شنبه, ۱۴ مهر, ۱۴۰۳ / 5 October, 2024
مجله ویستا

عوامل گمراهی از نگاه قرآن


عوامل گمراهی از نگاه قرآن
قرآن به مناسبت‌های گوناگون، از عوامل مختلفی نام می‌برد که فقط ضلالت بوده و نتیجه‌ای جز گمراه کردن بندگان از راه راست ندارند. شناخت این عوامل برای بندگان علاقه‌مند به سعادت خویش، مایه تکامل است زیرا درست است که این عوامل زیانبار، مایه بدبختی و بدفرجامی گروهی از انسان‌ها می‌شوند که با حریت و آزادی، زمام زندگی خود را به دست آنها می‌سپارند ولی همین عوامل برای افراد با ایمان و هوشیار، مایه تکامل و سبب استواری مبانی دینی و اخلاقی می‌گردند.
اصولا باید توجه نمود که وجود هر نوع رقیب و دشمن، خالی از نفع و سود نیست زیرا مایه تکامل انسان و آشنایی وی با نقاط ضعف و جهات نقص خود و در نتیجه رفع آن می‌باشد، در هر جامعه‌ای که رقابت‌های معقول فروکش کند، آن جامعه تا مدتی درجا می‌زند و سرانجام گام به عقب نهاده و نابود می‌شود.
بزرگترین دشمن سوگند خورده انسان، “شیطان” است ولی وجود همین دشمن قسم خورده (۱)، برای اولیاء الهی و افراد بیدار و علاقه‌مند به سرانجام زندگی که از قدرت و نیرو و حیله‌ها و مکرهای او آگاهند، مایه تکامل و وسیله فزونی ایمان است، زیرا پیوسته از طریق پیکار بی‌امان با دشمن نامریی خود، بر قدرت و نیرو و استقامت و استواری خود می‌افزایند.
وجود دشمن برای فرد و اجتماع، بسان میکروب مفید در بدن است که بر استقامت و مصونیت انسان می‌افزاید، انسان‌هایی که می‌کوشند در محیط‌های دور از میکروب زندگی کنند و از هر نوع آلودگی میکروبی به دور باشند و پیوسته میوه و سبزی و ظروف مورد نیاز را “استرلیزه” و ضد عفونی می‌کنند، در برابر هجوم دشمن نامریی (میکروب) فورا از پای درمی‌آیند و بسان بید لب جوی بهر نسیمی می‌لرزند، در صورتی که از نظر پزشکان امروز در دوری از میکروب باید راه وسط را برگزید تا از مصونیت بدن در مقابل هجوم دشمن کم نشود. اکنون پس از این پیشگفتار کوتاه، باید به تشریح عوامل گمراهی آفرین که پیوسته در کمین انسان قرار گرفته‌اند، پرداخت. این عوامل عبارتند از:
۱) شیطان
قرآن در آیات نامبرده در زیر، پیروی از شیطان را مایه گمراهی می‌داند. کتب علیه انه من تولاه فانه یضله و یه دیه الی عذاب السعیر (سوره حج آیه ۴) این مسئله حتمی است که هر کس شیطان را دوست بدارد، وی او را گمراه می‌سازد و به عذاب دوزخ رهبری می‌کند.
شیطان به هنگام طرد شدن از مقام خود به خدا چنین گفت: لاتخذن من عبادک نصیبا مفروضا و لا ضلنهم (نساء ۱۱۹:) من بخشی از بندگان تو را می‌گیرم و آنها را محققا گمراه می‌سازم. در آیه دیگر خدا از گمراه شدن بندگان، به وسیله شیطان گزارش می‌دهد و می‌گوید: و لقد اضل منکم جبلا کثیرا افلم تکونوا تعقلون (یس ۶۲:) شیطان گروه زیادی را گمراه ساخته است، چرا نمی‌اندیشید؟
۲) هوی و هوس
غرایز و احساسات مایه بقای زندگی انسان است و اگر از زندگی انسان حذف گردند، انسان نابود می‌شود ولی در عین حال اگر تعدیل نشود و حد و مرز آنها مشخص نگردد و انسان بازیچه غرایز مرزنشناس خود شود، باز نابود می‌گردد. قرآن در این مورد می‌فرماید:ولاتتبع الهوی فیضلک ان سبیل الله (ص ۶۲:) از هوی و هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا باز می‌دارد.
از نظر قرآن گروهی که زمام زندگی خود را به دست نفس و خواست‌های تعدیل نشده او بدهند، پرستشگران هوی و هوس هستند که آن را معبود خود قرار داده‌اند چنان که می‌فرماید:
ارایت من اتخذا لهه هواه (جاثیه آیه ۲۳:) آیا دیدی کسی را که هوس‌های خود را خدای خود قرار داده است؟
در حقیقت هوی و هوس همان غرایز و احساسات حیوانی است که برای آن حد و مرزی نباشد و اگر از طریق فرد و یا شرع محدود و مرزبندی گردند، نه تنها هوی و هوس نیست، بلکه مایه بقاء زندگی است.
۳) دوست ناباب
دوست‌یابی و زندگی با همنوع و همسال و همفکر، برای انسان یک امر فطری است و جلوگیری از امر غریزی مانند شنا برخلاف مسیر آب است که قهرا نتیجه‌ای جز شکست ندارد، ولی در عین حال هر فردی، شایسته دوستی نیست، فردی که دوستی او مایه رها کردن قیود شرعی و اخلاقی در زندگی باشد، مایه بدبختی انسان می‌شود. قرآن درباره این نوع از دوستان چنین می‌فرماید:
و یوم یعض الظالم علی یدیه یفول یا ویلتالیتنی اتخذ فلانا خلیلا لقد اضلنی عن الذکر بعد اذ جائنی (فرقان ۲۹-۲۸:) روزی که ستمگر دست خود را به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش من با فلانی دوست نبودم، او مرا گمراه کرد و پس از نزول قرآن مرا از پیروی آن بازداشت.
در تاریخ بشریت، داستان‌های فراوانی درباره دوست و “یار” بد وجود دارد که از نقل آنها خودداری می‌کنیم، چون همه می‌دانیم که بارها یک معاشرت کوتاه با یک فرد ناباب مایه از هم پاشیدگی شیرازه زندگی خانواده‌ای شده است.
۴) پیروی نسنجیده از سران
قرآن یکی از عوامل ضلالت را پیروی از روسا و سران عشایر و قبایل و غیره می‌داند، آنجا که از زبان گمراهان از این طریق، در روز قیامت چنین نقل می‌کند:یالیتنا اطعنا الله و اطعنا الرسول و قالوا ربنا انا اطعنا سادتنا و کبراء نافاضلونا السبیلا (احزاب ۶۷-۶۶:) ای کاش ما از خدا و پیامبر اطاعت می‌کردیم، خدایا ما از بزرگان خود (بخاطر تعصب کورکورانه) پیروی کردیم و آنان ما را گمراه ساختند.
در آیه دیگری نیز به این عامل اشاره می‌کند و می‌فرماید: کلما دخلت امه لعنت اختها حتی اذا ادراکوا فیها جمیعا قالت اخراهم لاولاهم ربنا هولاء اضلونا فاتهم عذابا ضعفا من النار (اعراف ۳۸) هر موقع گروهی وارد دوزخ می‌شوند، گروه دیگر را لعن می‌کنند، وقتی همگی در آنجا گرد آمدند، هر گروهی درباره گروه قبلی که مایه گمراهی آنان شده‌اند، از خدا می‌خواهند که عذاب آنان را دو برابر کند.در این آیه از سرانی که مایه گمراهی آنان می‌شوند، با لفظ “اولاهم” که به معنی پیشینیان است، تعبیر آورده است.
۵) گروهی از جن و انس
قرآن گروهی از جن و انس را مایه گمراهی معرفی می‌کند، آنجا که می‌فرماید: و قال الذین کفروا ربنا ارنا اللذین اضلانا من الجن و الانس تجعلها تحت اقدامنا (فصلت آیه ۲۹:) افراد کافر می‌گویند خدایا آن گروه از جن و انس را که مایه گمراهی ما شدند، نشان ما بده تا ما آنها را زیر پای خود بگذاریم.
احتمال دارد این گروه همان شیاطین و بزرگان و سران و یا دوستان ناباب باشند که مایه گمراهی انسان‌ها شده‌اند، در این صورت این نوع پیروی، همان تعصب کورکورانه است که قرآن درباره آنان نیز سخن گفته است و به همین خاطر، اطاعت از والدین را در حدودی لازم دانسته که فرمان به گناه ندهند. (۲)
۶) مجرمان و گناهکاران
یکی دیگر از عوامل گمراهی، پیروی از مجرمان است. قرآن که از زبان گناهکاران در روز قیامت چنین نقل می‌کند:
و ما اضلنا الا المجرمون (شعراء ۹۹:) ما را جز افراد مجرم، کسی گمراه نساخت. البته ممکن است این گروه را همان سران قبایل و بزرگان عشیره و یا رفیق و دوست ناباب و یا شخص و گروه دیگری تشکیل بدهند که در اقسام قبلی از آنها نامبرده شد و همگی انسان را به گمراهی می‌کشند.
۷) بت‌ها
بت نیز یکی از عوامل گمراهی است آنجا که می‌فرماید:رب انهم اضللن کثیرا من الناس (ابراهیم ۳۶:) پروردگارا! این بت‌ها (به ضمیمه حامیان و مروجان آنها) بسیاری از مردمان را گمراه ساخته است.
۸) احساس بی‌نیازی
در حالی که مال و ثروت می‌تواند سعادت آفرین باشد، اما احساس بی‌نیازی از خدا مایه گمراهی می‌گردد. در این مورد قرآن می‌فرماید: ولکن متعتهم و آباء هم حتی نسوا الذکر و کانوا قوما بورا (فرقان ۱۸:) پروردگارا آنان و پدرانشان را غرق در نعمت کردی، تا آنجا که احساس بی‌نیازی از تو کردند و تو و یا قرآن را فراموش کردند و گروه زیانکاری بودند. در آیه دیگر این حقیقت به صورت دیگر بیان شده است آنجا که می‌فرماید: ان الانسان لیطغی ان راه استغنی (علق ۷-۶:) انسان رو به طغیان می‌گذارد و حدود الهی را رعایت نمی‌کند آنگاه که در خود احساس بی‌نیازی می‌کند.
۹) پیروی از اکثریت ناآگاه
قرآن پیروی از اکثریت ناآگاه را مایه گمراهی می‌شمارد آنجا که می‌فرماید: و ان تطع اکثر من فی الاضص یضلوک عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن و ان هم الایخرصون (انعام ۱۱۶:) اگر از اکثریت مردم روی زمین پیروی کنی، تو را از خدا بازمی‌دارند زیرا از گمان و تخمین پیروی می‌کنند. از جمله اخیر آیه استفاده می‌شود که پیروی از هر اکثریت مایه گمراهی نیست، بلکه پیروی از اکثریتی که مصداق: و ان یتبعون الا الظن باشد، مایه گمراهی است.
البته در کنار عوامل گمراهی که به صورت کلی در قرآن مطرح شده‌اند، در قرآن، به عامل‌های جزیی گمراهی نیز اشاره شده است که فعلا برای ما مطرح نیست، مثلا قرآن “سامری” را مایه گمراهی قوم بنی‌اسرائیل معرفی می‌کند: واضلهم السامری (طه ۸۵:) سامری قوم موسی را گمراه کرد.این بود صورت فشرده عوامل کلی گمراهی که تشریح هر کدام، بحث گسترده‌ای لازم دارد.
پی نوشت‌ها:
۱- شیطان در ‌آیه یاد شده در زیر، به عزت خدا سوگند یاد می‌کند و می‌گوید: “فبعزتک لاغونیهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین” (سوره ص آیه ۸۳-۸۲:) سوگند به عزت تو، همه بندگان را به گناه ترغیب می‌کنم مگر گروه مخلصان را.
۲- و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما (لقمان آیه ۱۵:) اگر پدر و مادر کوشیدند که ندانسته بر من شرک ورزی، از آنان اطاعت منما.
منبع : روزنامه رسالت