پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
اعتباری که از جشنواره دریغ شد!
نامها، اعتبار هر جشنوارهیی هستند. نامها بیدلیل بزرگ نمیشوند، دلیلی پشت بزرگ بودن برخی نامهاست. شاید اصلیترین دلیلش، کیفیت کار این نامها باشد. یک هنرمند معمولی، وقتی کاری بزرگ میکند، نامش بزرگ میشود و به این دلیل است که هر اتفاقی،از جمله یک جشنواره را نامها زنده میکنند. نامها بزرگ میکنند، چون کارهای بزرگ میآورند و همنشینی کارهای بزرگ نامهای بزرگ، جشنوارهیی بزرگ میسازد.
جشنواره امسال، با اینکه کارهای خوب کم نداشت کافه ستاره، چهارشنبهسوری، آفساید، به نام پدر، به آهستگی، تقاطع و... اما نام بزرگ کم داشت. فرض کنید جشنواره امسال، میتوانست میزبان بزرگانی باشد که بزرگیشان را بارها و بارها اثبات کردهاند. آن وقت چه جشنوارهیی میشد.
مطلب زیر میکوشد نگاهی داشته باشد به نامهایی که جای خالیشان در جشنواره فیلم فجر مشهود بود. این نامها میتوانستند رونقی بر جشنواره باشند و بر اعتبار آن بیفزایند. اما...
● مسعود کیمیایی
همواره حضورش اعتبار جشنواره بوده است. با اینکه جشنواره فیلم فجر هیچگاه با او مهربان نبوده و حتی بهترین ساختههایش را نیز نادیده گذاشته و روی خوش به فیلمهای «استاد» نشان نداده، اما پشتیبانی مردم و علاقهمندان سینماهمواره در این سالها نسبت به «مسعود کیمیایی» محسوس بوده است. حضور او مترادف با صفهای طویل جلوی سینماها، باتوم، شکستن شیشه و شببیداری برای دیدن فیلمهایش است. اما، امسال، سینماهای جشنواره از این نعمت بیبهره بودند. «کیمیایی» آخرین ساختهاش «حکم» را بدون شرکت در جشنواره، درست قبل از جشنواره اکران کرد تا شاید جواب نامرادیهای جشنواره را با زبان بیزبانی، با این اعتراض داده باشد. فرض کنید «حکم» در جشنواره بود. چه بحثهایی میشد و چه جروبحثهای مطبوعاتی که به راه نمیافتاد. اما «کیمیایی» نبود تا جشنواره چیزی کم داشته باشد، که به نفع جشنواره نبود. آخرین حضور این کارگردان در جشنواره با فیلم «سربازهای جمعه» بود که با بیمهری کامل مواجه شد و در سالی که جزو بهترینها بود، جوایز را دردستان دیگر مدعیان دید.
● بهرام بیضایی
چهار سال پیش با فیلم «سگکشی» که تازه جزو فیلمهای خوبش نیست تحرکی در جشنواره پدید آورد. اما پس از آن، به سیاق معمول موفق به ساخت فیلمی نشد تا جشنواره برای سومین سال پیاپی از حصور بیضایی بیبهره باشد. حضور بیضایی میتوانست مترادف باشد با تکاپوی هواداران قسم خورده پرشمارش برای بهتر جلوه دادن او و انتقادات مخالفانش که سینمای متظاهر او را نمیپسندند. این، شور و جنب و جوشی در جشنواره به وجود میآورد، که جشنواره امسال از آن تهی به نظر میرسید. با توجه به فاصله فیلمهایش، دیدن او در جشنواره سال بعد هم غیرطبیعی خواهد بود، مگر اینکه اتفاق غیرمترقبهیی رخ دهد.
● ناصر تقوایی
او هم مثل «بیضایی» کمکار است و جشنوارهروها عادت به دیدن فیلمهای او ندارند. با این حال بودن این سینماگر کمالگرا در جشنواره اعتباری برای جشنواره است که آخرین بار با فیلم «کاغذ بیخط» و البته سال گذشته با فیلم مستند تعزیه نصیب فستیوال فیلم فجر شده است. تقوایی، کارگردان پرکاری نیست، اما هر فیلمش اتفاقی بزرگ است، که ای کاش این اتفاق زود به زود رخ دهد تا سینمای ایران یک منبع پرقدرت برای بحث و شور و شوق را در مهمترین گردهمایی فیلمها از دست ندهد. تقوایی در سالهای اخیر، دو فیلم ناتمام مانده، «چای تلخ» و «زنگی و رومی» را در کارنامهاش داشته، که هر دو بار فیلمها در مرحله فیلمبرداری متوقف ماندند.
● داریوش مهرجویی
آخرین بار دو سال پیش با فیلم «میهمان مامان» جوایز جشنواره را درو کرد. پس از آن، در تدارک تولید «علی سنتوری» بود که این فیلم، سرانجام ماه گذشته فیلمبرداریاش آغاز شد و به این دلیل، جشنواره فیلم فجر، برای دومین سال متوالی از دیدن فیلمی از «داریوش مهرجویی» محروم ماند. اگر «مهرجویی» نخواهد فیلمش را بدون شرکت در جشنواره، در تابستان یا پاییز سال آتی اکران کند، بیشک جشنواره بیست و پنجم میزبان فیلمی از «استاد» خواهد بود، که از همین حالا میتوان حدس زد چه جنب و جوش و اعتباری نصیب جشنواره سال آینده خواهد کرد. اما بحث امسال است و امسال، بیاو جشنواره سوت و کورتر شد.
● عباس کیارستمی
خیلیها میگویند مگر «عباس کیارستمی» ایرانی است که جایش در جشنواره خالی باشد؟! اما این خیلیها، هر عقیدهیی داشته باشند، تغییری در این مساله ایجاد نمیشود که بودن «عباس کیارستمی» میتواند مولد بحثها و جدلهای فراوانی باشد که در رونق مطبوعاتی جشنواره بیتاثیر نیست. یک جلسه نقد و بررسی را تصور کنید که بیشمار مخالفان استاد یک فیلم ویدیویی او را غیرسینمایی و ناشیانه ارزیابی کنند و انبوه موافقان و سینهچاکانش سینه سپر کرده و آن را شاهکار قلمداد کنند و آن پشت هم عباس آقا با آن خونسردی عصبی کنندهاش لبخند بزند و پشت آن عینک سیاه چرتکی هم بزند. تازه، بودن «کیارستمی» در جشنواره این حسن را داشت که فرق اصل از فرع و جواهر از بدل تشخیص داده میشد. اما او هم نبود تا پس از نمایش «باد ما را خواهد برد» برای ششمین سال متوالی در جشنواره حاضر نباشد.● محسن مخملباف
زمانی بود که برای فیلمهایش صف بسته میشد و شیشهها شکسته میشد و یک زمانی او بدل به پرطرفدارترین سینماگر ایرانی شده بود. الان دیگر نبودن مخملباف، حسرتی برنمیانگیزد.
او که زمانی، همین دو سه سال پیش به جای «محسن مخملباف» بودن به عنوان «پدر سمیرا مخملباف» شناخته میشد، اکنون که «سمیرا» چند سال است فیلم نساخته، این عنوان را هم از دست داده و دل به تاجیکستان و کشورهای آسیای میانه دوخته تا در آن جاها فیلمی بسازد؛ که ساخته است.اما مخملباف «دستفروش» و «بایسیکلران» و «عروسی خوبان» و «نوبت عاشقی» کجا و مخملباف «سکوت» و «در» و «جنسیت و فلسفه» کجا؟بعضی ها میگویند یک کارگردان نابود شده است! و ما جای خالی او را در جشنواره میجوییم. محسنخان! این خود ویرانگری قرار است به کجا ختم شود؟ شکر خدا جایزه آن چنانی هم نمیگیری تا دل به آنها خوش کنی؟
● بهمن فرمانآرا
این کارگردان، سالهای سال نبود، اما وقتی با «بوی کافور، عطر یاس» و سپس «خانهیی روی آب» آمد، در هر سال جوایز جشنواره را درو کرد تا بدل به فیلمساز محبوب فستیوال فجر شود. البته، جای خالی او امسال، بیش از سالنهای نمایش در مراسم اختتامیه حس میشد، که اگر بود لااقل چند سیمرغ و البته حواله سمند را به خانه میبرد.
«فرمان آرا» با اینکه در دوره جدید فعالیت کاریاش، فیلم به فیلم تحلیل میرود و ضعیف میشود، اگر بود یکی از شانسهای جشنواره و یکی از دلایل رونق آن بود. اما او ترجیح داد «یک بوس کوچولو» را پیش از جشنواره و به همراه «حکم» کیمیایی نمایش دهد، تا علاقهمندان جشنواره جای خالی او را حس کنند و این قدر از دیدن جایزه بردن او حرص نخورند.
● مجید مجیدی
بی شک محبوبترین فیلمساز برای داوران و سیاستگذاران جشنواره است. او هر فیلمی بسازد، یقین بدانید که سیمرغها را درو خواهد کرد، حتی اگر فیلمش فیلم بیمایهیی چون «بید مجنون» باشد.
نبودن «مجید مجیدی» اگرچه برای علاقهمندان جدی سینما چندان خبر بدی نبود، اما بیشک برای کارگردانان دیگر خبر خوشی بوده است، چرا که اگر او بود، دیگر هیچ کارگردانی و هیچ فیلمی امیدی به بردن جوایز نداشت. اما از شوخی گذشته فضای امیدوارکننده فیلمهای «مجیدی» همواره در هیاهوی جشنواره، نقطه آرام و لذتبخشی برای سینمادوستان بوده است و به این دلیل، نبودن او در جشنواره امسال حس میشد. به احتمال فراوان، مجیدی سال آینده در جشنواره حضور خواهد داشت. این را یقین بدانید، دل او برای سیمرغ گرفتن تنگ خواهد شد.
● رسول ملاقلیپور
دوستداشتنیترین فیلمساز جنگیساز، پس از فیلم موفق «مزرعه پدری» فیلمی نساخته تا در جشنواره حاضر باشد. او چند بار در این دو سال تا پای ساخت فیلم رفته، اما همه چیز منتفی شده تا جشنواره بی«رسول» شود. اگر او بود، یک میهمانی اساسی از خشونت و خون و مرگ و شکست داشتیم. چه کیفی داشت اما حیف که «رسول ملاقلیپور» نبود تا ما را به میهمانی خشونت افسار گسیختهاش ببرد.
● تهمینه میلانی
قرار بود در جشنواره حاضر باشد، اما وقتی فیلم «آتشبس» را از بخش مسابقه محروم کردند، او هم فیلمش را از جشنواره بیرون کشید تا پاسخی دندانشکن! به آنها که «پرونده هاوانا»، «زاگرس»، «شوریده» و... را لایق مسابقه دانستند و فیلم او را نه، داده باشد. به هرحال، بودن او در جشنواره میتوانست حجم جیغهای بنفش فمینیستها را بالاتر ببرد، اما نشد. از شوخی گذشته، آنها که «آتشبس» میلانی را دیدهاند، آن را یک طنز جمع و جور و امروزی ارزیابی میکنند که میتواند یادآور خاطره «دیگه چه خبر؟» باشد. اما «میلانی» از جشنواره کنار کشید تا دوستدارانش در انتظار اکران این فیلم باشند. آخرین حضور «میلانی» در جشنواره، سال گذشته، با فیلم «زن زیادی» بود که اغلب منتقدان آن را فیلمی بد ارزیابی کردند.
● رسول صدرعاملی
سال گذشته با فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا» بحث و جدل فراوانی ایجاد کرد.بعضیها این فیلم را موفق ارزیابی کردند و خیلیها هم آن را به عنوان تجربهیی شکست خورده قلمداد کردند. به هرحال، با سه فیلم نوجوانانه «دختری با کفشهای کتانی»، «من ترانه پانزده سال دارم» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» صدرعاملی بدل به یک کارگردان معتبر شده که نبودنش در جشنواره حس میشود. حالا او هم از نامهایی است که بودنش میتواند تا حدی به جشنواره اعتبار بدهد. اما امسال نبود تا غیبت نامداران بیش از هر سال دیگر محسوس شود.
● سیروس الوند
نکته عجیبی است. همه ساله، همه سینمادوستان اشتیاق دیدن فیلمی از «الوند» را دارند، اما به همان نسبت، همه ساله ناامیدتر میشوند. حقیقت این است که سالهاست «سیروس الوند» فیلم خوبی نساخته، اما باز هم جزو نامهایی است که نام فیلمهایش اشتیاق دیدنشان را ایجاد میکند. اگر امسال حضور داشت، قطعا سالنهای سینما یکی از شلوغترین روزهایشان را سپری میکردند. اما نبود، و این نبودن به چشم آمد.
● احمدرضا درویش
هرچند سال یک بار یک فیلم پرخرج میسازد. پول ده فیلم را صرف یک فیلم ضعیف میکند و این قصه ادامه دارد. با اینکه میدانیم فیلم بعدیاش هم یک فیلم پرخرج، عظیم ولی سطحی خواهد شد، ولی باز هم اشتیاق دیدن فیلمی جدید از او را داریم. به هرحال، درویش است دیگر. مگر چند نفر مثل او داریم که چند میلیارد تومان صرف ساخت یک فیلم بد مثل «دوئل» بکنند؟
● رخشان بنیاعتماد
این بانوی سینمای ایران هم سالهاست که فیلم خوب نمیسازد، اما به اعتبار فیلمی چون «نرگس» یا «روسری آبی» نامش معتبر است. او دو سال گذشته را با یک فیلم «گیلانه» در جشنواره حضور داشت، که اگرچه منتقدان آن را فیلم موفق ارزیابی کردند، اما خودش هم میداند که «گیلانه» در مقایسه با آثار موفق، کیلومترها پایینتر ایستاده است . این کارگردان در حال حاضر مشغول کار روی پروژه «خونبازی» است که به نظر نمیرسد فیلم بدی باشد.
● و...
شاید خیلیها نامشان از قلم افتاد. امیدواریم چنین نباشد، اما نداشتن حضور ذهن بعضی مواقع چنین مسائلی را باعث میشود که از آنها عذرخواهی میکنیم. در میان بازیگران هم، نامهایی چون «فرامرز قریبیان»، «بیتا فرهی»، «فریبرز عربنیا»، «علی نصیریان،» «محمد علی کشاورز» و... در صورت بودن میتوانستند تنور جشنواره را گرمتر کنند. اما حیف... سینماست دیگر.
دامون بهاری
جشنواره امسال، با اینکه کارهای خوب کم نداشت کافه ستاره، چهارشنبهسوری، آفساید، به نام پدر، به آهستگی، تقاطع و... اما نام بزرگ کم داشت. فرض کنید جشنواره امسال، میتوانست میزبان بزرگانی باشد که بزرگیشان را بارها و بارها اثبات کردهاند. آن وقت چه جشنوارهیی میشد.
مطلب زیر میکوشد نگاهی داشته باشد به نامهایی که جای خالیشان در جشنواره فیلم فجر مشهود بود. این نامها میتوانستند رونقی بر جشنواره باشند و بر اعتبار آن بیفزایند. اما...
● مسعود کیمیایی
همواره حضورش اعتبار جشنواره بوده است. با اینکه جشنواره فیلم فجر هیچگاه با او مهربان نبوده و حتی بهترین ساختههایش را نیز نادیده گذاشته و روی خوش به فیلمهای «استاد» نشان نداده، اما پشتیبانی مردم و علاقهمندان سینماهمواره در این سالها نسبت به «مسعود کیمیایی» محسوس بوده است. حضور او مترادف با صفهای طویل جلوی سینماها، باتوم، شکستن شیشه و شببیداری برای دیدن فیلمهایش است. اما، امسال، سینماهای جشنواره از این نعمت بیبهره بودند. «کیمیایی» آخرین ساختهاش «حکم» را بدون شرکت در جشنواره، درست قبل از جشنواره اکران کرد تا شاید جواب نامرادیهای جشنواره را با زبان بیزبانی، با این اعتراض داده باشد. فرض کنید «حکم» در جشنواره بود. چه بحثهایی میشد و چه جروبحثهای مطبوعاتی که به راه نمیافتاد. اما «کیمیایی» نبود تا جشنواره چیزی کم داشته باشد، که به نفع جشنواره نبود. آخرین حضور این کارگردان در جشنواره با فیلم «سربازهای جمعه» بود که با بیمهری کامل مواجه شد و در سالی که جزو بهترینها بود، جوایز را دردستان دیگر مدعیان دید.
● بهرام بیضایی
چهار سال پیش با فیلم «سگکشی» که تازه جزو فیلمهای خوبش نیست تحرکی در جشنواره پدید آورد. اما پس از آن، به سیاق معمول موفق به ساخت فیلمی نشد تا جشنواره برای سومین سال پیاپی از حصور بیضایی بیبهره باشد. حضور بیضایی میتوانست مترادف باشد با تکاپوی هواداران قسم خورده پرشمارش برای بهتر جلوه دادن او و انتقادات مخالفانش که سینمای متظاهر او را نمیپسندند. این، شور و جنب و جوشی در جشنواره به وجود میآورد، که جشنواره امسال از آن تهی به نظر میرسید. با توجه به فاصله فیلمهایش، دیدن او در جشنواره سال بعد هم غیرطبیعی خواهد بود، مگر اینکه اتفاق غیرمترقبهیی رخ دهد.
● ناصر تقوایی
او هم مثل «بیضایی» کمکار است و جشنوارهروها عادت به دیدن فیلمهای او ندارند. با این حال بودن این سینماگر کمالگرا در جشنواره اعتباری برای جشنواره است که آخرین بار با فیلم «کاغذ بیخط» و البته سال گذشته با فیلم مستند تعزیه نصیب فستیوال فیلم فجر شده است. تقوایی، کارگردان پرکاری نیست، اما هر فیلمش اتفاقی بزرگ است، که ای کاش این اتفاق زود به زود رخ دهد تا سینمای ایران یک منبع پرقدرت برای بحث و شور و شوق را در مهمترین گردهمایی فیلمها از دست ندهد. تقوایی در سالهای اخیر، دو فیلم ناتمام مانده، «چای تلخ» و «زنگی و رومی» را در کارنامهاش داشته، که هر دو بار فیلمها در مرحله فیلمبرداری متوقف ماندند.
● داریوش مهرجویی
آخرین بار دو سال پیش با فیلم «میهمان مامان» جوایز جشنواره را درو کرد. پس از آن، در تدارک تولید «علی سنتوری» بود که این فیلم، سرانجام ماه گذشته فیلمبرداریاش آغاز شد و به این دلیل، جشنواره فیلم فجر، برای دومین سال متوالی از دیدن فیلمی از «داریوش مهرجویی» محروم ماند. اگر «مهرجویی» نخواهد فیلمش را بدون شرکت در جشنواره، در تابستان یا پاییز سال آتی اکران کند، بیشک جشنواره بیست و پنجم میزبان فیلمی از «استاد» خواهد بود، که از همین حالا میتوان حدس زد چه جنب و جوش و اعتباری نصیب جشنواره سال آینده خواهد کرد. اما بحث امسال است و امسال، بیاو جشنواره سوت و کورتر شد.
● عباس کیارستمی
خیلیها میگویند مگر «عباس کیارستمی» ایرانی است که جایش در جشنواره خالی باشد؟! اما این خیلیها، هر عقیدهیی داشته باشند، تغییری در این مساله ایجاد نمیشود که بودن «عباس کیارستمی» میتواند مولد بحثها و جدلهای فراوانی باشد که در رونق مطبوعاتی جشنواره بیتاثیر نیست. یک جلسه نقد و بررسی را تصور کنید که بیشمار مخالفان استاد یک فیلم ویدیویی او را غیرسینمایی و ناشیانه ارزیابی کنند و انبوه موافقان و سینهچاکانش سینه سپر کرده و آن را شاهکار قلمداد کنند و آن پشت هم عباس آقا با آن خونسردی عصبی کنندهاش لبخند بزند و پشت آن عینک سیاه چرتکی هم بزند. تازه، بودن «کیارستمی» در جشنواره این حسن را داشت که فرق اصل از فرع و جواهر از بدل تشخیص داده میشد. اما او هم نبود تا پس از نمایش «باد ما را خواهد برد» برای ششمین سال متوالی در جشنواره حاضر نباشد.● محسن مخملباف
زمانی بود که برای فیلمهایش صف بسته میشد و شیشهها شکسته میشد و یک زمانی او بدل به پرطرفدارترین سینماگر ایرانی شده بود. الان دیگر نبودن مخملباف، حسرتی برنمیانگیزد.
او که زمانی، همین دو سه سال پیش به جای «محسن مخملباف» بودن به عنوان «پدر سمیرا مخملباف» شناخته میشد، اکنون که «سمیرا» چند سال است فیلم نساخته، این عنوان را هم از دست داده و دل به تاجیکستان و کشورهای آسیای میانه دوخته تا در آن جاها فیلمی بسازد؛ که ساخته است.اما مخملباف «دستفروش» و «بایسیکلران» و «عروسی خوبان» و «نوبت عاشقی» کجا و مخملباف «سکوت» و «در» و «جنسیت و فلسفه» کجا؟بعضی ها میگویند یک کارگردان نابود شده است! و ما جای خالی او را در جشنواره میجوییم. محسنخان! این خود ویرانگری قرار است به کجا ختم شود؟ شکر خدا جایزه آن چنانی هم نمیگیری تا دل به آنها خوش کنی؟
● بهمن فرمانآرا
این کارگردان، سالهای سال نبود، اما وقتی با «بوی کافور، عطر یاس» و سپس «خانهیی روی آب» آمد، در هر سال جوایز جشنواره را درو کرد تا بدل به فیلمساز محبوب فستیوال فجر شود. البته، جای خالی او امسال، بیش از سالنهای نمایش در مراسم اختتامیه حس میشد، که اگر بود لااقل چند سیمرغ و البته حواله سمند را به خانه میبرد.
«فرمان آرا» با اینکه در دوره جدید فعالیت کاریاش، فیلم به فیلم تحلیل میرود و ضعیف میشود، اگر بود یکی از شانسهای جشنواره و یکی از دلایل رونق آن بود. اما او ترجیح داد «یک بوس کوچولو» را پیش از جشنواره و به همراه «حکم» کیمیایی نمایش دهد، تا علاقهمندان جشنواره جای خالی او را حس کنند و این قدر از دیدن جایزه بردن او حرص نخورند.
● مجید مجیدی
بی شک محبوبترین فیلمساز برای داوران و سیاستگذاران جشنواره است. او هر فیلمی بسازد، یقین بدانید که سیمرغها را درو خواهد کرد، حتی اگر فیلمش فیلم بیمایهیی چون «بید مجنون» باشد.
نبودن «مجید مجیدی» اگرچه برای علاقهمندان جدی سینما چندان خبر بدی نبود، اما بیشک برای کارگردانان دیگر خبر خوشی بوده است، چرا که اگر او بود، دیگر هیچ کارگردانی و هیچ فیلمی امیدی به بردن جوایز نداشت. اما از شوخی گذشته فضای امیدوارکننده فیلمهای «مجیدی» همواره در هیاهوی جشنواره، نقطه آرام و لذتبخشی برای سینمادوستان بوده است و به این دلیل، نبودن او در جشنواره امسال حس میشد. به احتمال فراوان، مجیدی سال آینده در جشنواره حضور خواهد داشت. این را یقین بدانید، دل او برای سیمرغ گرفتن تنگ خواهد شد.
● رسول ملاقلیپور
دوستداشتنیترین فیلمساز جنگیساز، پس از فیلم موفق «مزرعه پدری» فیلمی نساخته تا در جشنواره حاضر باشد. او چند بار در این دو سال تا پای ساخت فیلم رفته، اما همه چیز منتفی شده تا جشنواره بی«رسول» شود. اگر او بود، یک میهمانی اساسی از خشونت و خون و مرگ و شکست داشتیم. چه کیفی داشت اما حیف که «رسول ملاقلیپور» نبود تا ما را به میهمانی خشونت افسار گسیختهاش ببرد.
● تهمینه میلانی
قرار بود در جشنواره حاضر باشد، اما وقتی فیلم «آتشبس» را از بخش مسابقه محروم کردند، او هم فیلمش را از جشنواره بیرون کشید تا پاسخی دندانشکن! به آنها که «پرونده هاوانا»، «زاگرس»، «شوریده» و... را لایق مسابقه دانستند و فیلم او را نه، داده باشد. به هرحال، بودن او در جشنواره میتوانست حجم جیغهای بنفش فمینیستها را بالاتر ببرد، اما نشد. از شوخی گذشته، آنها که «آتشبس» میلانی را دیدهاند، آن را یک طنز جمع و جور و امروزی ارزیابی میکنند که میتواند یادآور خاطره «دیگه چه خبر؟» باشد. اما «میلانی» از جشنواره کنار کشید تا دوستدارانش در انتظار اکران این فیلم باشند. آخرین حضور «میلانی» در جشنواره، سال گذشته، با فیلم «زن زیادی» بود که اغلب منتقدان آن را فیلمی بد ارزیابی کردند.
● رسول صدرعاملی
سال گذشته با فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا» بحث و جدل فراوانی ایجاد کرد.بعضیها این فیلم را موفق ارزیابی کردند و خیلیها هم آن را به عنوان تجربهیی شکست خورده قلمداد کردند. به هرحال، با سه فیلم نوجوانانه «دختری با کفشهای کتانی»، «من ترانه پانزده سال دارم» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» صدرعاملی بدل به یک کارگردان معتبر شده که نبودنش در جشنواره حس میشود. حالا او هم از نامهایی است که بودنش میتواند تا حدی به جشنواره اعتبار بدهد. اما امسال نبود تا غیبت نامداران بیش از هر سال دیگر محسوس شود.
● سیروس الوند
نکته عجیبی است. همه ساله، همه سینمادوستان اشتیاق دیدن فیلمی از «الوند» را دارند، اما به همان نسبت، همه ساله ناامیدتر میشوند. حقیقت این است که سالهاست «سیروس الوند» فیلم خوبی نساخته، اما باز هم جزو نامهایی است که نام فیلمهایش اشتیاق دیدنشان را ایجاد میکند. اگر امسال حضور داشت، قطعا سالنهای سینما یکی از شلوغترین روزهایشان را سپری میکردند. اما نبود، و این نبودن به چشم آمد.
● احمدرضا درویش
هرچند سال یک بار یک فیلم پرخرج میسازد. پول ده فیلم را صرف یک فیلم ضعیف میکند و این قصه ادامه دارد. با اینکه میدانیم فیلم بعدیاش هم یک فیلم پرخرج، عظیم ولی سطحی خواهد شد، ولی باز هم اشتیاق دیدن فیلمی جدید از او را داریم. به هرحال، درویش است دیگر. مگر چند نفر مثل او داریم که چند میلیارد تومان صرف ساخت یک فیلم بد مثل «دوئل» بکنند؟
● رخشان بنیاعتماد
این بانوی سینمای ایران هم سالهاست که فیلم خوب نمیسازد، اما به اعتبار فیلمی چون «نرگس» یا «روسری آبی» نامش معتبر است. او دو سال گذشته را با یک فیلم «گیلانه» در جشنواره حضور داشت، که اگرچه منتقدان آن را فیلم موفق ارزیابی کردند، اما خودش هم میداند که «گیلانه» در مقایسه با آثار موفق، کیلومترها پایینتر ایستاده است . این کارگردان در حال حاضر مشغول کار روی پروژه «خونبازی» است که به نظر نمیرسد فیلم بدی باشد.
● و...
شاید خیلیها نامشان از قلم افتاد. امیدواریم چنین نباشد، اما نداشتن حضور ذهن بعضی مواقع چنین مسائلی را باعث میشود که از آنها عذرخواهی میکنیم. در میان بازیگران هم، نامهایی چون «فرامرز قریبیان»، «بیتا فرهی»، «فریبرز عربنیا»، «علی نصیریان،» «محمد علی کشاورز» و... در صورت بودن میتوانستند تنور جشنواره را گرمتر کنند. اما حیف... سینماست دیگر.
دامون بهاری
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست