دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا
رونالد هاروود، قهرمان نامریی
سال ۱۹۸۴ با فیلمنامه The Dresser نامزد جایزه اسکار شد، اما تا مارس امسال انتظار کشید تا به بهانه فیلمنامه پیانیست این جایزه معتبر را از آن خود کند; فیلمی بر مبنای داستانهای یهودکشی و سوزاندن آنها به کارگردانی رومن پولانسکی و بازی آدرین برادی که هر دو نیز صاحب اسکار شدند.
مسلما روزهای پس از دریافت این جایزه غرورانگیز، حال و هوای دیگری دارد. رونالد هاروود هم این نکته را تایید میکند:
((جدا از تحسینهای مختلف، فردای اسکار، مدیر برنامههایم اعلام کرد پانزده پیشنهاد قابل توجه دریافت کردهام! بله تصورش هم دشوار است. پانزده پیشنهاد که تمامی آنها نامتعارف بودند و البته تنها یکی از آنها جذاب به نظر میرسید و در حال حاضر نیز روی آن کار میکنم. جدا روزهای پس از اسکار با روزهای پیش از آن به کلی تفاوت دارد. البته نمیتوان جنبههای مثبت مالی این قضیه را نیز فراموش کرد. ناگهان درمییابید حسابهای بانکیتان پر شده و دیگر لازم نیست هر پیشنهاد آزار دهندهای را بپذیرید و به هر آنچه اکراه دارید تن در دهید تا مانند من از شر باز پرداخت وام مسکن و مسئولیت سنگین برای رفاه خانواده رها شوید.))
هاروود در سال ۱۹۵۹ اولین فعالیت نویسندگی خود را آغاز کرد. در آن هنگام هنرپیشهای گمنام و بیکار به حساب میآمد تا اینکه پدر همسرش به عنوان کادوی روز تولد، به او ماشین تحریری هدیه کرد تا ورق زندگیش برگردد. فقر چنان گلوی او را میفشرد که هر شیئی را وسیلهای برای ارتزاق تصور میکرد. از این سو شبی آشفته از کار روزانه پس از صرف مختصر غذایی آن هدیه روز تولد را به یاد آورد و با نگاهی سرشار از تردید به سراغ دستگاه جادویی رفت. او فارغ از خستگی، برزمین نشست و شروع به تایپ کرد. چنان که گویی از آن، حق و حقوق ضایع شده زندگیاش را میطلبد. نوشت و نوشت:
((تصور میکنم سه هفته طول کشید. وقتی کار به پایان رسید نفسم در نمیآمد. در آن راهروی باریک آپارتمان کوچک، بارها از زمین، از کنار ماشین تحریر برخاستم و دوباره نشستم. بارها قسمتهای مختلف آن را مرور کردم. چیزی در حال اتفاق افتادن بود. نمیتوانم به خوبی آن را توصیف کنم.))
اتفاقا نوشته هاروود موفق از آب درآمد و از آن پس سیل پیشنهادها به سویش سرازیر شد. نمایشنامه، فیلمنامه، داستانهای کوتاه و بلند، درامهای تلویزیونی. دیگر او و دستگاه تایپ جزئی واحد شده بودند: ((باید امرار معاش کرد و زنده ماند و من نیز چنین کردم. مدتها قالبهای مختلف نوشتن را تحریر کردم و البته از اینکه در اغلب آنها موفق شدم به خود میبالم.))
● مدیون پولانسکی هنرمند
ملاقات امروز ما با رونالد هاروود در آپارتمان شیک و بزرگش در کنسینگتن انجام میشود. همسرش، ناتاشا از منزل بیرون رفته و رونالد ۶۸ ساله در آشپزخانه مشغول تهیه قهوه است. هیچ نشانی از کهولت سن در او دیده نمیشود. شاد، با طراوت، با هوش، خوش برخورد و البته کمی بذله گو.
انسانی منظم که تعصب خاصی بر کارش دارد. در جایی مینشینیم که مجموعه کتابهای زیادی در ارتباط با موسیقی و جنگ جهانی دوم چیده شده است. در کنار آنها نوشتههای خودش دیده میشود. بر روی یکی از قفسهها تندیس طلایی اسکار چشم را مینوازد و با وجود نور نسبتا کم میدرخشد. جایزهای که مدیون بینش مناسب رومن پولانسکی است که او را بدون آشنایی قبلی برگزیده است. پولانسکی فیلمنامه ((Taking Side)) را که درباره زندگی رهبر ارکستری آلمانی به نام ویلهلم فرتوانگلر است و به فعالیتهای او تحت لوای رایش سوم میپردازد پسندید و از این سو او را برای ((پیانیست)) انتخاب کرد.
پولانسکی میخواست زندگی پیانیستی لهستانی ــ یهودی به نام ولادیلاو ژپیلمن را که از محله یهودی نشین ورشو گریخته بود و از رفتن به اردوگاه زندانیان سیاسی نیز سرباز میزد را مد نظر قرار دهد:((میتوانستم آنچه رومن میخواهد را حدس بزنم. او به خوبی از موسیقی و نازیسم سر در میآورد و خوشبختانه به فیلمنامه The Dresser من نیز بسیار علاقه داشت.
برایم کتاب ژپیلمن را فرستاد تا بخوانم و من به محض خواندنش در آن غرق شدم. نتوانستم آن را کنار بگذارم. چهار، پنج ساعت وقت صرف کردم و کتاب را به پایان رساندم.))
پولانسکی خانهای نزدیک پاریس دارد. هاروود و او شش هفته خود را در آنجا حبس کردند تا روی فیلمنامه کار کنند. هاروود آن روزها را چنین توصیف میکند:((تمام روز میخندیدیم. او واقعا هنرمند است. هنرمند واقعی محله چینیها را به یاد آورید تابه صحت ادعایم پی ببرید! هر چند قصه اصلی خشک و بیانعطاف بود، اما ما شوخیها و طنز زیادی را به آن افزودیم.))
فیلمنامه پیانیست از جنبه تکنیکی بسیار عجیب مینمود. شخصیت ژپیلمن که توسط برادی ایفا شد، جلوهگر مردی ضد قهرمان بود که در سراسر فیلم کمتر دستخوش تغییر میشود. هاروود میافزاید:((این داستان تمام قواعد و چارچوبهای داستاننویسی را برهم زد. هیچ طرح داستان و پیرنگی در کار نبود. تنها گوشهای از زندگی را مدنظر داشت، همین. ژپیلمن انسانی با اقبال بلند بود که هر آنچه به دست میآورد، ناشی از بخت خوبش میشد. ما هم نخواستیم همه چیز را توضیح دهیم و تعجب مخاطبانمان را پاسخگو باشیم. دلیلی که موجب شد فیلم در دام احساساتگرایی نیفتد، همین است. هیچ کدام از این ساختارشکنیها موجب نشد تماشاچی با فیلم ارتباط برقرار نکند. چنان که در هر نمایشی فیلم بشدت مورد تشویق بیوقفه قرار میگرفت. هاروود از این اتفاق بسیار راضی به نظر میرسد و یادآور میشود فیلم، یگانه اثری است که تمام جوایز معتبر سراسر دنیا از جمله اسکار اروپایی (بافتا) نیز جشنوارههای فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و... را درو کرده و از این لحاظ باید به آن افتخار کرد. با وجود چنین استقبال بینظیری آکادمی اسکار جایزه بهترین فیلم را به ((شیکاگو)) داد!: ((چند نفر در شب اهدای مراسم گفتند مگر میشود فیلمی، جوایز بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر و بهترین فیلمنامه را بگیرد، ولی بهترین فیلمشناخته نشود! و من در پاسخ به آنها چیزی برای گفتن نداشتم.))
موفقیتهای هاروود چندان در کشورش بریتانیا مورد توجه قرار نگرفت. روزنامهها خود را وقف کاترین زتاجونز کردند که در ((شیکاگو)) نقشی به یادماندنی ایفا کرده است. در این میان جاناتان راس از بیبیسی دو موفقیت بزرگ پیانیست را جوایز ویژه کارگردانی و بازیگری دانست و اشارهای به هاروود نداشت و همین باعث ناراحتی راس شد: ((مایل بودم مشخصات نویسندگان فیلمنامه نیز آورده شود و آنها کاملا معرفی شوند. اما چنین نشد. البته رفتار آکادمی نیز تحقیرآمیز است. تا به حال دیدهاید اسکار را نویسندهای به نویسنده دیگری داده باشد؟))
رونالد هاروود هرگز تلاش نمیکند برای ساخت فیلمی، دست به نوشتن فیلمنامه بزند. هر آنچه انجام داده، بازنویسی قصهها است. حتی در The Dresser با وجود نوشتههای اولیه خودش، برروی آنها نگارش دوبارهای انجام داد. از این پس نیز قصد ندارد بر مبنای نوشتن فیلمنامه عمل کند. میگوید: ((پس از نوشتن فیلمنامه باید به دنبال کارگردان مطلوب بروید در آخر هم برای باز پس گرفتن حق و حقوقتان زحمت فراوانی بکشید. البته اگر فیلم فروش خوبی داشته باشد. معتقدم بهتر آن است همیشه اسلحه مخوف اجارهای باشد تا دم دست. بهتر است کارگردانها و دیدگاه آنها را بشناسید و براساس آنها دست به قلم ببرید. هر چه باشد از دیدگاه من، سینما مدیوم کارگردانها است.))
● بیگانه مشهور
آثار رونالد در فیلمنامه بسیار فراتر از آنچه در زمینه تئاتر انجام داده، قرار میگیرد. البته در هیچ کدام از آنها نتوانسته رضایت کامل منتقدان را که همیشه با تنگ نظری به او و قلمش نگریستهاند، جلب کند. از دید بسیاری از آنها، کارهای هاروود کسالت بار و فراتر از حد تحمل است. حتی روزی مایکل بیلینگتن، نوشتههایش را آشفته نامید.
این واکنشهای منفی به گونهای است که او خود را بیگانهای در بریتانیا میداند. شاید هم حق با او باشد. از هفده سالگی از آفریقای جنوبی به لطف بورسیه بازیگری به لندن آمده و نام خود را به هاروود تغییر داده:((در آن سن انرژی وحشتناکی برای بازی داشتم. در حالی که اشتباه میکردم و میخواستم با آن جای خالی استعداد را پر کرده باشم.))
هاروود پس از نوشتن اولین داستان خود،The Dresser ، دو فیلمنامه برای بیبیسی نوشت. در یکی از آنها به نام Privepotter، تام کورتنای جوان بازی کرد. او بعدها در The Dresser نیز نقش شخصیت اصلی را بر عهده داشت. هاروود پس از این در ۱۹۶۵ فیلمنامهنویسی برای سینما را آغاز کرد. البته فیلمنامهای برگرفته از قصه ((High Wind in Jamaica)) از ریچارد هیوز. شروعی بسیار امیدوارکننده، آنچنان که الکساندر مکندریک کارگردان فیلم بوی خوش موفقیت تصور کرد او خبره فیلمنامهنویسی برای سینما است و از این سو پیشنهادات متعدد سرازیر شدند. دیگر روز و شب مختص به نوشتن میشد. چهار ساعت صبحها، بعد ناهار و نود دقیقه خواب نیمروزی و سپس دو ساعت دیگر پس از آن تا عاقبت شاهکار پیانیست از راه برسد. با موفقیت پیانیست انتظارات از او بالا رفته و دیگر اثری با رنگ و لعاب کمتر از وی پذیرفته نمیشود.
اکنون هاروود در حال نگارش فیلمنامهای است که مایکل کین و برایان مور در آن هنرنمایی خواهند کرد. سپس دلمشغولی مربوط به تحریر فیلمنامه ((Being Julia)) برگرفته از قلم سامرست موام سراغش خواهد آمد. فیلمی با بازی آیرونزو آنت بنینگ.
او نسبت به دو پروژه آینده نگاهی مثبت دارد و روزهای آتی را پربار میداند. نوشتن بزرگترین دغدغه او شده: ((هرگز پیش روانپزشک نرفته و نخواهم رفت. اگر مشکلی داشته باشم آن را با نوشتن برطرف میکنم. به گونهای که هیچ کسی از آن سر در نخواهد آورد. اگر بخواهم مشکلاتم را با مردم در میان بگذارم، دیگر چه بنویسم؟ همیشه باید انگیزهای داخل انسان شعلهور باشد...))
دیوید گریتن
علی فولادی
علی فولادی
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست