دوشنبه, ۱۲ آذر, ۱۴۰۳ / 2 December, 2024
مجله ویستا


پسر شاملو تمام اموال پدرش را خرید


پسر شاملو تمام اموال پدرش را خرید
بالاخره وسایل شخصی «احمد شاملو»، شاعر فقید معاصر به دنبال اختلاف شخصی وراث در دادگستری شهرستان کرج حراج شد و «سیاوش شاملو»، فرزند این شاعر، کل اجناس را با ۵۵۰میلیون تومان خریداری کرد.
این حراج در حالی صورت گرفت که سال گذشته «سیاوش شاملو» از منتفی شدن این حراج و راه اندازی موزه ای به نام شاملو بر اساس تفاهم نامه و موافقت نامه بین وراث خبر داده شده بود. همچنین ظاهرا «آیدا سرکیسیان»، همسر این شاعر نسبت به این موضوع و حراج اموال شاملو رضایت ندارد. در همین راستا; «سیاوش شاملو» گفته که رضایت یا عدم رضایت همسر شاملو برای وی مهم نیست. «سیاوش شاملو» هدف خود را از خرید تمامی وسایل پدرش، تشکیل موزه ای برای پاسداشت یاد این شاعر عنوان کرده است. فرزند «احمد شاملو» عنوان کرده; «من تمامی این آثار را به قیمت ۵۵۰میلیون تومان در حراجی دیروز صبح خریدم و به محض این که وضعیت کتابخانه و دستنوشته های شاملو مشخص شود و از منزل خانم سرکیسیان خارج شود، اقدام به تاسیس و راه اندازی موزه خواهم کرد و طبق قانون، درصدی از این پول را بعنوان ودیعه خرید آثار گذاشتم و مابقی پول را هم تا یک ماه دیگر پرداخت خواهم نمود.»اما «ع. پاشایی» مزایده دیروز را پایان کار ندانسته و معتقد است; کارها از لحاظ حقوقی ادامه دارد. او در این باره اینگونه اظهار داشته: «بخشی از آثاری که این جا فروخته شد، بصورت امانت نزد شاملو بود. آثار نقاشانی چون «ایران درودی» و چند نقاش دیگر، در این حراج فروخته شدند که آن ها مایل نبودند آثارشان فروخته شود; بلکه می خواستند در موزه شاملو بمانند.
حتی مجسمه تندیس شاملو که دیروز فروخته شد، متعلق به پارسا، کازرونی و گلبن است. آن ها برای ساخت این تندیس به استاد مددی پول داده بودند و این اثر به صورت امانت نزد شاملو بود. بعد از مرگ شاملو، آن ها ترجیح دادند این اثر در خانه شاملو بماند و فکر می کردند در موزه قرار خواهد گرفت.» جدا از وسایل شاملو، انتشار آثار این شاعر نیز با چالش هایی روبرو بوده است، که چندی پیش «ع. پاشایی» با اشاره به این که سرپرستی آثار «احمد شاملو» را برعهده دارد، گفته بود: «ما (من و آیدا سرکیسیان) خواستار تنفیذ سرپرستی قانونی آثار احمد شاملو از دادگاه هستیم و از این تنفیذ سرپرستی بعنوان خواست و وصیت این شاعر یاد کرد.» از سویی دیگر همسر «احمد شاملو» درباره حراج آثار شاملو و تفاهم نامه ای که پیشتر با «سیاوش شاملو» منعقد کرده بود، می گوید که تاکنون بیش از ۳۰میلیون تومان به فرزندان این شاعر پرداخته است. «ریتا آتانث سرکیسیان» (آیدا) درباره حراج آثار این شاعر گفته: «مسئله به قدیم و سال ها پیش برمی گردد که تصمیم گرفتند وسایل شاملو را به همین صورت به یادگار نگه دارند و قرار بود این خانه که برای من است به همین صورت حفظ شود و در عوض پول اسباب و وسایل به پسران شاملو برسد که دو نفر از آنها حرفی نداشتند و سیاوش هم قبول کرد.» وی با بیان اینکه تاکنون مبلغ زیادی پول به سیاوش پرداخت کردند، می افزاید: «با وجود این، کار به اینجاها کشید. من لیستی از وسایل به ایشان داده بودم و قرار بود وسایل شماره گذاری و ثبت رسمی شود تا در منزل شاملو به یادگار بماند.
بارها تفاهم نامه نوشتیم و بارها هم به او پول دادم. مگر وسایل چقدر برآورد شده است همه آن وسایل ۵۱میلیون تومان برآورد شده است که تاکنون بیش از ۳۰میلیون به آنها پول دادم و گفتم که هروقت کتاب های شاملو چاپ شد بقیه پولشان هم می دهم.» همسر شاملو با اشاره اینکه «سیاوش شاملو» هیچوقت نمی گوید که چه چیزی می خواهد عنوان کرده: «اکنون در وضعی هستیم که آدم نمی داند چه کار باید بکند. از هر طرف رنجه شود ما باید تاوان بدهیم. در این خانه وسایل شاملو را طوری که هم بتوانم زندگی کنم و هم برای مردم یادگاری بماند، حفظ کردم.
مدت هاست که مردم می آیند و با عشق و علاقه وسایل او را می بینند; عکس و فیلم می گیرند; تا آنجاکه از دستم برآمده این کار را انجام داده ام اما راستش را بخواهید دستم هم خالی است و هرچه پول داشتم به آنها دادم.» وی اضافه می کند: «چیزی که روشن است فکر نمی کنم نیاز به پیگیری داشته باشد. ما توانستیم یادگارهایی از کسی که برای فرهنگ این مملکت زحمت کشیده، نگه داریم. شما ببینید از نیما جز یک خانه چه مانده است؟ از هدایت و دهخدا چه داریم؟ من در طول ۴۷سال آرام آرام هرچه بود را جمع کردم و فقط می خواستم که اینها یادگار بماند. وگرنه نه می توانم این وسایل را بخورم و نه جایی ببرم.
همه این ها هم لیست شده و مشخص است. آن ها خوب این ها را می دانند. چون ۴۶سال با هم زندگی کردیم و مرا خوب می شناسند. اگر سو» نیتی در کار نیست من نمی دانم چیست؟» سرکیسیان درباره نوع برخورد و رابطه اش با «سیاوش شاملو» نیز می گوید: «ایشان همیشه به حالت طلبکار به اینجا آمده و هرگز یک شب نیامده که بگوید اینجا آمدیم صدای پدرمان را بشنویم، عکس ها و فیلم هایش را ببینیم و این حسرت به دل من مانده است.
ایشان فقط بصورت یک طلبکار و یک غریبه به من نزدیک شده است. آیدا خاطرنشان می کند: «بنده یک روز را بدون پیگیری کارهای شاملو نمی گذرانم; چون این را وظیفه خودم می دانم.»
منبع : روزنامه ابتکار