جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


ترافیک تهران، نیم قرنی پیش از این


ترافیک تهران، نیم قرنی پیش از این
برکندن هر متاع فرنگی از بستر سازنده اش و آوردن آن به بستری نامهیا در این سامان در غالب موارد، مسائل و معضلاتی با خود به همراه می آورد که گاه سالیان سال به درازا می انجامید، مزمن می شد و جلوه ای ماندگار و آن چنان پیچیده و بغرنج که دیگر بازشناختن و مهارش خود به مسئله بدل می گشت و حل آن به سادگی ناممکن؛ کالایی که محض آسودگی آفریده شده و در بستری مهیا همین را هم موجب می آمد، در بستر نامهیا، به مرور معضل آفرین می شد و این یعنی مصداق همان ضرب المثل قدیمی این دیار که سر چشمه شاید گرفتن به بیل‎/ چو پر شد نتوان گذشتن به پیل . در این میان ما هم که آویزه گوش هایمان این دست ضرب المثل ها بود و از آن جمله یا مکن با فیلبانان دوستی‎/ یا بنا کن خانه ای در خورد فیل ، گویا تنها و تنها دلبسته دوستی با فیلبانان بودیم و بی خیال بنای آن خانه درخور. در حقیقت، بند دوم ضرب المثل از یک گوش نیامده، از دیگر گوش بیرون جسته بود و به نسیان سپرده و همین، آن جلوه های ماندگار مدنیت شهری را در پی می آورد.
یکی از بارزترین این جلوه ها، ترافیک تهران بود که امروزه نیز معضلی است دیرآشنا. ناهنجاری ترافیک و مسائل و دشواری های مترتب بر آن همچون تصادفات، مرگ و میرها، آلودگی های جوی و صوتی، ناهمخوانی معابر و حجم خودروها، از همان آغاز ورود چهارچرخه آتشین به این دیار، آمد و ماند و جا خوش کرد؛ آن هم بدان سان که امروزه واژه معضل ترافیک، دیگر واژه آشنا و به کرات شنیده هر مرد و زن، پیر و جوان و کودک تهرانی است.
آنچه در نخستین روزها چهره نمود و نخستین مسائل را هم آفرید، استقبال غیرمنتظره خلایق از این وسیله جدید آمد و شد بود. تعداد خودروها که به مرور بالا رفت و آمار تصادفات و مرگ و میرها که فزونی گرفت، سیمای اولیه معضل پدیدار شد.
پس از طی سالیان و تحمل تنگناهایی روزافزون، چاره ها اندیشیده شد، از ۱۳۰۰ شمسی در بلدیه و نواقل، بعد نظمیه و سر آخر راهنمایی و رانندگی و راهکارها یکی از پس دیگری به منصه ظهور و بروز آمد. روزگاری چاره را در آن دیدند که به مطالعه چند و چون متاع فرنگ در دیار سازنده اش پرداخته، راهکارهای آنان را نیز به ارمغان آورند.
اسفند ۱۳۳۲ شمسی، مجله شهربانی (صفحات ۳-۴۲) حکایت از این داشت که: در یک شهر بزرگی چون تهران که تعداد ساکنین آن فعلاً از ۰۰۰/۲۰۰/۱ نفر متجاوز است و طبق آمار نسبتاً دقیقی در حدود۲۰ هزار وسائط نقلیه موتوری، اعم از شخصی و مسافربری، شبانه روز در معابر آن حرکت می کنند، جلوگیری از تصادفات و تلفات از اهم مسائل رانندگی و راهنمایی است. ولی تصدیق می کنید که ممانعت از این امر، هرقدر هم دقیق و منظم و توأم با انضباط باشد، مشکل خواهد بود. اصولاً باید توجه داشت که پس ازپیدایش وسائط نقلیه موتوری، آن هم به شکلی که امروز ملاحظه می شود، یک رشته مقررات و نظاماتی وضع و تدوین گردیده که لزوم رعایت آن از طرف ساکنین شهرهای بزرگ و متوسط و کوچک، حتمی است. اگر غیر از این باشد، منجر به حادثه و مرگ و خسارت جبران ناپذیری خواهد بود .
همان زمان بر تابلوهای نصب شده در معابر می خوانید: شهربانی کل کشور اهالی محترم تهران، عابرین توجه! رانندگان دقت! برای حفظ جان خود و کودکان معصوم و سایرین، نوشتجات تابلو را چندین بار بخوانید و به دیگران نیز بگویید. در ماه گذشته تعداد تلفات طهران و حومه به واسطه بی مبالاتی رانندگان و عابرین از این قرار است: فوت ۵ نفر، جرح ۵۳ نفر، خسارت ۴۵ مرتبه .
عابرین توجه کردند و رانندگان دقت، نوشتجات آن تابلوها نیز خوانده شد و به دیگران گفته، اما مسئله کماکان باقی بود. سال ۱۳۳۳ هجری شمسی آمد و شش نفر از افسران و مأموران شهربانی به منظور فراگیری رموز فنی ساختمان اتوبوس ها و اتومبیل های بنز و قوانین عبور و مرور شهری، راهی آلمان شدند. حاصل اعزام گروه، مقاله ای شد در مجله شهربانی (آذر ۱۳۳۳)، شماری اقدامات در گوشه و کنار شهر و نیز راه یافتن اندیشه هایی کم و بیش روزآمد در آن اداره متبوعه. اما آن سیل روزافزون خودرو، سر باز ایستادن نداشت و مشکل کماکان همان که بود.
درست نیم قرن پیش، در ۱۳۳۵ هجری شمسی، علائم آشنای بحران- شاید برای نخستین بار- قد و قواره ای چشمگیر یافت؛ معمای عجیب زیاد شدن اتومبیل ها و تنگی خیابان ها شکل گرفت و جریده هفتگی تهران (اطلاعات هفتگی، ۴ آبان ۱۳۳۵) نوشت:
معمای عجیب زیاد شدن اتومبیل ها و تنگی خیابان ها. هر روز به طور متوسط صد اتومبیل بر اتومبیل های تهران اضافه می شود. در هر لحظه که شما در انتظار تاکسی و اتوبوس به سر می برید... و با اوقات تلخی می گویید این چه شهری است که وسیله نقلیه عمومی در آن این قدر کم است... در همان لحظه متجاوز از دویست هزار چرخ اتومبیل سواری، تاکسی، کرایه و اتوبوس در حال گردش است و در خیابان های شهر که گنجایش این همه وسیله نقلیه ندارد حرکت می کند. این دویست هزار چرخ عبارت از چرخ های ۷۵ هزار وسیله نقلیه مختلف است که در شهر مثل مور و ملخ در حرکت هستند... . حقیقت قضیه این است که جمعیت شهر زیاد شده است و با آنکه تعداد وسایل نقلیه سرسام آور است، باز تکافوی احتیاجات را نمی کند و خیابان های شهر و وسعت آن هم برای عبور و مرور این همه وسیله نقلیه کوچک است. علاوه بر رقم حیرت آور بالا، روزانه به طور متوسط صد اتومبیل جدید از دروازه های تهران داخل شهر شده و برای شماره گذاری به مأمورین مربوطه مراجعه می کنند و از این تعداد، ۳۰ دستگاه آن شخصی و۷۰ دستگاه آن کرایه است و اگر وضع به همین منوال پیش برود، معلوم نیست عاقبت کار چه خواهد شد و مشکل عبور و مرور از خیابان ها که هر روز پیچیده تر می شود به چه صورتی درخواهد آمد. تعداد افراد پیر و جوانی که هم اکنون در چهار محله تهران تصدیق رانندگی در دست دارند...، متجاوز از چند هزار نفر می باشد و همه روزه تعدادی به این اضافه می شود. اگر توجه کرده باشید، در راه شمیران، در اراضی روبه روی بی سیم،نزدیکی ضرابخانه عده ای ماشین هستند که به چپ و راست می روند. اینها داوطلبان گذراندن آزمایش رانندگی هستند که دارند به مأمورین مربوطه امتحان می دهند و به طور متوسط هر روز در حدود ۴۰ الی ۵۰ نفر پس از گذراندن امتحان لازم، با خوشحالی تمام گواهی گرفته و با گروگذاردن فرش و اسباب، دنبال خریدن یک تاکسی می روند و خیابان های شیک تهران را برای عبور و مرور تنگ تر می کنند.
بد نیست بدانید در تهران، ۵۶ گاراژ مسافربری و ۶۵ گاراژ باربری و در حدود ۴۰۰ توقفگاه و ۲۵۰ اتوشویی اتومبیل و ۴۰۰ تعمیرگاه و ۱۰ کلاس تعلیمات رانندگی وجود دارد... . رسیدگی به این همه اتومبیل و نظارت در کار آنها با اداره رانندگی و راهنمایی است. شعبه تصادفات اداره راهنمایی در تمام بیست و چهار ساعت... تهران را باید از این حیث زیر نظر داشته باشد. تهران که در گذشته تمام آن یک ساعته با درشکه زیر پا گذاشته می شد، امروز برای حفظ و حراست جان ساکنین آن سازمان وسیعی وجود دارد؛ ۱۴ نفر افسر کمربسته حاضر به خدمت و دو اتومبیل مخصوص و دو موتورسوار، دائم چشم به راه تصادف هستند... این هم آمار دقیقی از وسایل نقلیه موجود در تهران:
اتومبیل سیاسی ۵۲۷، اتومبیل کرایه ۵۶۸۶، اتوبوس کرایه ۳۲۹۰، اتومبیل کرایه باری ۵۳۶۰، آمبولانس ۱۶، دوچرخه کرایه ۳۱۸، گاری یک اسبه ۱۸۷۰، اتومبیل شخصی ۱۵۵۷۶، اتوبوس شخصی ۲۷، اتومبیل باری شخصی ۶۸۱، موتور سیکلت شخصی ۱۱۵۳، دوچرخه شخصی ۳۹۷۴۳، درشکه ۸۱۱، چرخ آبی ۴۱۷ .
همان جریده هفتگی، یک ماهی پیش از آن(مهر ۱۳۳۵) نیز گزارشی داشت خواندنی و مبتنی بر نظرخواهی از سکنه شهر که مسئول حوادث عبور و مرور کیست؟ .آن جریده نوشت: البته مدت هاست که اولیای امور برای جلوگیری از حوادث و سوانح رانندگی در شهر یک میلیون و نیمی تهران نقشه می کشند و با نصب علامات و چراغ های خطر سر چهارراه ها و کشیدن خطوط روی زمین، سعی دارند که جان مردم را اعم از پیاده یا سواره از خطر مصون نگهدارند ولی با همه این احوال، روزی نیست که شرح چند حادثه را در روزنامه نخوانید... آقای سرهنگ امیر انصاری- رئیس اداره راهنمایی و رانندگی- می گویند: به عقیده من جلوگیری از حوادث و سوانح در شهر پرجمعیت تهران به دو چیز بستگی دارد؛ اول مراقبت دائمی مأمورین، دوم داشتن وسایل کافی که متأسفانه تهیه وسیله دوم چون با شهرداری است، ما هم بودجه جهت خرید چراغ های خطر و خط کشی و غیره نداریم، برای شهرداری هم بیش از این مقدور نیست.
شوفر تاکسی بر آن بود که نبودن کار آزاد باعث شده است که هر کس صبح، زودتر از خانه بیرون آمد، یک تصدیق رانندگی بگیرد و پشت رل بنشیند. این اتوبوس ها هم که ابداً معنی یواش رفتن و ملاحظه کردن را نمی دانند. رانندگان شخصی هم که بدتر از همه، اکثراً ناشی هستند و تا غفلت می کنی سپر و گل گیر ما را له و لورده می کنند. از شما چه پنهان، خود ما هم از روی ناچاری مجبوریم قدری بی احتیاطی کنیم و تند برانیم، برای اینکه صاحب ماشین آخر شب اگر دخلش خوب نباشد، کلک ما را می کند... اما، آقا به خدا قسم اگر عابرین بدانند که پیاده رو برای آنها ساخته شده، آن قدر گرفتاری نداریم .
راننده شخصی هم حکایت خود را داشت که دقت و مواظبت راننده تنها شرط جلوگیری از حوادث نیست. وقتی فلان پسربچه و فلان مرد عامی بیسواد خودش را جلوی ماشین پرتاب می کند و یا فلان خانم دلش می خواهد زودتر از اتومبیل به آن طرف برسد، گناه ما چیست؟ اصولاً در سال های اخیر تعداد ماشین در تهران به قدری زیاد شده که حدی بر آن متصور نیست و هر کس دستش رسیده، با فروش فرش و بادیه و لباس خود اتومبیل شخصی خریده و ارز مملکت را مبدل به آهن پاره کرده است .
پاسبان راهنمایی و رانندگی هم از این می گفت که: عابرین هم باید مقررات را رعایت بکنند و به دستورات و اوامر پلیس بی اعتنا نباشند... اما چه فایده که بشکه های آب، دوچرخه سوارها و گاریچی ها به این زودی و به این سادگی نمی خواهند وظیفه شناس بشوند .چاره اندیشی شوفر اتوبوس هم راهکارهایی داشت قدری متفاوت با دیگران: اگر این تاکسی ها را جمع کنند و این دوچرخه سوارها را هم گوشمالی حسابی بدهند و در ضمن چرخ آب و گاری هم در شهر نباشد و بالاخره پیاده روها خودشان را جلوی ماشین نیندازند، آب از آب تکان نمی خورد و سالی ماهی یک بار هم تصادف نمی شود .
عابر سالخورده نیز بر آن بود که عیب کار ما در این است که مردم این روزها از شتر و الاغ و یابو وحشت دارند، اما از اتومبیل که خطرناک ترین وسایل است نمی ترسند و بدون توجه به اینکه ممکن است خدای ناکرده ترمز کار نکند، از سواره رو می گذرند... . گفتند عبور از وسط میدان ممنوع است و متخلفین برابر مقررات به دادگاه جلب می شوند، در حالی که حتی یک نفر هم تاکنون به دادگاه نرفته و جریمه نداده است... . وقتی عدم توجه پیاده رو و بی اعتنایی راننده هر دو با هم مخلوط شد، آن وقت تصادفی رخ می دهد که باعث تأسف همه ماست .در اسفند ماه همان سال، دیگربار فریاد آن جریده از شوری ماجرا طنین انداز شد: کشتار اتومبیل بیداد می کند. کشتار اتومبیل و قربانی های اتومبیل در مملکت ما کم کم به جای وحشت آوری رسیده است که اگر در به این پاشنه بگردد، باید از حالا فکر چند تا قبرستان تازه با دو سه فرسخ طول و عرض بود... . فقط در یک روز (روز شنبه این هفته) تا آنجا که صدای کار بلند شده و خبرش توی روزنامه نوشته شده است، تنها در همان یک روز، دوازده نفر قربانی اتومبیل داشته ایم... . همان یک روز پنج نفر در خیابان های تهران فدای سرعت راننده ها شدند... . اگر این وضع ادامه پیدا کند، چند تا قبرستان هم کفاف قربانیان اتومبیل را نخواهد داد .
آنچه آمد، شمه ای بود از پست و بلند ترافیک تهران در قریب نیم قرنی پیش از این؛ جلوه ای ماندگار، آشنای دیرسال هر تهرانی. دریغ اما بر طنین انداز بودن کماکان کلام آن راننده در فضای امروزین شهر که آقا، به خدا قسم اگر عابرین بدانند که پیاده روها برای آنها ساخته شده، ما آن قدر گرفتاری نداریم .اندیشیدن راهکارها را دیگران عهده دارند، اما بیا من و تو عابر پیاده، راهکار آن عابر سالخورده را دیگر بار مرور کنیم: مردم این روزها از شتر و الاغ و یابو وحشت دارند، اما از اتومبیل که خطرناک ترین وسایل است نمی ترسند! .آن روزها چنان بود؛ این روزها اما چه سان است؟ تو می ترسی؟
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید