یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

یک فرانسوی در سرزمین عرفان


یک فرانسوی در سرزمین عرفان
لویی ماسینیون با پژوهش‌هایش درباره سنت اسلا‌می، مسائلی را فراروی ما قرار داد كه از هر حیثی جالب و قابل تامل است. اندیشه‌هایش بر چهار متفكر ایرانی تاثیر گذاشت؛ اولین آنها دكتر علی شریعتی است و در وهله بعد می‌توان از داریوش شایگان، احسان نراقی و سیدجواد طباطبایی نام برد. در این میان شدت تاثیرپذیری شریعتی از ماسینیون نسبت به سه متفكر دیگر بیشتر بود.
چندین دلیل برای این اتفاق وجود دارد كه آنها را توضیح می‌دهم.
نخست آنكه ماسینیون شیفته عرفان خراسانی بود، چنانكه شریعتی به این عرفان دل بسته بود. عرفان خراسانی، عرفان حال است، عرفان زندگی است و سیر و سلوكی نیست. نمونه این عرفان را می‌توان در آثار ابوسعید ابوالخیر جست‌وجو كرد. علا‌قه ماسینیون به حلا‌ج را هم می‌توان ناشی از این گرایش عرفانی دانست. ‌ عرفان خراسانی در مقابل عرفان بغداد قرار می‌گیرد كه به تعبیر شریعتی عرفان قال است، عرفانی كه مشخصه‌های آن را می‌توان در آثار ابن‌عربی مشاهده كرد.
از این نظر می‌توان آرای هانری كربن را هم مورد مداقه قرار داد چرا كه كربن به این عرفان تعلق خاطر دارد.
كربن از شریعتی انتقاد می‌كرد كه چرا عرفان را به عرصه اجتماع می‌آورد. نظیر این انتقاد را دكتر شایگان و دكتر سیدحسین نصر هم طرح می‌كردند چرا كه آنها نیز همانند كربن كنش اجتماعی را باور نداشتند. از اینجا دومین دلیل تاثیرپذیری شریعتی از ماسینیون را درمی‌یابیم؛ ماسینیون اعتقاد داشت كه عرفان باید روی زندگی اجتماعی بشر تاثیر بگذارد، چنانكه شریعتی هم به كنش اجتماعی فكر می‌كرد اما هستی‌شناسی كربن كمتر كنش‌زا است. نشانه تفكرات كربن در ایران را می‌توانیم در آثار و اندیشه‌های شایگان ببینیم، البته منظورم شایگان قبل از انقلا‌ب است و امروز شایگان نگاه دیگری نسبت به جهان دارد كه بحث درباره آن مجال دیگری می‌طلبد.
تقسیم‌بندی ماسینیون از ادیان و مذاهب هم جالب است. او كاتولیك و شیعه را ادیانی زنانه می‌داند كه بر اساس عشق و عاطفه شكل گرفته‌اند، مثل عرفان خراسانی و گاثاهای اوستا كه متنی نیایش‌گونه با خداوند است ولی با مضمونی اجتماعی. او كاتولیك را به خاطر مریم مقدس واجد چنین ویژگی‌ای می‌داند و شیعه را به خاطر حضرت فاطمه. رساله‌ای هم درباره حضرت فاطمه نوشت كه سال‌ها پیش در پاریس منتشر شد. ‌
اما درباره شناخت ماسینیون از خدا؛ شناخت او از خدا مبتنی بر هستی‌شناسی ایرانیان است. در هستی‌شناسی سامی، خدا مظهر اراده است، در هستی‌شناسی ودایی، خدا تو را به هستی نزدیك می‌كند اما در هستی‌شناسی ایرانی، خدا مظهر عاطفه و عشق است. درك ماسینیون از خدا هم چنین است و خدایی را می‌شناسد كه مظهر و نماد عشق است.
می‌توان گفت، كسانی چون لویی ماسینیون و هانری كربن بزرگانی بودند كه بسیاری از جنبه‌های عرفان ما را به خود ما شناساندند، جنبه‌هایی كه پیش از آن برای ما ناشناخته بود.
تقی رحمانی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید