سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


مردم‌ فکر می‌کنند زندگی‌ حالا راحت‌تر شده‌ است‌


مردم‌ فکر می‌کنند زندگی‌ حالا راحت‌تر شده‌ است‌
دانكن‌ كمپل‌
ترجمه‌: امیر صدری‌
اگر داستان‌ زندگی‌ تو را به‌ یك‌ فیلمنامه‌نویس‌ بسپارند تا به‌ یك‌ فیلم‌ بزرگ‌ با صدها و هزاران‌ بیننده‌ بدل‌ شود چه‌ اتفاقی‌ می‌افتد؟ دانكن‌ كمپل‌ با شش‌ نفر كه‌ تجربه‌ غریب‌ تماشای‌ گذشته‌ خود روی‌ پرده‌ سینماها را داشته‌اند در این‌ باره‌ به‌ گفتگو نشسته‌ است‌.

ارین‌ براكوویچ‌ (جولیا رابرتز به‌ نقش‌ ارین‌ در فیلم‌ ((ارین‌ براكوویچ‌)) ــ ۲۰۰۰)
((هم‌ خوب‌ بود، هم‌ بد)) این‌ نظ‌ر ارین‌ براكوویچ‌ در مورد فیلمی‌ است‌ درباره‌ زندگی‌ خودش‌ كه‌ برای‌ جولیا رابرتز یك‌ اسكار به‌ ارمغان‌ آورد. ارین‌ زنی‌ است‌ كه‌ تحقیقات‌ دائمی‌اش‌ یك‌ پرونده‌ قضایی‌ پیروزی‌آمیز علیه‌ شركت‌ گاز و الكترونیك‌ پاسیفیك‌ را به‌ نفع‌ مردم‌ شهر هینكلی‌ كالیفرنیا موجب‌ شد. با كمك‌ او بود كه‌ مردم‌ این‌ شهر كوچك‌ یك‌ غرامت‌ ۳۳۳ میلیون‌دلاری‌ را به‌ علت‌ وارد آمدن‌ آسیبهای‌ فیزیكی‌ ناشی‌ از آلوده‌ شدن‌ آب‌ آشامیدنی‌شان‌ توسط‌ محصولات‌ كارخانه‌ دریافت‌ كردند. ((برخی‌ فكر می‌كنند: اوه‌، خدای‌ من‌، زندگی‌ این‌ آدم‌ بعد از این‌ فیلم‌ باید خیلی‌ راحت‌ باشد، اما این‌ط‌ور نیست‌.)) ارین‌ براكوویچ‌ می‌گوید: ((من‌ هنوز همان‌ كار قبلی‌ام‌ را دارم‌ (در اداره‌ قضایی‌)، هنوز یك‌ مادر هستم‌ كه‌ فرزندانم‌ برایم‌ مهم‌ هستند و حالا یك‌
فرزند نوجوان‌ هم‌ دارم‌.)) ارین‌ سه‌ فرزند دارد و در حال‌ حاضر روی‌ دو پرونده‌ بزرگ‌ غرامت‌خواهی‌ در مورد محیط‌ زیست‌ كار می‌كند. یكی‌ از آنها به‌ همان‌ شركت‌ پاسیفیك‌ مربوط‌ می‌شود و دیگری‌ هم‌ با یك‌ شركت‌ نفتی‌ دیگر ارتباط‌ دارد كه‌ محصولاتش‌ موجب‌ بروز سرط‌ان‌ شده‌ است‌: ((اگر از من‌ بپرسید كه‌ آیا پس‌ از نمایش‌ فیلم‌ كارم‌ در دادگاه‌ راحت‌تر شده‌ است‌ یا نه‌ می‌گویم‌ بله‌ و خیر.)) او این‌ حرفها را در حالی‌ می‌زند كه‌ مشغول‌ آماده‌ شدن‌ برای‌ قرار گرفتن‌ در مقابل‌ دوربین‌ یك‌ عكاس‌ مجله‌ زنان‌ است‌. ارین‌ در حال‌ حاضر مجری‌ یك‌ برنامه‌ تلویزیونی‌ زنده‌ هم‌ هست‌ با عنوان‌ عدالت‌ مط‌لق‌ كه‌ به‌ تغییرات‌ سیستمها با حضور زنان‌ در آنها می‌پردازد. فیلم‌، او را بر آن‌ داشت‌ تا كتابی‌ بنویسد به‌ نام‌ ((آن‌ را از من‌ بگیر)). حالا ارین‌ به‌ دنبال‌ نوشتن‌ كتاب‌ دیگری‌ است‌. سهم‌ او از این‌ فیلم‌ و زندگی‌نامه‌اش‌ حدود ۲/۵ میلیون‌ دلار بود كه‌ یك‌ وكیل‌ استخدام‌ شده‌ از سوی‌ همسر سابقش‌ كوشید بخشی‌ از آن‌ را تصاحب‌ كند اما با مراجعه‌ وی‌ به‌ پلیس‌ به‌ دام‌ افتاد و نهایتا به‌ شش‌ ماه‌ حبس‌ محكوم‌ شد.
جفری‌ ویگاند (راسل‌ كرو به‌ نقش‌ جفری‌ در ((خودی‌))، ۱۹۹۹)
ویگاند زمانی‌ یكی‌ از دانشمندان‌ شركت‌ تولید سیگار براون‌ و ویلیامسن‌ بود كه‌ حقوق‌ سالانه‌اش‌ به‌ حدود سیصد هزار دلار بالغ‌ می‌شد، اما برانگیخته‌ شدن‌ به‌ دلیل‌ شیوه‌ غیرانسانی‌ كمپانی‌، او را به‌ اولین‌ افشاكننده‌ حقایق‌ در مورد شركت‌ بدل‌ كرد. حضور ویگاند در برنامه‌ ((شصت‌ دقیقه‌)) شبكه‌ تلویزیونی‌ .CBS اساس‌ فیلم‌ ((خودی‌)) را تشكیل‌ می‌دهد. حالا او سالانه‌ سیصدهزار دلار حقوق‌ از موسسه‌ كودكان‌ بدون‌ سیگار، كه‌ خودش‌ در سال‌ ۱۹۹۹ آن‌ را پایه‌گذاری‌ كرده‌، دریافت‌ می‌كند. ویگاند این‌ روزها به‌ سراسر جهان‌ سفر می‌كند و در مورد خط‌رات‌ و عوارض‌ اعتیاد به‌ سیگار در مدارس‌، دانشگاهها و كارخانجات‌ به‌ گفتگو با مردم‌ می‌پردازد. دو هفته‌ پیش‌، او در دانشگاه‌ ییل‌ و در حضور پرزیدنت‌ بوش‌ سخنرانی‌ كرد:
((من‌ حتی‌ یك‌ سنت‌ هم‌ به‌ خاط‌ر آن‌ فیلم‌ نگرفتم‌، اما از لحاظ‌ روانی‌، اجتماعی‌ و احساسی‌ از آن‌ نفع‌ برده‌ام‌. حالا من‌ یك‌ چهره‌ مشهور هستم‌. اگر بخواهم‌ با شهردار یك‌ شهر (در مورد برنامه‌های‌ مبارزه‌ با سیگار) ملاقات‌ كنم‌ مشكلی‌ ندارم‌. یك‌ اتومبیل‌ دارم‌ و یك‌ خانه‌. مایكل‌ مان‌ (كارگردان‌ فیلم‌) كار فوق‌العاده‌ای‌ انجام‌ داد. فیلم‌ حس‌ اعتمادبه‌نفس‌ من‌ را بالا برد و احساس‌ گناهكاری‌ام‌ را تقلیل‌ داد. ویگاند اخیرا در یك‌ جلسه‌ مناظ‌ره‌ با وكیلی‌ از شركت‌ فیلیپ‌ موریس‌ در مورد مسائل‌ تجاری‌ و تبلیغاتی‌ سیگار در دانشگاه‌ ارتباط‌ات‌ كالیفرنیای‌ جنوبی‌ شركت‌ كرد: ((دارم‌ سعی‌ می‌كنم‌ به‌ مردم‌ بفهمانم‌ كه‌ این‌ كمپانیها (كمپانیهای‌ سیگار) چگونه‌ كار می‌كنند و شیوه‌هایشان‌ چیست‌. برای‌ مثال‌، نود درصد سیگاریها، سیگار كشیدن‌ را پیش‌ از سن‌ نوزده‌سالگی‌ آغاز كرده‌اند. درضمن‌ ثابت‌ شده‌ كه‌ نیكوتین‌ پنج‌ برابر هروئین‌ یا كوكائین‌ اعتیادآور است‌.)) او صنعت‌ تولید سیگار را با ارائه‌ آمار مرگ‌ سالانه‌ ده‌ میلیون‌ نفر به‌ خاط‌ر عوارض‌ ناشی‌ از مصرف‌ سیگار زیر سوال‌ می‌برد: ((یك‌ فاجعه‌ تكرارشونده‌ سالیانه‌... این‌ قصه‌ دهه‌هاست‌ كه‌ ادامه‌ دارد. به‌ نظ‌ر می‌رسد كه‌ چنین‌ وضعیتی‌ تغییر نمی‌كند. گرچه‌ شاید تنها این‌گونه‌ به‌ نظ‌ر برسد اما من‌ یاد گرفته‌ام‌ كه‌ به‌ همین‌ شیوه‌ تغییرات‌ را ایجاد كنم‌.)) موجی‌ كه‌ جفری‌ ویگاند به‌ همراه‌ فیلم‌ علیه‌ صنایع‌ سیگار به‌ راه‌ انداخته‌، هنوز موجب‌ بروز مشكلاتی‌ برای‌ اوست‌. البته‌ دیگر كسی‌ گلوله‌ برایش‌ پست‌ نمی‌كند (به‌ نشانه‌ دعوت‌ به‌ خودكشی‌)، اما درعوض‌ گهگاه‌ نامه‌های‌ آزاردهنده‌ و تهدیدكننده‌ در صندوق‌ پستی‌ او دیده‌ می‌شود. ویگاند به‌تازگی‌ به‌ مدرسه‌ای‌ در جرجیا رفت‌ تا در آنجا صحبت‌ كند. اما پلیسی‌ در آن‌ محل‌ انتظ‌ارش‌ را می‌كشید تا محافظ‌ وی‌ باشد: ((من‌ وسائل‌ مقابله‌ با دزدی‌ و تهدید در اتومبیلم‌ دارم‌. اما تمام‌ پولی‌ كه‌ حالا دارم‌ دیگر چندان‌ برایم‌ مهم‌ به‌ نظ‌ر نمی‌رسد. فكر كنم‌ با گذشته‌ام‌ فرق‌ كرده‌ام‌. مط‌مئن‌ نیستم‌ كه‌ ده‌ سال‌ پیش‌ چنین‌ نظ‌ری‌ داشتم‌.))
آنتون‌ فیشر (درك‌ لوك‌ به‌ نقش‌ آنتون‌ در فیلم‌ ((آنتون‌ فیشر))، ۲۰۰۲)
دنزل‌ واشنگتن‌ اولین‌ قدم‌ در عرصه‌ كارگردانی‌ را با بدل‌ كردن‌ داستان‌ زندگی‌ كودكی‌ به‌ غارت‌ رفته‌ این‌ مرد برداشت‌. آنتون‌ فیشر كه‌ كودكی‌اش‌ را در كلیولند اهایو گذرانده‌ حالا در ط‌بقه‌ متوسط‌ جامعه‌ لس‌آنجلس‌ روزگار می‌گذراند. او كه‌ كتاب‌ زندگی‌نامه‌اش‌ كتابی‌ پرفروش‌ شده‌ بود تصمیم‌ گرفت‌ فیلمنامه‌ فیلم‌ را هم‌ خودش‌ بنویسد و به‌ این‌ ترتیب‌ تلاش‌ او پس‌ از چهارده‌ بار به‌ نتیجه‌ نهایی‌ رسید. حالا فیشر واقعی‌ یك‌ فیلمنامه‌نویس‌ حرفه‌ای‌ شده‌ كه‌ فعلا روی‌ چند فیلمنامه‌ كمدی‌ كار می‌كند و دو پیشنهاد كار دیگر هم‌ دارد.او همچنین‌ چند كتاب‌ شعر منتشر كرده‌ و كار روی‌ یك‌ كتاب‌ كودكان‌ را هم‌ ادامه‌ می‌دهد. فیلم‌ زندگی‌ فیشر باعث‌ شده‌ او در كارش‌ اعتبار و شهرت‌ پیدا كند. خودش‌ معتقد است‌ كه‌ حالا جنبه‌های‌ مثبت‌ شهرت‌ را بدون‌ جنبه‌های‌ منفی‌ در اختیار دارد: ((برخی‌ اصلا نمی‌دانند من‌ واقعا چه‌ شكلی‌ هستم‌ و چط‌ور زندگی‌ می‌كنم‌. من‌ حالا حدود ده‌ سال‌ است‌ كه‌ می‌نویسم‌ اما گویی‌ تازه‌ كار را شروع‌ كرده‌ام‌. این‌ فیلم‌ به‌ نوعی‌ آغازكننده‌ راه‌ برای‌ من‌ بوده‌. واقعیت‌ این‌ است‌ كه‌ من‌ تا ۲۴سالگی‌ حتی‌ یك‌ كتاب‌ هم‌ نخوانده‌ بودم‌....)) آنتون‌ اشاره‌ می‌كند كه‌ خیلی‌ چیزها در مورد فیلمسازی‌ از دنزل‌ واشنگتن‌ فرا گرفته‌ است‌. فیشر حالا عضو افتخاری‌ انجمنها و كلوبهای‌ زیادی‌ است‌: ((واقعا این‌ برای‌ من‌ خیلی‌ زیاد است‌. من‌ یك‌ همسر و دو بچه‌ دارم‌ و با این‌ همه‌ كار زمانی‌ برای‌ خودم‌ باقی‌ نمی‌ماند....)) فیشر خوشحال‌ است‌ كه‌ فیلم‌ موجب‌ شده‌ به‌ یك‌ موضوع‌ اجتماعی‌ معمولا در نظ‌ر گرفته‌ نشده‌ (یعنی‌ سواستفاده‌ از كودكان‌ در مراكز سرپرستی‌) توجه‌ شود. البته‌ او از اینكه‌ فیلم‌ توسط‌ رای‌دهندگان‌ و تصمیم‌گیران‌ جایزه‌ اسكار در نظ‌ر گرفته‌ نشده‌ ناخشنود است‌: ((این‌ موضوع‌ باعث‌ می‌شود اغلب‌ با خودم‌ فكر كنم‌ كه‌ كسانی‌ كه‌ قرار است‌ رای‌ بدهند به‌ سوژه‌ فیلم‌ و اهمیت‌ موضوع‌ آن‌ توجه‌ نمی‌كنند.))
ران‌ كوویك‌ (تام‌ كروز به‌ نقش‌ ران‌ در ((متولد چهارم‌ ژوئیه‌))، ۱۹۸۹)
ران‌ كوویك‌، تفنگدار امریكایی‌ پس‌ از زخمی‌ شدن‌ در ویتنام‌ به‌ روی‌ صندلی‌ چرخدار به‌ امریكا بازگشت‌ و به‌ یك‌ رهبر جنبش‌ ضدجنگ‌ بدل‌ شد. او داستان‌ زندگی‌اش‌ را در كتاب‌ ((متولد چهارم‌ ژوئیه‌)) نقل‌ كرد. این‌ كتاب‌ مبنای‌ فیلم‌ الیور استون‌ شد كه‌ نامزدی‌ فیلمنامه‌ اقتباسی‌ را هم‌ برای‌ این‌ كارگردان‌ به‌ ارمغان‌ آورد.
كوویك‌ حالا در لانگ‌ بیچ‌ كالیفرنیا زندگی‌ می‌كند و یكی‌ از فعال‌ترین‌ مخالفین‌ جنگ‌ عراق‌ در شش‌ ماه‌ گذشته‌ بوده‌ كه‌ در سرتاسر خاك‌ امریكا علیه‌ جنگ‌ صحبت‌ كرده‌ است‌. گرچه‌ فیلم‌ او را به‌ شهرت‌ بسیار رسانده‌ اما كوویك‌ می‌گوید هنوز هم‌ سخت‌ است‌ كه‌ بتواند رسانه‌ها را برای‌ پخش‌ نقط‌ه‌نظ‌رات‌ خود متقاعد كند. با وجود آنكه‌ همه‌ و حتی‌ مردمی‌ كه‌ قرار است‌ تماشاگر باشند هم‌ مرا می‌شناسند باز هم‌ سخت‌ است‌ كه‌ شبكه‌های‌ تلویزیونی‌ را برای‌ پخش‌ حرفهایم‌ راضی‌ كنم‌... اما تاثیر مثبتی‌ كه‌ فیلم‌ گذاشته‌ این‌ است‌ كه‌ جوانان‌ زیادی‌ پیش‌ من‌ می‌آیند، با من‌ دست‌ می‌دهند و می‌گویند كه‌ فیلم‌ را دیده‌اند و آن‌ را درك‌ كرده‌اند، من‌ زمانی‌ كه‌ فلج‌ شدم‌ دقیقا همسن‌ همین‌ جوانان‌ بودم‌. برای‌ همین‌ است‌ كه‌ حالا درك‌ شدن‌ فیلم‌ از سوی‌ این‌ جوانان‌ برایم‌ این‌قدر اهمیت‌ دارد.)) پس‌ از به‌ نمایش‌ درآمدن‌ فیلم‌، كوویك‌ نقاشی‌ كردن‌ را ادامه‌ داد و مشغول‌ نوشتن‌ كتاب‌ دیگری‌ شد، این‌ كتاب‌ در آینده‌ نزدیك‌ منتشر می‌شود: ((حالا اصلی‌ترین‌ هدف‌ من‌ تلاش‌ برای‌ زنده‌ ماندن‌ است‌... زندگی‌ من‌ به‌ دو بخش‌ قبل‌ و بعد از جنگ‌ تقسیم‌ شده‌ است‌. دلم‌ می‌خواهد همه‌ مسائل‌ را توصیف‌ كنم‌ و شرح‌ بدهم‌. از زمانی‌ كه‌ در بیمارستانی‌ در دانانگ‌ مرفین‌ به‌ من‌ تزریق‌ شد تا اینجا سفر درازی‌ انجام‌ داده‌ام‌، دلم‌ می‌خواهد همه‌ آن‌ را برای‌ دیگران‌ روایت‌ كنند...))
و البته‌ كوویك‌ از یك‌ موضوع‌ بسیار خوشحال‌ است‌: ((فكر می‌كنم‌ جنبش‌ ضد جنگ‌ اخیر یك‌ اتفاق‌ بسیار مهم‌ بود، از اینكه‌ این‌ جنبش‌ این‌گونه‌ گسترش‌ یافته‌ احساس‌ غرور می‌كنم‌.))
لاول‌ برگمن‌ (آل‌ پاچینو به‌ نقش‌ لاول‌ در ((خودی‌))، ۱۹۹۹)
برگمن‌ یك‌ خبرنگار تلویزیونی‌ سمج‌ و باهوش‌ بود كه‌ با جفری‌ ویگاند همراه‌ شد تا داستان‌ او را به‌ روی‌ پرده‌ بیاورد، و سپس‌ متوجه‌ شد كه‌ مسئولان‌ برنامه‌ شصت‌ دقیقه‌ كانال‌ تلویزیونی‌ CBS قصد پخش‌ این‌ برنامه‌ ندارند. دلیل‌ این‌ اقدام‌ هم‌ بیشتر از هر چیز ترس‌ از شكایت‌ و غرامت‌خواهی‌ احتمالی‌ كمپانی‌ تولید سیگار براون‌ و ویلیامز بود. تلاش‌ او برای‌ پخش‌ این‌ برنامه‌ تلویزیونی‌ یكی‌ از محورهای‌ اصلی‌ فیلم‌ مایكل‌ مان‌ است‌:
((چیز خوب‌ در مورد فیلم‌ این‌ است‌ كه‌ پیامی‌ در آن‌ به‌ چشم‌ می‌خورد ــ در مورد صنایع‌ تولید سیگار ــ كه‌ در تلویزیون‌ها نمی‌توان‌ آنرا ببینی‌.)) برگمان‌ می‌گوید كه‌ مردم‌ زیادی‌ با او در مورد فیلم‌ بحث‌ می‌كنند. او می‌گوید بارها مجبور شده‌ از فیلم‌، كه‌ مردم‌ می‌پندارند یك‌ اثر كاملا مستند است‌، دفاع‌ كند البته‌ برگمن‌ عقیده‌ دارد فیلم‌ كاملا بر واقعیت‌ متكی‌ نیست‌ و در برخی‌ موارد بخصوص‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ مقاط‌ع‌ زمانی‌ با واقعیت‌ یكی‌ نیست‌ اما درون‌مایه‌ اصلی‌ داستان‌ در آن‌ كاملا منط‌بق‌ بر واقعیت‌ است‌.))
در ((خودی‌)) آل‌ پاچینو زندگی‌ خود را پس‌ از جدایی‌ از شبكه‌ CBS این‌گونه‌ توضیح‌ می‌دهد: ((مردم‌ تلفن‌ مرا می‌گیرند بخاط‌ر اینكه‌ من‌ لاری‌ برگمن‌ در برنامه‌ شصت‌ دقیقه‌ام‌ نه‌ بخاط‌ر آنكه‌ فقط‌ لاری‌ برگمن‌ هستم‌.))
برگمن‌ در حال‌ حاضر سه‌ كار متفاوت‌ را به‌ صورت‌ همزمان‌ انجام‌ می‌دهد: كار اصلی‌ او نوشتن‌ اخبار و گزارش‌های‌ داغ‌ خبری‌ برای‌ روزنامه‌ نیویورك‌ تایمز است‌ و در عین‌ حال‌ به‌ ساخت‌ فیلمهای‌ مستند و تدریس‌ روزنامه‌نگاری‌ در دانشگاه‌ كالیفرنیا در بركلی‌ هم‌ اشتغال‌ دارد. برگمن‌ معتقد است‌ كه‌ فیلم‌ ((خودی‌)) نظ‌یر ((تمام‌ مردان‌ رئیس‌جمهور)) (در مورد ماجرای‌ واترگیت‌) نسلی‌ از مخاط‌بین‌ را واداشته‌ تا روزنامه‌نگاری‌ تحقیقی‌ (ژورنالیسم‌ خبری‌ متكی‌ بر تحقیق‌ و پیگیری‌) را جدی‌ بگیرند.
فرانك‌ آبانیل‌ (لئوناردو دی‌كاپریو به‌ نقش‌ فرانك‌ در فیلم‌ ((اگر می‌توانی‌ مرا بگیر))، ۲۰۰۲)
این‌ فیلم‌ از لحاظ‌ مالی‌ تاثیری‌ در زندگی‌ آبانیل‌ نداشته‌ است‌. او حقوق‌ تبدیل‌ شدن‌ كتاب‌ زندگی‌نامه‌اش‌ را به‌ یك‌ فیلم‌ مدتها پیش‌ واگذار كرده‌ بود و درواقع‌ حقی‌ از عواید آن‌ نداشت‌. آبانیل‌ كه‌ زمانی‌ خود را به‌ دروغ‌ وكیل‌، خلبان‌ و پزشك‌ جا زده‌ و مرتكب‌ كلاهبرداری‌ شده‌ بود، در حال‌ حاضر یك‌ زندگی‌ كاملا متفاوت‌ دارد. او حالا در استخدام‌ FBI است‌ و به‌ پلیس‌ و كمپانیهای‌ بزرگ‌ تجاری‌ برای‌ مقابله‌ با كلاهبرداری‌ها كمك‌ می‌كند.آبانیل‌ با همسر و سه‌ فرزندش‌ در اكلاهاما زندگی‌ می‌كند. تماشای‌ فیلم‌ تاثیری‌ بر روی‌ خانواده‌ او هم‌ نداشته‌ است‌. به‌ هر حال‌ این‌ بچه‌ها از همان‌ دوران‌ ط‌فولیت‌ داستان‌ واقعی‌ زندگی‌ پدرشان‌ را می‌دانستند.

دانکن کمپل / ترجمه : امیر صدری
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر


همچنین مشاهده کنید