چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
آن کفش ها
باز هم نگاهش به کفش های ویترین مغازه دوخته شد و دوباره نگاهی به کفش های خودش انداخت. حسرت در نگاهش موج می زد. بغض گلویش را گرفته بود. در دل با خود سخن می گفت و تنها آرزویش داشتن آن کفش های سبز رنگ بوده که گلی قرمز بغلش خودنمایی می کرد. در راه مدرسه پشت ویترین کفش فروشی محل با نگاهی حسرت آمیز به آن خیره می شد و آه می کشید.
در خانه، ساعت ها سکه ها و پول های مچاله شده قلکش را می شمرد و لحظه شماری می کرد تا روزی به آن کفش سبزرنگ برسد.
دوباره صبح فرا رسید. باید راهی مدرسه می شد، اما چه فایده با داشتن آن کفش های رفو شده هیچ ذوق و شوقی برای رفتن به مدرسه و درس خواندن نداشت.
دوباره زنگ مدرسه به صدا درآمد. باید راهی خانه می شد. در را باز کرد و رفت داخل به قدری خسته و ناراحت بود که نفهمید کی خوابش برد. وقتی بیدار شد ناگهان چشمانش به جا کفشی افتاد که کفش های کهنه اش بر روی آن بود. باورش نمی شد کفشهای کهنه با آن گل قرمزی که بغلش خورده بود مانند همان کفش هایی شده بود که آرزویش را داشت. از شادی در پوست خود نمی گنجید خنده در چهره اش نقش بست و با شادی رفت و بوسه بر دستان پدر کفاشش زد.
ندا پگرگ. ۱۶ ساله
(عضو تیم ادبی و هنری مدرسه)
دبیرستان نیایش (۲) تهران
منبع : روزنامه کیهان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست