دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نقد را از خود شروع کنیم


نقد را از خود شروع کنیم
بیان انتقاد درعین انتقادپذیری لازمه منطقی طرح دیدگاه ها و اظهارنظر در خصوص مناسبات و مسائل روز کشور است؛ اما آنچه در این میان از اهمیت دو چندان برخوردار است ملازمت طرح نقد با انتقادپذیری است. جنبش دانشجویی به عنوان یک جریان زنده و پویا که در سطح کشور امور مختلف را زیر نظر دارد و نسبت به کژی ها و ناراستی ها و اکنش نشان می دهد، خود می بایست مراقب شأنیت جریان دانشجویی باشد و آفت ها و آسیب های احتمالی را بشناسد و نسبت به آنها هشیار باشد. در برخی حوزه ها این جریان دانشجویی است که می بایست باعملکرد و نوع منش خود، در راستای رسالت فرهنگ سازی گام بردارد. لذاست که توجه دو چندان به اسلوب حاکم بر فعالیت های جنبش دانشجویی و خط و مرزهای تعریف شده آن ضروری می نماید.
انتقادپذیری موضوعی است که مورد اشاره رهبر انقلاب نیز بوده است و به نظر می بایست متوجه این موضوع بود. مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند: «لازمه این نشاط و پویایی این است که هم منتقد باشیم، هم انتقادپذیر، که هر کدامش نباشد، بد است. بعضی ها اهل انتقاد کردن هستند؛ انتقاد هم بجاست؛ شما هر چیزی را با دقت نگاه کنید و یک خرده ای کنجکاوی کنید. یک نقطه عیبی در آن پیدا می کنید و می شود عیب جویی کرد و عیبی هم ندارد؛ چنانچه عیب جویی در جهت رفع عیب باشد، خیلی خوب است؛ اما این افراد، خودشان انتقاد پذیر نیستند!»
طبعا جریان دانشجویی نیز از خطا مبری نیست. علاوه بر اینکه بحث و تحلیل چارچوب های منطقی فعالیت و تبیین اسلوب و خط مشی صحیح با توجه به مواضع رهبر انقلاب می تواند مانعی باشد برای آسیب های احتمالی در آینده، اگر برای همه مسئولین خط مشی تعیین کنیم و همه را به نقد بکشیم، اما فعالیت های خود را زیرذره بین نگیریم و با نگاه انتقادی مرور نکنیم، یا راه را به بیراهه خواهیم سپرد و یا آنکه حداقل در حد ایده آل در مسیر تعریف شده گام برنخواهیم داشت؛ بلکه تنها متوجه حواشی راه خواهیم بود. در این مجال بد نیست به برخی از آسیب های متوجه جنبش دانشجویی و بعضا برخی انتقادات وارد بر این جریان بپردازیم.
الف) یکی از نکاتی که رهبر انقلاب بر آن تاکید داشته اند پرهیز از شالوده شکنی و زیر پا گذاشتن قوانین جاری کشور است. جنبش دانشجویی یک مجموعه فراقانونی نیست و به همین دلیل است که می بایست در چارچوب تعریف شده از جانب امام راحل و مقام معظم رهبری گام بردارد. نمی توان دعوت به قانون و قانونگرایی کرد و در عین حال بی تفاوت نسبت به قانون بود و حریم قانون را برای رسیدن به هدف مطلوب شکست.
رهبر انقلاب در جایی مطلب جالبی را نقل می کنند. ایشان می فرمایند: «بنده گاهی صبحها به ارتفاعات تهران می روم. وقتی ما حرکت می کنیم، هوا تاریک است؛ یعنی بعد از نماز صبح خیابانها خلوت است؛ وقتی به چراغ قرمز می رسیم، می ایستیم. بنای ما بر این است. هیچ کس هم در خیابان نیست؛ یعنی هیچ ماشینی هم از آن طرف نمی آید؛ می ایستیم تا چراغ سبز می شود، بعد عبور می کنیم. من دیده ام وقتی ما این طرف چهارراه ایستاده ایم - مثلاً سه، چهار تا ماشین همراه هستیم - از آن طرف چهارراه یک ماشین دارد می آید و تصمیم هم دارد از چراغ قرمز عبور کند؛ یک خرده هم عبور می کند؛ اما وقتی می بیند سه، چهار تا چراغ آن طرف روشن است و ماشینها ایستاده اند، او هم آهسته ترمز می گیرد و گاهی هم یک ذره به عقب می رود. یعنی انضباط اجتماعی یک نفر، در احساس لزوم انضباط اجتماعی در افراد مقابل تأثیر می گذارد. رفتارهای فردی ما تأثیر گذار است، حتی در فرهنگ سازی و بسیاری چیزهای دیگر. به هر حال، عزم انسانی، محور و ملاک است.»
یکی از آسیب هایی که در دوره اصلاحات متوجه جریان دانشجویی شد، عبور برخی از به اصطلاح دانشجویان از قوانین نظام و قواعد موجود بود. اگر امروز جریان اصولگرا هم برای تحقق اهدافش همین خط مشی را بخواهد دنبال کند، عملا باید بپذیریم دچار انحراف شده است.
رهبر انقلاب در این خصوص در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی می فرمایند: «ما نباید انتظار داشته باشیم که دانشجو جماعت، سیاستهای دستگاههای اجرایی را به طور کامل و با همه وجود بپذیرد و قبول بکند. البته باید در مقابل سیاستهای مسئولان دستگاهها تسلیم شد؛ در این شکی نیست. وقتی که دستگاهها و مجریان کشور تصمیمی می گیرند، آن تصمیم برای افرادی که در محدوده کار آنها هستند، واجب الاطاعه است؛ اما باید این حق را به آن دانشجو داد که به مقتضای جوانی و به مقتضای آن روحیه شور و نشاط و شوقی که دارد، یک حالت سؤالی داشته باشد؛ احیاناً اعتراضی داشته باشد؛ پیشنهادی داشته باشد. در محیط دانشگاه، اینها را بایستی تحمل کرد و پذیرفت.»
در واقع از نگاه معظم له درعین اینکه نقد و مطالبه و پیشنهاد پذیرفته شده و لازم هستند، اما تخطی از سیاست های جاری کشور به همان نسبت قابل پذیرش نیست و تصمیم های دستگاه ها برای جنبش دانشجویی نیز لازم الاطاعه است.
ب) از دیگر آسیب های جریان دانشجویی سطحی نگری است. تاکنون برخی جریانات سیاسی خاص در دانشگاه ها اهداف سیاسی خود را دنبال می کردند و جنبش دانشجویی را ابزار تحقق منافع حزبی خویش می خواستند. اما نگرانی امروز از این بابت است که مبادا آن حضور فیزیکی شفاف به حضوری غیرفیزیکی و غیرشفاف بدل شود و به نوعی همان اهداف از جانب احزاب در دانشگاه ها دنبال شود. حضور غیرفیزیکی با تبلیغات جهت دار، ارائه اطلاعات نادرست و بزرگنمایی برخی مسائل کم اهمیت رقم می خورد و در نهایت جنبش دانشجویی خواه ناخواه تکمیل کننده پازل دیگران می شود. موضوعی که طرح آن چندان اهمیتی ندارد و بزرگنمایی آن به صلاح کشور نیست به بزرگترین مشکل و معضل کشور تبدیل می شود و این خطرناک است.
رهبر انقلاب سطحی شدن را به عنوان یکی از آفات مهم جنبش دانشجویی قلمداد می کنند و دراین خصوص می فرمایند: «عزیزان من! از سطحی اندیشی به شدت پرهیز کنید. خصوصیت دانشجو، تعمق و تدقیق است. هر حرفی را که می شنوید، رویش فکر و دقت کنید. چرا در اسلام هست که: «تفکر ساعه خیر من عباده سبعین سنه»؛ یک ساعت فکر کردن، ارزشش از عبادت سالها بیشتر است؛ به خاطر این که اگر شما فکر کردید، عبادتتان هم معنا پیدا می کند؛ تلاش سازندگیتان هم معنا پیدا می کند؛ مبارزه تان هم معنا پیدا می کند؛ دوستتان را می شناسید، دشمنتان را هم می شناسید. شما فرض کنید در یک جبهه جنگی آدمهایی پیدا شوند که جبهه خودی را از جبهه دشمن تشخیص ندهند- حیران و سرگردان دور خودشان بچرخند- گاهی این جا تیر بزنند، گاهی آن جا تیر بزنند؛ گاهی بالا تیر بزنند، گاهی به خودشان تیر بزنند! ببینید فکر که نباشد، آدم این طوری می شود. عده ای می خواهند در های وهوی فریادها و شعارها و رنگ و روغنها و رنگ و لعاب های دروغین، مجموعه دانشجویی را به این سمت بکشانند. این برای جنبش و حرکت دانشجویی خطر است. باید فکر کرد.»
در فضای سیاسی کشور حتی هر حرف حقی را هم نباید زد. مقام معظم رهبری با تایید براین مسئله می فرمایند: «گاهی اوقات، دشمن کار را به گونه ای ترتیب می دهد که حرف حقی، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا می خواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون می خواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعه اش هم همین حرف حقی است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. دراین حد هوشیاری لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکر سیاسی کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیری شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است.»
اگر جریان دانشجویی تحلیل درستی از اوضاع کشور و میزان اهمیت مطالبات نداشته باشد، می تواند نقش همان قطعه پازل را ایفا کند. یک فضای تبلیغاتی و احساسی کافی است تا جریان دانشجویی وارد مسئله شود و کوچکترین مسائل کشور را به عمده ترین های آن تبدیل کند. این خطرناک است. باید همه امور را دید و با بصیرت تصمیم گرفت. مقام معظم رهبری به این موضوع هم اشاره کرده اند: «تسلیم اختلافاتی که بین بعضی از مسئولان وجود دارد و متأسفانه بعضی از مطبوعات هم به آن دامن می زنند، نشوید. بین دو نفر مسئول، مسئله ای پیش می آید؛ چنان به آن پروبال می دهند که به یک مسئله اجتماعی و عمومی تبدیل می شود و ذهنها را به خود مشغول می کند.»
ج) مطالبه از انتظارات جدی رهبر انقلاب نسبت به دانشجویان است، اما آنچه دراین میدان مهم است، پرهیز از ایجاد یاس و ناامیدی در عین بیان نقد است. این از آسیب هایی است که متوجه رسالت مطالبه گری و حرکت های دانشجویی است. نباید روند مطالبه به ایجاد بدبینی نسبت به نظام و ساختارهای نظام بینجامد.
قوه قضائیه مجموعه ای است که سال های سال مورد نقد جدی جنبش دانشجویی بوده و هست و این نقد هم لازم و وارد است.اما آیا اندیشیده ایم اگر در فضای عمومی جامعه مدام برخی مفاسد را طرح کنیم و مدام از بی کفایتی قوه قضائیه سخن بگوییم چه نگاهی در بین مردم نسبت به کشور و دستگاه های کشور پیش خواهد آمد. متأسفانه گاه برخی جریانات با عنوان عدالتخواهی اقدام به تکثیر برخی مصادیق بی عدالتی در قوه قضائیه و توزیع آن در مناطق مسکونی کرده اند و این مسئله ایجاد بدبینی کرده است. این قطعا به صلاح نظام نیست. این همان خطی است که رسانه های بیگانه در تلاشند آن را دنبال کنند. می بایست درعین توجه جدی و بدون مماشات به نقد و مطالبه جوانب را هم درنظر گرفت و جایگاه طرح سخن را نیز سنجید.
د) از دیگر مواردی که رهبر انقلاب بر آن تکیه داشته اند، پرهیز از پیگیری موردی و حرکت در راستای گفتمان سازی است. اظهارنظر در خصوص مسائل روز کشور و مطالبه بی عدالتی های شاخص لازم و ضروری است. اما اینکه همه جنبش دانشجویی در اظهارنظر نسبت به مسائل روزمره سیاسی خلاصه شود، قطعا با انتظارات رهبری منافات دارد و زیبنده این جریان هم نیست.
مقام معظم رهبری انتظارات متعددی از جنبش دانشجویی داشتند و مطرح هم کرده اند، اما متاسفانه دراین میان تنها مطالبه جدی گرفته شده و نسبت به خیلی از دغدغه های ایشان بی مهری صورت گرفته. اگر ایشان جریان دانشجویی را گفتمان ساز می خواهند، اگر ایشان بر ضرورت راه اندازی کرسی های آزاداندیشی تاکید می کنند، اگر ایشان تشکیل اتاق فکر را مورد توجه قرار می دهند، اگر ایشان بر ضرورت جنبش نرم افزاری تاکید می کنند و هزار اگر دیگر، دراین میان این رسالت جنبش دانشجویی است که اگر ادعای ولایتمداری دارد در راستای منویات ایشان حرکت کند.
سزاست بیش از پیش چارچوب و اسلوب صحیح حرکت های دانشجویی را بشناسیم و قواعد و چراغ های راه را از بیانات رهبر انقلاب اقتباس کنیم؛ انتظارات ایشان را مرور کنیم و برای تحقق عملی این انتظارات اقدامات جدی و عملی آغاز کنیم.
اگر می خواهیم نقد کنیم؛ می بایست نقد را از خود و عملکرد خود شروع کنیم. آن گاه است که از کژروی ها و نادرستی ها مصون خواهیم ماند.
محمد مهدی تهرانی
منبع : روزنامه کیهان