دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
دسته بندی دانشجویان مسلمان خط امام در برخورد با تصرف لانه جاسوسی
به واقع اگر تنها یک نفر و یا عده معدودی دچار این استحاله میشدند، میشد آن را ربط به انگیزههای شخصی و غیر الهی دانست. ولی هنگامی که یک جریان دچار این لغزش میشود، باید عیب را علاوه بر مورد قبلی در کجیهای فکری نیز دید.
تسخیر سفارت ایالات متحده در ایران تازه رها شده از بند طاغوت، اتفاق بزرگی است که نسلهای بعد بیشتر به اهمیت آن پی خواهند برد. در جریان این عمل، افراد و جریانهای مختلف مواضعی اخذ کردند که امروزه مرور آنها در شناسایی هرچه بیشتر آنها مفید خواهد بود.
نقش محوری این حرکت برعهده دانشجویان مسلمان خط امام بود. ازهمین رو میتوان دانشجویان معتقد به انقلاب اسلامی در آن برهه از زمان را به سه دسته تقسیم کرد. البته مشخص است که این دسته بندی تنها شامل نیروهای مذهبی و انقلابی میباشد.
اولین طیف، دانشجویان معتقد به اصل نه شرقی و نه غربی، معتقد به پیروی از ولایت فقیه و ارزشهای اسلامی بودند. بسیاری از آنان در طول سالهای بعد، در طول جنگ و یا به دست منافقین شهید شدند و عدهای نیزکه باقی ماندند، بدون تجدیدنظر در دفاع از ارزشها، همچنان پایبند به انقلاب و روحیه استقلال طلبانه و عدالتخواهانه آن ماندند. یکی از این افراد، شهید مهدی رجب بیگی دانشجوی دانشگاه تهران است که بعدها توسط منافقین به شهادت رسید. از این شهید، مقالات، اشعار،طنز و دیگر قالبهای متنی به جای مانده است که با مطالعه آنها میتوان به عمق تفکراتش پی برد.به طور مثال در داستان خواندنی «ریاضیات جدید» منش عدالتجویانه و تبری از هر دو اعتقاد مارکسیستی و لیبرالی به وضوح مشاهده میشود که متاثر از حضرت امام(ره) و روشنگریهای دکتر شریعتی در قبل از انقلاب و در ادامه، عمق بخشیهای شهید مطهری است. به عبارتی دیگر تفکرات این گروه نه آنچنان سطحی بود که بعدها به راحتی دستخوش تغییر شود و نه گرایش خاصی به یکی از دو تفکر باطل زمانه داشتند و این عمدهترین دلیل ثبات در مسیر این عده بود.
دومین طیف که از قضا به خاطر بیشتر در معرض دوربین قرارگرفتن و مواضع بعدی، از شهرت بیشتری در بین مردم برخوردارشدند، تائبین یا تجدیدنظرطلبان هستند. این گروه بعدها به انجام اعمال و گفتاری خلاف جهت آنچه درقبل انجام میدادند، شناخته شدند.«ابراهیم اصغرزاده» به گفته خود اولین مطرح کننده تسخیر لانه جاسوسی بود و اعتقاد داشت که :« به اعتقاد من با آن تصوری که ما از انقلاب سراغ داریم، انقلاب در ۲۲بهمن ۵۷ صورت نگرفت. بلکه انقلاب در ۱۳آبان ۵۸ بود که به پیروزی رسید. به خاطر اینکه تا ۲۲بهمن ۵۷ هدف اصلی از پای درآوردن استبداد داخلی بود و از نظر ما این تنها مرحله اول انقلاب به حساب میآمد.»
«بهزاد نبوی» که سازمان متبوعش بعدها با نیروهای دولت موقت در یک خط قرار گرفت، شرایط آن دوران را اینگونه تشریح میکرد :« دولت موقت نسبت به مخالفان انقلاب، ملایم و بیقدرت بود اما نسبت به دوستان انقلاب خیلی هم تند وتیز برخورد میکرد. همان دولت موقت که آنقدر ادعای دموکرات بودن میکرد، عنایت داشت که یک نفر از نیروهای حزباللهی را به کار نگیرد، ولی این کار را برای کسان دیگر بد میدانست. به دلیل همین برخورد دولت موقت با نیروهایی مثل منافقین و گروه های چپ، طوری شده بود که اصلا شیرازه کار از هم گسسته بود. اگر یادتان باشد، چند روز قبل از تصرف لانه، به طور مکرر گروههایی هتلها را اشغال و تبدیل به خوابگاه دانشجویی میکردند. اصلا مملکت حکومت ناپذیر شده بود... تا پایان عمر دولت موقت، شعار «بعد از شاه، نوبت امریکا است» به عنوان یک استراتژی دنبال نشد.پایگاههای سلطه استعمار در ارتش، مهره های وابسته و جاسوسان و... همچنان حفظ شده بود و همواره بیم آن میرفت که اشتباه نهضت ملی مجددا تکرار شود و با یک کودتا بر انقلاب آن بگذرد که بر نهضت ملی گذشت.»
آقایان «عباس عبدی» و «محسن میردامادی» در آن روز خودکارهایی را جلوی دوربین به مردم نشان میدادند که در واقع نوعی تفنگ بود، در حالی که بعدها دشمنی امریکا علیه ایران را توهمی بیش نخواندند و از آن با نام «توهم توطئه» یاد کردند.
بعد از استعفای دولت موقت که البته قبل از آن هم سابقه داشت، و استقبال بینطیر مردم، بعضی گروهها خود را همراه موج مردم جا زدند. در بیانیه نهضت آزادی که دو روز بعد از تسخیر منتشر شد، آمده بود :« شورای انقلاب با توجه به امکانات موجود میتواند هر چه زودتر بهترین راه را در ارتباط با اشغال سفارت امریکا و خصوصا با پیروی از رهنمودهای امام خمینی تعیین کنند و به این قطع روابط...جنبه رسمیت دیپلماتیک بخشند...امام و امت، منتظرند که شورای انقلاب، این قطع رابطه را اعلام کند. ان شاالله.»
به واقع اگر تنها یک نفر و یا عده معدودی دچار این استحاله میشدند، میشد آن را ربط به انگیزههای شخصی و غیر الهی دانست. ولی هنگامی که یک جریان دچار این لغزش میشود، باید عیب را علاوه بر مورد قبلی در کجیهای فکری نیز دید. با بررسی نوع تفکرات این دسته از دانشجویان مشخص میشود که درک بسیاری از آنان سطحی و در برخی مواقع با برداشتهای مادیگرایانه از دین- آنگونه که حتی از نهج البلاغه برداشت مادی میشد- نزدیک به تفکرات مارکسیستی بود. در آن زمان تفکر فراگیر و مثلا مترقی در بین نیروهای روشنفکر، مارکسیم بود. در واقع برخلاف حال که بعضی گروه های داعیه دار مذهبی برای اثبات روشنفکری خود متمسک به اعتقادات لیبرالیسمی و سرمایه داری میشوند، تفکرات برابرخواهانه با برداشتی کاملا مادی، مد بود. لذا پیشتازی این عده علیه امپریالیسم امریکا در آن برهه کاملا قابل توجیه است.
سومین طیف از دانشجویان خط امام، در تسخیر لانه جاسوسی شرکت نکردند. در جلسه شورای هفت نفره تحکیم وحدت که در اواخر تابستان ۵۸ برگزار شد، ایده تصرف و تحصن در سفارت، مطرح شد ولی نمایندگان دانشگاههای تربیت معلم و علم و صنعت که در آن زمان برعهده «محمود احمدینژاد» بود، با آن مخالفت کردند. در آن زمان، جو دانشگاه علم و صنعت، به مذهبی تر بودن نسبت به سایر دانشگاهها شهره بود. از طرف دیگر تحرک گروههای مارکسیستی و وابسته به شوروی در فضای مطبوعاتی، دانشگاهی و حتی جنگهای مسلحانه داخلی، بسیار بیشتر از سایر گروهها بود. لذا برداشت این عده این بود که با توجه به حمایت امریکا از شاه و نفرت مردم از آن، خطر شوروی از آمریکا بیشتر است. البته این افراد برخلاف دولت موقت آرمانهای انقلاب را قبول داشتند و امریکا را نیز دشمن ملت و عامل جنایتهای بسیار درجهان میدانستند و در طی بحرانهای بعدی و جنگ تحمیلی، همواره حاضر در صحنه بودند. از جمله دانشگاه علم و صنعت بیش از صد شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است. در مجموع دو دلیل عمده را میتوان برای عدم همراهی این طیف ذکر کرد:
۱) خطر شوروی را بیشتر از امریکا میدانستند.
۲) از نوع تفکرات برخی طراحان طرح آگاه بودند و بیم همسو شدن با منافقین و چریکهای فدایی خلق را داشتند.
در هر صورت تصمیم این طیف در آن مقطع درست نبود و در مورد اول باید گفت که نوع تحلیل اشتباه بود و در مورد دوم، این تجربه نشان داد که با این اقدام، نه تنها امپریالیسم امریکا، بلکه گروههای چپ نیز در اغما فرو رفتند و بعدها علیه ایران به کارشکنی و صدور قطعنامه پرداختند.
به هر حال انقلاب اسلامی نیز مانند بسیاری از جهشهای تاریخی دارای ریزشها و رویشهایی بوده است که با مطالعه آن میتوان چراغ راه آینده را روشن کرد. آنچه مسلم است اگر دو عامل خودسازی از راه انجام واجبات و ترک محرمات و عمق بخشیدن به بینش از راه تحقیق و مطالعه و تفکر نباشد، لغزش بر روی مسیر حق، حتمی و سقوط لز آن دردناکتر خواهد بود.
گزینش از : http://www.adlroom.com/
منبع : هوای تازه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست