چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
هم دوست، هم دشمن فراموش شدند
سه روز دیگر آمریکاییها با حضور در پای صندوقهای رای چهل و چهارمین رئیسجمهور خود را تعیین میکنند. هم او که درست مانند تمامی رهبران امروز کورسوی امید است و فردا قهرمانی جامه سهلانگار بر تن کرده.
رئیسجمهوری که چه جمهوریخواه و چه دموکرات باید با بوش متفاوت باشد. باید از تبار فکری دیگری باشد تا آمریکاییها اندکی به بازیافت اعتبار از دسترفته امیدوار باشند. این روزها انتخابات آمریکا بیش از آنکه رنگ و بوی داخلی داشته باشد بر خلاف میل مردمان این سرزمین تبدیل به چالشی جهانی شده است. از هند تا کنیا، از کره شمالی تا آفریقایجنوبی همه کنجکاو انتخاب رئیسجمهوری هستند که در ژانویه قدم به کاخ سفید خواهد گذاشت و چهار سال تعیینکننده سیاستهای این کشور در قبال جهانیان خواهد بود.
حالا جهانیان بیش از هر زمان دیگری واژه دیپلماسی و سیاست خارجی ایالات متحده در دوره پس از بوش را از رسانهها میشنوند. بسیاری امیدوارند باراک اوباما نامزد دموکرات این رقابتها با ورود به کاخ سفید سکان دیپلماسی این کشور را در جهاتی دیگر بچرخاند؛ گردشی ۱۸۰ درجهای که هم کشتار کمتر غیرنظامیان در افغانستان را شامل شود، هم سربازان آمریکایی حاضر در عراق را به وطن بازگرداند، هم پایان خوشی را برای مجادله با ایران بر سر پرونده هستهای آن رقم بزند و البته فکری هم برای رابطه نهچندان مثبت ایالات متحده و آمریکایلاتین بکند.
در طول هشت سال حضور جورج بوش در کاخ سفید هربار که عبارت رابطه آمریکا و آمریکایلاتین به میان آمد، نامهای فیدل کاسترو رهبر سابق کوبا و هوگو چاوز رئیسجمهوری کنونی ونزوئلا جرقههای نخستینی بودند که به ذهن متبادر میشدند، هر چند مکزیک هم به واسطه بحث مرزهای مشترک آن با ایالات متحده و قاچاق انسان از طریق همین مرزها بارها مد نظر ناظران بینالمللی بوده است.
یک سال پیش بود که جورج بوش در طولانیترین سفر خود به آمریکایلاتین میهمان رهبران کشورهای برزیل، اروگوئه، کلمبیا، گوآتمالا و مکزیک بود. سفر بوش به منطقه آمریکایلاتین درست زمانی انجام شد که میزان نارضایتی از سیاستهای ایالات متحده در طول ریاست جمهوری او در این منطقه به اوج خود رسیده بود. بوش هم در آخرین سال حضور در کاخ سفید شاید در اقدامی نمادین به منطقه رفت تا اندکی از بار انتقادات وارد بر خود را بکاهد؛ سفری برای اثبات تمایل ایالات متحده برای افزایش روابط همهجانبه با آمریکایلاتین.
در دوران ریاستجمهوری جورج بوش همواره صدای سخنرانیهای او در باب گسترش روابط با آمریکایلاتین از نوای وفای به تعهداتش بلندتر بوده است. تلاشهای نهچندان جدی جورج بوش برای تظاهر به برقراری روابط مثبت دیپلماتیک با آمریکایلاتین در بنبستی تاریخی قرار گرفته است. کشورهای این منطقه از کوبا تا ونزوئلا و برزیل به طرز عجیبی مستقل از ایالات متحده هستند؛ استقلالی که به واسطه تنفر از سیاستهای امپریالیستی ایالات متحده در مردمان این سرزمین شکل گرفته است.
اما منصفانه که نگاه کنیم شکست دیپلماسی ایالات متحده در قبال آمریکایلاتین تنها مولود سیاستهای نابهجای چهل و سومین رئیسجمهوری این کشور نیست. دموکراتها هم زمان حضور بیل کلینتون در قدرت نتوانستند حسن نیت خود به ساکنان این منطقه را آنطور که باید و شاید به تصویر بکشند. پیش از آنکه دموکراتها در آخرین انتخابات پارلمانی اکثریت موجود در پارلمان را به خود اختصاص دهند، یکی از انتقادات وارد بر جمهوریخواهان بیتوجهی آنها به منطقه آمریکایلاتین بود.
در سال ۲۰۰۴ میلادی جان کری در عرصه رقابت و زورآزمایی سیاسی با جورج بوش، سیاستهای رقیب در قبال آمریکایلاتین را به باد انتقاد گرفته و بوش را متهم به بیتوجهی به این منطقه کرد. در آن زمان هم بوش متهم بود به شکست در حمایت از حرکتهای دموکراتیک در کشورهای آمریکایلاتین. از آن زمان تا این دوره هنوز دموکراتها هر بار که نام آمریکایلاتین و روابط آن با ایالات متحده به میان میآید، واژه «سهلانگاری و بیتوجهی» را پیشوند سیاست خارجی کشورشان در قبال این منطقه میدانند.
هر چند در دوره حضور بیل کلینتون در قدرت هم آمریکایلاتین آنگونه که باید و شاید در مرکز توجهات قرار نداشت. در آن زمان هم شعار دموکراتها برقراری معادلات آزاد تجاری با آمریکایلاتین بود و تشویق کشورهای در حال توسعه برای قدکشیدن و پیشرفت. البته در دوران کلینتون بود که کنگره تحت کنترل دموکراتها مهر تایید خود را بر پای متن توافقنامه تجارت آزاد کشورهای آمریکایلاتین کوبید.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که گرایش موجوار مردم کشورهای آمریکایلاتین ظرف چند سال اخیر به اندیشههای چپ، ریشه در سیاستهای نادرست اقتصادی دوران بیل کلینتون در قبال این منطقه دارد؛ سیاستهایی نظیر خصوصی کردن صنایع دولتی، متوقف کردن خرجهای اجتماعی و عامالمنفعه دولت.
در سال ۲۰۰۱ میلادی و همزمان با حضور بوش در کاخ سفید بود که صندوق بینالمللی پول در آخرین گزارش مالی بینالمللی خود به صراحت از زندگی ۳۶درصد جمعیت آمریکایلاتین زیر خط فقر پرده برداشت. علاوه بر این رقم بسیاری از ساکنان آمریکایلاتین منابع درآمدی در شمال دارند؛ بستگانی که به ایالات متحده مهاجرت کردهاند و از آنجا خرج خانوادههای خود در کشورهای جنوبی را هم میدهند. علاوه بر این عدمتقسیم عادلانه ثروت موجود در منطقه میان کشورهای موجود هم بر وخامت اوضاع افزوده است.
● دشمن سوگندخوردهای به نام چاوز
یکی از انگیزههای ایالات متحده برای تلاش در عرصه بهبود وجهه خود در آمریکایلاتین ظهور مردی بود به نام هوگو چاوز. هم او که با اندیشههای چپگرایانه خود در مسیر مبارزه با تمامی سیاستها و استراتژیهای کاخ سفید گام برداشت. چاوز بیشک پرتلاشترین رئیسجمهوری کشورهای آمریکایلاتین است. همزمان با افزایش قیمت جهانی نفت، چاوز از این نعمت کمال استفاده را برده و رونقی بیسابقه به اوضاع اقتصادی کشورش بخشید؛ اقدامی که منجر به افزایش محبوبیت او در میان هموطنانش شد. در طول چند سال گذشته چاوز مبلغی بالغ بر ۱۶ میلیارد دلار به کشورهای دیگر وام داده است. بیشترین این مبلغ هم به متحدان منطقهای ونزوئلا یعنی کوبا و آرژانتین داده شده است.
بیشک انتقاداتی بر سیستم حکومتی چاوز از هر مرام و مکتب فکری و ایدئولوژیکی که باشد، وارد است. اما موج سخنان ضدآمریکایی چاوز و بال و پر دادن به این اظهارات در رسانههای آمریکایی، امکان هرگونه مصالحه میان دو کشور را از میان برد. چاوز در طول این سالها بارها بوش را به تلاش برای براندازی حکومت خود متهم کرد. تحولات ناخوشایند در مسیر روابط دو کشور در حالی رخ داد که ایالات متحده میتوانست با توجه به منابع غنی نفتی در ونزوئلا روابط حسنه یا حداقل عادی با این کشور جنوبی برقرار کند. چاوز پس از سفر جورج بوش به منطقه، رئیسجمهوری ایالات متحده را به تلاش برای ایجاد تفرقه میان کشورهای آمریکایلاتین متهم کرد؛ اتهامی که چندان هم بیراه نبود. سیاست کاخ سفید بر پایه تقسیم کشورهای آمریکایلاتین به چپهای خوب و چپهای بد استوار بود. بوش هم به قصد، میهمان رهبرانی شد که میدانست، میتواند آنها را از اندیشههای ایدئولوژیک چاوز و تمسک به سبک و سیاق رهبری او دور کند.
●چپهایی که آمریکا را نمیخواهند
حقیقت اما این است که چاوز تنها مانع بر سر راه ایجاد روابط مثبت میان آمریکایلاتین و ایالات متحده نبود. بسیاری از جمهوریخواهانی که از سیاستهای بوش در قبال آمریکایلاتین دفاع میکنند، رهبران و ساکنان این کشورها را به داشتن باور نادرست از روابط مثبت با آمریکا متهم میکنند. مردمان این منطقه باید بر این ذهنیت فائق آیند که ایستادن در کنار ایالات متحده به معنای دریافت انواع کمکهای اقتصادی بیحد و حصر است. به عنوان نمونه در برزیل زمانی که لولا داسیلوا رئیسجمهوری این کشور تصمیم به همکاری نزدیک با صندوق بینالمللی پول و وزارت دارایی ایالات متحده گرفت، میزان رشد تولید ناخالص ملی در طول چهار سال به طور متوسط ۲ درصد بود.
شکست اقتصادی که برزیل را همرده کشورهایی نظیر هائیتی و السالوادور کرد. در جهت مخالف برزیل، آرژانتین ایستاده است که به محض جدا کردن ارتباطهای اقتصادی خود با ایالات متحده در سال ۲۰۰۲ از رشد اقتصادی ۴۵ درصدی برخوردار شد. این تنها دولتهای کشورهای آمریکایلاتین نیستند که با ایالات متحده و سیاستهای تکقطبی آن اختلاف دارند. شهروندان تکتک این کشورها دولتمردان خود را برای گسترش اقتصاد مستقل از واشنگتن و بیتوجهی به پیشنهادات اقتصادی این کشور تشویق میکنند. جمهوریخواهان در آستانه پایان دوران ریاست جمهوری جورج بوش به منظور کاهش دادن انتقادات وارد بر خود ادعا میکنند که آمریکایلاتین در مسیر دموکراسی گام برداشته و آنچه میان روابط دو کشور در طول هشت سال گذشته رخ داد تنها گزینه انتخابی شهروندان این کشورها بود و نه شکست دستگاه دیپلماسی ایالات متحده.
● شکست یا پیروزی؟
دموکراتها واژه ناکامی را برای توضیح روابط آمریکایلاتین با ایالات متحده در طول هشت سال گذشته به کار میبرند. در طیف مخالف اما هستند کسانی که بسیاری از دستاوردها یا تحولات داخلی رخ داده در کشورهای آمریکایلاتین را هم به ایالات متحده نسبت میدهند. آنچه که در دوم ماه جولای در کلمبیا رخ داد و آزادی ۱۵ گروگان در اختیار شورشیان فارک، در بسیاری از رسانههای آمریکایی به جای آنکه دستاورد دولت رئیسجمهوری این کشور محسوب شود به موفقیت دیپلماسی آمریکایی تعبیر شد. بسیاری بر این باورند که این حادثه تاثیر شگرفی بر بهبود روابط ایالات متحده و آمریکایلاتین داشته است. دوره نخست ریاست جمهوری جورج بوش با ناکامی در برقراری رابطه حسنه با آمریکایلاتین به پایان رسید. در سال ۲۰۰۲ میلادی بود که تلاش فاحش کاخ سفید برای براندازی حکومت هوگو چاوز رسوایی عجیبی در رسانههای داخلی و بینالمللی به راه انداخت.
از سال ۲۰۰۴ تاکنون اما تحولاتی در منطقه رخ داده است که ایالات متحده خود را بیتاثیر در شکلگیری آن نمیداند.
۱) دولت بوش ضمانت اجرایی برای تعهد به توافقنامه تجارت آزاد با جمهوری دومینیک و پرو ارائه کرده و در مقابل کلمبیا و پاناما هم مواضعی یکسان اتخاذ کرده است.
۲) شورشیان فارک که در سال ۲۰۰۲، ۴۰ درصد از خاک کلمبیا را در اختیار داشتند در طول چند سال گذشته عقبنشینیهای فاحشی داشته و البته متحمل شکستهای سنگینی هم شدهاند. تعداد شبهنظامیان مسلح این گروه هم از سال ۲۰۰۰ تاکنون با کاهش ۵۰ درصدی روبهرو بوده است.
۳-)دولت فلیپ کالدرون در طول هشت سال گذشته به شکل بیسابقهای موفق به مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر شده است. کالدرون حتی برای ریشهکنی فساد در پلیس و نیروهای امنیتی این کشور، یگانی ویژه تشکیل داده است.
۴) آمریکاییها شکست چاوز در تصویب اصلاحیه قانون اساسی را پیروزی برای خود میدانند. در صورت تصویب این اصلاحیه چاوز میتوانست بیهیچ محدودیتی در انتخابات ریاستجمهوری سالهای آتی هم شرکت کند. آمریکاییها امیدوار به نزول محبوبیت داخلی چاوز هستند. در این میان البته چاوز هنوز از حمایت رافائل کورآ رئیسجمهوری اکوادور، دانیل اورتگا همتای نیکاراگوئهای خود و رئیسجمهوری بولیوی اوو مورالس برخوردار است.
۵) وداع فیدلکاسترو با قدرت پس از نیم قرن حضور در قامت رهبر کوبا هم موفقیتی بود که آمریکاییها به نام خود ثبت کردند. رائول کاسترو که انعطافپذیرتر از برادر بزرگ است در حال حاضر زمام امور در کوبا را برعهده دارد و این در حالی است که بوش از آمدن روزهای پس از فیدل در کوبا در طول ریاست جمهوری خود بسیار خشنود بود. هر چند حضور رائول در قدرت هم تاکنون تحولی در روابط دو کشور ایجاد نکرده است. تحلیلگران نزدیک به بوش بر این باورند که شاید کاخ سفید در بسیاری از این تحولات نقشی نداشته است اما در شرایطی بر تجارت آزاد با کشورهای آمریکایلاتین پافشاری کرده است که مخالفت داخلی در ایالات متحده او را تحت فشار شدید قرار داده بود.
● میراث بوش برای مککین یا اوباما
هر چقدر هم که جمهوریخواهان بخواهند جورج بوش را برنده میدان تعامل با آمریکایلاتین بدانند، رئیسجمهوری آمریکا چالشهای بسیاری برای جانشین خود بر جا گذاشته است. توافقنامه تجاری آمریکا با پاناما و کلمبیا در کنگره آمریکا با مشکلاتی جدی روبهرو است. بسیاری از دموکراتهای حاضر در کنگره ایراداتی را بر مفادی از توافقنامه تجاری آزاد به آمریکایلاتین وارد میدانند.
با وجود موفقیتهایی که در عرصه مبارزه با مواد مخدر در کلمبیا انجام گرفته است هنوز کوکائین و هروئین از این کشور وارد خاک ایالات متحده میشود. گانگسترهای خشن مکزیکی هم مناطق شمالی این کشور را تبدیل به صحنه کارزار کردهاند. کاخ سفید باید تمام تلاش خود را برای نزدیکی به رائول کاسترو به کار گیرد. چه جان مک کین جمهوریخواه کرسی قدرت را در دست بگیرد و چه نامزد سیهچرده دموکرات، فرق چندانی در جنس چالشهای موجود نخواهد داشت. رئیسجمهور آتی باید حداقل با پنج چالش عمده دست و پنجه نرم کند.
ـ نخستین چالش بحث مواد مخدر است.
چهل و چهارمین رئیسجمهور ایالات متحده باید با همه کارهایی که تا کنون در این راستا انجام شده و آنچه که مورد اهمال و سهلانگاری قرار گرفته است، آشنا باشد. مککین و اوباما باید تمام تلاش خود را به کار گیرند تا برنامههای مبارزه با شبهنظامیان و جداییطلبانی نظیری فارک به ثمر برسد. بحث مواد مخدر در کشورهای آمریکایلاتین هم، کم و بیش به کشت این مواد در افغانستان شباهت دارد. ایالات متحده باید برای ممانعت از ورود این مواد به خاک خود راهکارهایی برای بهبود اوضاع اقتصادی کشورهای این منطقه در سر داشته باشد.
در نگاهی اجمالی حل بحران کشت مواد مخدر در کلمبیا و سایر کشورهای آمریکایلاتین منوط به راهکارهایی است کاملا حساب شده و دقیقا برنامهریزی شده.
ـ اما چالش دوم.
دولت آتی چارهای جز تن دادن به توافقنامه تجارت آزاد ندارد. اوباما تا کنون بارها مخالفت خود را با عقد این قرارداد با کلمبیا اعلام کرده است و البته تهدید کرده که در صورت لزوم توافقنامه تجارت آزاد با کشورهای آمریکایلاتین را هم مورد بررسی قرار خواهد داد. چنین موضعگیریهایی نه اقتصادی به نظر میرسد و نه منطقی. نتیجه تمامی تحقیقات به عمل آمده حاکی از این است که تجارت آزاد با کشورهای کوچک آمریکایلاتین هیچ دستاوردی که نداشته باشد به نفع وجهه آمریکا در این منطقه خواهد بود.
سومین چالش اما همان چهره ضدآمریکایی معروف است. هوگو چاوز، رئیسجمهوری ونزوئلا. رئیسجمهور آتی آمریکا باید چاوز را به حال خود رها کند. ونزوئلا کشوری است غنی در منابع نفتی و به همین دلیل است که در مقابله با این کشور هیچگونه منفعتی برای ایالات متحده نخفته نیست. بدین ترتیب رئیسجمهور آتی باید دیپلماسی سکوت در برابر چاوز اتخاذ کند. به چاوز باید فضا داد تا به شعارهای ضدآمریکایی خود ادامه دهد.
ـ چالش چهارم اما کوبا است و رائول کاسترو.
رئیسجمهور آتی ایالات متحده نباید و نمیتواند نسبت به اصلاحات انجام گرفته در کوبا بیتوجه باشد. رائول شاید از نگاه آمریکاییها رهبری اصلاحطلب نباشد و کوبا همچنان در دوران او هم در انزوا باقی بماند اما سالها تحریم کوبا به جای آنکه فیدل کاسترو را طبق میل ایالات متحده تبدیل به دیکتاتوری نامهربان کند، او را در جامه رهبری مقاوم و چپی قهرمان فرو برده است.
بدین ترتیب به نفع ایالات متحده است که از شکستهای بوش درس گرفته و حلقه تحریمها را کوچکتر کنند. رئیسجمهور آتی دیگر نباید با ادامه این تحریمها این هدیه را به رائول هم تقدیم کند.
رسالت پنجم رئیسجمهوری آتی ایالات متحده، افزایش سطح روابط دیپلماتیک با رهبران کشورهایی است که نه مانند چاوز مخالف آمریکا هستند و نه مدافع سرسخت وانشگتن. رهبرانی که هنوز در میانه راه هستند.
رهبران برزیل، آرژانتین و شیلی همان چهرههایی هستند که تا کنون به ندرت به انتقاد از سیاستهای آمریکا رو آوردهاند. رهبرانی که برخلاف چاوز حامی توافقنامه تجارت آزاد هستند همان طیفی را شامل میشوند که به واشنگتن نزدیکتر هستند تا به کاراکاس. در نگاهی اجمالی آنچه که آمریکایلاتین در چند سال اخیر شاهد آن بود به نفع ایالات متحده است. چه جان مک کین و چه باراک اوباما هر دو باید با توجه به این دستاوردها استراتژی خود در برابر آمریکایلاتین را تعریف کنند.
دموکراتهایی که به دنبال بازگشت به دوران بیل کلینتون هستند، یک درس اساسی را فراموش کردهاند. شاید باراک اوباما به دنبال به دست آوردن قلب ساکنان آمریکایلاتین باشد اما نباید فراموش کند که توجه بیش از اندازه به این منطقه هم تضمینی نیست برای نزدیکی بیشتر. شهروندان کشورهای آمریکایلاتین نمیتوانند به سادگی خاطره گذشته را فراموش کنند. آنچه در حافظه تاریخی آنها ثبت شده است چیزی بسیار بیش از بیاهمیتی ساده آمریکاییها به مردمانی است که تنها جرمشان این است که میخواهند مستقل باشند.
سارا معصومی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست