دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
وسوسههای انزوا گرایی در آمریکا
![وسوسههای انزوا گرایی در آمریکا](/mag/i/2/sxd9x.jpg)
رئیس جمهور آمریکا در نطق سراسری خود بیان داشت: چه بسا مسیر انزواگرایی و حمایت گرایی، فراخ و اغوا کننده بنظر برسد اما با وجود این به خطر و انحطاط منتهی میشود. آمریکا با آرامش کاذب نشات گرفته از اتخاذ سیاست انزواگرایی مخالف است. انزواگرایی نه تنها دست و پای ما را در امر مبارزه با دشمنانمان خواهد بست بلکه بستری را ایجاد خواهد کرد تا نتوانیم به دوستان نیازمند خود کمک کنیم، رهبران آمریکا از روزولت و ترومن گرفته تا کندی و ریگان همه و همه سیاست انزوا و عقب نشینی را رد کردهاند چرا که میدانستند آمریکا به موازات همگامی با آزادی از امنیت بیشتری برخوردارشده است.
اما از قرار معلوم بوش موضوع را بیش از حد ساده انگاشته است، چون بکارگیری واژه انزوا طلبی را برای فرونشاندن اعتراضات مخالفانش کافی دانسته است؛ البته او حق دارد که نگران باشد، به این دلیل که واکنشها به درگیریهای بیش فعالانه آمریکا در سیاست خارجی که توسط او بنا نهاده شده، از اشکال مختلف طغیان احساسات انزواخواهی در میان آحاد مردم این کشور حکایت میکند.
نظرسنجیهای موسسه Pew در اکتبر ٢٠٠٥ نشانگر آن است که ٤٢ درصد آمریکاییها معتقدند که دولت کشورشان باید در باب امور بینالمللی سیاست مداخله جویانه اتخاذ نکرده و به دیگر کشوها اجازه دهد تا مسیری را که خود انتخاب کردهاند، پیش برند. این رقم از اواسط دههی ١٩٧٠ به این سو یعنی پس از شکست تحقیر آمیز آمریکا در جنگ ویتنام همواره روندی صعودی طی کرده است و در آخرین نظر سنجی به عمل آمده نیزبه اوج خود رسید.
اگرچه پرزیدنت بوش به طور ناعادلانهای در توصیف حامیان سیاست خارجی ملایمتر و عاری از درگیری شدید، از آنان به عنوان افراد انزواطلب یاد کرد اما به درستی به یکی از قدرتمندترین جریاناتی اشاره کرد که باید خلاف حرکت آن شنا کند. عده کثیری از مردم آمریکا امیدوارند که کشورشان با استفاده از یک یا بیش از چهار روش ذیل از تنگناهای سیاسی خلاصی یابد: درگیری نظامی کمتر، محدودیت در تجارت آزاد،از میان برداشتن برخی محدودیتها در مهاجرت اتباع خارجی به آمریکا و تقلیل مساعدتهای خارجی. این در حالیست که اگر با نگاهی ژرف تر به اوضاع و احوال حاکم بر نظام سیاسی آمریکا بنگریم درخواهیم یافت که اساسا تمام عیارترین نوع انزوا طلبی در درون حزب شخص بوش به وضوح مشاهده میشود. از زمانی که بوش با وعده در خصوص پیشه کردن سیاست خارجی فروتنانه بر مسند قدرت تکیه زده، آن دسته از اعضای حزب جمهوری خواه با دیدن روندی متضاد با آنچه وی ادعا می کرد، طرد شده و احساس کردند که رئیس جمهورشان به اعضای حزبش خیانت کرده است.»
اکونومیست افزوده است: «پت بوچانان، از جاه طلبان احراز پست ریاست جمهوری آمریکا و سخنگوی جناح ملی گرای حزب جمهوری خواه این کشورسوالی را مطرح میسازد مبنی بر اینکه چرا رییس جمهور باید بخش اعظمی از نطق سراسری خود را مصروف انتقادات شدید از مکتب سیاست خارجی کند که در واقع فاقد هرگونه نفوذ یا جایگاه در چارچوب دولت وی است؟ پاسخ آن است که بنظر میرسد سیاست خارجی بوش با ناکامی مواجه شده و منتقدان وی این مطلب را به اثبات می رسانند.
بوچانان ادامه میدهد، این عراق نبود که به آمریکا حمله کرد بنابراین واشنگتن مجبور نبود به تهاجم نظامی علیه این کشور بپردازد. همچنین اینکه گفته شده امنیت آمریکا به پایان حیات استبداد در دیگر کشورهای جهان بستگی دارد، مهملاتی بیش نیست؛ امنیت ما به عزم و توانمندی آمریکا بستگی دارد و از این گذر حاصل میشود، نه از چشم دوختن به اینکه چه افرادی بر زیمبابوه، سوریه، سودان، کوبا یا حتی چین حکومت میکنند. اجداد و نیاکان ما در جهانی آکنده از استبداد و تنها با پرهیز از ورود به جنگهایی که هیچ ربطی به ما نداشت، در فضایی سرشار از امنیت و ثبات زیستند.
سخنگوی جناح ملی گرای حزب جمهوریخواه آمریکا میافزاید که مساعدتهای خارجی به ابزاری برای چپاول آمریکا در مسیر ایجاد نظم جهانی نوین بدل شده است. وی با افتخار میگوید که حمایت گرا (Protectionist) است و بیم آن دارد از آنجائیکه مردم آمریکای لاتین اغلب به کاندیداهای دموکرات رای میدهند درنتیجه مهاجرت اسپانیاییتبارها نه تنها به هویت آمریکا در قالب یک کشور مستقل بلکه به استیلای جمهوریخواهان در عرصه سیاسی آمریکا خدشه وارد آورد.
از سوی دیگر در میان راستگرایان دو گروه عمده قرار گرفتهاند محافظهکاران دولت اقلیت و واقعبینان حوزهی سیاست خارجی آمریکا.
نخستین گروه انگشت خود را به سوی هزینههای هنگفتی که مالیات دهندگان جنگ در عراق و پنتاگون متقبل میشوند، نشانه رفته است و دیگری که در واقع نمونهی اعلای دیدگاههای برنت اسکاکرافت، نخستین مشاور امنیت ملی بوش به حساب میآیند بر این عقیده استوارند که سیاست نخ نما شدهی سرپا نگه داشتن برخی مستبدان عرب، ٥٠ سال صلح و آرامش را برای خاورمیانه به ارمغان آورده است.
بنا به دلایل مختلف تقریبا اکثر اعضای احزاب چپ آمریکا با جنگ مخالفند آن دسته از کسانی که وقت کافی جهت شرکت در راهپیماییهای ضد جنگ و گوش دادن به سخنرانیهای سیندی شیهان را یافتهاند، معتقدند پرزیدنت "بوشهیتلر" با هدف ثروتمند تر کردن شرکت نفتی هالیبرتون دستور حمله به عراق را صادر کرد. گروههای اعتدال گراتر بر این باورند که دولت بوش آتش جنگ اجتنابناپذیری را شعله ورساخت که دیگر از پس اطفای آن بر نیامد.
در مجموع نظرسنجیها نشان میدهد تعداد آمریکاییهایی که معتقدند جنگ ارزشش را داشته از میزان ٧٠ درصد در آوریل ٢٠٠٣ به ٤٥ درصد در سال جاری کاهش یافته است.»مجلهی انگلیسی اکونومیست ادامه میدهد: «در مقولهی سیاستهای تجاری بوش باید در وهلهی اول دانست که پایههای گروههای اپوزیسیون (در بحث رئوس برنامه های تجاری) را دموکرات ها تشکیل دادهاند. موافقتنامهی تجارت آزاد آمریکای مرکزی ( CAFTA) سال گذشته با کسب ٢١٧ رای موافق در مقابل ٢١٥ رای مخالف به زحمت مورد تصویب اعضای مجلس نمایندگان آمریکا قرار گرفت. ناگفته نماند تنها ١٥ درصد دموکراتها از این توافقنامه حمایت کردند و اتحادیههای تجاری قاطعانه وعده دادند طرح CAFTA ١٥ را ناکام خواهند گذارد.
این در حالی است که روسای جمهور اسبق یا کاندیداهای فعلی حزب دموکرات بیش از اعضای حزبی خود به جرگهی موافقان تجارت آزاد آمریکا میپیوندند شاید به این خاطر که اصولا روسای جمهور نمایندگان مردم کشورشان هستند. هیلاری کلینتون، از کاندیداهای احتمالی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ٢٠٠٨ به عنوان یکی از حامیان برنامههای تجارت آزاد به شمار میآید اما نمیتوان نامزدی این سیاستمدار حمایتگرا در انتخابات ٢٠٠٨ را تنها به دلیل خشم فزایندهی حزب دموکرات از برخی نگرشهای وی غیر ممکن تلقی کرد. از طرف دیگر سناتور جان ادواردز، کاندیدای احراز پست معاونت ریاست جمهوری آمریکا در سال ٢٠٠٤ به واردات کالاهای نساجی ارزان قیمت به کشورش رای مخالف داد و طی سخنرانیهای ١٠ روزهی خود در اقصی نقاط آمریکا داستان دختر ١٠ سالهای را بازگو کرد که حتی استطاعت خرید یک پالتوی زمستانی را نداشته است.
روی هم رفته بر اساس نظرسنجیهای اخیر موسسهی گالوپ، سال گذشته تنها ٤٥ درصد مردم آمریکا تجارت آزاد را فرصتی مغتنم برای رشد و توسعهی کشورشان دانستند. در حالی که این رقم در سال ٢٠٠٠ ، ٥٦ درصد بود. اکنون برخی معتقدند این برنامهها وضعیت اقتصاد داخلی آمریکا را به مخاطرهی جدی میاندازد.
همچنین در حالی که تعداد زیادی از دموکرات ها کاهش سرریز محصولات خارجی به بازارهای آمریکا را خواستار شدهاند در آن سوی میدان جمهوری خواهان با مهاجرت اتباع خارجی به کشورشان مخالفت میکنند. بوش در این باره میگوید که اقتصاد آمریکا قادر نیست بدون حضور اتباع خارجی عملکرد درست و مطلوبی را از خود به معرض نمایش گذارد. تام تانکردو، از اعضای جمهوری خواه کنگره از ایالت کلرادو با این نگرش مخالف است. وی بیان میدارد که هزینههای مهاجرت اتباع خارجی میزان سوددهی را کاهش میدهد مضاف بر این که به افت میزان دستمزد کارگران دون پایه آمریکایی منجر خواهد شد چرا که این اتباع برای کسب ذرهای دستمزد به انواع و اقسام کارها تن در میدهند.»
اکونومیست در انتها مینویسد: «تانکردو همچنین معتقد است که نمیتوان به راحتی با صرف کمترین هزینه و تنها به وسیلهی کشیدن دیوار حائل میان مرز مکزیک و آمریکا به تامین امنیت مناطق مرزی پرداخت و در عین حال نظامیان را برای پیشبرد عملیاتهای گشت زنی مستقر ساخت.
این عضو کنگره آمریکا امیدوار است بحث مهاجرت را به عنوان یکی از محوریترین موضوعات در انتخابات میان دورهای ماه نوامبر، مطرح سازد. نظرسنجیها در این باره حکایت از آن د ارد که تنها ٨ درصد سوال شوندگان مشکلات مهاجرتی را نه چندان جدی تلقی میکنند، در حالی که ٦٣ درصد سوال شوندگان این مشکل را بسیار جدی و یا مشکلی حاد بر میشمارند.
در آخرین مورد از وسوسههای انزواگرایی آمریکا در عرصهی سیاست خارجی یعنی در خصوص مساعدتهای خارجی این کشور، بیشتر نظرسنجیها حاکی از آن است که اغلب مردم آمریکا بر این تصور پابرجایند که بسیار سخاوتمند هستند.
شاید بتوان این گونه تعبیر کرد که خود بوش دلیلی است برای اینکه رشد انزواگرایی در سیاست آمریکا را به طور موقت نادیده گرفت چرا که جنگ درعراق همچنان میراث وی خواهد بود و در این زمینه تغییرسیاستی حاصل نخواهد شد. در وهلهی دوم وی همان طور که پیشتر راجع به تجارت آزاد سازش کرد، گمان میرود دفعات دیگر نیزهمین رویکرد را اتخاذ کند بوش در مقولهی مهاجرت اتباع خارجی لیبرالی صرف به حساب میآید که به حمایت همه جانبهی حامیان جمهوری خواهش چشم دوخته است. وقتی بحث ٧٧/٢ میلیارد دلار کمک مالی آمریکا به کشورهای خارجی به میان میآید دیگر کسی شک ندارد که وی چه الگویی را سرلوحهی کار خود قرار داده است.
سیاستمداران خوشبین بر این باورند که آمریکا از دیرباز رگههایی از انزواخواهی را از خود بروز داده است. گرم شدن روز افزون دمای زمین، تروریسم، جهانی سازی، تهدیدات مشترک، انسجام و یکپارچگی عمیق تر اقتصادی و غیره از جمله مقولات کلیدی هستند که بیتردید نشان میدهد آمریکا نمیتواند به تنهایی سیاستگذاری کرده و تکروی کند.
شاید شبح انزواطلبی موقتا از انظار پنهان شود اما به طور حتم دو مسالهی حائز اهمیت، یکی انسجام بیشتر اروپا و آمریکا و دیگری جنگ بر ضد تروریسم به سختی زمینهساز وفاق و همبستگی مضاعف در روابط ترانس آتلانتیک (اروپا و آمریکا) خواهد شد.
بیگمان آنچه بوش در جریان نطق رسمی خود بر زبان جاری ساخت، نشان بارزی از گرایشات انزواطلبانهی وی در سیاستهایش محسوب میشد.»
منبع : خبرگزاری ایسنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست