جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
سینما،زبان مشترک جهان معاصر
به این دلیل، و نیز به دلیل وابستگی بیش از پیش و روزافزون این هنر به فعالیتها و ابتكارات صنعتی، بسیاری صاحبنظران و آگاهان، سینما را نه یك هنر صرف، بلكه یك هنر ـ صنعت (ART-TECHNIC) میخوانند.
شاید به همین انگیزه و علت باشد كه برخی دیگر از صاحبنظران و تئوریسینهای دنیای هنر و فرهنگ، با نامگذاری سینما به عنوان «هنر هفتم»، در كنار دیگر هنرها مثل ادبیات، نقاشی، تئاتر، موسیقی، مجسمهسازی و معماری مخالفاند، و این عنوان را شایستهٔ هنر عكاسی میدانند. اما واقعیت این است كه اطلاق هنر هفتم به سینما، بیشتر به این انگیزه صورت گرفته كه سینما را میتوان به نوعی، جامع و استفاده كننده از هنرهای دیگر دانست. سینما در ذات خود، از آن هنرها بهره میگیرد، و شاكله و هویت خود را میسازد.
در سینما نشانههایی جدی از عكاسی یافت میشود. همینطور از معماری و موسیقی و تئاتر، در آن عناصر و ابعادی وجود دارد. گرچه همهٔ این استدلالها و توجیهات هنوز نتوانسته خصوصاً هواداران جدی و سینهچاك هنر عكاسی را به عدم حضور این هنر در باشگاه هفت هنر و جایگزینی سینما به جای آن قانع سازد.
اما سینما، از جنبهٔ دیگری نیز به دیگر هنرها تسلّط دارد. آن هم حضور خبرساز و توجّهبرانگیز آن در اذهان و افكار جوامع و انسانهاست. سینما و اتفاقات درونی و بیرونیاش، و حوادث اصلی و حاشیهای آن، همواره در بین اخبار مورد نظر قشرهای مختلف مردم در جوامع و كشورها و فرهنگهای مختلف، در صدر بوده و هست. بسیاری از نشریات و مطبوعات، اعم از تخصصی و غیرتخصصی، سیاسی یا خانوادگی، و حتی ورزشی، همیشه به اخبار سینمایی، بهعنوان راهی مطمئن برای جلب و حفظ مخاطب مینگرند.علت چیست؟ روشن است كه نمیتوان برای هنر سینما، ارزش و تأثیری ویژه و خاص در زندگی مردم، آن هم در جوامع و فرهنگهای متفاوت و گوناگون قائل شد. و این مقوله، هرگز از محدودهٔ تفنّن و سرگرمی و از حوزهٔ تفریح و فراغت، فراتر نمیرود. پس علت اینهمه توجه به این هنر و استقبال از آن، و گرایش ویژه به متن و حواشیاش، چیست؟میتوان از نقطهنظر دیگری به این موضوع نگریست: در قرون اخیر، سینما و رمان، زبان مشترك جهان بودهاند. تأثیر رمان در فرهنگسازی و انتقال فرهنگ به جوامع دیگر، قابل انكار نیست. خصوصاً قرون هجده و نوزده میلادی در غرب، مثال روشنی از این امر است.
روسیهٔ تزاری، با كمك جمعی از نوابغ مسلّم رماننویسی كه دست تقدیر آنها را در فاصله زمانی اندك در آن سرزمین جمع كرده بود (و البته، كارشناسان و صاحبنظران ادبیات، قطعاً دلایل و علل دیگری غیر از دست تقدیر را در تمركز و تراكم شگفتآور این نوابغ در آن زمان و مكان واحد مؤثر میدانند ـ كه موضوع بحث ما نیست) توانست از نظر فرهنگی، در آن دوران، جایگاهی ویژه به دست آورد؛ جایگاهی كه حتی در نفوذ و گسترش ایدئولوژیهای برآمده از آن سرزمین، در سرتاسر جهان نیز، نقش داشت.با اختراع سینما در سال ۱۸۹۵ و سپس حضور جدی آثار داستانی سینمایی در سراسر جهان از سال ۱۹۲۰ به بعد، این سینما بود كه آرام آرام، در جایگاه رمان نشست. این روند ادامه پیدا كرد تا جایی كه عملاً از نیمهٔ قرن بیستم، سینما بهعنوان مهمترین زبان مشترك جهان معاصر شناخته شد. سپس از سال ۱۹۵۵، با اختراع تلویزیون، به مثابهٔ برادر كوچك سینما، و گسترش فوقالعادهٔ آن در تمامی نقاط جهان، مشكل تازهای از هنرهای نمایشی با نام مجموعهها و فیلمهای تلویزیونی زاده شد، و به نوعی، با معنا و مفهوم سینما، مشابهت و یكسانی پیدا كرد. از آن پس، این دو مقوله (سینما و سریال)، عملاً یك معنا و مفهوم مشترك و همانند را بازتاب میدهند.
راز این تأثیر و نفوذ عمومی و جهانی و فرامرزی و فراقومی، چیست؟ آیا ظاهر و ساختار تكنولوژیك و مدرن این هنر، در این تأثیرگذاری، نقش اصلی را دارد؟باید گفت كه آثار سینمایی (و تیزر سریالهای تلویزیونی) برای بهرهگیری و استفادهٔ مخاطبین، نیازی به برخی پیشزمینهها و پیشنیازها، از قبیل سواد، امكان چاپ و انتشار، ضرورت ترجمهٔ كامل، وجود وقت و فراغت خاص و ویژه، و امثال اینها ندارد.آمار نیز همین را نشان میدهد. نه فقط در ایران، بلكه در بسیاری از نقاط جهان، میزان وقتگذاری آحاد جامعه برای تلویزیون و سینما، صدها برابرِ كتاب و رمان است. تا جایی كه وجهی برای این مقایسهٔ نابرابر، باقی نمیماند!اما مهمترین و اصلیترین علت برای تأثیرگذاری قدرتمند و نفوذ كمنظیر فیلم و سینما بر قشرهای مردم در همهٔ جوامع و كشورها این است كه سینما بهگونهای بسیار واقعگرا و باورپذیر، زندگی را با تمام جزئیات و همهٔ احساس و عواطف جاری در آن، به معرض نظر مخاطب میآورد.
سینما با جادوی خاص خود، به صورتی همزمان، تصویرها و صداهای واقعی را، درست به همان نحوی كه بیننده در زندگی واقعی تجربه كرده است، برای او بازسازی میكند. از همین رو، عواطف و احساسات و تحركات و تحریكات روحی و روانی را نیز به همان اندازهٔ خودِ زندگی، برای تماشاگران بازآفرینی میكند.
سینما فقط برای تماشاگر نمایش نمیدهد؛ بلكه دستش را میگیرد، و جادوگرانه، به درون دنیای فیلم میبرد و در غمها و شادیها، موفقیتها و ناكامیها، خشم و گذشت، مهر و نفرت، و... او را شریك و همراه و همگام میسازد.به تعبیری معروف و رایج، سینما كارخانه رؤیاسازی، آن هم در بیداری است. در این نوع تأثیرپذیری و استفاده از سینما (شاید هم استفادهٔ سینما از مخاطب) تقریباً هیچ تفاوتی بین جوامع متفاوت و ملل مختلف و فرهنگهای گوناگون، وجود ندارد.
از یك صحنهٔ عاطفی، كمدی، حادثهای یا ترسناك، یك تماشاگر سوئدی همانقدر تحت تأثیر قرار میگیرد كه یك بینندهٔ كنیایی. یك تماشاگر اكوادوری (كه شاید خیلی از خوانندگان در این مطلب، ندانند در كجای جهان قرار دارد) به همان اندازه اثر میپذیرد كه یك تماشاگر هنگكنگی یا انگلیسی یا روس یا عرب یا متعلق به هر جای دیگر جهان...
تمامی این دلایل و علتها، سینما و هنر سینما را به زبان مشترك جهان معاصر تبدیل كرده است. (دقت شود كه شاكلهٔ این بحث تا اینجا، و نیز نتیجهگیری مزبور، صرفنظر از قضاوت در مورد خوب یا بد بودن این موضوع انجام شده است؛ و بحث در مورد چگونگی بهرهبرداریِ ما یا دیگران از این ویژگی و خصیصهٔ هنر سینما، و مباحث اخلاقی یا فلسفی منبعث از آن ـ كه به حوزهٔ بهرهبرداری و كاركردی از این مقوله برمیگردد ـ مبحث جداگانهای است؛ كه به ابعادی از آن، در همین مقاله پرداخته خواهد شد.
سینما در حال حاضر، چه موقعیتی در جهان و ایران دارد؟
در گام اول، باید خاطرنشان كرد كه از میان یكصد و نود و هشت كشور مستقل و شناخته شدهٔ جهان، تنها كمتر از پنجاه كشور را میتوان نام برد كه به نحوی دارای صنعت سینما هستند. این به آن معنی است كه بیش از سه چهارم كشورهای جهان، مصرفكنندهٔ مطلق آثار سینمایی دیگران هستند؛ و خود، كاملاً فاقد توانایی برای تولید در عرصهٔ این هنر ـ صنعتاند.در میان این كمتر از پنجاه كشور نیز، اكثر آنها تولید بسیار محدودی ـ در حدّ یك تا سه فیلم در سال ـ دارند. برخی نیز چند سال یكبار، یك فیلم میسازند. حتی كشوری مثل سوریه، كه داعیهٔ فرهنگی بسیاری در منطقه و جهان عرب دارد و «مهر جان دمشق» (جشنوارهٔ فیلم دمشق) یكی از جشنوارههای مطرح دنیای عرب است، آمار تولیدات سینمایی سالانهای در همین حدود دارد. فقط چیزی در حدود پانزده كشور در جهان وجود دارد كه بهطور جدّی و مستمر و سازمانیافته و بنیادین، دارای صنعت شناختهشده در عرصهٔ سینما هستند. این كشورها، به باشگاه تولیدكنندگان بیش از پنجاه فیلم در سال تعلّق دارند. و ایران، یكی از همین كشورهاست.در این ردهبندی، چه از نظر كمّیّت تولید و چه از جهت كیفیت، ایران در بین ردههای دهم تا سیزدهم جا میگیرد؛ و درحقیقت، در جمع گروه پیشتاز صاحبان صنعت سینما در جهان حضور دارد.
ایران با تولید متوسّط شصت الی هفتاد فیلم سینمایی در سال، جایگاه محكمی در این گروه پیشتاز پانزده عضوی، دست و پا كرده است.
البته اعضای این گروه، در میان خود نیز، ردهبندیهایی دارند.
مقام اول تولید را ـ از نظر كمیت و تعداد تولید سالانه ـ كشور هندوستان به خود اختصاص داده است! تولید فیلم در هندوستان به سالی هزار فیلم میرسد؛ كه رقم سرسامآوری است. مركز تولیدات سینمایی هند و محلّ فعالیت اغلب شركتهای فیلمسازی آن در بندر بمبئی است؛ كه این بندر، خود بهتنهایی در سال هفتصد فیلم تولید میكند.
اما سینمای هند، از نظر كیفیت و كلاس هنری، فاقد اعتبار و ارزش است. سینمای هندوستان، بهشدّت مقلّد و دنبالهرو سینمای آمریكاست. این تقلید و دنبالهروی تا حدی است كه حتی مركز سینمایی هند و نیز جایزهٔ اصلی سالانهٔ هند را «بالیوود» نام نهادهاند! یعنی حرف «ب» را از نام بمبئی گرفته، با نام معروف هالیوود ادغام كردهاند، و با افتخار تمام، صنعت سینمایی خود را بالیوود مینامند! در عمل، سالها میگذرد، و در میان این هزار فیلم، یك اثر قابل اعتنا پیدا نمیشود.پس از هند، آمریكا با تولید حدود هشتصد فیلم در سال، رتبهٔ دوم را در اختیار دارد. البته این فقط از حیث كمیت تولید است. وگرنه از نظر سرمایهگذاری و گردش سالانهٔ اقتصادی و میزان فروش و صدور فیلم، آمریكا به رقمی بیش از بیست میلیارد دلار دست مییابد؛ كه به تنهایی با تمام سینمای جهان، برابری دارد.هالیوود (به معنای جنگل مقدس(!)؛ شهركی در شمال لُسآنجلس، واقع در ایالت كالیفرنیا) محل استقرار اغلب كمپانیهای فیلمسازی آمریكایی یا بینالمللی است. این كمپانیها، در سال بیش از پانصد فیلم تولید میكنند.
اما آمریكا یك مركز سینمایی دیگر نیز دارد. نیویورك محل استقرار برخی كمپانیهای بهاصطلاح مستقل آمریكایی است، كه در اصل، داعیهٔ استقلال از نگرش و نوع روابط حاكم بر هالیوود را دارند. فیلمسازانی كه خود را مستقل نامیده و در تقابل با نگاه خاص هالیوود قرار گرفتهاند، در نیویورك به تولید بخش قابل توجهی از آثار سینمایی آمریكا دست میزنند. افرادی مثل وودی آلن، فرانسیس فورد كاپولا، مارتین اسكورسیزی و... از زمرهٔ این سینماگران هستند.
جالب است كه از نظر جغرافیایی نیز نیویورك در منتهاالیه شرق آمریكا، دقیقاً در نقطه مقابل هالیوود در منتهاالیه غرب آن، قرار دارد!
به دیگر اعضای جلودار باشگاه كشورهای با تولید پنجاه فیلم به بالا بپردازیم:فرانسه سومین كشور این گروه است. این كشور كه تا چند سال قبل، تولیداتش به رقمی حداكثر تا نود فیلم در سال میرسید، به دلیل برخی ملاحظات سیاسی و فرهنگی، توجه ویژهای به صنعت سینما مبذول كرد. فرانسه با اتّخاذ مواضع خاص و مقابلهجویانه با تسلّط فرهنگی آمریكا بر اروپا، كه حتی به برخوردهایی بین این دو كشور در تنظیم مفاد پیمان تجارت جهانی، گات ـ كه بعدها به نام سازمان تجارت جهانی (WTO) شناخته شد ـ انجامید، تلاش كرد سینمای خود را تقویت كرده، به رقابت با هالیوود دست زند.
این كشور با تخصیص یارانههای كلان و حمایت گسترده از صنعت سینمای خود، به عرضاندام در عرصهٔ سینمای اروپا پرداخت؛ و ازجمله، تولید آثار بسیار پرهزینه (سوپر پرود اكشن) را مدّ نظر قرار داد؛ كه میتوان به فیلم نیكیتا اثر «لوك بسون» با هزینهای معادل نود میلیون دلار در سال ۱۹۹۸ اشاره كرد.در مقیاس با متوسط هزینه آثار اروپایی، كه زیر ده میلیون دلار است، و در مقایسه با پرخرجترین فیلم اروپایی تا آن زمان، كه تنها سی میلیون دلار هزینه داشت، هزینهٔ این فیلم كاملاً عجیب و استثنایی به نظر میرسد.فرانسه در این سالها، به افزایش كمّی تولیدات خود نیز پرداخت؛ و سرانجام در سال ۲۰۰۲، به رقم دویست و سه فیلم در سال رسید. با این میزان تولید، فرانسه خود را تا حدودی از گروه پانزده كشور برتر سینمای جهان جدا كرد، و به دو كشور برتر نزدیك شد.
هنگكنگ نیز با تولید یكصد و پنجاه فیلم در سال ـ كه البته تقریباً همگی آنها موضوع و مضمون مشتركی دارند و به ورزشهای رزمی میپردازند ـ مقام بعدی را در اختیار دارد.
از بقیهٔ كشورها در این جمع، میتوان به اسپانیا، ایتالیا، انگلستان، و... و البته ایران اشاره كرد. همانطور كه قبلاً گفته شد، ایران با تولید شصت الی هفتاد فیلم در سال، حول و حوش مقام دهم تا سیزدهم است. این توانایی بالقوه و بالفعل را، به هیچ وجه نباید دستكم گرفت.
آیا ما در صنعت، چنین مقامی را در جهان داریم؟ در پزشكی چطور؟ آیا بازار بورس ما جزو پانزده بورس برتر جهان است؟ در ورزش آیا بالاترین و بهترین مقام عمومی و جهانی ما (در جمع كشورهای المپیكی) بیست و چندم نبوده است؟ در خودروسازی و دیگر رشتههای كلان تولیدی وضع چگونه است؟ضمن اینكه باید توجه داشت كه سینما در زمرهٔ پیچیدهترین و سنگینترین و تخصصیترین شاخههای هنری است؛ و شاید علت اینكه بیشتر كشورهای جهان در این عرصه، صرفاً مصرفكنندهٔ تولیدات دیگراناند، همین سطح بالا و پیچیدهٔ فنی و كمیابی ملزومات و عدم دسترسی آنان به نیروهای متخصص و كارآشنا در این زمینه است. این در حالی است كه ایران، علیرغم برخی مشكلات و مسائل، از حدّ قابل قبولی از نیروهای انسانی و تجهیزات فنّی و لوازم مورد نیاز و نیز استودیو و غیره برخوردار است.
اما درست در همینجا، این اطلاعات و آمار، یك سؤال ویژه را، آرام آرام و بهتدریج در ذهن خوانندگان پررنگ و پررنگتر میكند: پس چرا وضعیت سینمای ایران، در داخل، اینگونه اسفبار است؟! چرا كشوری كه داعیهٔ یك انقلاب عمیقاً فرهنگی را دارد و پیامهای اصلی و اصولی آن همگی از جنس فرهنگی است، عملاً نهتنها نتوانسته است به فراخور نیاز خود از این هنر ـ صنعت بهرهمند شود، بلكه در بسیاری موارد، از ناحیهٔ این مقوله، با چالش و مسئلهسازی نیز مواجه بوده است؟!
با وجود نفوذ و گسترهٔ قابل توجه زبان سینما در جهان معاصر و نیزباور علاقهمندان و دلسوزان و صاحبان انقلاب در كشور به ضرورت استفاده از این هنر برای انتقال پیامهای اساسی و اصولی انقلاب در جهان، چرا هنوز نتوانستهایم حتی به قدر درصدی ناچیز، از این وسیله، در جهت این اهداف والا و ارزشمند، بهرهبرداری كنیم؛ بلكه بالعكس، در بسیاری موارد، ضربههایی از این ناحیه ـ و درست از همین ناحیه ـ به انقلاب و تفكّرات آن وارد آمده است؟آیا نمیتوان به این نتیجهٔ تأمّلبرانگیز رسید كه برخی ارادههای پنهان، در تعامل با سیاستهای استكبار جهانی، از همان ابتدای انقلاب، در صدد خنثیسازی این وسیلهٔ بیانی مهمّ بودهاند تا انقلاب نوپای اسلامی نتواند از این زبان مشترك و روز، برای بیان حرفهای جذاب و شنیدنی خود استفاده كند؟بسیاری از سینماگران و دستاندركاران، از مقاومت جدی و عجیب مسئولین و مدیران فرهنگی و سینمایی در طول دههٔ شصت، در مقابل ساخت آثار سینمای دفاع مقدس آگاهی دارند. نیز از بیاعتنایی و بیتوجهی مدیران سینمایی نسبت به ساخت آثاری دربارهٔ انقلاب اسلامی و ریشههای آن، و یا از حوادث كلیدی تاریخ معاصر، مبنی بر تقابل ایران با استكبار جهانی، میتوان نشانههای زیادی به دست آورد.
تلاش شبانهروزی و خستگیناپذیر مدیران فرهنگی و سینمایی در دههٔ شصت و اوایل دههٔ هفتاد، برای ترویج سینمای روشنفكری، سینمای جشنوارهای، سینمای عرفانزده، سینمای آبكی خانوادگی، و...، كه در نهایت پس از سال ۷۶، به حمایت از آثار سیاستزده و عمدتاً ضد انقلابی و ضد اسلامی، یا آثار غیر اخلاقی و با محوریت فروپاشی بنیان خانواده منجر شد، تنها محصول كارنامهٔ این مدیران است.
جالب است كه حتی درصد ناچیزی از آن تلاشها و حمایتها به ساخت آثار ارزشی، انقلابی، مربوط به دفاع مقدس، و مبتنی بر تفكّر اصیل فرهنگ شیعی، متوجه و معطوف نگردید؛ و نه فقط این، كه تمام همّ و غمّ آنان، سنگاندازی، مانعتراشی و تخریب وجههٔ هنرمندان و فعالان این بخشها بود.حال، در عمل، این هنر ـ صنعت توانمند، در داخل كشور، به روزی افتاده است كه به دلیل سوء سیاستهای مدیران لیبرال و التقاطی فرهنگی، لفظ و تعبیر «بحران در سینما»، دقیقترین تعریف از وضعیت سینمای حال حاضر به شمار میآید.
میزان و شاخص استقبال خانوادهها و مردم از سینما، به نسبت سالهای ۷۴ و ۷۵، بیش از هشتاد و پنج درصد سقوط كرده، و به كمتر از پانزده درصد بینندگان آن سالها رسیده است. اینها همه میتواند نشانههایی روشن بر ضرورت نگرانی و جلب توجه كارشناسان و صاحبنظران باشد. آیا قرار است این سلاح بالقوه توانمند و مؤثر و با برد بسیار بالا، با رفتار موذیانهٔ برخی مشاوران و تصمیم گیرندگان در گلوگاههای رسمی فرهنگی، به سلاحی زنگزده و از كار افتاده بدل گردد، و انقلاب اسلامی، از این امكان مفید، مطلوب، و كارا، بیبهره بماند؟در نبرد فرهنگی عظیمی كه در جریان است، تخریب عمدی حتی یك سلاح كوچك، ضربهای سخت و خیانتی نابخشودنی است، چه رسد به نابودی عمدی مهمترین و كاراترین سلاحهای ذینفوذ در این نبرد جهانی.
سجادپور سید علیرضا
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست