شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


معماری موسیقایی


معماری موسیقایی
از پنجره ی آپارتمان بیرون را که نگاه کنی ، آسمان خراش ها را می بینی ، غول هایی که در این روزها بر هیکل شهر سایه انداخته اند و از دل هر محله ای قد کشیده اند . هیچ کدام از خشت نیستند ، حتی در نمای خارجیشان یک کاشی فیروزه ای هم به کار نرفته است . درهای چوبی را این روزها به سختی می توانی پیدا کنی ، معماری شهر دگرگون شده . اما هنوز مردم همان مردمند ، هنوز هم خیلی از کافی شاپ ها از نمای سنتی استفاده می کنند، در دل یک آسمان خراش میتوانی یک سفره خانه سنتی را پیدا کنی که بوی کاهگل به کار رفته در نمای آن تورا به گذشته می برد ، حوض های آبی و کاشی های فیروزه ای .
این فرآیند یک بروزرسانی است ، از خانه های کاهگلی به برج های چند ده طبقه .. اما این دلیلی نمی شود که معماری این ساختمان ها غربی باشد ، به راحتی می توانید یک ساختمان معاصر ایرانی را از یک معماری غیر ایرانی تشخیص دهید .اما در باقی آثار هنری ما چطور ؟
یکی از بزرگترین ضعف های موسیقی سنتی امروز ما نداشتن معماری ساختیافته هنری است . ضعفی که روز به روز این هیکل بیمار را رانجورتر خواهد کرد و طرفدارانش را کمتر ، گرچه بزرگان این هنر به این فکر افتاده اند که ساخت سازهای جدیداستاد محمدرضا شجریان و اجراهای نو آورانه ی استاد شهرام ناظری تلاشی است برای بنیان نهادن یک معماری موسیقیایی مختص به حال و هوای امروز جامعه ی هنر دوست ایرانی .
با توجه به موج های موسیقایی که در این دو دهه به جامعه داده شده و سکون نسبی جامعه ی هنری در دوران دفاع مقدس و به همریختگی جامعه ی هنری بعد از انقلاب اسلامی و کناره گیری بسیاری از ستاره های آن دوران ، مطمئنا طبع هنردوستان با توجه به موسیقی بروز در دسترسشان تغییر می کند .
جوانان نسل سوم نه چه چه های ایرج را شنیده بودند و نه پیش درآمد های شجریان را می دانستند و نه حتی می دانستند که موسیقی سنتی ما می تواند با یک فرود و فراز روح شنونده را به پرواز در بیاورد .به دنبال شادی و به اسم نو آوری ،‌هر سبک بومی سازی نشده ای را گوش میکنند و به نام آرامش هر موسیقی دلخراشی را ناشناخته می پرستند . خیلی ها هستند که متن اشعار را حفظ می کنند و حتی به زیبایی تمام از خواننده های مورد نظرشان تقلید می کنند.
اما چه فایده ، زمانی که نسبت فروش آلبوم های موسیقی را کنار هم میگذاری کمی سر در گم میشوی ، اگر چند کاست (مثل مولویه از شهرام ناظری – که آن هم بعد از چند سال فاصله از آلبوم قبلی منتشر شده است-)را قلم بگیری ، تازه می فهمی عمق فاجعه کجاست .
با یکی از بهترین شاگردان کیوان ساکت حرف میزدم ، کسی که به عبارتی به زبان سازها حرف میزد . انقدر دل پری از بازار موسیقی ایران داشت که بعد از شنیدن حرف هایش تازه می فهمی در زیر صورت خندان موسیقی سنتی ایران چه دردهایی پنهان است ، این روزها انقدر خرج استودیو ها و .. زیاد شد است که هیچ کس بدون پشتیبان آن چنانی جرات بیرون دادن کاست را نمی کند .
ما در ایران مشکل کمبود هنرمند نداریم ، مشکل ما کمبود پشتیبانی از این هنرمندان است ، و بی علاقگی جامعه ی هنر دوست و خریدار آلبوم های موسیقی به کارهای بدون تبلیغ . موسسات معروف و معدودی هم آلبوم هایی را از چند خواننده ی معدود و به تعداد بسیار کم در طی سال منتشر می کنند.
اساتید ما هم که به فکر ساخت زیر ساخت های موسیقی افتاده اند و تربیت شاگردانی که بتوانند راهشان را ادامه دهند..
گرچه با توجه به نبود کپی رایت در ایران هیچ کس امیدی به درآوردن درآمد آنچنانی از یک آلبوم نخواهد بود . تنها همان آلبوم های معدود مه موسسسات معروف از اساتید برجسته (و کم کار) ارائه میدهند ، شانس فروش بالا خواهند داشت ، آن هم با تبلیغ در تلویزیون و روزنامه و ...
همیشه میگوییم چرا ؟ انقدر چرا شنیده ایم که دلمان برای شنید ن یک جواب -زیرا- تنگ شده است . همه سئوال می پرسند و بعد نگاهی به این هیکل بیمار جامعه ی موسیقایی می کنند و با یک آرزوی بهروزی می روند ..
کمبود سالن های حرفه ای اجرا ،‌عدم مدیریت صحیح همین امکانات کم موجود ، نبود سیستم مستقل و متخصص صدور جواز برای اجرا ها و .. هم دلیلی می شود بر کم شدن کنسرت های ما در ایران .
حتی در دنیای مجازی هم این کمبودها حس می شود . زمانی که شما اینترنتی می توانید یک بسته ی DVD از تمام اجرا های صوتی و تصویری استاد ناظری را با قیمت یک دهم بلیط یک کنسرت خریداری کنید و با آرامش در محیط منزل و محل کار یا حتی زمان رانندگی یا ورزش گوش کنید . چه چیز شما را به شنیدن یک اجرا در یک ورزشگاه نه چندان مناسب جهت اجرا ، آن هم با یک روز دیرکرد در کرمان مجبور خواهد کرد ؟ مگر اینکه واقعا به دنبال یک موسیقی واقعی باشید و لذت دیدن این استاد بی بدیل آواز را چشیده باشید . که اگر نچشیده باشید مانند خیلی دیگر از هموطنانمان اقدام به دانلود نسخه های بی مجوز (به نظر من دزدی !) این آثار از اینترنت باشید . جمعیتی هم که به کنسرت میروند اگر در چند اجرای خاص از آثار را بشنوید کم کم به همان خرید اینترنتی ترغیب می شوند .
شاید بهتر باشد در این قسمت بحث را کمی بیشتر باز کنیم . آمار بازدید یک مقاله که به بررسی یک آهنگ از یک خواننده سنتی پرداخته را کنار آمار دانلود این آهنگ می گذاریم ،‌شاید به نسبتی شبیه ۱ به ۱۰۰۰ برسیم، بد تر هم می شود زمانی که کنار آهنگ دانلود فلان خواننده ی سبک غیر سنتی میگذارید .
شاید اینترنت هم از درد نبود معماری موسیقایی رنج می برد . دردی که این روزها تاوانش را هنرمندان جوان می دهند ، آنها که گاه آرزو می کنند کاش دوباره رکودی ایجاد می شد تا می توانستند بدون رغیب به اوج بازار روز موسیقی برسند .
براستی چه کسانی باید این معماری را پی ریزی کنند؟ ارگان های فرهنگی کشور خودمان یا رهبران موسیقی زیر زمینی ؟
مسعود غیاث بیگی


همچنین مشاهده کنید