سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا
غربت مسلمانان در سرزمینهای غربی

پس از آن و بیدرنگ خود را در زنجیرهای از تبعیض نژادی، نکوهش، تحقیر، پایمالی حقوق و ستمهای گوناگون دیگر میبیند، سپس کوششهایی را در دفاع از الگوها و ارزشهای خود آغاز میکند، و برای این کار، میکوشد تا شرح دهد، قانع کند، بفهماند، اعتراض کند و توجیه نماید. اما بیشتر مواقع در برابر غربیان نتیجهای جز تنگتر شدن حصار و افزون گشتن رنجها و مشقتهایش به دست نمیآورد. هرگاه که شخص مهاجر یا مسلمان فریفته میکوشد تا از این زنجیره رهایی یابد، بیشتر گرفتار میشود؛ و هرگاه که میکوشد از فراز این موانع و دشواریها بگذرد دشواریها و موانع دیگری را در پیش روی خود میبیند، چرا که غرب حتی بر آنان که چشم به رحمت وی دوختهاند، رحم نمیکند، آنان هم با تخلّی از فرهنگ و آداب و رسوم و عقاید خود عهد میبندند که همسو با سیاست «انحلالی» غرب در آن حل شوند. مسلمان، همواره «خارجی» میماند و رفتاری بیگانه با وی در پیش گرفته میشود. هرگاه بخواهد این را از یاد ببرد، هرچند که به «تابعیت» آن کشور نیز درآمده باشد، آن را به او یادآوری میکنند؛ حتی اگر در آن سرزمین ذوب شده و به تمام عادتها و رسوم آن، خو کرده باشد.
مسلمان همواره در معرض این تهدید میماند که ممکن است هر لحظه از آن کشور رانده شود. این برخورد پایه رفتار با او میشود و هر از چند گاه به آن یادآوری میشود. اگر چه «برگهای اقامت» وی قانونی، کامل و بیعیب و نقص باشند. مسلمان هم چنین ـ همواره ـ سبب اصلی بیکاری، ازدیاد جرایم، داد و ستدهای مواد مخدر، رکود اقتصادی و سایر آفات اقتصادی و اجتماعی غرب قلمداد میشود.۱
این سفرِ پر رنج، در بُعد فردی وقتی آغاز میشود که فرد مسلمان هویت و نام خود را برای طرف مقابل ذکر میکند و میکوشد تا اولین پلههای اجتماعی را به آن طرف امتداد دهد. آن گاه درهای مشکلات متعدد به روی او باز میشوند و دو طرف در زنجیرهای از حلقههای تو در تو و گره خورده با اشکالهای پیچیده فرو میروند، که ما بدین گونه مهمترین عناصر آن را بررسی میکنیم:
الف) هویت
آن گاه که یک غربی به هویت فرد مسلمانِ مهاجر پی میبرد نگاهش عوض میشود، چینهای چهرهاش ناگهان دگرگون میگردد، عقل، فکر، قلب و تمام احساسهای درونی و بیرونی او به سرعت به کار میافتند و بر اساس «برنامه» رسانههای خبری و فرهنگی سرزمینش، که از زمان کودکی او را پرورده۲ و مفاهیم و فرد غربی بنابر اندیشهها و پیش داوریهای خود درباره مسلمانان عدم اعتماد و ناخوشایندی خود را نسبت به آنان و حتی تنفر خود را نسبت به اعتقادها و فرهنگ فرد مسلمان ابراز میکند و تمام درها را به روی او میبندد.
اهداف انسانی او را بر اساس آن شکل داده است، به برنامهسازی و نتیجهگیری میپردازد. در آن صورت، انسان مسلمان «انسانی درجه سوم یا چهارم است» یا انسان مسلمان «انسانی نامتمدن، بیاخلاق و فاقد اندیشه است» یا این که «انسانی است دارای سرشتی وحشی و عوامانه» یا انسان مسلمان کسی است که «در مصالح عمومی و اهداف والا اختلال ایجاد میکند» یا انسانی است که در دیگر تعریفهای استحکام یافته در عقول شهروندان غرب به تصویر کشیده شده است.۳
دومین عاملی که جلب توجه میکند، نادانی فراوان غربیان به وجود قومیتها یا فرهنگهای خاصی است که هر منطقه و هر کشور و هر سرزمین از سرزمینهای اسلامی از آن برخوردارند. تعداد اندکی از شهروندان معمولی غرب میتوانند یک ترک یا عرب، ایرانی، هندی، پاکستانی، بنگالی و یا افغانی را از هم باز شناسند، اکثر آنان همه این قومیتها، فرهنگها، عادتها و تقلیدها را یکسان میدانند. بیشتر آنان حتی قادر به درک اختلاف موجود در آب و هوا و طبیعت محلی سرزمینهای گوناگون اسلامی نیستند؛ چه بسا باور نکنند که در ایران یا افغانستان یا ترکیه یا لبنان کوهستانهای پربرف وجود دارد. تصویری که از دنیای اسلام در باورهای آنان نقش بسته همان «صحرای بیآب و علف و سوزانی است که قبایل صحرانشین به همراه شتران خود در آنها میزیند»، و نیز تصویر «چادرهای نصب شده میان نخلستانها که بزها و گوسفندان و مردان نقاب زده در آن میان میلولند»، هم چنین تصاویر دیگری که با دیدن آنها از طریق دستگاههای تبلیغی و فرهنگی خود رشد کردند و تربیت یافتند.
عامل سومی که در این میانه رخ مینماید، واکنشهای سخت و تنگناهایی است که انسان مسلمان در تمام کشورهای غربی از نظامهای حاکم میبیند. هنگام اجرای هرگونه کار رسمی، شکها، اشکالها و پرسشهای گوناگون درباره جزء جزء زندگی و هستی او آغاز میگردد، چرا که مسلمان، ویرانگر و تروریست و برای امنیت عمومی «عنصری خطرناک» است، از این رو باید بر او تنگ گرفت و به دنبال او بود، و انواع و اقسام موانع و گرفتاریها را برایش ایجاد کرد تا همواره سرگردان، نگران، گرفتار و خسته بماند و رنگ آرامش و سکون را نبیند.
علیرغم تمامی ادعاهای غربیان برای رعایت حقوق بشر و برابری و عدالت، بسیاری از آنان، مهاجران مسلمان را به رستورانها، مجتمعهای مسکونی، ادارات و حتی زبانکدهها راه نمیدهند.
ب) پیوندهای اجتماعی
هنگامی که معاشرتهای اجتماعی میان فرد مسلمان و شهروندان، مؤسسهها و دستگاههای غرب آغاز میگردد دلالتهای حاکم بر این روابط اندک اندک آشکار میگردند. فرد غربی بنابر اندیشهها و پیش داوریهای خود درباره مسلمانان عدم اعتماد و ناخوشایندی خود را نسبت به آنان و حتی تنفر خود را نسبت به اعتقادها و فرهنگ فرد مسلمان ابراز میکند و تمام درها را به روی او میبندد. بنابراین دیگر مجال تهیه مسکن، یافتن کار و یا ادامه تحصیل و یا برآوردن نیازهای ضروری نخواهد بود. علیرغم تمامی ادعاهای غربیان برای رعایت حقوق بشر و برابری و عدالت، بسیاری از آنان، مهاجران مسلمان را به رستورانها، مجتمعهای مسکونی، ادارات و حتی زبانکدهها راه نمیدهند.۴
هنگامی که فرد مسلمان میکوشد تا از میان این موانع و دست اندازها راه خود را بگشاید، تازه از سوی رسانههای تبلیغی و ادارههای رسمی با هجومی سهمگین به آیین و فرهنگ ملّی خود، روبه رو میگردد؛ برای نمونه تحقیر و استهزای نام «محمد» در تمامی جوامع غربی فراگیر شده است و استفاده از ترکیبها و نامهای کمدی ساخته شده از این نام، گوش و دل هر مسلمانی را میآزارد. استهزای آداب و رسوم و فرهنگ مسلمانان در تمامی سرزمینهای غربی شایع است، شاید آشناترین نمونه آن، لطیفهها و نکتههای خندهآوری باشد که راجع به سجود مسلمانان در نماز گفته میشود؛۵ یا داستانهای خیالی درباره «حرمسراها»، «کنیزکان»، «تعدد زوجات»، «ختنه» و مسائلی از این قبیل که برگرفته از حال و هواهای شرقی «هزار و یک شب» گونه است.
ج) رویارویی فرهنگی و عقیدتی
هنگامی که فرد مسلمان این موانع و دیوارها را میشکافد و از تمام سختیها و دستاندازها میگذرد و شروع به ساختن پلهای اجتماعی برای تعریف خود و فرهنگ و آداب خویش میکند و میکوشد تا عقاید و رسوم خود را برای طرف دیگر شرح دهد، با موجی از انتقادها، اتهامها و محکومیتهایی مواجه میشود که رو در روی هر آنچه با فرهنگ و عقاید غربی متفاوت است، میایستد. مهمترین این مسائل که دامنه آن تاکنون نیز بر جای مانده قضیه «حجاب» با همه نمودها و شاخههای آن است. غرب حجاب را در رویارویی و تعدّی شدیدی با اصول [بهاصطلاح] «آزادمنشانه» خود میداند و آن را کوششی «واپس گرایانه» برای اثبات وجود و پاسبانی از جامعه تلقی میکند و نیز «سلاحی» اسلامی برای محافظت از اصالت و مقدسات. از این رو غرب تمامی رسانههای تبلیغی خود را برای مبارزه با حجاب و ریشهکن ساختن آن به کار میگیرد. چه از طریق ناپسند نمایی تبلیغاتی و آفرینش داستانها، گزارشها و برنامههایی درباره بهرهکشی از زن و در فشار بودن وی در اسلام و سپس فراخوانی مخاطبان به آزاد سازی زن از بندهایش، و چه از طریق «کار مستقیم» یعنی منع حجاب و کوشش در عدم ترویج آن؛ یعنی همان کاری که چند سال پیش در فرانسه رخ داد و طی آن مدارس، دانش آموزان باحجاب را از حضور سر کلاسها باز داشتند.
مسأله دیگری که خشم غرب را برمیانگیزد «تحریم شراب» است. که غربیان تحریم آن را علاوه بر «متحجرانه و واپس گرایانه» بودن، اهانتی به نظام پیشگیری بهداشتی و اجتماعی خود میدانند! در همان هنگام که غرب میکوشد تا نتایج و پیامدهای مشروبات الکلی و زیانهای آن را محدود سازد، مسلمانان را میبیند که با تحریم آن در کمال سادگی مشکلات خود را در این زمینه از سر راه برداشتهاند.۶
مسأله «تحریم مصافحه» میان زن و مرد نامحرم از دیگر مواردی است که شدیدا آن را تقبیح میکنند. غربیان این کار را تحقیر و استهزای عرفهای اجتماعی متداول خود میدانند، چرا که بر اساس هنجارهای رفتاری آنان، مرد و زن تنها به مصافحه اکتفا نمیکنند و هر چه احترام متقابل بالاتر باشد آنان به بوسیدن همدیگر میپردازند و احساسات و عواطف خود را بدون هیچ قید و بندی با دیگری قسمت میکنند.۷
تحریم گوشت خوک و دیگر گوشتهای تحریم شده نیز از مسائلی است که انتقاد و یورشهای فراوان غربیان را متوجه مسلمانان ساخته است. غربیان این دستورها را بر اساس [بهاصطلاح[ فرهنگ پیشرفته غذایی و محصولات کشاورزی گوناگون خود و نیز سرپیچی از اِعمال اندیشهها و عادتهای خاص میدانند.
از جنبه اجتماعی نیز هرگاه غرب گروهی از مسلمانان را میبیند که پیمانهای دینی و برادری و آشنایی، آنها را گردهم آورده است و میکوشند با همیاری مصلحت خود را بجویند و عقاید خود را پایدارتر کنند، با روشهای گوناگون و به صورت مستقیم و غیر مستقیم آنها را زیر نظر میگیرد. اولین کاری که در این راه صورت میگیرد مراقبت و پیگیری کارها و فعالیتهای آنان است؛ به خصوص اگر این گروهها از رنگ و بویی عقیدتی و فرهنگی برخوردار باشند، غرب با تمام توان خویش میکوشد تا موانعی برای جلوگیری از انجام فعالیتهای این گروه قرار دهد. برای رسیدن بدین هدف، غرب به تمام وسایل دستگاه بوروکراتیک خود دست مییازد و شرطهایی میگذارد، باید و نبایدهایی وضع میکند، ضمانتها و کفالتهایی میطلبد و دستاویزهای نومیدکننده دیگری در پیش پای این گروهها میگذارد.
این اشکالهای همیشگی و متداوم میان غرب و گروههای مسلمانی که میکوشند در برابر شکوه و چیرگی غرب سرشت و اصالت خود را حفظ کنند، در سه گستره به طور آشکار و روز افزون رخ مینماید؛ که در این جا به شرح این سه میپردازیم:
۱) گستره کارگری
کارگران مسلمان در سرزمینهای غربی با موانع متعدد و دشواریهای گوناگونی دست به گریبانند از آن میان بهرهکشی و محرومیت کارگران مهاجری را که «کارگران ارزان» لقب گرفتهاند میتوان مثال زد. «کارگران ارزان» در غرب از تمامی گونههای ستم و بهرهکشی رنج میبرند. آنها در تمام کارهای شاق و خطرآفرینی که شهروندان معمولی غرب بدان تن در نمیدهند به کار گرفته میشوند۸ و در این
غرب تمامی رسانههای تبلیغی خود را برای مبارزه با حجاب و ریشهکن ساختن آن به کار میگیرد. چه از طریق ناپسند نمایی تبلیغاتی و آفرینش داستانها، گزارشها و برنامههایی درباره بهرهکشی از زن و در فشار بودن وی در اسلام و سپس فراخوانی مخاطبان به آزاد سازی زن از بندهایش، و چه از طریق «کار مستقیم» یعنی منع حجاب و کوشش در عدم ترویج آن.
میان در معرض حوادث گوناگون ناشی از کار و توهینهای روحی و اجتماعی نیز قرار میگیرند. در مقابل تمام این کوششها و سختیها، بیهیچ ضمانت اجتماعی یا بیمه معیشتی تنها مزدهای ناچیزی دریافت میکنند. سرانجام نیز از سوی همه افراد مسؤول و غیر مسؤول، عامل افزایش بیکاری در جوامع غربی قلمداد میشوند.۹
اما بازرگانان مسلمان ناچار به پرداخت مبالغ هنگفتی در کفالتها، داد و ستدها و مالیاتهای رسمی به شهرداریها و حکومتها میگردند؛ آن هم برای انجام معاملههایی تجاری که در بیشتر مواقع سودی کمتر از آنچه سرمایه گذاری کردهاند بدانها میرساند. احساس نگرانی و ترس از گره افکنی و سودجویی دستگاههای غربی رسمی و غیررسمی به تدریج بر آنها سایه میاندازد و توانایی، استقامت و امکانات آنان را کم کم تحلیل میبرد تا آن که جز اندکی، که غرب وفاداری کاملی را در آنها نسبت به مصالح و اهدافش میبیند، همه توانایی خود را در برپا ماندن از دست میدهند و یک به یک سقوط میکنند.
۲) گستره دانشجویی
دانشجویان مسلمان در غرب عموما از دشواریهای گوناگون در رنجند: یکی از آنها یافتنِ کار است، چون آنان در بیشتر مواقع برای تأمین نیازهای مادی مجبورند که کار کنند. مشکل دیگر، تهیه مسکن است. هم چنین بیاعتمادی آنان به رستورانهای دانشگاهی به علت نبود گوشتهای حلال و نیز دشواریِ تهیه غذا در منزل ـ البته اگر قدرت خریدشان اجازه دهد ـ است. دشواری دیگر، ناتوانی آنان در هماهنگی روزانه با درسهای دانشگاهی به علت ضعف زبان یا اجبار به کار است. از اشکالهای دیگر، معاشرت دانشجویان مسلمان با دوستان غربی خود در دانشگاههاست که همواره زبان به انتقاد و یورش و شبههانگیزی و نیز تعدی به معتقدات دانشجویان مسلمان دارند. در این میان ستیز دانشجوی مسلمان با درون خود مزید بر علت است. انگیزشهای مادی به طور عام و انگیزشهای جنسی به طور خاص فراوان و پراکنده است و او را در میان خود محاصره کردهاند. و دست آخر ـ که این خود نیز مشکل پایانی نیست ـ احساس پی گردِ دائمی از سوی سازمانهای امنیتی حاکم و اجبار آنان برای تجدید برگ اقامت که با تحقیرها و سختیهای گوناگونی قرین است.
۳) دشواریهای دعوت
هنگامی که مسلمانان در غرب میکوشند تا به صورت گروهی و سازمان یافته به دعوت به دین اسلام و گسترش فرهنگ اسلامی بپردازند، غرب گامهای سریع و مصممی برای رویارویی با این امر برمیدارد و برای این کار به شیوهها و وسیلههای گوناگون دست مییازد. دانش غربی به طور کلی دیگر آنچه را که در اوایل سده بیستم در اسلام میدید نمیبیند. اسلام دیگر دینی نیست که همچون کیشهای برادروارش نظیر مسیحیت، یهودیت و بودیسم هر آنچه از نکات مثبت و منفی ـ از دید غربیان ـ دارد، درون خود داشته باشد. غرب و جنبشهای موسیقایی، ادبی و هنریاش آنچه را که در دهههای پنجاه و شصت از اندیشهها و احساسات «صوفیانه» و زیبایی شناختی «شرقی» در اسلام میدید و خوش میداشت دیگر نمیبیند.۱۰ غرب در این دوران وسایلی را در اسلام نمییابد که او را
غرب همچنین سعی دارد با یاری جستن از برنامههای تبلیغی، تربیتی و فرهنگیِ سازمانیافته، غربیان را «شست و شوی مغزی» دهد و آنان را تا حد امکان از هر آنچه به نوعی با اسلام مرتبط است دور و دورتر سازد.
در رویارویی با خطر کمونیسم در سرزمینهای اسلامی ـ که تهدیدگر امنیت و آرامش و نفوذ غربیان در آن مناطق است ـ یاری رساند،۱۱ بلکه به عکس در اسلام تحدّی شدیدی برای غرب و سازمانهای سیاسی و نظامیاش میبیند و اسلام را در همه زمینههای فرهنگی، تبلیغی و اقتصادی هماوردی نیرومند برای خود میداند. اسلام برای آنان خطری عظیم است، چون مصالح استراتژیکی آنان را در سرزمینهای تحت سلطه به مخاطره میاندازد.
از آغاز دهه هفتاد میلادی، غرب بر همین اساس، سیاست و برخوردهای دیپلماتیک خود را با این عقیده تغییر داد و تمام نیروها و سلاحهای تبلیغی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود را سازماندهی کرد، و علاوه بر این کوشید تا به مناطقی که تن به سلطه استکباری او نمیدهند ضرباتی وارد کند و در آنها توطئههای نظامی به وجود آورد.۱۲ غرب هم چنین سعی دارد با یاری جستن از برنامههای تبلیغی، تربیتی و فرهنگیِ سازمانیافته، غربیان را «شست و شوی مغزی» دهد و آنان را تا حد امکان از هر آنچه به نوعی با اسلام مرتبط است دور و دورتر سازد. از این روست که کتابهاو رمانهای تشویش برانگیزی چون «آیات شیطانی»، که زیربناییترین ارکان اسلام را به باد ریشخند گرفت، افزایش مییابند؛ هم چنین آن دسته از کتابهای تاریخی که با مقارنه و یکسانسازی بیدادگری اسلامی با جنبشهای تاریخیِ مبهمی همچون جنبش «حشیشیون» [فدائیان اسماعیلی[ به فرماندهی حسن صبّاح۱۳ و دیگر جنبشهای نژاد پرستانه مسیحی، یهودی، فاشیستی و نازیسمی میپردازد. فزونی یافتن فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی عهدهدار کاشتن اندیشههای سیاه درباره مسلمانان «متعهد» از دیگر پیامدهای این ستیزهجویی است. نمونه بارز آن فیلم «بدون دخترم هرگز» است که در غرب، تأثیر گستردهای به جای نهاده است،۱۴ و دیگر برنامههای مستندی که با بهرهجویی از رخدادهای گوناگون ـ همچون قضیه گروگانهای غربی در لبنان ـ میکوشند «اصولگرایی» اسلامی را وحشیانه و عوامانه جلوه دهند.
این گونه است که غرب، این چنین مفاهیمی را در تمام رسانههای روزانه تبلیغاتی خود به طور مستقیم و غیر مستقیم وارد کرده و در انواع برنامههای خود بر تمامی طبقات جامعه اسلامی تعمیم داده است.
در این اواخر غرب به این اکتفا نکرده و به طور رسمی و بوروکراتیک گامهایی را برای بستن راههای تکوین یافتن هر نوع تجمع اسلامی ـ فرهنگی یا مؤسسههای دعوتگر اسلامی و یا هر نوع فعالیت اسلامی آشکار در سرزمینهای خود برداشته است. در این گیر و دار و در بعضی از مواقع ابراز رضامندی خود را از بعضی از مذاهب اسلامی هوادار غرب، به فراموشی نمیسپارد و تبعیض آشکاری را در برخورد با این گروهها و گروههای «مسألهدار» و دشمن بروز میدهد. غرب تمامی شرطهای لازم و ضروری را در به انجام رسیدن هرگونه فعالیت اسلامی اعمال میکند و با بهرهجویی از وسایل گوناگون به متوقف ساختن هرگونه فعالیتی که احتمال خطری در آن ببیند میپردازد. به خصوص اگر این کار داخل مرزهای فرهنگی و سیاسی او و مخاطبان آن، ملت خودش باشند. هرگاه هم که یکی از شهروندان غربی جرأت کند و با پی بردن به ماهیت دین اسلام به آغوش آن روی آرد، همان رفتارها را خواهد دید و همان نتایج در انتظار او خواهد بود.۱۵
پایان سخن
هدف از این بررسی گذرا و سریع این بود که خوانندگان به این جنبه از پیوند با غرب در حال حاضر و در دو بعد فردی و جمعی توجه کنند و پژوهشگران برای بررسی همه جانبه و دقیق این مسأله با دیدگاه معاصر تشویق و ترغیب شوند تا زیربنای لازم و اساسی برای تعیین و توضیح مسیر و مشخصات آینده این پدیده نهاده شود. به خصوص پس از دگرگونیهای اخیر جهانی و فروپاشی بلوک شرق و رونمودن «نظم نوین جهانی» که در سایه آن کشتارهای هولناکی همچون حوادث بوسنی و سلب حق مسلمانان بیگناه برای دفاع از خویشتن ـ با زمینه چینیهای غرب و نظارتها و همیاریهایش ـ روا و موجه جلوه مینماید.
۱۱ ) این امر در بعضی از مواقع نوعی آسانگیری را در غربیان ایجاد میکرد که روزنهای برای گسترش گروههای اسلامی میگشودند تا از این راه فعالیتهای کمونیستی را محدود کرده باشند، نمونه بارز آن، کشور افغانستان است.
۱۲ ) همان گونه که در رفتار غرب با جمهوری اسلامی ایران و نهضتهای اسلامی در لبنان، فلسطین و الجزایر مشهود است.
۱۳ ) کتابهایی که به این گونه مواضع میپردازند بسیارند که در هر یک مؤلفین به مقارنه و یکسان بینی این موضوعها با «اصولی گری» اسلامی پرداختهاند. بعضی نیز بر شخصیت دینی «حسن صبّاح» تأکید و گفتارهای دینی «شیعی» اسماعیلی وی را با سخنان دینی حضرت امام خمینی(ره) مقایسه کردهاند.
۱۰ ) در این جا اشارهای داریم به اسلامِ بعضی از موسیقیدانان و آوازهخوانان آن دوره همچون «کات استیونس» (یوسف اسلام) و اسلام مورد اعتراف رقاص مشهور فرانسوی «موریس بژار» و نیز اهتمامی که بعضی از گروههای موسیقی معروف به «صوفی گری» و ادبیات شرقی اسلامگون، و نیز اهتمام ادبای آنان به تاریخ و فلسفه اسلامی.
۱ ) وزارت کشور اسپانیا مدتی پیش تحقیقی رسمی را درباره عوامل جنایت و به هم خوردن امنیت عمومی در اسپانیا و به خصوص در مادرید منتشر کرد که در آن، دلیل اصلی را ازدیاد تعداد بیگانگان و مهاجران میداند. این تحقیق در اشارهای آشکار مهاجران شمال آفریقا را مورد بحث قرار داده است. «روزنامه ال موندو ، شنبه نوزدهم سپتامبر ۱۹۹۳م.»
۱۵ ) مسلمانان «غربی» علاوه بر تمامی فشارها و تنگناهایی که مسلمانان «خارجی» مشاهده میکنند، سختیهای فراوانی را نیز در محیط خانواده، دوستان و جامعه خود میبینند و در بعضی از مواقع ناچار به جدایی و کناره گرفتن تدریجی از دایره خانواده و اجتماع خود میشوند. این تنها به علت فشار و حقارتی است که در میان جامعه خود حس میکنند؛ آن گاه که غرب، تصویر و جایگاه اجتماعی آنان را از طریق دستگاههای تبلیغی خود و در قالب مفاهیم اجتماعی سازمان یافته، نمودِ بدی میبخشد و از آنان با نامهای «دیوانه»، «بیماران روانی» یا «انسانهای دارای عقدههای اجتماعی» یاد میکند.
۱۴ ) فیلم مذکور در اسرائیل تهیه شد و بازیگرانی آمریکایی، اسرائیلی و ایرانی (از دشمنان انقلاب) در آن به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم داستان زنی آمریکایی را به نام «بتی محمودی» به تصویر میکشد که میکوشد دختر خود را از چنگ همسر ایرانی خود نجات دهد، همسری که پس از بازگشت به ایران ـ بعد از انقلاب ـ و آشنایی با تعهد دینی، با خلق و خوی وحشی و بربرگونه و با کینهای بر انسانیت و زن و دخترش به آمریکا باز
۲ ) تصویر شکل یافته در ذهنیت انسان غربی از اسلام و مسلمانان به راستی تصویر «وحشتناکی» است. به ندرت دیده میشود که در نوشتهها یا فیلمهای سینمایی یا برنامههای تلویزیونی غرب، فرد مسلمان خائن، دزد، فرومایه یا وحشی معرفی نشود. آشکارترین نمونه، «اسپیلبرگ» و «بروکس» کارگردانان یهودی و نیز رمانهای «کیپلینگ» انگلیسی است که در آنها ماجراجوییهای مستعمران انگلیسی را در هند و آسیای شرقی بازگو میکند. خواننده هم چنین هنگام خواندن بسیاری از آثار برجسته دنیا از دیدن عبارتهای مذموم و سفیه درباره مسلمانان شگفتزده میشود.
۳ ) بسیار دشوار است که یک شهروند غربی را پیدا کنید که چنین «رسوباتی» در عقل و قلب خود نداشته باشد. چه دانشگاهی باشد، چه روشنفکر و چه حتی کارشناس امور اسلامی، چرا که تصویر «ترکیب یافته» از مسلمانان در ذهن آنان سخت استوار گشته است و نه دانشهای اکتسابی و نه بحثهای واقعگرایانه هیچ یک ـ مگر در حالتهای استثنایی ـ توانایی دگرگون ساختن آن را ندارند.
۴ ) غرب برای محروم ساختن مهاجران مسلمان از تحصیل، کار و زندگیِ رضایتمند، شیوههای گوناگونی را به کار میگیرد: از آن میان گذاشتن شرطهای سخت هنگام درخواست کار مانند «سند» یا «کفالتنامه»های دور از دسترس، یا خواستن «اجازه» رسمی یا کفالتی بانکی با مبلغی هنگفت هنگام درخواست ادامه تحصیل در مقاطع عالی و تخصصها، یا درخواست «تعهدنامه»هایی خاص یا تضمینهای مادی و رسمی پیش از اجاره آپارتمان و دیگر شرطهای ناامیدکننده و ناممکن.
۵ ) لطیفههایی که عمل «سجود» را به باد ریشخند میگیرند فراوانند و این رکن از ارکان نماز بیش از سایر ارکان به سخره گرفته میشود؛ برای مثال «هورژیه» گرافیست داستانهای معروف و پر تیراژ ماجراهای «تن تن» ـ که علاوه بر غرب در کشورهای اسلامی نیز پراکندگی و شهرت فراوانی دارند ـ در یکی از این داستانهای مصور یکی از شخصیتهای داستان را در حالی به تصویر کشیده است ـ که در فضایی طنزآمیز مسلمانی در حال سجود را «تیپا» میزند.
۶ ) اتفاقی که در دوره ریاست جمهوری «کندی» در آمریکا اتفاق افتاد فراموش نمیشود که پس از منع شدن مشروبات الکلی و شکست خوردن این قانون، جنگهایی معروف به جنگهای مشروب یا جنگهای الکل میان پلیس، مافیا و تجار درگرفت. تا این که قانون مذکور ملغی شد و امور به روال سابق بازگشت.
۷ ) قابل ذکر است که در میان آنان بوسیدن جز در میان زن و مرد متداول نیست. آنان بوسیدن همدیگر دو مرد یا دو زن را امری عجیب و سؤال برانگیز میبینند. و چه بسا که در فرودگاهها یا ایستگاههای قطار، شهروندان غربی به مسلمانانی که یکدیگر را در آغوش میگیرند یا میبوسند با دیدگانی متعجب، پرسشگر و مشکوک مینگرند.
۸ ) همچون کارهای ساختمانی، کار در معدن و کارهای شهرداری مانند جمعآوری زباله و دیگر کارهای شاق در کارخانهها، مزارع، بندرها، فرودگاهها و ایستگاههای قطار.
۹ ) با استناد به این ادعا که مهاجرین جای کار آنان را اشغال کردهاند. این در حالی است که این شهروندان غربی، از دولت، حقوقی به عنوان بیمه بیکاری دریافت میکنند که بسیار بالاتر از دستمزدهای ناچیز کارگران مسلمان است. شایان ذکر است که علت اصلی آدمکشی و سوزاندن مهاجران ترک در آلمان به دست نازیها و کشتارکارگران مغربی در اسپانیا، فرانسه و ایتالیا به دست فاشیستها، همین بهانه افزایش بیکاری است که دولتها به مدد آن مهاجران را از کشورهای خود میرانند.
میگردد! پس از گره خوردن قضیه گروگانها اکران فیلم موقتا متوقف شد و نویسنده اصلی رمان «بتی محمودی» در فضایی آکنده از تبلیغات پر سر و صدا به اکثر کشورهایی که فیلم در آنها اکران شده بود رفت و مشکل انسانی خود و ابعاد آن را در مجامع گوناگون با روشی ستیزهجو به هر آنچه به نوعی با اسلام مرتبط است شرح داد.
۱۲ ) همان گونه که در رفتار غرب با جمهوری اسلامی ایران و نهضتهای اسلامی در لبنان، فلسطین و الجزایر مشهود است.
۱۳ ) کتابهایی که به این گونه مواضع میپردازند بسیارند که در هر یک مؤلفین به مقارنه و یکسان بینی این موضوعها با «اصولی گری» اسلامی پرداختهاند. بعضی نیز بر شخصیت دینی «حسن صبّاح» تأکید و گفتارهای دینی «شیعی» اسماعیلی وی را با سخنان دینی حضرت امام خمینی(ره) مقایسه کردهاند.
۱۰ ) در این جا اشارهای داریم به اسلامِ بعضی از موسیقیدانان و آوازهخوانان آن دوره همچون «کات استیونس» (یوسف اسلام) و اسلام مورد اعتراف رقاص مشهور فرانسوی «موریس بژار» و نیز اهتمامی که بعضی از گروههای موسیقی معروف به «صوفی گری» و ادبیات شرقی اسلامگون، و نیز اهتمام ادبای آنان به تاریخ و فلسفه اسلامی.
۱ ) وزارت کشور اسپانیا مدتی پیش تحقیقی رسمی را درباره عوامل جنایت و به هم خوردن امنیت عمومی در اسپانیا و به خصوص در مادرید منتشر کرد که در آن، دلیل اصلی را ازدیاد تعداد بیگانگان و مهاجران میداند. این تحقیق در اشارهای آشکار مهاجران شمال آفریقا را مورد بحث قرار داده است. «روزنامه ال موندو ، شنبه نوزدهم سپتامبر ۱۹۹۳م.»
۱۵ ) مسلمانان «غربی» علاوه بر تمامی فشارها و تنگناهایی که مسلمانان «خارجی» مشاهده میکنند، سختیهای فراوانی را نیز در محیط خانواده، دوستان و جامعه خود میبینند و در بعضی از مواقع ناچار به جدایی و کناره گرفتن تدریجی از دایره خانواده و اجتماع خود میشوند. این تنها به علت فشار و حقارتی است که در میان جامعه خود حس میکنند؛ آن گاه که غرب، تصویر و جایگاه اجتماعی آنان را از طریق دستگاههای تبلیغی خود و در قالب مفاهیم اجتماعی سازمان یافته، نمودِ بدی میبخشد و از آنان با نامهای «دیوانه»، «بیماران روانی» یا «انسانهای دارای عقدههای اجتماعی» یاد میکند.
۱۴ ) فیلم مذکور در اسرائیل تهیه شد و بازیگرانی آمریکایی، اسرائیلی و ایرانی (از دشمنان انقلاب) در آن به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم داستان زنی آمریکایی را به نام «بتی محمودی» به تصویر میکشد که میکوشد دختر خود را از چنگ همسر ایرانی خود نجات دهد، همسری که پس از بازگشت به ایران ـ بعد از انقلاب ـ و آشنایی با تعهد دینی، با خلق و خوی وحشی و بربرگونه و با کینهای بر انسانیت و زن و دخترش به آمریکا باز
۲ ) تصویر شکل یافته در ذهنیت انسان غربی از اسلام و مسلمانان به راستی تصویر «وحشتناکی» است. به ندرت دیده میشود که در نوشتهها یا فیلمهای سینمایی یا برنامههای تلویزیونی غرب، فرد مسلمان خائن، دزد، فرومایه یا وحشی معرفی نشود. آشکارترین نمونه، «اسپیلبرگ» و «بروکس» کارگردانان یهودی و نیز رمانهای «کیپلینگ» انگلیسی است که در آنها ماجراجوییهای مستعمران انگلیسی را در هند و آسیای شرقی بازگو میکند. خواننده هم چنین هنگام خواندن بسیاری از آثار برجسته دنیا از دیدن عبارتهای مذموم و سفیه درباره مسلمانان شگفتزده میشود.
۳ ) بسیار دشوار است که یک شهروند غربی را پیدا کنید که چنین «رسوباتی» در عقل و قلب خود نداشته باشد. چه دانشگاهی باشد، چه روشنفکر و چه حتی کارشناس امور اسلامی، چرا که تصویر «ترکیب یافته» از مسلمانان در ذهن آنان سخت استوار گشته است و نه دانشهای اکتسابی و نه بحثهای واقعگرایانه هیچ یک ـ مگر در حالتهای استثنایی ـ توانایی دگرگون ساختن آن را ندارند.
۴ ) غرب برای محروم ساختن مهاجران مسلمان از تحصیل، کار و زندگیِ رضایتمند، شیوههای گوناگونی را به کار میگیرد: از آن میان گذاشتن شرطهای سخت هنگام درخواست کار مانند «سند» یا «کفالتنامه»های دور از دسترس، یا خواستن «اجازه» رسمی یا کفالتی بانکی با مبلغی هنگفت هنگام درخواست ادامه تحصیل در مقاطع عالی و تخصصها، یا درخواست «تعهدنامه»هایی خاص یا تضمینهای مادی و رسمی پیش از اجاره آپارتمان و دیگر شرطهای ناامیدکننده و ناممکن.
۵ ) لطیفههایی که عمل «سجود» را به باد ریشخند میگیرند فراوانند و این رکن از ارکان نماز بیش از سایر ارکان به سخره گرفته میشود؛ برای مثال «هورژیه» گرافیست داستانهای معروف و پر تیراژ ماجراهای «تن تن» ـ که علاوه بر غرب در کشورهای اسلامی نیز پراکندگی و شهرت فراوانی دارند ـ در یکی از این داستانهای مصور یکی از شخصیتهای داستان را در حالی به تصویر کشیده است ـ که در فضایی طنزآمیز مسلمانی در حال سجود را «تیپا» میزند.
۶ ) اتفاقی که در دوره ریاست جمهوری «کندی» در آمریکا اتفاق افتاد فراموش نمیشود که پس از منع شدن مشروبات الکلی و شکست خوردن این قانون، جنگهایی معروف به جنگهای مشروب یا جنگهای الکل میان پلیس، مافیا و تجار درگرفت. تا این که قانون مذکور ملغی شد و امور به روال سابق بازگشت.
۷ ) قابل ذکر است که در میان آنان بوسیدن جز در میان زن و مرد متداول نیست. آنان بوسیدن همدیگر دو مرد یا دو زن را امری عجیب و سؤال برانگیز میبینند. و چه بسا که در فرودگاهها یا ایستگاههای قطار، شهروندان غربی به مسلمانانی که یکدیگر را در آغوش میگیرند یا میبوسند با دیدگانی متعجب، پرسشگر و مشکوک مینگرند.
۸ ) همچون کارهای ساختمانی، کار در معدن و کارهای شهرداری مانند جمعآوری زباله و دیگر کارهای شاق در کارخانهها، مزارع، بندرها، فرودگاهها و ایستگاههای قطار.
۹ ) با استناد به این ادعا که مهاجرین جای کار آنان را اشغال کردهاند. این در حالی است که این شهروندان غربی، از دولت، حقوقی به عنوان بیمه بیکاری دریافت میکنند که بسیار بالاتر از دستمزدهای ناچیز کارگران مسلمان است. شایان ذکر است که علت اصلی آدمکشی و سوزاندن مهاجران ترک در آلمان به دست نازیها و کشتارکارگران مغربی در اسپانیا، فرانسه و ایتالیا به دست فاشیستها، همین بهانه افزایش بیکاری است که دولتها به مدد آن مهاجران را از کشورهای خود میرانند.
میگردد! پس از گره خوردن قضیه گروگانها اکران فیلم موقتا متوقف شد و نویسنده اصلی رمان «بتی محمودی» در فضایی آکنده از تبلیغات پر سر و صدا به اکثر کشورهایی که فیلم در آنها اکران شده بود رفت و مشکل انسانی خود و ابعاد آن را در مجامع گوناگون با روشی ستیزهجو به هر آنچه به نوعی با اسلام مرتبط است شرح داد.
منبع : طوبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست