دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
جایگاه عدالت نزد متفکران مسلمان
عدالتی که فیلسوفان و متفکران اسلامی آن را پیجویی میکردند دو خاستگاه مهم دارد؛ یکی از خاستگاههای این نوع عدالت تعالیم انسانساز اسلامی هستند. در قرآن مجید آیات بسیاری وجود دارند که در آنها از مفاهیمی چون <عدل>، <قسط>، <قسطاس> و <میزان> استفاده شده است. از سوی دیگر متفکران اسلامی از آرای فیلسوفان یونانی بهخصوص افلاطون و ارسطو متأثر بودند و عدالت را از آن منظر نیز به بررسی مینشستند.
تفاسیری که متفکران مسلمان از افلاطون و ارسطو داشتند بیشتر بر تفاسیر نوافلاطونی متکی بودند. حتی آنها پارهای اوقات تعدادی از این آثار نوافلاطونی را به ارسطو نسبت میدادند. اثولوجیا نمونه خوبی در این زمینه است که متفکران مسلمان آن را به اشتباه از آن ارسطو میدانستند. تفسیر نوافلاطونی از آرای یونانی البته ناسازگاری چندانی با آرای اسلامی نداشت چرا که واجد رویکرد شرقی به آرای یونانی بود. این تفاسیر از بارعرفانی برخوردار بوده و همین مساله آنها را به تعالیم اسلامی نزدیک میکرد.
با این همه پارهای از آرای ارسطو در باب عدالت و اخلاق از مشرب دیگری آب مینوشیدند و با این تعالیم عرفانی بیگانه بودند و این اندیشهها نیز کم و بیش در جهان اسلام معرفی شدند. به طور مثال ارسطو تفکیک معروفی میان دو نوع عدالت دارد و عدالت را به عدالت طبیعی و قانونی تقسیم میکند. به نظر ارسطو چون همه امور به وسیله قانون منظم نمیگردند عدالت طبیعی یا انصاف پا به میدان میگذارد تا گستره محدود عدالت حقوقی را گسترش دهد.
این تفکیک به صورتی دیگر در جهان اسلام نیز مورد توجه قرار میگیرد. عدالت در یک مقام عدالت مطلق است که عقل بر خوبی آن دلالت میکند و هیچ زمانی نقض نمیشود و دیگری عدالت شرعی است که به عدالت قانونی ارسطو نزدیک است و در مواردی قابل نسخ است.
فردی که در جهان اسلام بسی بر این تفکیک ارسطو دست میگذارد فارابی است که عدالت را به عدالت طبیعی و قراردادی تقسیم میکند. به نظر وی انسانها در حالت طبیعی یکسان آفریده نشدهاند و به همین جهت یک عده قوی و یک عده ضعیف هستند اما این وضعیت برقرار نمیماند و با دگرگون شدن اوضاع این شرایط هم تغییر میکند و همین موضوع باعث میشود انسانها به سازشی دست زنند و قواعد و مقرراتی را برای خود سامان دهند؛ عدالت قراردادی بدینگونه به وجود میآید.
برخلاف ارسطو که عدالت طبیعی را کاملتر از عدالت قراردادی میداند فارابی در عدالت طبیعی چشمانداز روشنی را برای بشر نمیبیند. گویی در این موقعیت هر انسانی گرگ انسان دیگر است. او تنها امید بشر را توسل به عدالت قراردادی میبیند که هرچند ناقص است آدمیگریز و گزیری از آن ندارد. شاید این مقایسه کاملاً درست نباشد اما تصویری که فارابی ارائه میکند با تصوری که بسیاری از متفکران مدرن چون لاک وهابز به تصویر میکشند مشابه است. این تصویر حتی قابل مقایسه با موقعیت اولیه موجود در نظریه رالز است که در آنجا انسانها بدین نتیجه میرسند که منصفانهترین تصمیم آن است که توافقاتی را با دیگران سامان دهند.
ابنمسکویه نیز در باب عدالت بسی از ارسطو مـتأثر است. او نیز هنگامیکه تقسیم عدالت بهطور طبیعی و قانونی را به کار میگیرد عدالت قانونی را به معنای شرعیاش پررنگ میکند. ابنسینا نیز در آخر کتاب شفا در باب سه فضیلت عفت، شجاعت و حکمت سخن میگوید و مجموع این سه فضیلت را عدالت مینامد. به نظر وی عدالت التزام به حد وسط است که قوانین مدینه باید بر پایه آن وضع و تنظیم شوند. مشکلی که متفکران اسلامی در مورد حد وسط دانستن عدالت با آن روبهرو بودند این است که عدالت حد وسط کدام افراط و تفریطها است. تفریط آن ستمپذیری است اما افراط آن یا ستمگری و یا انصاف است. به نظر ارسطو افراط عدالت انصاف است که افراط در عدالت مبتنی بر قانون تلقی میشود و مسکویه و خواجه نصیر و جلال دوانی آن را تفضل نامیدهاند. با توجه به همین مشکلات در باب حد واسط دانستن عدالت است که غزالی معتقد است عدالت جمیع همه فضایل محسوب میشود و بهتر است آن را حد وسط دو افراط و تفریط قلمداد نکنیم؛ به تعبیری دیگر عدالت نظم در سه قوه فکر، شهوت و غضب است.
دو جریان فکری عمده در تمدن اسلامی وجود دارند که مهمترین ویژگی ممیزه آنها تلقیهای اخلاقی آنها و بهخصوص نگاه آنها به عدالت است. معتزله افرادی هستند که حسن و قبح و عدالت و ناعدالتی را تابع تشخیص و داوری عقل میدانند. به تعبیر دیگر این عقل است که به ما میگوید چه کاری درست و عادلانه یا نادرست و ناعادلانه است. اشاعره اما این تلقی از خوبی و بدی، عدالت و بیعدالتی را نمیپذیرند. به نظر آنها اگر کاری عادلانه میباشد بدان جهت است که شرع آن را مستوجب ثواب دانسته و کاری که ناعادلانه است شرع آن را مستحق عذاب دانسته است. بنابراین چیزی به نام عدالت مطلق و خیر مطلق وجود ندارد و این خدا است که عدالت و خوبی را تعریف میکند. هرچه خدا عدالت بنامد عدالت است و هرچه او خیر بنامد خیر است و نه آنکه عقل ما بتواند آنها را تشخیص دهد.
در تألیف این مقال مجمل از کتاب در هوای حق و عدالت تألیف محمد علی موحود مدد گرفتهایم. این متن البته به تمامی بر آن کتاب متکی نیست.
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست