینجا میعادگاه پسران شوریده و دختران ترشیده است. خوردن شیره با اسفناج آسان است توی دانشکده ازدواج آسان است و اما از همه این ها که بگذریم به مهم ترین بخش کار یعنی مقوله «افتادن» می رسیم. «افتادگی» آموز اگر طالب فضلی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است (قانون اول رشته کشاورزی) بارزترین خصیصه تمامی دانشجویان واقعی و مجاهدان راه فضیلت افتادن است. از هر درسی و با هر نمره ای که باشد. افتادن هنر مردان با حال است. الف. سنواتی.
احسان صفری
نشریه ستون آزاد
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید