سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
کدام انقلاب؟ کدام فرهنگ؟
چرا اقدامات فرهنگی سه دهه گذشته در راستای هدف اصلی خود کمتر موفق بوده و نتوانسته به توسعه فردی و اجتماعی در سطح داخلی و خارجی بینجامد؟ زیرا در مبنا، اصول انقلاب و راهبردهای محوری نظام را از برنامههای اجرایی مجزا تصور کرده است، حال آن که گرایش به طرف برنامههای غربی به بهانه این که ارزشهای معنوی، اخلاقی و دینی صرفاً نظری بوده و نمیتوان آن را اجرایی کرد، توجیهی غیرمعقول و غیرمنصفانه است. مگر فعالیتهای محوری که امروز در جهان به اصطلاح متمدن حاکمیت داشته و به کشورهای دیگر نیز تحمیل شده (بعضاً کشورها هم به دلیل دست خالی بودن پذیرش انفعالی پیدا میکنند) تهی از اصول و مبنای نظری است؟ البته آنچه به جامعه ما میرسد، نحوه مصرف و کاربرد آن برنامههاست، در حالی که طراحی، تولید و توزیع اقدامات، پیشتر با محوریت «سرمایه» انجام گرفته و حتی نحوه مصرف نیز طراحی شده و تنها در نوع مصرف مردم ما صاحب اختیارند.
موضوعات جامعه ما نیز از این مسئله جدا نیست، برای همین، باید برنامهریزی از تولید تا کاربرد طراحی شود.
ـ ابتدا شناسایی موضوعات و مبتلابههای جامعه ایران که از تنوع قومی، نژادی و سلایق گوناگون فرهنگی برخوردار است.
ـ تنظیم اولویتها و نحوه پرداختن به موضوعات بنا بر یک محور اصلی که همان سیاستهای نظام کشور و برخاسته از مفاهیم جدید انقلاب اسلامی است. (تعیین جهت)
ـ اولویتبندی موضوعات بنا بر شاخصهها و جهت جدید متناسب با نیازهای عموم در سه محور موضوعات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی (با توجه به اینکه موضوعات سیاسی، معرف گرایشهای اصولی در راستای نظام بوده و فرهنگ و اقتصاد باید بر پایه آن شکل گیرد).
ـ عملیاتی کردن و اجرای برنامههای نظری بنا بر اولویت
هماکنون اقتصاد جامعه ما التقاطی از چند مدل بیگانه بوده و احکام دینی برای توجیه مشروعیت و مقبولیت آن به کار میرود. فرهنگ جامعه نیز متأثر از نظام آموزشی و پرورشی بیگانه، نیازهایی را برای مردم ایجاد مینماید. این نیازها راهکارهایی را به برنامهریزی اقتصادی تحمیل میکند که لزوماً ضروری و در اولویت نیست، از جمله استفاده بیرویه از منابع اولیه برای افزایش تنوعطلبی و مصرفگرایی، که موجب ناهماهنگی و التقاط در اقتصاد میشود.
حضور ارزشهای اخلاقی برگرفته از انقلاب اسلامی، اگر در منزلت سیاستگذاری قرار داشت، جهتگیری فرهنگی و اقتصادی نسبت به آنچه امروز ما شاهدیم، متفاوت بوده و تغییرات، هماهنگ با اصول حاکم بر برنامهها، جریان پایدارتر و عمیقتری را ایجاد میکرد. به علاوه، تأثیر این روند، به مراتب بیش از دستورالعملها، بخشنامهها و عملیات امنیتی و حفاظتی و نظامی آن هم وهلهای برای مقابله با آثار فرهنگ بیگانه و گسترش فرهنگ اسلامی در جامعه خواهد بود.
از آنجا که محور انقلاب اسلامی، سیاسی بوده و عزت و اعتباری که برای کشور ایران در جهان ایجاد کرد، موجب تغییرات عمده در معادلات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در دنیا شد، (که این همه مدیون درایت رهبر فقید انقلاب حضرت امام خمینی(ره) است) باید در سالهای پس از انقلاب، حرکتی در راستای تشکیل و حمایت از مراکز تحقیقات مبنایی برای جریان یافتن مفاهیم سیاسی انقلاب در فرهنگ و اقتصاد صورت میگرفت تا از نظر فرهنگی و اقتصادی نیز مانند سیاست در جهان سرآمد و الگو بشویم.
مهندسی فرهنگی، تنها در این صورت امکانپذیر است، وگرنه تشکیل سمینارها، همایشها، نمایشگاههای کتاب و فیلم... حداکثر معرف آثار انقلاب اسلامی، آن هم با شاخصههای دیگران، نه محورهای خودی خواهد بود.
علت اصلی شکست، تنها انتزاعی نگاه کردن به اهداف ارزشی و عملکرد غیرفرهنگی نیست که برخی کارشناسان به آن باور دارند، بلکه بالاتر از آن، دو جهت متضاد حاکم بر ارزش و راهکارها و بیتوجهی به شاخصههای بومی است که امروز، مانعی برای اسلامی شدن فرهنگ است. در نتیجه، میتوان اعلام نمود ارزشهای دینی و اخلاقی در سطح سخنرانی، شعار و خطابه و نصیحت و اندرز در دو سه دهه گذشته باقی مانده، در حالی که روش عمل در همین دوران به تقلید از نظامهای دیگر در اقتصاد و فرهنگ حتی در برنامهریزی بدون هیچ نوع سرپرستی دینی، اداره جامعه را به عهده داشته است.
ارایه راهکار عملی و قاعدهمند از منابع نظری و شفاهی برای عدم موفقیت اسلامی شدن دانشگاهها از راهنمایی مسئولان در برنامهریزی تغییر جهت، فرهنگ (محتوا)، ایجاد ظرفیتهای جدید و متناسب و توسعه فرهنگ اسلامی تولید نشده است. از محتوای دروس گرفته تا رفتار و برخورد دانشجویان (که دومی تحت تأثیر اولی است) و بالاتر، وابستگی و حبّ روحی نسبت به کشورهای بیگانه که توجیه آن را به یکی از این موارد زیر نسبت میدهند:
عدم تعهد یا عاملیت کارشناس یا استاد به مناسک دینی، تهاجم فرهنگی برای شکلدهی و هدایت رفتار ظاهری جوانان، نبود فرصت کافی برای برنامهریزیهای فرهنگی، از جمله وجود جنگ تحمیلی و...این گونه عملکرد، نه تنها ایران را از نظر علمی به ردههای متوسط هم نرسانده (بهرغم نگارش مقالات متعدد علمی در ژورنالهای خارجی با هدف و موضوعات همان جوامع) بلکه از نظر گرایش نسبت به ارزشهای انقلاب، یادگاران و نمودهای به جای مانده از دفاع مقدس و اوایل پیروزی انقلاب اسلامی دور کرده است. به همین جهت، نگارش مقالهای با نام «با کهنه سربازان خود چه کردهایم؟»، واکنشهای دلسوزانه؛ چه کتبی (به شکل زیرنویس) و چه شفاهی با تلفنهای متعدد از سوی جانبازان عزیز کشورمان به دنبال دارد، در حالی که چنین یادداشتهایی در حدّ معرفی، قطرهای از دریای وظیفهای است که به عهده ما شهروندان ایرانی است.
در دهه اخیر، به چه میزان آثار هنری، مستند، فیلم، نقاشی و موسیقی و... بر مبنای ارزشها و ایثارگریهای این دوره تاریخی؛ یعنی ایثارگران، شهدا، آزادگان، جانبازان، همسران و فرزندان آنان تولید شده است؟
متخصصان و کارشناسان فرهنگی برای حفظ و گسترش گرایشهای ملّی و هویت دینی جوانان، چه برنامهریزی قاعدهمندی از آموزش عمومی تا پرورش غیررسمی ارایه دادهاند؟
دکتر ثریا مکنون
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست