شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ماهی بزرگ - BIG FISH


ماهی بزرگ - BIG FISH
سال تولید : ۲۰۰۳
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ریچارد د. زانوک، دان جینکس و بروس کوئن
کارگردان : تیم برتن
فیلمنامه‌نویس : جان اوگست، برمبنای داستانی نوشتهٔ دانیل والاس
فیلمبردار : فیلیپ روسه‌لو
آهنگساز(موسیقی متن) : دَنی الفمن
هنرپیشگان : ایوان مگره‌گور، آلبرت فینی، بیلی کروداپ، جسیکا لانگ، هلنا بانم کارتر، آلیسن لومن، دنی د ویتو و استیو بوشمی
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۵ دقیقه


̎ادوارد، پسربچهٔ هشت ساله که به خاطر مشکلی جسمی مجبور شده در بستر بماند، با خواندنِ کتاب دائرهٔ‌المعارف دنیا، خود را سرگرم می‌کند. لابه‌لای مطالعاتش به مقاله‌ای درباهٔ ماهی‌های حوض برمی‌خورد و می‌فهمد که اگر یکی از آن ماهی‌های قرمز را در ظرف کوچکی نگه داریم، کوچک می‌ماند ولی در ظرف بزرگ‌تر، دو، سه، چند برابر می‌شود. ده سال بعد، در حالی‌که ̎ادوارد̎ به یکی از محبوب‌ترین جوان‌های شهر اشتنِ آلاباما تبدیل شده، پی می‌برد که او نیز مثل همان ماهی قرمزها، برای آن‌که رشد کند باید خانه را ترک کند و دنیا را زیر پا بگذارد. چندین و چند سال و چندین و چند ماجرای بعد، ̎ادوراد بلوم̎ (فینی) به روایت‌گر داستان‌های غیرقابل تصوری دربارهٔ زندگی پُرماجرای دوران نوجوانی‌اش (مگره‌گور)، ـ یعنی همان زمانی که اشتیاقش به کشف زندگی باعث شد دنیا را زیر پا بگذارد ـ شهرت پیدا کرده است. حکایت‌های جذاب و حیرت‌انگیز ̎بلوم̎ برای همه جذابیت دارد جز ̎ویل̎ (کروداپ) پسرش، که مدت‌ها پیش خانه را ترک کرده تا خود را زیر سایهٔ سنگین پدرش رها سازد. وقتی ̎ادوارد̎ مریض می‌شود و به بستر می‌افتد، همسرش، ̎ساندرا̎ (لانگ) سعی می‌کند آن دو را با هم آشتی دهد. این‌جاست که ̎ویل̎، سفر شخصی خودش را آغاز می‌کند و سعی می‌کند واقعیت‌ها و افسانه‌های زندگی پدرش را از هم تمیز دهد و با پیروزی‌های عظیم و شکست‌های بزرگ زندگی این مرد کنار بیاید.
● از زیباترین ستایش‌هائی که سینما تاکنون از تخیل و داستان‌سرائی عرضه داشته است. فیلم با بیان داستان زندگی افسانه‌سرائی که در نهایت خود بدل به افسانه می‌شود، به وضوح به شرح حالی بدل می‌شود از هنرمندانی مثل خود فیلم‌ساز. ارتباطات تنگاتنگ بعضی وقایع فیلم و اتفاقاتی که در همین دوره در زندگی خالق آن رخ می‌دهد، از مرگ پدرش (در پیوند با رابطهٔ مرکزی پدر و پسر در فیلم) گرفته تا تولد نخستین فرزندش (صحنهٔ پر از شوخی تولد ̎ادوارد بلوم̎)، در پُررنگ‌ ساختن هرچه بیشتر وجه خودسرگذشت‌نامه‌ای آن نقشی به‌سزا دارند. برخورد مخاطب پی‌گیر و علاقه‌مند با این ساختهٔ برتن مصداق کامل مفهومی است که خود فیلم‌ساز در گفت‌وگوئی به‌عنوان لزوم حس کردن فیلم توسط تماشاگر به‌جای کوشش برای تحلیلش از آن یاد می‌کند. لحن تازه و متفاوت برتن در این فیلم، آرامشی که جایگزین لحن تند و سرشار از انرژی آثار اولیه‌اش شده و گرایش او به پرداختن به مضامین خاص بزرگ‌سالان (مفهوم زندگی و مرگ و ...)، گرچه هم‌چنان با دیدگاه فانتزی خاص او، را می‌توان از نشانه‌ەای ورود تدریجی فیلم‌ساز به دوران میان‌سالی دانست؛ تغییر لحنی که در دیگر آثار متأخر او مثل چارلی و کارخانهٔ شکلات‌سازی (۲۰۰۵) هم خود را می‌نمایاند. همهٔ این‌ها خبر از تصویری تازه از برتن، در آستانهٔ ورود به دورهٔ تازه‌ای از خلاقیت هنری‌اش می‌دهد که با تصویر سردرگمی که ساختهٔ قبلی او، سیارهٔ میمون‌ها (۲۰۰۱) چه به لحاظ مفهومی و چه از جنبهٔ بصری از او به‌دست می‌داد، فاصله‌ای بعید دارد. ماهی بزرگ بیش از هرچیز علاقه‌مندان را به پی‌گیری آثار بعدی فیلم‌ساز امیدوار می‌کند و این اتفاقی است که در مورد سیارهٔ میمون‌ها رخ نمی‌داد. اوگستِ فیلم‌نامه‌نویس (که هم‌کاری‌اش با برتن در ساخته‌های بعدی او چارلی... و عروس جسد، ۲۰۰۵، هم تداوم می‌یابد)، برخلاف (مثلاً)، اندرو کوین واکر در اسلیپی هالو (۱۹۹۹) که ساختار پیچیده و تصنعی فیلم‌نامه‌اش بیشتر سدی در راه بروز خلاقیت بصری فیلم‌ساز به شمار می‌رفت، نشان می‌دهد که درک درستی از شیوهٔ داستان‌گوئی فیلم‌سازی مثل برتن دارد. فیلم‌نامهٔ پُرظرافت او ضمن وفاداری به رئوس داستان اصلی، محملی مناسب برای بروز خلاقیت فیلم‌ساز و طرح مضامین آشنای آثار او فراهم می‌سازد. تصویری که از یک هیولا (د ویتو) به‌عنوان موجودی غمگین و تنها ارائه می‌شود، یا مجموعهٔ خیال‌پردازی‌های شخصیت اصلی که در پایان معلوم می‌شود حاصل مختصر دستکاری او در واقعیت است، و تخیل نهفته در داستان‌های دروغین شیرین و شگفت‌انگیزی که به هم می‌بافد (مثل ماجرای طوطیانی که در جنگل‌های هند از مُد و سینما و سیاست باهم سخن می‌گویند و ...)، شواهدی بر این مدعایند. اوگست که رمان والاس را پیش از انتشار خوانده و شیفتهٔ آن شده بود، در آغاز تهیهٔ فیلمی بر این مبنا را به استیون اسپیلبرگ پیشنهاد کرد. اما وقتی اسپیلبرگ مشغول کار روی فیلم اگر می‌توانی مرا بگیر (۲۰۰۲) شد و از ادامهٔ این طرح بازماند، اوگست که دریافته بود نظر برتن به این کتاب جلب شده، طرح را این‌بار به او ارائه کرد. خود والاس نویسندهٔ کتاب در صحنه‌ای کوتاه از فیلم ظاهر می‌شود. بیل ردن بازیگری که به هنگام ورود مگره‌گور به شهر بانجو می‌نوازد، در واقع نقشی را تکرار می‌کند که پیش‌تر هم، در کودکی، در نجات (جان بورمن، ۱۹۷۲) آن‌را ایفا کرده بود.


همچنین مشاهده کنید