سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

صف آرایی جناح ها در انتخابات مجلس


صف آرایی جناح ها در انتخابات مجلس
انتخابات مجلس هشتم برای همه جریان های سیاسی و حتی همه طیف های دو جناح اصلی اصولگرا و اصلاح طلب از اهمیت بالایی برخوردار است. لذا برنامه ریزی احزاب و گروهها برای کسب کرسیهای اکثریت در مجلس هشتم از اهمیت بالایی برخوردار است. از این رو میتوان تلاشها را در چند نکته تحلیل کرد:
۱) اصولگرایان خود به چند گروه تقسیم می شوند، اصولگرایان سنتی، اصولگرایان اصلاح طلب و اصولگرایان دولتی.
اصولگرایان سنتی در طول چند سال گذشته هیچ توفیقی در انتخابات کشور نداشتهاند. نه در دولت سهم قابل ملاحظهای دارند ، نه در مجلس و نه در مدیریت شهری. اساسا سنتیها پایهگذار جریان «حذف رقبای سیاسی» و «انسداد مسیر اصلاحات» هستند. لذا هر قدر هم خارج از قدرت رسمی باشند، اما به دلیل جریانی که در کشور راه انداختند، نمی توانند پایگاهی قوی در میان افکار عمومی پیدا کنند و لذا در تمامی دوره های مجلس، ریاست جمهوری و شورای شهر با آرای محدود ملت مواجه می شوند. معدود افرادی نیز که موفق به کسب عنوان پیروزی می شوند، با حرف و حدیث های ز یادی این عنوان را به دست می آورند. این گروه ها در انتخابات مجلس هشتم نیز امکان جلب نظر مردم را ندارند. بنابراین تنها راهی که پیش رو دارند، امید بستن به رد صلاحیت رقبای اصلاح طلبشان است. شاید از طریق رد صلاحیت رقبای اصلی و درونی شدن رقابت انتخاباتی میان طیف های اصولگرا، بتوانند با استفاده از نقاط ضعف دولتی ها، به کرسی هایی دست یابند. اما چون می دانند که رقیبان خودی آنها نیز قدرتمند و پیچیده کار می کنند از این رقابت نیز صرف نظر کرده اند. برنامه آنان برای انتخابات مجلس هشتم، اعمال فشار برای رد صلاحیت رقبای اصلاح طلب و نیز ائتلاف با حامیان دولت برای به دست آوردن حداقل کرسی هاست. حدف حداقلی اصولگرایان سنتی، کسب کرسی های نمایندگی مجلس برای اعضای ریش سفید خود است که در این چند سال بیکار مانده اند.
اصولگرایان دولتی نیز هر چند عمری ۵ ساله دارند و از ابتدای شورای شهر دوم کار خود را آغاز کرده اند، اما در طول همین ۵ سال، نشان داده اند که برای کسب پیروزی از راه های نوینی چون ارائه برنامه به ملت و جلب نظر آنان بهره نمی گیرند. بلکه ترجیح می دهند کرسی های قدرت را با «عملیات پیچیده و چند لایه» به چنگ آورند.
به نظر می رسد این گروه ها چند هدف را به صورت توام دنبال می کنند. اول اینکه، رقبای انتخاباتی خود را از طریق هیات های اجرایی که منسوبین و نزدیکان دولتی ها هستند، رد صلاحیت کنند. دوم اینکه در تهران با سنتی ها و حتی با برخی از منتقدان خود به ائتلاف برسند تا ظاهر وحدت اصولگرایان حفظ شود. آنان که در تهران ۳۰ کرسی را دارند با گرفتن ۱۰ تا ۱۵ کرسی نیز راضی می شوند و زیاد برایشان مهم نیست که در تهران چند کرسی به دست آورند. این به اصطلاح فداکاری اصولگرایان دولتی سبب می شود که بعدا بر سر سایر اصولگرایان منت بگذارند و از انرژی و پتانسیل همه آنان برای انتخابات ریاست جمهوری استفاده کنند. چون در انتخابات شورای سوم دریافته اند که برای انتخابات دهم ریاست جمهوری به حمایت همه اصولگرایان احتیاج دارند و لذا نقشه ای طراحی کرده اند که طیف های اصولگرا را برای انتخابات ریاست جمهوری نمک گیر کنند. اما در همین حال فاز سوم و مهم برنامه های اصولگرایان دولتی، برنامه ریزی برای کسب حداقل ۱۵۰ کرسی در شهرستانهاست.
در چند ماه گذشته ۱۵۰ مدیر دولتی و تعدادی از نظامیان علاقه مند به احمدی نژاد از سمت های خود استعفا داده اند و با پشتیبانی و لجستیک سیاسی و مالی قدرتمندی وارد عرصه انتخابات شده اند. گفته می شود این نامزدها بر خلاف سایرین که برای تحقق وعده های خود باید تا کسب کرسی نمایندگی صبر پیشه کنند، نیازی به زمان ندارند و از همین حالا می توانند با نگارش نامه ها و توصیه نامه هایی مشکلاتی از شهروندان را حل کنند . توصیه برای دریافت وام، توصیه برای تخفیف در شهریه، توصیه برای اشتغال، توصیه برای حل مشکلات شهر نشینان و روستا نشینان و ... بخشی از برنامه هایی است که حامیان اصولگرای دولت نهم دنبال می کنند . طبیعی است که دولت راسا نمی تواند وارد انتخابات شود و دولت نهم هم چنین بنایی ندارد که رسما و راسا وارد چنین چنین عرصه ای شود. اما چه کسی می تواند جلوی نفوذ بالای حامیان دولت را بگیرد؟
به هر حال وقتی یک استاندار، یک مدیرکل، یک مشاور و معاون وزیر و... از سمت خود استعفا می دهند، تا مدتها در همان دستگاه و سایر دستگاه ها و حتی شرکت های متمول نفوذ بالایی دارند و طبیعی است که توصیه نامه های آنان در چنین ساختاری خریدار داشته باشد و کارکردی همچون کارکرد توصیه نامه یک نماینده مجلس را یدک بکشد .
این در حالی است که اساسا در شهرستانها مردم بیش و پیش از آنکه از مرام فکری و سیاسی یک فرد سوال کنند، جذب وعده های معیشتی نامزدها می شوند و این چنین است که می توان مدعی شد، اصولگرایان مدعی حمایت از دولت، در حال حاضر کارکرد خوبی در شهرستانها داشته اند .
از این رو به نظر می رسد اصولگرایان دولتی اساسا هیچ نیازی به ائتلاف با سایر اصولگرایان در شهرستانها ندارد و چون این ائتلاف نکردن در حوزه های غیر پایتخت زیاد به چشم نمی آید، دلخوری نیز ایجاد نمی کند. رد صلاحیت اصلاح طلبان، حتی در همان هیات های اجرایی، ائتلاف با همه اصولگرایان در تهران و ارائه فهرست مستقل در شهرستانها، راهبرد مهم اصولگرایان حامی دولت در انتخابات مجلس هشتم است.
اما اصولگرایان اصلاح طلب نیز در چنین شرایطی با سختی های زیادی مواجهند. چرا که می دانند از توان مالی و لجستیکی لازم برای رقابت با حامیان دولت برخوردار نیستند و در تهران نیز نهایتا بتوانند ۴تا ۵ کرسی به دست آورند.
این برای گروهی که می خواهد در انتخابات ریاست جمهوری با نامزدی مستقل وارد عرصه شود و با احمدی نژاد حاکم بر دولت، رقابت کند یک معمای پیچیده است. لذا به نظر می رسد که اصولگرایان اصلاح طلب در حال حاضر کاری جز فکر کردن به چگونگی حل این معما انجام نمی دهند و شاید هم از رقابت در انتخابات مجلس هشتم پرهیز کنند. آنان در انتخابات شورای شهر توانستند حامیان دولت را شکست دهند، پس شاید تصمیم بگیرند در انتخابات مجلس این چهره پیروز را تبدیل به یک چهره مغلوب نکنند تا بتوانند از آن در انتخابات ریاست جمهوری بهره بگیرند. البته ممکن است در روزها و ماه های باقی مانده تا انتخابات مجلس هشتم، این گروه از اصولگرایان نیز برنامه مدونی برای حضور قاطعانه در انتخابات تدوین کنند اما کار بسیار مشکل و پیچیده ای پیش رو دارند.
۲) اصلاح طلبان نیز شامل سه طیف می شوند. طیف هایی مانند سران مشارکت و مجاهدین انقلاب که به نظر می رسد با رد صلاحیت در هیات های اجرایی و شورای نگهبان مواجه خواهند شد. لذا طبیعی است گروهی که در تحلیل های اکثر صاحبنظران شانسی برای ورود مجدد به قدرت ندارد، مواضع تندتری اتخاذ کند. اما به نظر می رسد که این گروه های اصلاح طلب و برخی احزاب همسو با آنان هم اعتراض کنند و هم مردم را به شرکت در انتخابات و دعوت به رای دادن به سایر اصلاح طلبان دعوت کنند.
طیف دیگر اصلاح طلبان، حزب اعتماد ملی است که به ریاست شیخ اصلا حات یعنی مهدی کروبی تشکیل شده است. این طیف اساسا شیوه های گروه هایی مانند مشارکت و مجاهدین را نمی پسندد و آن را تندرو می خواند. لذا به صورت مستقل وارد انتخابات خواهد شد اما احتمالا اصرار بر عدم ائتلاف برای این است که می خواهد رسما حساب خود را از گروه های دیگر جدا کند.
طیف دیگری از اصلاح طلبان گروه هایی هستند که اصلاح طلبند اما هیچگاه در قدرت سهمی نداشته اند. این گروه ها از پتانسیل بالایی برای جلب نظر مردم برخوردارند اما تا کنون تعامل خوبی میان آنان و اعضای جبهه اصلاحات بر قرار نشده است. این طیف تلاش می کند تا سران جبهه اصلاحات را به تعامل و ائتلاف، متقاعد کند اما در صورتی که نتوانست، با یک فهرست جداگانه وارد انتخابات خواهد شد . این فهرست نیز ممکن است میان ۸۰ تا ۹۰ درصد با سایر اصلاح طلبان مشترک باشد اما قطعا مستقل خواهد بود . با این حال مستقل آمدن این طیف از اصلاح طلبان که به جبهه اصلاح طلبان معتدل موسوم هستند بستگی به این دارد که سران جبهه اصلاحات تا چه حد بتوانند ، در ایجاد تعامل و وحدت موفق عمل کنند .
با این حال به نظر می رسد که اصلاح طلبان در بهترین شرایط بادو فهرست که نامزدهای مشترکی دارند وارد عرصه شوند و در بدترین شرایط با سه فهرست که ۸۰ درصد نامزدهای مشترک دارند، وارد میدان رقابت شوند. این سه فهرست شامل، مجمع مشورتی با محوریت سید محمد خاتمی، جبهه اصلاح طلبان معتدل و حزب اعتماد ملی خواهد بود.
نویسنده : بهداد مهرباور
منبع : روزنامه مردم سالاری