چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
ضدقهرمان روشنفکر
ماتیو آمالریک به ظاهر ظرفیت بیپایان برای تفکر عمیق در هر زمینهای دارد.
هر قدر که ورزشکاران حرفهای فعالیت فیزیکی دارند، آمالریک فعالیت فکری دارد و به همین خاطر با سوالی ساده همچون یک مساله غامض فلسفی برخورد میکند. «چطور شد بازیگر شدم؟» آمالریک در فکر فرو میرود، چشمانش به دوردستها خیره میشوند و سرش را با تعجب به یک سوی خم میکند. «خیلی خجالتی بودم. هنوز هم میترسم. همیشه فکر میکنم قادر به انجام این کار نخواهم بود. چطور باید دیالوگهایم را حفظ کنم؟ چگونه مغز با زبان ارتباط برقرار میکند؟ این کار یک معجزه است.» سرم را به علامت تایید تکان میدهم. آمالریک با لبخند به من نگاه میکند و من به یاد نگاه کردن عاقل اندر سفیه میافتم.
هنگام صحبت با آمالریک گاهی این احساس به وجود میآید که در میانه یک بحث داغ گروهی از دانشآموختگان دانشگاه درباره مفاهیم اساسی جهان حضور داریم. آمالریک به عنوان یک بازیگر نیز شخصیتی مبهم دارد. گرچه او چهره چندان شناخته شدهای نیست اما در چند سال گذشته به سبب حضور در برخی فیلمهای مستقل فرانسوی، مورد توجه منتقدان قرار گرفت. سال گذشته شاهد نقشآفرینی فوقالعاده آمالریک در فیلم نامزد اسکار جولین شنیبل «زنگ شیرجه و پروانه» بودیم و او این روزها در جدیدترین جیمز باند مقابل دانیل کریگ نقش ضدقهرمان فیلم را بازی میکند.
آمالریک در ۴۲ سالگی به شهرت جهانی دست یافته اما خودش چندان از این امر راضی نیست. «سعی دارم یک زندگی معمولی داشته باشم. این مساله برایم خیلی مهم است. اگر قرار باشد زندگیام فقط در بازیگر بودن خلاصه شود، خیلی زود دیوانه خواهم شد. همیشه دوست دارم کارهایی بکنم که قادر به انجامشان نیستم.»
این اظهار نظر تکاندهنده و در عین حال عجیب است. از سوی دیگر این موضوع چندان هم غیرمنتظره نیست، چرا که آمالریک هنگام بازی در فیلم، حتی اگر از نظر فیزیکی در اوج بیتحرکی باشد، باز هم به طرز شگفتانگیزی قادر به تاثیرگذاری روی تماشاگر است. بازی او به نقش فردی معلول و مبتلا به «سندرم ناتوانی» در «زنگ شیرجه و پروانه»، جایزه سزار بهترین بازیگر را برای او به ارمغان آورد. آمالریک در این فیلم نقش ژان-دومینیک بابی را بازی کرد که در سال ۱۹۹۵ بر اثر سکته مغزی فلج شد و تنها قادر بود چشم چپش را تکان دهد. نقشآفرینی آمالریک در این فیلم از آن جهت چشمگیر است که گرچه او کاملا بیتحرک است اما میتواند درد و رنج خود را کاملا به تماشاگر منتقل سازد.
آیا حضور در جیمز باند، برای بازیگری که به خاطر درونگرایی و روشنفکریاش شناخته شده نقطه ضعف نیست. آمالریک در اینباره معتقد است: «راستش را بخواهید، موقع بازیکردن با بدن بازی میکنیم، بدین ترتیب به محض شروع به بازی دیگر با قوای فکری کار چندانی نداریم. موقع بازی کردن باید مثل یک حیوان بود. برای بازیگربودن باید کمی احمق بود. این نکتهای مهم است. راستش را بخواهید، باید...»
«غریزی رفتار کرد؟» «بله، دقیقا مثل آکروبات است. من سالها است برای این نوع بازیگری تمرین میکنم و جیمز باند نیز در ادامه همین مسیر است. امروز صبح مشغول تمرین صحنههای زد و خورد بودم و خیلی هم تفریح کردم. این صحنه خیلی خشن، خیلی نامطبوع اما باعظمت بود. هنگام کار در«زنگ شیرجه و پروانه» در پایان روز کاملا خسته بودم. گرچه در آن فیلم حرکت نمیکردم اما این نقش انرژی زیادی از من میگرفت.»
آمالریک به دلیل سنت کهنهشده پردهپوشی در فیلمهای جیمز باند، چیز بیشتری نمیتواند درباره بیست و دومین جیمز باند تحت عنوان «مایه آرامش» بگوید. جالب است که شماره رمز کارت بانک آمالریک سالها ۰۰۰۷ بوده است، البته فکر میکنم تا به حال آن را عوض کرده باشد، چراکه ممکن است خلافکاران نیز این گفتوگو را بخوانند. آمالریک اوایل امسال چند هفته برای فیلمبرداری جیمز باند در پاناما به سر برد. او به شدت مارک فورستر، کارگردان فیلم را ستایش میکند: «او بازیگران را کاملا درک میکند.»
آمالریک به رغم استعدادهای انکارناپذیرش، با ناراحتی میگوید هیچگاه قصد نداشته بازیگر شود. او در یک خانواده ثروتمند پاریسی و از والدینی روزنامهنگار به دنیا آمد. مادر آمالریک منتقد ادبی روزنامه «لوموند» و پدرش دبیر سرویس خارجی همین روزنامه بود. او میگوید هیچوقت وسوسه نشد پا جای پای والدینش بگذارد: «فکر میکنم شأن خودم را بالاتر از این کار میدانستم». او در عین حال میگوید در ۱۷ سالگی میدانست علاقهای به بازی در فیلمها ندارد، بلکه میخواهد آنها را کارگردانی کند.
یکی از دوستان خانوادگی آمالریک او را به لویی مال که در حال ساخت «خداحافظ بچهها» (۱۹۸۷) بود، معرفی کرد و آمالریک در این فیلم به عنوان دستیار کارگردان کارآموزی کرد. او اعتراف میکند چندان جرات صحبت با مال را نداشت: «خجالتیبودن در سینما خیلی بد است. باید این عادت را نابود کرد. بله! باید ریسکپذیر بود و از تمسخر دیگران نیز نترسید.»
در حقیقت بهترین خاطره آمالریک از آن دوران، مربوط به عوامل فنی «دیوانه وار» Frantic ساخته رومن پولانسکی است که به فاصله چند خیابان از محل کار آنان، مشغول فیلمبرداری بودند. آمالریک میگوید در آن دوران شیفته پولانسکی بود. بسیاری به آمالریک گفتهاند چهرهاش شباهت زیادی به پولانسکی دارد و چندان هم بیراه نگفتهاند اما بین این دو یک رابطه خانوادگی نیز وجود دارد. والدین مادر آمالریک در همان روستایی در لهستان به دنیا آمدهاند که محل تولد پولانسکی بوده است.
آمالریک تمایل زیادی به صحبت درباره والدینش ندارد. پدر و مادر پس از آنکه او خانه را ترک کرد از هم جدا شدند («موضوع پیچیدهای است» آمالریک فقط همین را میگوید و از توضیح بیشتر خودداری میکند). او در نخستین تجربه کارگردانی خود در سال ۱۹۹۷ تحت عنوان «سوپت را بخور»، خانوادهای را به تصویر کشید که تا حدودی یادآور خانواده خود او بود. شخصیت مادر در این فیلم تنها یک منتقد ادبی خودبین است که در دنیایی از کتاب غرق شده است. آمالریک با لبخند تلخی میگوید: «این موضوع یک تراژدی واقعی بود اما من سعی کردم از دل آن یک کمدی بیرون آورم.»
آمالریک اکنون ۳ پسر دارد که بزرگترینشان ۱۰ ساله و کوچکترینشان ۹ ماهه است. اکنون که او خود صاحب خانواده شده است، آیا فکر میکند والدینش هم به او افتخار میکنند؟ «فکر میکنم مثل همه پدر و مادرها این احساس را دارند اما چیزی به زبان نمیآورند. این چیزها را از طریق دوستان میشنوم. پدرم اکنون بازنشسته شده و در یک روستای کوچک زندگی میکند. میدانم از موفقیت من خوشحال است، چون وقتی به آنجا رفتم همه مردم میگفتند او همیشه درباره من حرف میزند اما وقتی من آنجا بودم حتی یک کلمه هم در این باره نگفت.»
آمالریک پیش از آنکه حاضر به ایفای نخستین نقش اصلیاش در سی سالگی شود، دو فیلم دیگر نیز کارگردانی کرد. پس از آن او تنها حاضر به پذیرش نقشهای کوتاه در فیلمهای «کارگردانان بزرگ» شد و به گفته خودش این دقیقا همان چیزی بود که میخواست. در حال حاضر نیز او تنها ۶ فیلم در برنامه کاریاش دارد که یکی از آنها را میخواهد خودش کارگردانی کند. آمالریک با خنده میگوید: «تصور اینکه تنها یک بازیگر خوب هستم، برایم مانند یک کابوس است. در عوض عاشق کارگردانی هستم. همیشه به کارگردانی فکر میکنم اما گاهی اوقات، آدم در کاری که کمتر به آن اهمیت میدهد، موفقتر است.»
به اعتقاد او بازیگران افراد چندان بااهمیتی نیستند، که این نظر بسیار تازگی دارد: «کار بازیگران همیشه با حواشی مزخرفی همراه است. این حرفه مملو از روابط بچگانه و خودخواهانه با مردم است. اگر قرار بود فقط بازیگر باشم، خیلی زود دیوانه میشدم. واقعا مسخره است آدم هیچ مسوولیتی نداشته باشد. دیگران غذای شما را میآورند، کارهایتان را انجام میدهند، راننده اختصاصی دارید و... بدین ترتیب رابطه بازیگر با مردم عادی کاملا قطع میشود.»
او میگوید برای بازی در جیمز باند جدید نیز به اندازه دیگر فیلمهایش نیرو گذاشته است. آمالریک مدت زیادی به این فکر میکرد که چطور باید شیطان باشد. «فیلمهای باند اکنون واقعگراتر از گذشته شدهاند. دیگر نمیشود فهمید ضدقهرمان واقعی کیست ـ آنها آرواره فلزی یا چشمهایی مانند کاسه خون ندارند. در این فیلم هیچ ابزاری برای
شبیه شدن به یک تبهکار در اختیار نداشتم و فقط باید از چهرهام استفاده میکردم. شاید سلاح این شخصیت لبخندش باشد، درست مانند لبخند اسرارآمیز تونی بلر.»
شاید هم نیکلا سارکوزی؟ این سوال چندان به مذاق آمالریک خوش نمیآید و با کمی تندی میگوید: «من با شما شوخی ندارم.» برخورد او طوری است که انگار من را در حال پرت کردن گوجه فرنگی گندیده به یک پیرزن در خیابان دیده است: «قضیه خیلی جدی است، خیلی خیلی جدی. از سوی دیگر سارکوزی فقط یک سال است که به قدرت رسیده و عقایدی هم که مردم پیش از این درباره او داشتند مرده است.»
آمالریک به شدت خسته به نظر میرسد. مسلما زندگی با چنین طرز تفکراتی در عین جذاب بودن، بسیار دشوار نیز هست.
از سوی دیگر او در تمام طول گفتوگو به زبانی غیر از زبان مادریاش صحبت کرده و شاید همین باعث خستگی بیشترش شده باشد. برای یک لحظه آرزو میکنم کاش او برای مدتی دست از جدی صحبتکردن برمیداشت. به همین خاطر از او میخواهم جوک محبوبش را برایم تعریف کند.
الیزابت دی
منبع: آبزرور، ۱۱ مه
منبع: آبزرور، ۱۱ مه
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست