چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
در آغاز کلمه بود
![در آغاز کلمه بود](/mag/i/2/sgw0d.jpg)
حق با شماست. در دنیای امروز ترجمه کتاب مقدس (عهد جدید) همواره به صورت گروهی انجام میشود. خود کتاب مقدس اورشلیم که مبنای ترجمه من بوده است، به دست ۳۳عالم برجسته به زبان فرانسه برگردانده شده است یا ترجمه جامع کتاب مقدس که یک اثر فوقالعاده مهم است، ۱۴۲مترجم داشته است. اما در کشور ما گردآوردن یک گروه مترجم کتاب مقدس و به سرانجام رساندن کار آنها اگر نگوییم محال است، دستکم بسیار دشوار است. خصوصا که تجربه نشان داده کارهای گروهی ما کمتر به سرانجام میرسد، آن هم در زمینههای تخصصی مثل ترجمه کتاب مقدس که مجریان آن در هر دورهای انگشتشمار هستند. در وهله بعد چنین گروهی، به فرض گرد آمدن، نیازمند دفتر و رایانه و کتابهای مرجع و سرپرست و مشاور و دستیار و ویراستار و حروفچین و نمونهخوان و ناظر چاپ و انباردار و منشی و حسابدار و ... هستند. شما کدام تشکیلات یا سازمانی را سراغ دارید که طی سالهای متمادی عهدهدار تامین هزینه کار چنین گروهی شود. در نتیجه، اگر بنا باشد چنین طرحی در شرایط موجود به سرانجام رسد، ناچار باید به صورت فردی اجرا شود. اما انگیزههای من در انجام این کار، مثل اکثر امور فرهنگی، کششها و علایق شخصی بوده است. من ۲۵سال است که مشغول کار کتاب هستم و خطوط این علایق و کششهای من در تمام این سالها پراکنده است. بهطور خلاصه میتوانم بگویم که دلبستگیهای شخصی، نوع تربیت فکری، زمینههای کار حرفهای، علاقه به شناخت مآخذ بزرگ فرهنگی، در کنار نارساییهایی که در منابع فارسی جهت شناخت این مآخذ وجود دارد، مجموعه انگیزههایی را تشکیل میدهد که مرا به سوی انجام این کار سوق داده است. قصد من این بوده که این اثر را به عنوان یکی از مهمترین شواهد میراث فرهنگی بشر، هر چه بهتر و صحیحتر به فارسیزبانان معرفی کنم. چراکه اگر بخواهیم ۱۰ اثر برجسته را به عنوان مهمترین شواهد میراث فرهنگی بشر برشماریم، بدون تردید کتاب مقدس (عهد جدید) یکی از آنها خواهد بود.
شناخت این اثر نهتنها برای آشنایی با کتاب بزرگ دینی مسیحیان جهان مهم است، بلکه برای مطالعه فرهنگ و اندیشه و ادبیات و هنر و زبانهای مغرب زمین نیز اهمیت دارد و برای شناخت گوشههایی از فرهنگ و ادب بومی خود ما نیز کارساز است. ما در زبان ادیبان و شاعران بزرگ جهان به اشارات و تعبیرات زیادی برمیخوریم که ریشه در کتاب مقدس دارند. بیگمان عهد جدید یکی از منابع راهگشا برای ارتقای این شناخت فرهنگی است. در عین حال، به عنوان مترجم، هیچگاه دوست نداشتهام پا در راههای هموار و طی شده بگذارم و همیشه علاقه داشتهام با متنهای دشوار درگیر شوم. دشواریهای متن هر قدر بیشتر باشد، با شدت بیشتری مرا برمیانگیزد و ترجمه عهد جدید واقعا دشواریهای بسیار زیادی در بر دارد. روز اولی که این کار را آغاز میکردم، احساس کوهنوردی را داشتم که میخواهد به قله اورست صعود کند، درست همین حس را داشتم، مثل کوهنوردی که در دامنه اورست ایستاده و به قلهی۸۸۸۰ متری آن نگاه میکند. به هر حال انگیزهها و علایق شخصی، در کنار نارساییهای ترجمههای گذشته که فیالمثل درک مفاهیم رسالات پولس را که قلب مسیحیت هستند ناممکن میساخت، مجموعهای از انگیزهها بود که شاید نزدیک به ۲ دهه در ذهن من میگشت تا آنکه مرا به مرحله اجرای ترجمه عهد جدید رساند.
● گویا این پروژه را اول با ترجمه کتابهای قانونی ثانی شروع کردید؟
بله. کار من در حیطه ترجمه کتاب مقدس با برگرداندن بخشی از عهد عتیق که هیچگاه به زبان فارسی ترجمه نشده بود، یعنی «کتابهای قانونی ثانی»، آغاز شد. گام بعدی ترجمه عهد جدید بود که اکنون انتشاریافته است. گام بعدتر منطقا ترجمه کل عهد عتیق خواهد بود که حجم آن حدود ۳ برابرونیم عهد جدید است. اگر طرح ترجمه عهد جدید حدود ۴سال به درازا کشید، برای ترجمه عهد عتیق باید زمانی در حدود ۱۰ تا ۱۲ سال در نظر گرفت.
آیا روحیه ادبی شما هم در این امر دخیل بود. چون کتاب مقدس در قشر نویسنده و روشنفکر ما به عنوان یک متن زیبایی شناختی، بسیار مورد توجه است. با این دید که این کتاب، متنی است که شاید بیشترین تاثیر را در ادبیات غرب به خصوص بعد از دوره روشنگری گذاشته است و همین پروسه توجه بسیاری از منتقدان و نویسندگان ما را هم به خود جلب کرده...
همینطور است. یکی از دوستان من که در فرانسه در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کرده است، میگفت در اولین جلسه درس دوره دکترا استاد به ما گفت اگر کتاب مقدس را نمیشناسید، بروید و رشته دیگری انتخاب کنید، چون بدون آشنایی با این کتاب، قادر به شناختن ادبیات انگلیسی نخواهید بود. حتی برای شناخت آثار نویسندگان انگلیسی زبانی که گرایشهای مذهبی نداشتهاند، آشنایی با کتاب مقدس از ضروریات است، چون تعبیرات کتاب مقدس به نحوی با ادبیات و زبان انگلیسی گره خورده که جدا ساختن آنها از هم محال است و بدون آشنایی با این کتاب، محقق ادبیات انگلیسی راه به جایی نمیبرد. یکی دیگر از دوستان هم که در فرانسه فلسفه خوانده بود، عین همین ماجرا را در مورد دوره دکترای خود نقل میکرد.
درست است. چون فلسفه مسیحی به نوعی برگرفته از رسالههای پولس است و قطعا شما در ترجمه باید هم فلسفه یونان را میشناختید و هم سنت یهودی را.
اصلا عالمان الهیات مسیحی یکی از تلاشهای عمدهشان وفق دادن فلسفه یونانی با مبانی الهیات مسیحی بوده است.
به هر حال به نظر میرسد روحیه ادبی شما در ترجمه کتاب تاثیر بیشتری داشته است.
مسلما یکی از چالشهای بزرگ ترجمه کتاب مقدس، ارائه قالب ادبی تازهای برای بیان مفاهیم این کتاب است و قضاوت در مورد میزان توفیق مترجم در انجام این کار بر عهده صاحبنظرانی است که سالیان دراز با آثار نثر و نظم فارسی انس و الفت داشتهاند. چون شاید خوانندگان عادی میان نثرهای مختلف فرق چندانی نگذارند، مثل آثار خطاطان که اگر کسی با شیوهها و فنون خطاطی آشنایی نداشته باشد، نمیتواند میان آنها فرق بگذارد، اما یک کارشناس خطاطی میتواند در مورد کار هر خطاط نظر بدهد و میان شیوه فیالمثل میرزارضا کلهر و سلطان علی مشهدی و استاد حسین میرخانی فرق بگذارد. در مورد ترجمه نیز همین اصل صادق است و ریزهکاریهای یک متن ترجمه شده را کسانی میتوانند تشخیص بدهند که سالهای متمادی با نمونههای نثر فارسی و به ویژه با ترجمههای کتاب مقدس انس و آشنایی داشتهاند. اما کار مترجم یک متن مقدس به همینجا ختم نمیشود و تنها اندوخته ادبی برای توفیق او در انجام کار خود کافی نیست. در ترجمه کتاب مقدس باید انبوهی از اطلاعات تفسیری، الهیاتی، زبانی، تاریخی، جغرافیایی و... نیز به کار گرفته شود تا از صحت مطالب منتقل شده اطمینان حاصل شود و متن ترجمه شده به صورت منبع قابل اعتمادی برای محققان و پژوهشگران درآید. در این صورت است که اثر پدید آمده کارآییهای مختلفی پیدا میکند، نهتنها در زمینه ارائه قالب ادبی تازهای در انتقال مفاهیم یک کتاب دینی، بلکه در حیطه انتقال انبوهی از اطلاعات تفسیری، الهیاتی، زبانی و... . مولانا در «فیه ما فیه» میفرماید که گاه آثار مترتب بر اعمال آدمی بسیار فراتر از آنچه تصور میکند میرود و این کاملا درست است. ترجمه عهد جدید نه تنها در حیطه ارائه یک زبان ادبی، بلکه در زمینههای مختلفی همچون دینپژوهی، مسیحیتشناسی، بررسی تطبیقی ادیان، شناخت الهیات مسیحی، مطالعه شیوههای ترجمه متون مقدس و ... کاربرد و کارآیی پیدا میکند. مهم این است که مترجم در انجام وظیفه ای که در انتقال دقیق و صحیح مفاهیم دارد، از هیچ کوششی فروگذار نکند و هیچ یک از جزئیات کار خود را کوچک نشمارد و در انجام آن کوتاهی نکند. ترجمه کتاب مقدس کارگاه عریض و طویلی است که در آن انواع و اقسام دشواریهای فن ترجمه مطرح میشود و اگر شما ترجمه را یک علم بدانید – که قطعا چنین است – باید کتاب مقدس را کارگاه بزرگی بینگارید که در آن هر قسم و شکلی از مشکلات پیچیده ترجمه مطرح میشود، مشکلاتی که مترجم برای برطرف کردن یکایک آنها باید چارهای بیندیشد. کسی که کتاب چاپ شده را میبیند، شاید نداند پشت پرده ترجمه آنچه گذشته است و مترجم چه روزها و شبهایی را صرف حل مشکلات آن کرده است.
● شیوه شما در ساختار زبانی اثر چه بود؟
شیوه من در این حوزه مثل کار یک بندباز بوده است که باید مستقیم روی یک طناب باریک قدم بردارد و پیش برود و مراقب باشد که از چپ و راست به پایین سقوط نکند. یعنی باید صحت و گویایی زبان ترجمه را با نشانههایی از بیان ادبی و رنگ و بویی از کهننمایی تلفیق میکردم و در عین حال به متن اصلی نیز وفادار میماندم و دقیقا در چارچوب آن کار میکرد بیآنکه کلمهای به آن بیفزایم یا از آن بکاهم. مترجم یک کتاب دینی به هیچوجه نمیتواند و اجازه ندارد که برای زیبا کردن زبان ترجمه خود، پیام متن را تغییر دهد و از چارچوب آن عدول کند. حتی نمیتواند برای گویاتر شدن ترجمه خود، در یک آیه به جای ضمیر، اسمی را که ضمیر به آن ارجاع دارد، بگذارد، چون در آن صورت در آن آیه اسمی وارد خواهد شد که در هیچ کشفالآیاتی ثبت نشده است. شما باید تمام این قواعد سختگیرانه را نه در حجم ۱۰۰ یا ۲۰۰ صفحه، بلکه در حجم بالای هزار صفحه اعمال کنید. به دلیل همه این مشکلات عدیده، وارد شدن من در حیطه ترجمه کتاب مقدس در ابتدا با تردید و دودلی زیاد همراه بود و واقعا جرات نمیکردم در این دریا وارد شوم، چون وقتی کسی از مشکلات پیچیده و پرشمار یک کار آگاهی داشته باشد، خیلی سختتر تن به وارد شدن در آن میدهد. در هر حال ابتدا محتاطانه و به صورت آزمایشی به ترجمه کتاب مقدس پرداختم. اما دوستان صاحب نظری که نمونه ترجمه مرا دیدند، به ادامه کار تشویقم کردند و آن نمونه را که به یاد دارم از کتاب طوبیای عهد عتیق بود، به عنوان پیشزمینه کار پسندیدند. پس از آنکه «کتابهای قانونی ثانی» انتشار پیدا کرد و با استقبال محافل علمی و فرهنگی روبهرو شد، انگیزه پیدا کردم که به ترجمه عهد جدید روی آورم. البته پشتیبانی و همراهی نشر نی هم بسیار مهم بود. چون در این نوع کارها باید یک سازمان انتشاراتی در کنار مترجم باشد.
با توجه به ترجمهای که از عهد جدید کردهاید، قطعا مشکلاتتان برای ترجمه عهد عتیق کمتر خواهد بود، چون وابستگی متنی فوقالعادهای بین «عهدین» وجود دارد.
درست است، خصوصا که پیش از این بخشهایی از عهد عتیق را نیز ترجمه کردهام و در واقع کار من در حیطه ترجمه کتاب مقدس با برگرداندن کتابهای قانونی ثانی از عهد عتیق آغاز شد. البته باید امکانات اجرای چنین طرح بزرگی فراهم شود، چون ترجمه کل عهد عتیق بین ۱۰ تا ۱۲سال به درازا خواهد کشید، زمانی طولانی که باید صرف انجام یک کار بسیار دشوار شود. هرچند به اعتقاد من دشواری ترجمه ۱۳رساله پولس با هیچ بخش دیگری از کتاب مقدس قابل مقایسه نیست. در هر حال اجرای این طرح بلندمدت نیازمند سرمایهگذاری و حمایت است و با توجه به محدودیتهای بخش انتشارات، شاید لازم باشد حامیانی از خارج از این بخش نیز در اجرای این طرح مشارکت داشته باشند.
تاکید بر ویژگیهای رسالههای پولس بسیار زیاد است. توضیح میدهید این دشواری ریشه در چه دارد؟
پولس زبان بسیار خاصی دارد که در موارد زیادی ناهموار است و مفاهیم پیچیدهای که به بیان آنها میپردازد، منظومه اعتقادی مسیحیت را پایهریزی میکند. مترجم باید این منظومه را بر اساس یک زبان پیچیده و ناهموار ترجمه کند و این در حالی است که همه اذعان دارند رسالات پولس سنگ بنای فکری و اعتقادی مسیحیت را تشکیل میدهند و از دیرباز تاکنون آرای متعدد و متنوعی از سوی مفسران در شرح و تفسیر مفاهیم این رسالات ارائه شده است. پیچیدگی زبان پولس به حدی است که از دوران باستان، یکی از دلایل مناقشه در انتساب رساله به عبرانیان به پولس رسول، روانی و ظرافت زبان این رساله بوده است. واقعا هم همینطور است و وقتی شما ترجمه ۱۳رساله پولس را پشت سر میگذارید و آغاز به ترجمه رساله به عبرانیان میکنید، گویی از راهی پرنشیبوفراز وارد جادهای هموار میشوید. من بیش از هزار ساعت روی رسالههای پولس کار کردم و تمام کوششم بر این بود که در این ترجمه تازه عهد جدید، مفاهیم این رسالات را که به تعبیری قلب مسیحیت هستند، به صورت هر چه روشنتر به خوانندگان فارسی زبان منتقل کنم. پولس بر آن است تا نظام اعتقادیی را پایهریزی کند که از نظام شریعت عهد عتیق تمایز مییابد. از این رو، مثلا وقتی میخواهد تفاوت «عهد» در نظام شریعت قدیم را با «وعده» مسیحی بیان کند (عهد بین دو طرف بسته میشود، اما وعده به صورت یک طرفه داده میشود) میگوید: «واسطه نه از برای یکی است و خدا یکی است» (رساله به گالاتیان، باب ۳، آیه ۲۰). این زبان پولس است! اگر مترجم بخواهد این زبان را بیش از اندازه قابل فهم کند و شرح و تفصیلاتی را به لابهلای ترجمه خود بیفزاید، این دیگر زبان پولس نمیشود. مترجم باید طعم و مزهای از این زبان را به خواننده فارسی زبان بچشاند. از این رو، مدام در این دودلی قرار میگیرد که بدنامی ارائه یک ترجمه ناهموار اما وفادار را بخرد یا خوشنامی ترجمهای روان و سلیس اما به دور از سبک و سیاق مولف را. البته من روش اول را برگزیدم و سعی کردم به سبک پولس و طرز بیان او وفادار بمانم. مترجم عهد جدید نمیتواند زبان پولس را فیالمثل به سیاق زبان لوقا ترجمه کند. لوقا پزشک بوده و با زبان و ادبیات یونانی انس داشته و به روایتهای خود شاخ و برگهای ادبی داده است. او جزئیات زیبایی را به روایات خود افزوده است که در کار انجیلنگاران دیگر به چشم نمیخورد. بنابراین مترجم نمیتواند ۲۷فصل تشکیل دهنده عهد جدید را که مولفان مختلفی داشتهاند و به سیاقهای متفاوتی نگاشته شدهاند، با یک سبک واحد ترجمه کند. مثلا انجیل مرقُس دارای زبانی است که در آن گرتهبرداریهایی از ساختهای نحوی زبان آرامی به چشم میخورد. انجیل متی که انجیل پایه شمرده میشود، یک انجیل یهودی – مسیحی است که در آن مولف سخنان خود را با استناد به عهد عتیق مطرح میکند و ... پس در ترجمه هر کدام از این بخشهای تشکیلدهنده عهد جدید باید رنگ و بویی از سبک و سیاق متن اصلی منعکس شود، همچنان که در ترجمه فرانسه آنها نیز اینگونه گونی و تنوع دیده میشود، با این تفاوت که در کتاب مقدس اورشلیم، عهد جدید را ۱۳ مترجم به زبان فرانسه ترجمه کردهاند که آنها نیز هر کدام طرز بیان خاص خود را داشتهاند و این مزید بر علت شده است. البته گروه مترجمان کتاب مقدس اورشلیم که در کل ۳۳نفر بودهاند، بینظیر و در زمره برجستهترین عالمان دوران خود بودهاند. مثلا پر دومناش که در کتاب مقدس اورشلیم کتاب دانیال را به فرانسه ترجمه کرده است، بزرگترین متخصص زبانهای باستانی ایران بوده و دانشمندانی همانند مرحوم دکتر تفضلی شاگرد او بودهاند. پر دومناش اصلا روحانی بوده و در اتاقی در یک دیر زندگی میکرده و در همانجا به شاگردان خود درس میداده است.
● آیا برای ترجمه و چاپ کتاب از انجمنهای مسیحی کمک گرفتید؟
اصلا، از هیچ انجمن مسیحی کمک نگرفتیم.
● تجربه شما با توجه به برخی تجربههای قبلی که به نفع زیبایی زبان یا مفهوم از پارهای غلطهای فاحش گذر کردهاند، چه بود؟
در ترجمه متون مقدس مترجم نباید برای زیبا کردن زبان ترجمه، از چارچوب متن عدول کند و در وهله اول باید آنچه را در متن آمده است، بدون کاستن و افزودن کلمهای، به خواننده انتقال دهد. مانند بازیگری که متن نمایشنامهای را به دست میگیرد و عین اعمال و گفتاری را که در آن آمده اجرا میکند. در واقع وقتی مترجم در کار خود عمیق میشود، به نوعی تبدیل به یک بازیگر میشود. یعنی در قالب نمایشنامه یا نقش خود فرو میرود. یا به تعبیر بهتر مبدل به یک «مدیوم» میشود. در واقع مترجم مدیومی است که باید در کار خود روح متن را احضار یا حاضر کند. یا به قول کریستیان بوبن، مترجم مثل راهنمایی است که افرادی را از مرز کشوری به مرز کشور دیگر عبور میدهد. این هم تعبیر درست و زیبایی است. چون یک مترجم شایسته این نام، با ترجمه یک اثر، آن را از یک ساحت فرهنگی به ساحت فرهنگی دیگر عبور میدهد و در واقع نقش واسط در انتقال فرهنگها را ایفا میکند. پس باید نقش خود را به خوبی بشناسد تا متن راهبر او شود.
میدانید ما در فارسی نثر معیاری داریم که از آن به عنوان نثر کتاب مقدس نام میبرند (با توجه به ترجمه معروف عیلام) حالا میخواهیم بدانیم نثر مذکور اصلا چقدر با نثرهای اصلی کتاب مقدس مطابقت دارد.
البته من اصطلاح «نثر معیار» را برای دو ترجمه فارسی کتاب مقدس که به اهتمام انجمن کتاب مقدس بریتانیا در لندن انتشار یافته است به کار نمیبرم. برعکس، نثر این ۲ ترجمه را در موارد زیادی خلاف متعارف و خارج از چارچوب قواعد زبان فارسی میدانم. چون این ترجمهها را نه ادبای متبحر در زبان و ادبیات فارسی، بلکه کسانی همچون ویلیام گلن، هنری مارتین و رابرت بروس پدید آوردهاند که زبان مادری هیچ کدام از آنها فارسی نبوده است و تنها از دستیاران فارسی زبانی همچون میرزا سیدعلی خان شیرازی و میرزا محمدجعفر شیرازی و... استفاده کردهاند که ظاهرا هیچ کدام مسیحی نبودند و به احتمال بسیار زیاد با کتاب مقدس هم آشنایی چندانی نداشتند. متفاوت بودن نثر این ترجمهها به همین علت است و نه به دلیل آنکه مترجمان نثر فارسی بدیعی را پدید آوردهاند. در این ۲ ترجمه فارسی هر جا که مطلب پیچیده میشود (مثلا در رسالات پولس)، متن به صورت کاملا تحت اللفظی و با الهام از سیاق یک ترجمه انگلیسی کتاب مقدس که به احتمال زیاد ترجمه کینگ جیمز بوده است، برگردانده میشود، چون آن ۳ کشیش فارسی درست و حسابی نمیدانستند و مشاوران فارسی زبان آنها هم اطلاع چندانی از کتاب مقدس نداشتند. حالا اگر کسانی و حتی شاعرانی این نثر را بدیع شمردهاند و در آثار و اشعار خود از آن تقلید هم کردهاند، به سلایق شخصی آنها ربط پیدا میکند. روش من در ترجمه کتاب مقدس این بوده است که از هیچ کدام از ترجمههای قدیم و جدید این کتاب و از هیچ یک از آثار شاخص نثر فارسی برای رسیدن به زبان ترجمه کتاب مقدس پیروی نکردم، بلکه با تمام اندوخته زبانی خود و با الهام گرفتن از متون اصلی، سعی کردم زبان مناسبی را برای بیان صحیح و روشن مفاهیم این کتاب به کار گیرم. به بیان دیگر، اندوخته زبانی خود را پشتوانه بیان درک عقلی و الهام حسی خود از متن اصلی کردم. هر کدام از ما اندوخته زبانی مشخصی داریم که گاه وسیع و گاه محدود است. البته اندوخته وسیع زبانی لزوما متضمن کیفیت بدیع نثر نیست و ای بسا کسانی که با اندوخته زبانی محدود خود نبوغ به خرج دادهاند و نثری مبتکرانه پدید آوردهاند. در هر حال مترجم باید با یاری گرفتن از این اندوخته، به بیان دریافتهای ذهنی و حسی خود از متن اصلی بپردازد. برای مترجم متون مقدس بسیار مهم است که علاوه بر درک صحیح متن، به دریافت حسی عمیقی نیز از آن برسد. یکی از راههای تشدید این دریافت حسی میتواند گوش سپردن به موسیقی باشد. من معمولا روزها قبل از آنکه کار خود را شروع کنم، مدتی موسیقی گوش میکنم تا از حال عادی روزمره خارج شوم. چون در حوزه متون مقدس نمیتوان با حالت خنثی و عادی به کار پرداخت. باید تن به این آب زد و با این فضا هم افق شد تا از خلال متن ترجمه شده، لااقل اندکی از عطر متن اصلی به مشام خواننده برسد.
کتاب مقدس چون ترجمه رایجی داشت، کار شما را دشوارتر میکرد. چون ذهنیت مرسوم ترجمه فارسی کتاب مقدس همین ترجمه عیلام بود.
اگر ترجمه من را با آن مقایسه کنید، شباهتی با هم ندارند. البته بعضی آیات را نمیتوان به صورت دیگری ترجمه کرد، اما در مجموع روشن است که زبان من فاصله زیادی از آن ترجمه گرفته است. مثلا رسالات پولس در آن ترجمه به کلی غیرقابل درک است. اما انجیلها که متنی روشن و روایی دارند، به طرز مفهومتری ترجمه شدهاند و ظاهرا مصححان توانستهاند صورت ادبیتری به زبان آنها ببخشند. در آن ترجمه غلطهایی اعم از اغلاط حروفچینی و ترجمه نیز دیده میشود که در حروفچینی جدید آن که چند سال پیش در ۱۹۹۶ انتشار یافت، اصلاح نشدهاند. مثلا در ترجمه کتاب اشعیا، کلمه «مشیت» تبدیل به «مسرت» شده و چنین آمده است: «کوروش شبان من است و تمامیمسرت مرا به اتمام خواهد رسانید». «به اتمام رساندن مسرت خدا» تعبیری کاملا بیمعنی است و اگر بتوان مفهومیبرای آن فرض کرد، جز خشمگین ساختن خدا نیست! در حالی که در متن اصلی کتاب اشعیا، از کورش به عنوان شبانی یاد شده که «مشیت خدا را محقق میسازد». این غلط آشکار را بعد از این همه سال هنوز تصحیح نکردهاند.
اصلا آن ترجمه در جاهایی که نیاز به صحت واژگانی هست، کم دقت است...
همین طور است. در نتیجه کار من از جهت فاصله گرفتن از آن ترجمه چندان دشوار نبوده است! اما درباره نثر لازم میدانم توضیحی را اضافه کنم. معمولا تصور بر این است که در ادبیات، اعم از شعر و داستان، ارائه زبانی با مشخصهها و مولفههای متفاوت و حتی خلاف متعارف منجر به پیدایش سبک میشود. اما باید دید سبکی که به این روش حاصل میآید، چقدر اصیل است و چقدر کاذب. زبان آن ترجمه کتاب مقدس نیز همین سرنوشت را داشته و به صرف متفاوت بودن و بدون هیچ سنجش و ارزیابی جدی، در جایگاه نثر معیار نشانده شده است. البته این ترجمه گاه به صورت اتفاقی قالب زیبایی پیدا میکند، اما این زیبایی دیری نمیپاید و پس از یکی دو جمله باز در وادی عبارات ناهموار سرگردان میشود.
مهدی یزدانیخرم
امیر نصری
امیر نصری
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست