دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

آوردگاه دو حریف


آوردگاه دو حریف
۱) تقابل بین ایران و آمریکا که لایه بیرونی آن ظاهراً مواجهه دو حکومت است، طی سه دهه اخیر، با وجود فراز و نشیب های مختلف، به یک رویارویی ماهوی که از هویت متضاد طرفین حکایت می کند ، تبدیل شده است.
آمریکا بنا به اعتراف مکرر و صریح مقامات کاخ سفید، همواره دنبال تغییر نظام و سرنگونی انقلاب اسلامی بوده، اما تاکنون همه تلاش های-عاجزانه- خود را با شکست مواجه دیده است.
یکی از بارزترین صحنه های رویارویی ایران و آمریکا، مساله انرژی اتمی کشورمان و تلاش برای دستیابی به فناوری هسته ای از یک سو و طرحهای پیاپی آمریکا و همدستان آن برای سنگ اندازی در مسیر پیشرفت کشور و تعلیق فعالیت های صلح آمیز اتمی ایران از سوی دیگر است.
«تحریم» و «انزوا» سیاست های مداخله جویانه آمریکا در راه توسعه کشوری بود که جز به سرافرازی مردم خود نمی اندیشد. رایس-وزیرامور خارجه دولت بوش- در آخرین مصاحبه های خود که با خبرگزاری فرانسه انجام داد با اشاره به پروژه هسته ای ایران، به دامنه شکست دشمنی آمریکا با خواست تمام ایرانیان اشاره کرده و اعتراف می کند: «تحریم های بین المللی علیه ایران که با ابتکار آمریکا و برای متوقف کردن برنامه هسته ای این کشور انجام می شد، از مدتها قبل شکست خورده اند.»
گری سیک، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا نیز با اعتراف به شکست و اینکه سیاست های کشورش در قبال ایران اشتباه بوده است، می گوید: «زمانی که فرآیند تحریم ها را شروع کردیم، ایران هیچ سانتریفیوژی نداشت اما اکنون بیش از ۵ هزار سانتریفیوژ دارد.»
رژیم صهیونیستی نیز که خود صحنه گردان سیاست های آمریکا و عروسک رقصان مقامات کاخ سفید است، به شکست برنامه های بازدارنده علیه پرونده هسته ای ایران اعتراف می کند. روزنامه اسرائیلی هاآرتص به نقل از مقامات اطلاعاتی ارتش رژیم صهیونیستی می نویسد: «بیش از یک دهه است که اسرائیل سعی در منزوی کردن ایران دارد و برای جلوگیری از هسته ای شدن این کشور، تحریمهای بین المللی نیز علیه تهران وضع شده است. اما با این وجود اکنون ایران در جایی است که تا رسیدن به فناوری لازم برای تبدیل شدن به یک قدرت هسته ای فاصله چندانی ندارد.»
تمامی این اقدامات و تلاش گسترده غرب به سرکردگی آمریکا برای تصویب چندین قطعنامه تحریم و فشارهای بین المللی برای منزوی کردن ایران در حالی صورت گرفت که جمهوری اسلامی بارها بر صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای خود تاکید کرده و با مخالفت با هرگونه تهدید و تجاوز و حتی رد ایدئولوژیک توسعه، انبار و استفاده از سلاح اتمی، همه فعالیت های هسته ای خود را تحت کنترل آژانس قرار داده و با اجرای کامل پروتکل الحاقی، اجازه بازرسی به متخصصان آژانس برای بازدید از تاسیسات مرتبط نیز داده است.
اکنون تقابل میان ایران و آمریکا در جدی ترین جبهه طی سالهای اخیر، به شکست آمریکا انجامیده و ایران سرفرازتر از گذشته راه توسعه و پیشرفت خود را طی می کند. تحریم ها خاصیت خود را از دست داده و پروژه انزوای ایران ناکام مانده است. چندی پیش یکی از ماموران کار کشته و قدیمی سیا در امور ایران، با اعتراف به ابرقدرتی جمهوری اسلامی در منطقه اظهار می کند؛ «امپراتوری ایران بزودی آمریکا را از خاورمیانه بیرون خواهد انداخت.»
۲) ناظران آگاه معتقدند در نظام سیاسی آمریکا که صهیونیست ها نقش های اصلی را بازی کرده و سیاست های راهبردی این کشور جای دیگری تعیین می شود، تغییر مهره ها تاثیرچندانی در این سیاست ها ندارد.اوباما نیز که با شعار «تغییر» پای در میدان رقابت و نهایتاً به عنوان چهل وسومین رئیس جمهور آمریکا قدم به کاخ سفید گذاشت-اگر بخواهد هم- نمی تواند تغییر مهم و تعیین کننده ای ایجاد کند.
جمهوری خواهان و نومحافظه کاران در دولت بوش با پذیرش شکست در طرحهای جنگ طلبانه و سلطه جویانه خود، سالهاست که در مقابله با ایران «جنگ نرم» به راه انداخته اند. طبعاً این سیاست براندازانه که اتفاقاً با مشی دموکراتها سازگاری بیشتری نیز دارد، نمی تواند از دستورکار سیاست خارجی دولت اوباما کنار گذاشته شود.
«کارن هیوز» معاون وزیرامورخارجه بوش در امور رسانه های عمومی که یکی از چهره های اصلی اتاق فرماندهی جنگ نرم شمرده می شد، مدعی بود؛ «کشورش برای مقابله با گسترش حس تنفر از آمریکا در جهان، نیروی واکنش سریع تشکیل داده و از آنجا که مرکز اصلی این تنفرها بدون تردید ایران است، لذا برنامه های خود را در جنگ نرم علیه ایران متمرکز کرده است.» وی بمباران خبری و تبلیغاتی علیه ایران را تنها گوشه ای از این برنامه ها می خواند.
جنگ نرم که اکنون به عنوان پروژه ای بزرگ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در جریان است با مشخصه هایی چون سامان دادن به نارضایتی های مدنی، ایجاد نابسامانی اقتصادی، کمک به شکل گیری سازمان های غیردولتی در گستره ای بزرگ با هدف به کارگیری و مشارکت عامدانه یا غیرعامدانه آنان در مسیر اجرای طرحهای براندازانه، جنگ رسانه ای، عملیات روانی برای ناکارآمد جلوه دادن دستگاههای اجرایی کشور و شاخص مهم ناتوی فرهنگی، شناخته می شود.
دشمن از رویارویی با ملت های بزرگ واهمه دارد. لشکرکشی و ایجاد جبهه نظامی جدید، آن هم در برابر ملتی که ۸ سال دفاع مقدس و محاصره شدید اقتصادی آن سالها را تحمل و تجربه کرده است، طبعاً کار عاقلانه ای نیست. اما، در مقابل تسخیر مرزهای جغرافیایی و تصرف زمین، ویرانی ها و تلفاتی که محسوس اند و کاری پرهزینه و کم بازده که محصول یک حمله نظامی است، ناتوی فرهنگی بازده بیشتری دارد. در ناتوی فرهنگی - به عنوان اصلی ترین شاخصه جنگ نرم- مرزهای فکری، اندیشه ای ، فرهنگی و ماهوی ملت ها درنوردیده می شود و باورها، ایدئولوژی و جهان بینی آنان به تصرف درمی آید. ویرانی ها و تلفات دراین ناتو نامحسوس بوده و تخریب فکری و عقیدتی به آسانی قابل بازسازی نیست.
حال گزینه های این یادداشت را کنار هم بچینید؛ سیاست های کلان و راهبردی در آمریکا غیرقابل تغییراند و فقط تاکتیک ها عوض می شود. برنامه های تحریم و انزوا با شکست مواجه شده است. اوباما دموکرات است. دموکراتها خوی جنگ طلبی و پرخاشگری ندارند. اسلوب جنگ نرم با خوی دموکرات ها سازگارتر است. پس، جنگ نرم که تا امروز در موازات سیاست های سلطه جویانه و جنگ طلبانه جمهوری خواهان اقدام می شد، اکنون در سایه سیاست های نرم دموکرات ها و شکست اهرم «تهدید و تشویق» شتاب بیشتری به خود می گیرد. و این، هوشیاری ملت ایران و البته مسئولان کشور خصوصاً در حوزه فرهنگ و امور اجتماعی را می طلبد.
حمید امیدی
منبع : روزنامه کیهان