یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


سفر رهایی


سفر رهایی
در کنگره به شخصی که برای رهایی از اعتیاد آمده ودرمانش را شروع کرده باشد ، دیگر معتاد نمی گوییم ، البته به چند دلیل که یکی از آنها بار منفی کلمه معتاد است ودیگری اینکه صفت های گذشته نمی توانند در انسان صادق باشند ، زیرا انسان جاری است ،و... پس به او مسافر میگوییم .
اما دروان درمان را که حدود یازده ماه طول میکشد تا فرد مصرف کننده ، مواد مخدرش را قطع کند ، سفر اول میگوییم .
وبعد که او رها شد باید خودش را بشناسد ، البته مقدمات آن در سفر اول فراهم شده است، درواقع خودش را دریابد وبتواند با استفاده از نقاط مثبتی که دارد در صدد رفع عیوب خود بربیاید ، یا همان معرفت ، که سفر دوم است.
واما طی این مراحل که با کمک گرفتن از راهنما انجام میشود ، وبرای هرکسی بنا به تجربه وکسب دانا یی هایش متفاوت است ، شناخت قادر متعال ونزدیک شدن به فرمان عقل است .که سفر سوم نام دارد.
شرح این مقدمه واشاره به یک دستنوشته قدیمی ، شاید خالی از لطف نباشد.
سفر درون آغاز سفر هاست .
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
که به تائید نظر حل معما می کرد
دیدمش خرم و خندان ، قدح باده بدست
و اندرآن آینه صد گونه تماشا می کرد
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
گفت آنروز که این گنبد مینا می کرد
تعبیری که حافظ بکار می برد می خواهد بگوید انسان مظهر تام است ، مظهر اتم است ، مظهر اسما و صفات الهی است . از انسان تعبیر می کند به جام جم .
می گویند جمشید یک جامی داشت که جهان نما بود ، وقتی به آن جام نگاه می کرد ، تمام جهان را می دید ، عرفا معتقدند انسان ، قلب انسان ، روح انسان ، معنویت انسان همان جام جهان نماست .
اگر انسان به درون خویش نفوذ پیدا بکند . اگر درهای درون به روی انسان باز شود ، از درون خودش تمام عالم را می بیند و این دروازه ای است به روی همه هستی و همه جهان ، چون از اینجا یعنی از درون است که درها به روی حق باز می شود و حق را که انسان ببیند همه چیز را می بیند .
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
استاد شهید مطهری (( تماشاگه راز ))
همین گفته استاد می تواند همسوبا یکی از پیام های کنگره۶۰ مبنی بر ((سفر درون،آغاز سفرهاست )) باشد که دست مایه این مطلب گردید .
پیر مغان اشاره به مربی و معلم و پرورش دهنده است ، آنچه او در خشت خام می بیند شاگرد یا متعلم شاید پس از مدت ها در آینه هم نبیند .
رسیدن به مقام والای مربی ، فقط و فقط با کسب آگاهی و معرفت الهی میسر است و خداوند که رب العالمین است و پروردگار و مربی همه عالم ، از طریق وحی و به وسیله انبیا و اولیاء و برگزیدگان صالح خود سخن گفته است و شان متعالی آنها رسالتی از جانب اوست ، بدین معنی که بدون وجود مربی و پرورش دهنده کسی راه به مقصد نخواهد یافت .
پس بی دلیل نیست که طرز تفکر و شالوده کنگره ۶۰ بر مبنای معرفت ،عمل سالم و عدالت ، بنا گردیده و فقط با طی طریق در صراط مستقیم ، است که جسم و روان و جهان بینی یک فرد بهم ریخته باز سازی می شود و وقتی زنگار از آینه دل بزداید ، از درون خویش آگاهی می یابد و این سیر تکامل تا آینه تمام نمای حق شدن و رسیدن به معبود ادامه خواهد داشت .
▪ اما به راستی چه رازی و چه سری در این چرخش و نگرش نو پدید می آید ؟
▪ چرا یک شخص مصرف کننده مواد مخدر که یک روزی خودش و خانواده و یک طایفه را بهم ریخته بود ، امروز نه تنها به سوی وسوسه های شیطانی نفس اماره باز نمی گردد ؟ بلکه وجود خویش را وقف خدمت به دیگران می کند ؟
▪ این سفر درون به وسیله چه کسی یا کسانی صورت می گیرد ؟
مگر نه اینکه امروز مربی و معلم او کس دیگری گردیده تا هدایت وی را بعهده داشته باشد ، کسانی که محبت را به او ارزانی داشته و برایش معنی کرده اند . مگر محبت صورتی از وجودخدا نیست ؟ که در نهاد همه انسان ها نهفته است ؟
وچه زیبا گفته اند ؛
درس معلم ار بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
اینجانب به عنوان یک درمانده در درمان اعتیاد وقتی با اهالی این جمع آشنا شدم به تصور غلط فکر می کردم همه راهنمایان در ازای حقوق مادی دریافتی شان این وظیفه را بعهده دارند و البته دیری نگذشت که پی بردم همه آنها سرشار از محبت فرا گرفته از استاد خویش می باشند و پس از رهائی خود داوطلبانه و افتخاری آستین همت را بری خدمت به همنوعان بالا زده و ساعت ها و روز ها وقت می گذارند . تا یک نفر را به جمع خودشان اضافه کنند و چه زیبا گوی سبقت را از یکدیگر می ربایند .
این اصل پذیرفته شده خدمت به دیگران ، چنان شور و مستی را جایگزین نشئگی مواد مخدر نموده که جرقه بیداری خیلی های دیگران می تواند باشد ، از جمله بنده که آنچه را بر اثر سال ها استفاده از مواد مخدر به سرم آمده بود مثل گوشه گیری ، خود خواهی ، متوقع بودن و حسرت خوردن گذشته ها .... و امروز آرام آرام با تبدیل نمودن به محبت و عشق ورزیدن به همنوعان خودم آموزش می گیرم و پذیرفته ام که اگر قدمی برای دستگیری درمانده ای بر می داریم رضایت او همان رضایت باری تعالی است .
منبع : کنگره ۶۰


همچنین مشاهده کنید