چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
جامعه شناسی انحرافات در حکومت دینی
در آغاز مصاحبه، با ارائه تعریفی از مفهوم انحراف اجتماعی و ابعاد آن، تمایز میان رفتارهای ناسازگار با رفتارهای غیرعادی بررسی شده است، در ادامه، برخی ازعلل ایجاد و گسترش معضل انحرافات اجتماعی در حکومت دینی تبیین می شود، سپس با تأکید بر عوامل فرهنگی نظیر ظاهر گرایی به جای توجه به محتوای عمل، عدم حساسیت فرهنگی از سوی مسئولین، اباحه گری، تغییر ارزشها و عدم نهادینه شدن ارزشهای اسلامی و ایجاد فضای آنومیک و فقدان تعهد اخلاقی … پیشنهاداتی جهت پیشگیری و مواجهه با انحرافات اجتماعی ارائه می گردد.
دکتــر عمـاد افـروغ، محقـق، نویسنـده و عضـو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس میباشند. ایشـان تاکنــون مقـالات متعـددی را در مجلات تخصصی و همـایشهـای مختـلف ارائه کــرده اند. همـچنین دارای تألیفـات مختلفـی میباشند که عبارتنـد از: فضا و نابرابری اجتمـاعی - نگرشی دینی و انتقادی به مفـاهیم عمده سیاسی - فرهنگ شنـاسـی و حقوق فرهنگی - چشم اندازی نظـری به تحلیل طبقـاتی و توسعه - چالشهای کنونی ایران - هویت ایرانی - رنسانسی دیگر - ترجمه کتاب قدرت، نگرش رادیکال.
▪ تعریف جامعه شناسان از انحراف یا کجروی اجتماعی چیست؟
ـ جامعه شناسان در تعریف کجروی دو بعد ذهنی و عملی (رفتاری) را مورد توجه قرار میدهند. در بعد ذهنی گفته میشود که نظام اجتماعی دارای هنجارها و الگوهای رفتاری مقبول است که هرگونه فاصله ذهنی از این هنجارهای متعارف و مورد قبول جامعه، انحراف یا کجروی نامیده میشود، ولی در بعد عملی، با رفتارهایی انحرافی مواجه هستیم. رفتارهایی که با نظام هنجاری و الگوهای رفتاری جامعه منطبق نیست. نکته قابل تأمل آن که، هنجارهای اجتماعی الزاماً هنجارهای عام نیستند و میتوانند هنجارهای مربوط به گروههای مختلف باشند. ممکن است هنجاری در یک گروه، هنجار باشد و در گروه دیگر هنجار تلقی نشود. لذا در بحث انحرافات اجتماعی نباید هنجارهای غالب یا هنجارهای گروه مسلط را هنجارهای عام تلقی نمود. هنجارهای عام، برآیند جمعی هنجارهای انواع خرده فرهنگها میباشد، یعنی هنجارهایی که افراد و گروهها در آن سهیم هستند. در برخی موارد به این نکته توجه نمیشود و هنجارهای یک قشر، هنجارهای عمومی جامعه محسوب میگردد. معمولاً این خطا در بررسی مسائل اجتماعی مشاهده میشود.
در بعد عملی انحراف، باید بین «رفتارهای ناسازگار» و «رفتارهای غیر عادی» تفاوت قائل شویم. رفتارهای غیر عادی، رفتارهایی میباشند که با هنجارهای اجتماعی منطبق نیست، هر چند نظم هنجاری جامعه را نفی نمیکند، یعنی اگرچه رفتار با هنجارهای جامعه همخوانی ندارد، اما فرد نظم هنجاری جامعه را قبول دارد. اغلب کجرویها را این گروه از افراد مرتکب میشوند. مانند فردی که مشروب میخورد، سیگار میکشد، اما هرگز به فرزندش توصیه نمیکند که او نیز این کار را انجام دهد. در واقع او این عمل خلاف را آگاهانه انجام میدهد و در واقع ملتزم به رعایت قواعد اجتماعی نیست.
در رفتارهای ناسازگار، فرد میخواهد طرحی نو دراندازد و نظم رفتاری و هنجاری جدیدی را تعریف کند، مانند رفتار افراد انقلابی که در هر جامعهای ارزشهای غالب را قبول ندارند و میخواهند آرمانها و ایدههای جدیدی را طرح کنند که با هنجارهای اجتماعی سازگار نیست. به هر حال، در مورد رفتارهای غیرعادی همان گونه که اشاره شد ممکن است فرد ارزشها و الگوهای رفتاری و هنجارهای جامعه را پذیرفته باشد، اما رفتاری مطابق با آن هنجارها نداشته باشد. در این شرایط، جامعه شناسی موظف است به این مسائل پاسخ گوید که چه عواملی در شکاف بین ارزش و رفتار مؤثر بوده است؟ آیا تمامی کسانی که دچار انحرافات اجتماعی هستند، نظم ارزشی جامعه را قبول ندارند؟! یا آنکه در مقابل شرایط اجتماعی این گونه واکنش نشان میدهند؟ آیا آنها میخواهند بدین وسیله انزجار خود را از وضعیت حاکم نشان دهند؟!
▪ آیا فرم گرایی میتواند در گسترش انحراف از ارزشهای اسلامی مؤثر باشد؟
ـ نکته ظریف دیگر در مسئله انحرافات اجتماعی این است که نباید فرم با محتوا خلط شود و به محض رؤیت یک فرم غیر عادی، قضاوت شود که این فرد منحرف است، به طور مثال نباید با رؤیت بد حجابی فرد قضاوت کنیم که او اعتقادی به جمهوری اسلامی ندارد. متأسفانه در سالهای اول انقلاب دچار فرم گراییهایی شدیم که آثار و پیامدهای منفی بسیاری به همراه داشت. به طور نمونه با محدود شدن حکم واجب «امر به معروف و نهی از منکر» به فرم و ظاهر افراد، اولاً در حق مردم و ثانیاً در حق این فریضه جفا گردید. زیرا نظام حکومتی، دارای ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی است و در این ابعاد، نیازمند امر به معروف و نهی از منکر هستیم، اما فرم گرایی موجب میشود تا اذهان به جای پرسش در مورد سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به برخورد با افرادی معطوف شود که شاید خودشان هم به نفس عمل خویش آگاه نباشند.
امام (ره)در تحریر الوسیله «امر به معروف و نهی از منکر» را یک نظام حکومتی میدانند، حتی فریاد سیاسی و فریاد اقتصادی را نوعی امر به معروف و نهی از منکر میدانند.
چه بسا افرادی که به واسطه همین فرم گرایی، ظاهر را مطلوب جلوه دادند، ولی در افکار و اعتقادات خویش سست بودند و این مشکلات زیادی را به همراه آورد.
منطبق با یک نگاه جامعه شناختی، فرهنگ، مشتمل بر جهان بینی، ارزشها، الگوهای رفتاری و نمادهاست. اهمیت و وزن جهان بینی، بیشتر از بقیه عناصر است. لذا نباید نماد را که معرف لایههای زیرین فرهنگ میباشد، با جهان بینی همسنگ نمود. ما باید محتوا و جوهر را واحد دانسته و قالب را متعدد در نظر بگیریم. نباید به این دلیل که محتوا واحد است، به دنبال قالب واحد هم بود.
اما متأسفانه در طول دوران پس از انقلاب به فرم توجه شد و محتوا فراموش گردید. در حالی که در هر عصری، باید قالب خاص آن را تعریف و «باز تولید» نمود. در مورد «حجاب» یک تعریف جوهری وجود دارد. حجاب یعنی پوشش، وزانت، متانت؛ ولی همین جوهر واحد، قالبهای مختلفی دارد، به طوری که برای مثال، پوشش در کشورهای لبنان، پاکستان و ایران با هم متفاوت است.
اگر یک قالب خاص را تعیین کنیم، آنگاه فرد آن قالب را نپسندد، واکنش نشان خواهد داد. به علاوه، من معتقدم نباید افرادی را که قالبشان متناسب نیست و حد شرعی را رعایت نمیکنند، به بی اعتقادی محکوم نمود.
▪ حکومت اسلامی در اصلاح باورها و نهادینه کردن ارزشها چه وظیفهای دارد؟
ـ دستیابی به این هدف، خیلی آسان و سهل نیست و با صدور بخشنامه و دستورالعمل میسر نمیشود و نیازمند روشهای غیر مستقیم است. به طور مثال اگر نیازهای اقتصادی فرد تأمین گردد، کرامت انسانی او حفظ شود و به عزت نفس او ارج نهاده شود، به طور غیر مستقیم تأثیر خواهد گذارد. وظیفه حکومت اسلامی یک بعدی نیست تا به امور سیاسی محدود شود و از مسائل فرهنگی و نیز از تأمین نیازهای معیشتی و امنیتی غافل گردد. اصولاً وجه ممیزة حکومت دینی از سایر حکومتها، وظیفه فرهنگی آن است. حضرت علی (ع) در یکی از مأموریتهایی که به مالک اشتر میدهند، بیان میکنند که در کنار جهاد با کفار و عمران بلاد و اخذ مالیات، باید به اصلاح فرهنگی و تهذیب افراد بپردازد. اما اینک احساس این وظیفه در ذهنیت دولتمردان چندان پررنگ نیست.
▪ برخی معتقدند امروزه دینداری جوانان روز به روز کاهش مییابد و نرخ انحرافات اجتماعی در حال افزایش است. نظر حضرتعالی چیست؟
ـ به نظر بنده، اتفاقاً برعکس است، یعنی دینداری به شدت در حال افزایش است. تحقیقات نشان میدهد بر خلاف تصوری که از جوانان ارائه میشود، باور و اعتقاد دینی آنها بالا است و اغلب آنها نماز میخوانند و روزه میگیرند. شاید گفته شود که اینها مظاهر فردی و شخصی دین است و جوانان، دین را در عرصه خصوصی قبول دارند؛ ولی اینطور نیست. تعلق سیاسی و دینی آنها در حد بسیار بالایی میباشد. پیمایش ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نشان میدهد که دینداری مردم در لایههای زیرین یعنی اعتقاد، باورها و ارزشها بسیار بالا و در حدود ۹۴ تا ۹۸درصد و در بُعد انجام مناسک دینی هم در حد بالا و ۷۵ درصد است. ضمن این که میل به دینداری فردی هم افزایش یافته است. تحقیق دوره دکترای یکی از دانشجویان نشان میدهد که اعتقاد به اصل نظام و دین و التزام سیاسی خیلی زیاد میباشد، اما افراد دچار آنومی (یا بی قاعدگی) شده اند. در این شرایط نخبگان رسمی و غیر رسمی در عرصه سیاسی، چندان پایبند به باورها و هنجارهای اجتماعی نیستند. در شرایط آنومی، نظم هنجاری سنتی به خاطر سیاستهای مسئولان از هم پاشیده و نظم هنجاری و ارزشی جدیدی جایگزین نگردیده است، تا افراد را از بیرون به یکدیگر وصل کند. افراد احساس میکنند که نظم هنجاری وجود ندارد تا جامعه را کنترل و نظارت نماید و جامعه رها شده است. جامعه شناسان معتقدند که آنومی سه شاخه اصلی دارد:
۱) وزن هنجاری وجود ندارد تا مردم، به رعایت هنجار اجتماعی ملتزم باشند و دچار رفتار غیرعادی نشوند.
۲) بین هنجارها سازگاری نیست، هنجارها همدیگر را تأیید نمیکنند.
۳) گروههای مرجع به هنجارها التزام ندارند.
وقتی فضای آنومیک به خاطر عدم التزام به هنجارها رشد کرد و افراد مشاهده کردند که اهداف نظام و انقلاب محقق نمیشود، همین افرادی که خودشان مسئولین را انتخاب کرده اند، تصمیم خواهند گرفت که آنها را کنار بگذارند. زیرا در آن زمان بر حسب وظیفه شرعی در انتخابات شرکت کردند و امروز به دلیل آنکه این افراد در وظایفشان کوتاهی میکنند، آنها را کنار خواهند گذارد.
همانطور که گفتیم همین تحقیق دکترا نشان میدهد که میزان هویت دینی و هویت ملی جوانان ایرانی، خیلی بالا است. حتی در گویههای صریح، نظیر اینکه «آیا خوشحالید که در نظام جمهوری اسلامی زندگی میکنید؟» پاسخ مثبت بوده است، یا احساس تعلق دینی با پاسخگویی به این گویه که: «از اینکه فردی مذهبی هستم، احساس رضایت میکنم» در حد بالایی بود.
▪ نقش منفی خانوادهها را در انحرافات اجتماعی چگونه ارزیابی میکنید؟
ـ خانواده رکن اصلی و حیاتی جامعه است. اگر خانواده وظیفه تربیتی خود را به خوبی انجام ندهد یا به انواع مشکلات آلوده شود، دیگر امیدی به فلاح و رستگاری جامعه نیست. متأسفانه امروزه خانوادههای ایرانی یا از روی به اصطلاح ضرورت کارکردی و یا به دلیل باور عمیق به نظام جمهوری اسلامی، مسئولیت و تکالیف خود را بر دوش دولت (مدرسه، نظام و …) گذارده اند و حساسیت فرهنگی لازم را ندارند و بر رعایت هنجارها و سنتهای مقبول جامعه نظارت نمیکنند. شواهد حاکی است، به میزانی که خانواده زمان و انرژی بیشتری را صرف تربیت فرزند کند، اعضای خانواده کمتر به سوی انحرافات کشیده میشوند. لذا باید سطح آگاهی خانوادهها را افزایش داد. یک بعد پیشگیری، همین اطلاع رسانی به خانوادهها میباشد.
▪ علل وجود انحرافات اخلاقی نظیر روابط ناسالم و نامشروع در جامعه اسلامی ایران چیست؟
ـ این نوع از انحرافات همانند هر نوع انحراف اجتماعی دیگر، میتواند علل و ریشههای فرهنگی، اقتصادی و … داشته باشد.
اولین و مهمترین علت این نوع انحرافات، عدم وجود فرصت و زمینه مناسب ازدواج برای جوانان است؛ در حالی که در قانون اساسی ایجاد تمهیدات لازم برای ازدواج نظیر اشتغال مولد و مسکن، جزئی از وظایف دولت است. قانون اساسی ایران، در مسائل اقتصادی، از دولت نامحدود بالقوه با گرایش به دولت حداکثر تبعیت میکند. در برخی از کشورها از جمله انگلیس که از دولت محدود نیز تبعیت میکند، برای متقاضیان ازدواج، خانههایی به قیمت نازل واگذار میشود. زیرا غریزه جنسی برای تأمین بقاء و بازتولید نسل ضروری است و باید در قالب تشکیل خانواده اطفاء شود. اما در شرایط کنونی که شبکه شهری کشور، شاهد مادر ـ شهری نظیر تهران است و امکانات در حد نیاز وجود ندارد و هزینه خرید مسکن واجاره بهای آن بالاست و ساختار شهری نیز به گونهای است که سیل جمعیت به دلائل مختلف به ویژه اقتصادی به سوی این شهر سرازیر است؛ آیا یک جوان میتواند به فکر تشکیل زندگی مستقل باشد؟! مسلم است که اکثریت جوانان با وجود چنین مشکلاتی قادر به انجام چنین خواستهای نیستند، اما غریزة جنسی آنها به دلیل فطری بودن به دنبال راهی است تا اطفا شود، حتی اگر شرایط (شغلی، مسکن …) برای تأمین شرعی و عرفی این نیاز فراهم نباشد؛ از سوی دیگر حساسیتهای فرهنگی هم رنگ باخته است، در نتیجه مثلث عشق که باید یک ضلع آن انس، یک ضلع آن تأمین نیاز جنسی و یک ضلع تعهد (ازدواج در قالب خانواده) باشد، به علت ضعف و فقدان تعهد، دو ضلعی میشود و بازار فساد رونق میگیرد.
ضعف یا حتی فقدان اخلاق جنسی عامل دیگری است که از سیاستهای غلط اقتصادی و شکاف طبقاتی ناشی شده است. افراد نوکیسهای که یک شبه ره صد ساله پیموده اند و طبقه اقتصادی ـ اجتماعی آنها تغییر کرده و به نان و نوایی رسیده اند، در این انحرافات غوطه ورند. حتی افراد متأهل و البته تنوع طلب هم به گونهای در این گرداب و منجلاب فرورفته اند. زیرا به دلیل دلالی و رابطه قدرت ـ ثروت، تمکّن مالی برخی از افراد یکباره افزایش یافته است، از سوی دیگر حساسیت فرهنگی هم وجود ندارد، لذا آن اتفاقی که نباید شاهد آن باشیم، رخ داده است.
عامل دیگر تمرکز گرایی است. امروزه سیاستهای اقتصادی که وجه عدالت گرایانه ندارد، روز به روز شکاف طبقاتی را دامن میزند و پیش بینی میشود که در سالهای آتی شاهد جنبشهای اقتصادی باشیم. وقتی مردم به عمق شکاف طبقاتی آگاهی یابند، احتمال وقوع جنبش اقتصادی زیاد است.
اباحه گری نیز عامل دیگر است. عدهای در شرایط کنونی در جامعه اسلامی، فقدان حساسیتهای فرهنگی را افتخار دانسته و مظهر جامعه مدنی می شمارند. یعنی در این وضعیت نه تنها آموزش دهی و آگاهی رسانی دینی وجود ندارد، بلکه حتی اباحهگری از سوی دولت دینی ترویج میشود!! و این اسفناک است.
مردم میپندارند چون دولت، دولتی دینی است و هر کاری که انجام میدهد، مباح است؛ لذا اگر فعلی که در جامعه مذموم و ناپسند است، از سوی دولت انجام شود، دیگر در نظر مردم، آن فعل، عادی و بهنجار تعریف خواهد شد. چه بسیار نوارهای موسیقی که چون مجوز دولتی دارد، مجاز شمرده شده است، در حالی که قبلاً از نظر عرفی مذموم بوده است. این کار، نوعی اباحه گری است. اگر حکومت دینی اباحی گری را دامن بزند، در دراز مدت مردم از حکومت دینی فاصله میگیرند و به دنبال دینداری شخصی خودشان میروند.
▪ اگر انحرافات اجتماعی با دیدگاه کارکردگرایی تبیین شود، این نگرش چه پیامدی دارد؟
ـ از آنجا که در دیدگاه کارکردگرایی، در تبیین انحرافات اجتماعی به «علل» توجه نمیشود، بلکه معطوف به «کارکرد این وضعیت» است، لذا در مقابل این سوال که چرا فحشاء وجود دارد؟ پاسخ داده می شود که کارکرد و فایده دارد. این یک خلط روش شناختی است. در واقع سؤال از «علت» است، اما پاسخ در مورد «نتیجه» میباشد. این نوع نگرش باعث اشاعه و افزایش مفسده در جامعه میشود. اما در نگرش انتقادی، در تبیین انحرافات اجتماعی به ریشهها و علل توجه میگردد و بیان میشود که باید ریشهها را خشکاند و سرمنشاء انحرافات را از بین برد، نه اینکه به کارکرد آن توجه نمود. در بحث کارکرد هم باید توجه نمود که کارکرد مثبت برای چه کسی مطرح میشود. برای کسی که معتقد به اباحه گری و اشاعه فحشا است؟ یا برای کسی که محکوم روابط کجرو است و از سر فقر فرهنگی و اقتصادی «خود فروشی» میکند؟ آیا نباید به کارکرد منفی انحرافات که خانوادهها را از هم فرومیپاشد و نسلی را به نابودی اخلاقی میکشد، توجه نمود؟!
▪ جهت پیشگیری و کنترل انحرافات اجتماعی چه اقداماتی ضروری است؟
ـ هر چند در این زمینه پیشنهادات بسیار است، اما به اختصار به این موارد اشاره میکنم:
ـ در کشور ایران توسعه شهری به قیمت نادیده انگاشتن توسعه روستایی دنبال گردید، لذا نیرویی که باید در محل خود فعالیت مینمود، به سوی شهرها مهاجرت کرد. امروزه اکثر انحرافات را افراد مهاجر انجام میدهند، لذا باید روند مهاجرت را معکوس نمود و سیاستهای کلانی را در زمینه توسعه مناطق روستایی تدوین کرد، نباید تمام خدمات، امکانات، برنامهها در تهران و «شهرهای اصلی» تمرکز یابد، اگر این کار انجام شود، یک فرد روستایی که عمری به مکان سکونتش تعلق داشته است، آن را رها نخواهد کرد تا در جایی زندگی کند که احساس غریبی میکند. همچنین اقتصاد باید از تمرکز بر محور نفت نجات یابد و رابطه قدرت - ثروت که با این تمرکزگرایی عجین شده است، خاتمه یابد.
ـ باید وظایفی که در قانون اساسی در جهت تسهیل شرایط ازدواج و نهاد خانواده و حفظ حرمت خانواده بر عهده دولت میباشد، به طور جدی دنبال شود. نباید با شعار جامعه مدنی و حقوق سیاسی، احقاق حقوق اجتماعی مردم را به تعویق انداخت. باید از شعار به سوی عمل حرکت کرد. اما اجرا و عمل مستلزم استراتژی، اندیشه و برنامه ریزی است، اگر این اتفاق نیفتد، بحران مشروعیت در نظام ایجاد میشود. اگر مردم مشاهده کنند که مسائل کلیدی مسئولان با دغدغه اصلی مردم تفاوت دارد، حقانیت نظام و مشروعیت آن زیر سؤال میرود.
ـ ضروری است نسبت به عواقب و پیامدهای مسائل فرهنگی حساس بود و متعاقباً مردم را هم حساس نمود. نباید با توجیهاتی کودکانه نظیر اینکه: به دلیل فشارهای اقتصادی، نباید بر مسائل فرهنگی پافشاری نمود، اوضاع فرهنگی جامعه اسلامی را نابسامان کرد. آیا مفهوم آزادی در جامعه اسلامی، باید شبیه تعریف این مفهوم در نظام سرمایه داری (اختلاط زن ومرد و روابط نامشروع) باشد؟! پس چه فرقی بین این نظام با نظام سرمایه داری خواهد بود؟!!
مفهوم آزادی در جامعه اسلامی باید معطوف به حق اظهار نظر و انتقاد سازنده جهت ایجاد، پیریزی و تحقق جامعه آرمانی باشد، آزادی باید در جهت استقرار عدالت اجتماعی و احقاق حقوق شهروندی اعطا شود. در تعریف واژه آزادی به عنوان یک ارزش مثبت، بحث حقوق اجتماعی مطرح میشود؛ اینکه چرا عدهای یک شبه ره صد ساله طی میکنند؟ چرا عدهای با رانت خواری، پارتیبازی و عدم توجه به ضابطه و … حقوق مردم را ضایع میکنند؟ آیا برای پیشگیری از ایجاد این مفاسد، تاکنون اقدامات اصولی انجام شده است؟! یا اینکه عدهای طرحهایی ارائه میدهند که تروج دهندة فساد در بین جوانان است؟!…
متأسفانه بعضاً این افراد خودشان در ایجاد این شرایط مقصر بوده اند و اکنون اظهار میدارند که هیچ راه حل دیگری را در این شرایط نمیتوان ارائه کرد!!!
ما باید به صورت بنیادی، ساختاری و اساسی مسائل را ارزیابی کنیم، هرچند ممکن است راهکارهای کوتاه مدت هم ارائه کرد، اما این فعالیتها نباید مانع انجام طرحهای بنیادی شود.
برای اقدامات فرهنگی باید از تمام وسایل فرهنگ ساز و تمام شاخصههای فرهنگی بهره گرفت. این حرکت الزاماً نباید از سوی مراکز دولتی انجام شود، بلکه سازمانهای غیردولتی هم میتوانند وارد عمل شوند و فقرا، مستمندان و خانوادههای بی سرپرست و نیازمند را شناسایی کرده و کمکهای مردمی را جمع آوری کنند. حتی میتوان محل تجمع و زندگی زنانی که به علت فقر اقتصادی در مسیر خلاف قرار گرفته اند، شناسایی کرد و ضمن ارائه کمکهای مردمی، در تصحیح فرهنگی آنها اقداماتی انجام داد. همچنین سازمانهای غیر دولتی میتوانند برای زنان بی سرپرست و خودسرپرست، کارگاههای کوچک تحت حمایت دولت ایجاد کنند. مردم هم اگر بدانند که مراکز غیر دولتی به همراهی دولت چنین هدفی را دنبال میکنند، کمک خواهند کرد و این کارگاهها ایجاد خواهد شد، برای فروش محصولات آنها نیز باید با مراکز تجاری ارتباط برقرار شود و کالاهای تولیدی آنها به فروش برسد. این امور از سوی مردم میتواند انجام شود، اما دولت هم موظف است سیاستگذاری کند و سازمانهای غیر دولتی را که چنین اهدافی دارند، یاری رساند.
دولت سیاستگذاری کند و مردم در عرصه تصدی گری حضور یابند. در مورد مسائل اقتصادی هم مردم باید وظایف دولت را متذکر شوند و اقدامات آن را به طور سازنده بررسی نمایند، به طور نمونه در مورد تأمین آتیه جوانان و ازدواج آنها اقدامات دولت و تسهیلات ارائه شده را ارزیابی کنند که چرا جهت گیریهای نظام اسلامی از پشتیبانی محرومین به سوی حمایت از ثروتمندان تغییر جهت داده است؟ چرا دولت فقط در زمان جنگ تحمیلی در جهت حمایت محرومین حرکت نمود؟ چرا در دوران جنگ تحمیلی علیرغم تمام تحریمها، اوضاع اقتصادی بهتر از شرایط فعلی بوده است؟!
دولت نیز باید در مورد منابع درآمدی نظیر نفت، پاسخگوی مردم باشد. آیا این درآمد، به طور عادلانه توزیع میشود؟! درآمد حاصل از افزایش قیمت نفت در چه منابعی مصرف میشود؟! چرا عدهای ثروتهای کلان میاندوزند و با قدرت و ثروت بر فساد دامن میزنند و عدهای علیرغم تلاش فراوان، محتاج تأمین نیازهای اولیه هستند؟!
چرا دزدان بزرگ اقتصادی کشور معرفی و دستگیر نمیشوند و زندانها مملو از اقشار ضعیف و دزدان رده پایین میباشد؟! چرا هرگز جرائم زیر زمینی، اختلاسهای کلان، … طرح نمیشود؟!… طرح این مسائل دولت را در انجام امور محوله جدی خواهد کرد.
منبع : طوبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست